شهدا

طلبه شهید محمّدرضا (کاووس) زارع مؤیدی

 

طلبه شهید محمّدرضا (کاووس) زارع مؤیدی 1

نوای حسینی

طلبه شهید محمّدرضا (کاووس) زارع مؤیدی

کاووس مویدی در روز اول مرداد ماه سال 1346 در یکی از روستاهای اطراف شیراز درمنطقه بیضاء به دنیا آمد دوران تحصیل را تا دوم راهنمایی در منطقه بیضاء پشت سر گذاشت در آن زمان انقلاب شکوهمند اسلامی به اوج خود می‌رسید و این محمّدرضای پر شور بود که خود را در میان صفوف فشرده تظاهر کنندگان می‌دید، انقلاب اسلامی‌شکل گرفت. در سال 1360 با معدل خوب دوران راهنمایی را پشت سر گذاشت. در تابستان همان سال به حوزه‌ی علمیه‌ی شهید محراب آیت اللّه حاج سیّد عبدالحسین دستغیب (رحمت الله) وارد شد. بعد از چند ماه به حوزه‌ی علمیه‌ی امام جعفر صادق (علیه السلام)  گویم رفت و از آن‌جا با دوستانی رفاقت کرد که او را با سفری آشنا کردند که گمشده همیشگی او بود. و برای اولین بار عازم جبهه شد.

 کاووسِ دیروز به فرموده استاد بزرگوار و معلم اخلاق حضرت آیت اللّه سیّد علیمحمّد دستغیب«مدظله‌العالی» نام محمّدرضا را بر خود گذاشت. این جوان ساده روستایی دیروز، حال به برکت ورود به مکتب امام‌صادق (علیه السلام)  و شاگردی محضر استاد؛ طلبه‌ای شده بود که دستگیری دیگران می‌کرد؛ صدای ملکوتی دعای کمیل و توسّل او در جبهه آرام بخش همسنگرانش بود.

علاقه بسیار او به ذکر مصیبت اهلبیت (علیهم السلام) و امام حسین (علیه السلام)  و هم‌چنین دیدار از خانواده شهدا به نحوی بود که هر وقت به شیراز و یا روستا می‌‌آمد، اول سراغ خانواده‌های شهدا می‌‌رفت و می‌گفت:

«‌ای کاش ما هم سعادت شهید شدن را داشتیم و اگر شهادت نصیب من شد، برای من گریه نکنید، بلکه برای حسین مظلوم، علی اکبر امام حسین و حضرت قاسم گریه کنید. برای بهشتی مظلوم و دستغیب عزیز گریه کنید. و مبادا از شهادت من برای مقام و ریاست و حب دنیایی سوء استفاده شود.»

 چون طلبه‌ای منظم و با استعدادی بود، حضرت آیت اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب «مدظله‌العالی» او را به نزد خود خواند و از او خواست که دروس طلبگی  را در روستای خود دنبال کند.

بخشندگی شهید محمّدرضا صفت بارز اخلاقی او بود، وخودش را جدای از همراهانش  نمی‌دید و هیچ‌گاه چیزهایی را که به دست می‌‌آورد برای خودش نگاه نمی‌داشت و اگر کار خیری از او سر می‌‌زد و یا این‌که از جبهه بر می‌‌گشت از خود تعریف نمی‌کرد. این شهید بزرگوار به حضرت امام خمینی و آیت اللّه العظمی منتظری قائم مقام رهبری عشق می‌‌ورزید. و می‌گفت:

«امام به آیت اللّه منتظری لقب ثمره‌ی عمر خود را داده.»

ولی عطش این عاشقِ بی‌تاب، نسیمی ‌را دنبال می‌کرد که فقط از سوی جبهه‌ها می‌وزید. لذا در مدت شش سال چندین بار به جبهه رفت. و در چندین عملیات شرکت کرد. چند روز قبل از شهادت در شهر شیراز در تصادفی سخت که می‌توانست جان او را بگیرد معجزه آسا سالم ماند؛ تا در جایی جان را تقدیم جانان کند که عزّت ابدی را به‌ دنبال داشته باشد. محمّدرضا با رضای حضرت حقّ عازم سفری شد که او را جاودان می‌کرد. بی تردید پای در رکاب گذاشت و رفت و در تاریخ 6/11/1364 در عملیات حماسه آفرین والفجر هشت به عنوان نیروی خط شکن مقارن با طلوع فجر در آب‌های نیلگون اروند وضوی نماز عشق را با خون پیشانی هم چون محبوب عمرش علی اکبر امام حسین (علیه السلام)  گرفت و در حالی که به قلب نیروهای دشمن می‌زد تیری به پیشانی او اصابت می‌کند و بر زمین می‌‌افتد و در همان لحظه ذکر یاحسین یاحسین را زمزمه می‌کند. که یکی از همرزمانش می‌گوید پیش از شهادت او را صدا زدم ولی پاسخی جز یا حسین یا حسین، نشنیدم و با این ذکر به آرزوی همیشگی خود رسید.

روحش شاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است