طلب و اخلاق و طلبگی جلسه ۲۵ | حجت الاسلام والمسلمین کاکایی
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
طلب و اخلاق و طلبگی جلسه ۲۵ | پنجشنبه ۱۴۰۲/۹/۹ | حجت الاسلام والمسلمین کاکایی
قال اللّه تبارک و تعالی فی کتابه المبین:
«إِنَّ فی ذلِکَ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون»
«کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُون»
به اینجا رسیدیم که طالب وقتی بهسوی خدا سیر و سلوک و طلبی دارد، به مرحلهای میرسد که باید تفکر کند. به تعبیر دیگر «تفکر» یکی از مراحل سلوک است و یکی از مراحلی است که طالب را میرساند.
عرض کردیم که فرمودند در ذات ربوبی تفکر نکنید که نمیشود، امّا در صفات و نعمات و صنع الهی تفکر کنید. اینها آیه و نشانه و جلوه و تجلی اویند و از این تجلیات میتوانید برسید و بفهمید.
به نزد آنکه جانش در تجلیست
همه عالم کتاب حق تعالیست
«سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
بحث ما فعلاً در آیات تکوینی آفاقی است و گفتیم که خدا خود را در کل این نظام هستی در قانونمندیهای نظام هستی نشان داده.
غیر از وجود خدا که شکی در آن نیست، اوصاف الهی؛ علم و حکمت و لطافت خدای تعالی را در آیات تکوینی آفاقی میتوان دید.
گفتیم کتابهای متعددی در این زمینه نگاشته شده که یکی از آنها «اثبات وجود خدا از دیدگاه چهل دانشمند» است به ترجمۀ احمد آرام.
در اینجا دیدگاه یکی از دانشمندان این کتاب که دربارۀ وضعیت فیزیکی و اکوسیستمی عالم صحبت کرده، بهطور خلاصه بیان میکنیم.
میدانیم که هر جسمی وقتی حرارت میبیند منبسط میشود و حجمش زیاد میشود. همچنین در اثر برودت منقبض میشود یعنی حجمش کم میشود.
امّا چند جسم وجود دارد که برخلاف این قانون عمل میکند؛ یعنی در اثر حرارت حجمش کم و در اثر برودت و سرما حجمش زیاد میشود. یکی از آنها آب است.
آب وقتی یخ میزند، حجمش بیشتر و سبکتر میشود، به همین جهت روی آب میایستد. حجم یک مترمکعب یخ بیشتر از یک مترمکعب آب است. اگر یک ظرف سربسته و پر از آب را در فریزر بگذارید تا یخ بزند، میشکند.
این خاصیت آب و خلاف قاعده بودنش موجب ادامۀ حیات در اقیانوسها میشود.
در قطب شمال و جنوب وقتی سطح آب یخ میزند، حجمش زیاد و چگالیاش کم میشود و روی آب میایستد. این امر باعث میشود هم همۀ آبها از یخ زدن محفوظ بماند و هم جانوران زیر آب زنده بمانند.
اگر فرمول آب مثل بقیۀ اجسام بود؛ یعنی در اثر برودت حجمش کمتر و چگالیاش بیشتر میشد، یخ پایین میرفت و سطح آب مجاورِ هوای سرد قرار میگرفت و یخ میزد و پایین میرفت تا اینکه همۀ اقیانوس یخ میزد و حیات آبزیان از بین میرفت.
این دانشمند میگوید من از اینجا صنع خدا را دیدم و فهمیدم.
گوشهای از شگفتی خلقت انسان
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
ا تزعم انک جرم صغیر
و فیک انطوی العالم الاکبر
آیا تو فکر میکنی یک جرم کوچک هستی، در حالی که عالم بزرگتر در توست.
برخی گفتهاند منظور حضرت نفس آدمی است که عجایب و پیچیدگیهای بسیار دارد و در جلسات آینده راجعبه آن صحبت میکنیم، امّا در همین جسم مادی هم میتوان عالم اکبر را پیدا کرد.
جسم انسان در آغاز از دو سلول؛ یعنی یک اسپرم مذکر و یک اوول مؤنث شروع میشود. این دو سلول با هم ترکیب میشوند و آنقدر تکثیر میکنند تا اینکه تعدادشان به ۱۰ بهتوان ۱۶ سلول میرسد؛ یعنی ده با شانزده صفر.
این سلولها همه حیات دارند و بهصورت متقارن تکثیر میشوند؛ به همین جهت بیشتر اعضا دوتایی هستند و راست و چپ دارند.
هرکدام از این سلولها زندهاند و نیاز به غذا و هوا دارند. آنها با ترکیب و مصرف غذا و هوا انرژی تولید میکنند؛ در نتیجه مواد زائد و فضولات دارند که باید دفع شود.
در بدن انسان مجموعهای از اعضا، سیستمها و دستگاههای مختلف که همه از سلول تشکیل شدهاند، مأموریت دارند هوا و غذا را به سلولها برسانند و فضولاتشان را دفع کنند.
وظیفۀ تأمین غذای سلولها برعهدۀ دستگاه گوارش است که از چند عضو تشکیل شده. غذایی که ما میخوریم به همین شکل برای سلولها قابل استفاده نیست. در سیستم گوارشی گوشت و سبزی و میوه تبدیل به ویتامین و پروتئین میشود و به سلول میرسد.
