طلبه شهید روح اللّه سلیم حقیقی
نوای ملکوتی
طلبه شهید روح اللّه سلیم حقیقی
روح اللّه فرزند اکبر متولد 1349 در شیراز محله سرعدلو به دنیا آمد. پدر روح اللّه که از مبارزان سرسخت انقلاب بود، نقش اصلی در شکل گیری روحی و اخلاقی او داشت. روح اللّه در دامان پر مهر مادری بزرگوار و صبور پرورش یافت که با صبر و بردباری همسر و فرزندان را در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی و پس از آن و دوران جنگ تحمیلی یاری رسان بود. همراهی که با عشق دوران سخت قبل از انقلاب را که با حبس و شکنجه همسرش همراه بود بدون هیچ شکوه ای گذراند و پس از شکل گیری انقلاب در بعضی مواقع ماهها از همسر خود بی خبر بود و این شیر زن مبارز خود مردانه کانون گرم خانه را سرپرستی میکرد.
روح اللّه که از کودکی با روح مقاومت و مبارز پدر آشنا شده بود مستعد حرکت بزرگی بود. و در تربیت او مشهود بود. از کودکی با علاقه قرآن را فرا گرفت و با قرائت قرآن در مدرسه و وتعلیم قرآن به هم کلاسیهایش به عنوان قاری قرآن و معلم قرآن مشهور بود. تلاش و ممارست روح اللّه در درس و تحصیل این جوان با ادب و بزرگوار را شهره در مدرسه و محله زندگی کرده بود، هر روز صوت قرآن او نوای شروع صبحگاهی مدرسه بود.
اهتمام به نماز و جماعت و حتی نوافل شیوه زندگی پر نور او بود.
دوران تکلیف روح اللّه هم زمان با ورود او به حوزهی علمیه بود و تاج افتخار تکلیف الهی را هم زمان با آشنایی با استاد بزرگوار حضرت آیت اللّه سیّد علیمحمّد دستغیب«مدظلهالعالی» بر سر نهاد و این خود توفیقی بود که از ابتدا با چشمی باز احکام خود را بفهمد.
روح اللّه که عمری را با آموزههای پدر خود که سخت علاقهمند مطالعه و تحقیق در مسائل اسلامی بود گذرانده بود. با چشمی باز وارد به مکتب امام صادق (علیه السلام) شد و صد البته پدری که عمری را در کنار بزرگان و علمای شهر گذرانده بود او را به خوبی راهنمایی نمود و دست فرزند خود را در دست دوست و همراه دوران مبارزات ستم شاهی گذاشت و با اطمینان به سرانجام به خیر فرزند او را به حوزهی علمیهی ابوصالح«عج» فرستاد.
شجاعت و جسارت روح اللّه از کودکی در او ظهور جدی داشت چنان که در مدرسه در کارت امتیاز او نوشته بودند شجاع و صبور، لذا با شجاعت تمام و جسورانه همراه با تحصیل در حوزه وارد بر سرزمین نور شد و با گذراندن دورههای آموزش نظامی آشنای جبههها شد. همنشینی روح اللّه با قدسیان و عرشیان کوله باری را از عمل و معرفت برای مسیر الهی او مهیا نمود.
مادر شهید می گوید روح اله با ورود به حوزه جذبه و نورانیتی بیشتر کسب کرده بود به نحوی که وقتی دعای کمیل را میخواند سوز و گداز صدای او روح را پرواز میداد.
در مدت حضور در جبهه مدتی را در گردان غواصی گذراند ولی عطش حرکت آن هم « هم حرکتی سریع، او را به جمع سکان داران قایقهای عملیاتی کشاند تا این بار سر از غوص در دریا برداشته و هوایی حرکت به بالا شود .
در شب عملیات کربلای چهاربا عشق به مولای خود حضرت ابا عبداللّه الحسین (علیه السلام) عاشقانه تاخت تا با چهرهای خونین در ایام شهادت بی بی دو عالم غمخوار حضرتش باشد. و در این همنوایی با شهادت رنگین و عاشقآنهاش سالهای زیادی را همچون حضرت زهراء (علیها سلام) گمنام در بیابانها عاشقی مفقود گردد و پس از غروبی طولانی 14 ساله برای تشفی دل شکسته مادر به آغوش شهر خود بازگشت و در کنار دیگر دوستان شهیدش آرمید.
روحش شاد