سیستم گردش خون وظیفه دارد غذای سلولها را به آنها برساند. رگها و مویرگها تا آخرین سلول کشیده شدهاند و خون در آنها جریان یافته، غذا را به سلولها میرساند.
مرکز سیستم گردش خون قلب است. قلب مانند یک پمپ دومنظوره هم مکش دارد و هم پمپاژ. در هر دقیقه بهطور متوسط هفتاد بار میزند و سالهایسال شبانهروز کار میکند.
این سلولها هوای سالم و تمیز هم میخواهند. دستگاه تنفس اکسیژن هوا را میگیرد و به گلبولهای قرمز میدهد. خون در هر پمپاژِ قلب، اکسیژن را از ششها به سلولها میرساند.
به قول سعدی:
هر نفسی که فرومیرود ممد حیات است و چون برمیآید مفرح ذات.
در مکش قلب، خون دیاکسیدکربن را از سلول به ششها بازمیگرداند تا با بازدم بیرون داده شود و مواد زائد دیگر را به کلیه و روده میفرستد تا دفع شود.
همۀ این نقل و انتقالات در رگها انجام میشود. رگها مثل خطوط مترو در کل بدن امتداد دارند و خون در بستر آنها هوا و غذا را به سلولها میرساند و مواد زائدشان را میگیرد.
جالب اینکه غذای سلولهای مختلف یکسان نیست. بهعنوان مثال سلولهای استخوان کلسیوم و ویتامین D میخواهند و چشم ویتامین A. هر سلول بهصورت هوشمند همان چیزی را که لازم دارد از خون میگیرد، نه بیشتر و نه کمتر.
یکی دیگر از سیستمهای عجیب بدن سیستم دفاعی است. وقتی میکروب یا ویروسی وارد بدن میشود گلبولهای سفید خون آن را شناسایی و به آن حمله میکنند.
این گلبولها که متخصص جنگ شیمایی هستند، نوع خطر را میشناسند و مطابق آن عکسالعمل نشان میدهند؛ یعنی مثلاً وقتی با سل مواجه میشوند، میدانند چه چیز آن را نابود میکند، همان را ترشح میکنند. پس در مقابل میکروب سل پادزهر وبا تولید نمیکنند.
اگر مهاجمان از این راه نابود نشدند، کار به جنگ تنبهتن میرسد؛ یعنی گلبولهای سفید خود را به میکروبها میزنند تا آنها را نابود کنند.
در بحث بهداشت و درمان، واکسن مربوط به بهداشت است و سرم مربوط به درمان و بهداری.
میکروب بیماریهایی مثل سل و وبا را در بدن گاو قوی میکنند تا گلبولهای سفید آن ضد سل و وبا را ترشح کند، بعد این ترشحات را میگیرند و از آن سرم میسازند.
واکسن هم یک میکروب ضعیف شده از بیماری است که وارد بدن میکنند. از آنجا که گلبولهای سفید غیرت دارند، دشمن را دستکم نمیگیرند و علیه آن ترشح میکنند. با این کار بدن واکسینه میشود و اگر بعد میکروب قوی آمد، با فضایی که پر از ضد آن میکروب است مواجه و نابود میشود.
بنابراین واکسن بهوسیلۀ سیستم دفاعی خود بدن جلو بیماری را میگیرد.
هماهنگی میان دستگاههای بدن
سلولهای کودکان ضعیفتر از افراد بالغ هستند و اگر دیر به آنها غذا و هوا برسد، زودتر از بین میروند، به همین دلیل قلب آنها تندتر میزند. همچنین وقتی ورزش یا فعالیت سنگین بدنی انجام میدهیم و سوختوساز بدن بالا میرود، سلولها برای تأمین انرژی بدن نیاز به هوا و غذای بیشتری دارند، به همین دلیل قلب ما هنگام ورزش و فعالیت تندتر میزند.
با همان فرکانسی که سلولها هوا و غذا مصرف میکنند و طلب میکنند، قلب و شش و سیستم گردش خون و سیستم تنفسی بیشتر کار میکنند و پاسخ آنها را میدهند.
این سولها و نظم و تقارن و زیبایی آنها در وجود آدمی، هرکس در آن تأمل کند، جز «تبارک اللّه احسن الخالقلین» بر زبانش نمیآید.
به قول سعدی:
آفرینش همه توحید خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هرکه فکرت نکند نقش بود بر دیوار
اگر کسی ببیند و به تعجب نیفتد و صنع و حکمت و علم و قدرت خداوند را نبیند، نقش دیوار است، نه آدمی.
این حدیث نبوی در کتب عرفا زیاد آمده: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ». هرکه نفسش را بشناسد خدا را میشناسد.
خدایا تو را به مقربان درگاهت، ما را اهل فکر و ذکر و تأمل و معرفت و محبّت قرار بده!
خدایا خداوندا، ما را بدار در طول عمری که به ما دادی شاکر آلاء و نعمتهای بزرگی باشیم که از بیشتر آنها غافلیم!
خدایا خداوندا، حق همۀ حقداران گردن ما به بهترین نحو را ادا فرما، روح همۀ آنها که راه را باز کردند تا ما طلبه و طالب معرفت و محبّت تو شویم، متعالی بفرما و بر درجاتشان بیفزا!