شهید حاج محمّد ابراهیمی
فرمانده شهید
حاج محمّد ابراهیمی
در آذر ماه سال 1341 هجری شمسی از پدری عاشق أهل بیت و مادری مهربان از خانواده علم و سیادت[1](که نسب شریفشان به حضرت أبا عبداللّه الحسین (علیه السلام) می رسد) متولد شد.
والده ماجده ایشان نقل می کنند زمانی که به محمد باردار بودم به دلیل این که فرزند قبل از ایشان شیرخوار بود و فاصله کمی با محمد داشت و فرزند دیگری نیز داشتم، به خاطر مشکلات طاقت فرسا میل به نگهداشتن حمل خود نداشتم تا این که شبی در عالم رؤیا آقای جلیل القدری را مشاهده کردم که گروهی در صف مقابل ایشان ایستاده بودند و حوائج خود را به ایشان عرضه می داشتند و جواب می گرفتند وقتی که نوبت به من رسید بدون اینکه از ایشان درخواستی کنم به من فرمودند از اولاد ذکورت بهره ها خواهی برد. از خواب که برخواستم ملهم به این موضوع شدم که باید از این حملی که دارم به شدت مواظبت و نگهداری را به عمل بیاورم و این چنین شد که در بین فرزندانم بیشترین بهره را از شهید بردم. و به قول مرحوم پدر شهید که می فرمود حاج محمّد گل سرسبد اولاد ما است.
مشارکت در جنگ و ورود در بسیج:
سردار شهید ابراهیمی از بنیان گذاری بسیج در شیراز بود او با عده ای از دوستان خود قبل از تشکیل بسیج تشکلی را به عنوان بسیج ملی بود راه اندازی کرده بودند .
با تشکیل سپاه پاسداران به عنوان اولین دوره های این نهاد مقدس وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و جنگ را تا آخرین روز زندگی پر برکتش رها نکرد و با ورود به واحد زرهی تیپ امام سجاد و بعد از آن در لشکر 19 فجر با مسئولیت های مختلف خدمات شایانی به جبهه و جنگ نمود.
اهمیت به نماز جماعت و خواندن سوره واقعه:
یکی از خاطرات بیاد ماندنی از شهید اهمیت دادن ایشان به نماز جماعت بود که حتی اگر دو نفر بودند باید نماز به جماعت خوانده می شد و دوستان و نیروهای خود را ترغیب فراوان به این حسنه می نمود و دیگر قرائت سوره مبارکه واقعه بود که هر شب باید در واحد مخابرات توسط خود حاج محمّد یا یکی از بچه ها قرائت می شد و این ئسنت حسنه اگر در واحدهای دیگر لشکر هم بعدها اتفاق افتاد منشأ آن از واحد مخابرات بود.
در واحد مخابرات هم آموزش دوره های نظامی بود هم دوره های عملی عقیدتی مثل اینکه واحد مخابرات واحد عقیدتی دوّم لشکر به حساب می آمد.
فرمانده متواضع:
یکی از شاخصه های سردار شهید حاج محمد ابراهیمی تواضع و خاکی بودن او بود، جز در موارد حساس و ضرورت اگر کسی نمیدانست فرمانده مخابرات کیست؟ نمی توانست تشخیص دهد که حاج محمّد فرمانده مخابرات است. شاید کمتر کسی حاج محمد را در لباس پاسداری دیده بود لباس رسمی او لباس خاکی بسیجی بود.سر سفره غذا حاج محمّد بیشتر خادم بچه ها بود تا فرمانده واحد.
عاشق شهادت و لقاء پروردگار:
کلام مبارک حضرت امیر (علیه السلام)در خطبه همام که میفرمایند:
(لَولا الَتی کَتَبَ اللّه عَلَیهِم لَم تَستَقِّر اَرواحِهِهِم فِی اِجسادِهِم شَوقاً اِلی الثَواب و ….»
«یعنی اگر نبود آن که خداوند برای ایشان نوشته بود به اندازه چشم به هم زدنی روح ایشان در بدنشان نمی ماند.»
والده ایشان نقل می کنند:
هنگامی که در سال 63 جهت ادای حج تمتّع عازم زیارت بیتاللّه الحرام بودم حاج محمّد از من درخواست کرد تا دعا کنم به فیض شهادت نائل شود ! ولی من در جواب گفتم من مادرم و هرگز نمی توانم این چنین درخواست دعائی داشته باشم بعد از این که از این درخواست ناامید شد گفت مادر دعا کن که من به بیتاللّه مشرف شوم که بحمداللّه این درخواست اجابت شد و ایشان در سال بعد به آرزوی دیرینه خود به زیارت بیتاللّه نائل شد.
محبت شدید به اهل بیت:
شهید عزیز از طفولیت با محبت اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)آشنا و همدم بود و از کودکی همراه پدر حاظر در مجالس اهل بیت می شد و محبت ریشه داری از ایشان در وجودش بود. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران آشنائی با شهید آیت اللّه دستغیب (رحمت الله) و حضور مستمر در مسجد جامع عتیق شیراز به پیروی از شهید آیت اللّه دستغیب (رحمت الله) به خیل عظیم انقلابیون تابع مرحوم امام (ره) پیوست و حضور پر شور شهید در مسائل انقلابی چنان که مادر ایشان بارها متذکر شده اند تداعی کلام امام (ره) بود که در جواب شاه مخلوع گفته که بود شما با چه یارانی به مبارزه بر خواسته ای امام فرموده بودند یاران من کودکان در گهواره ها هستند. شهید عزیز حاج محمّد مصداق بارز این مطلب بود که آن زمان (سال 42) کودک شیرخواری بیش نبود.
با پیروزی انقلاب اسلامی و شهادت شهید آیت اللّه دستغیب (رحمت الله) پیروی حضرت استاد حضرت آیت اللّه سید علیمحمّد دستغیب«مدظلهالعالی» را نصب العین خود قرار داد و با تأکیدی که معظم له بر دفاع و گرم کردن جبهه های جنگ داشتند تا آخر جنگ جبهه را رها نکرد و در همین طریق به لقاء پروردگار نائل شد.
اگر کسی میخواست خستگی ناپذیری مجسّم را مشاهده کند باید رفتار حاجی را مشاهده می کرد و این مسأله زبانزد بچه های لشکر بود. کار نشد در مرام حاجی وجود نداشت و به معنای حقیقی مرد روزهای سخت بود و کارهای سخت و مشکلات لا ینحل دیگران را با محروم کردن خود از آسایش حل می کرد از کار خسته نمی شد و از پا در نمیآمد گاهی اوقات استراحت او منحصر به زمانی بود که خواب او را میربود و در بعض مواقع در حال رانندگی که مجبور بود استراحت مختصری جهت تجدید قوا کند و با تجدید وضو به رانندگی ادامه دهد.
با وضو بودن سجیّه اخلاقی او بود.
عدم تعلق به امور دنیوی:
از دیگر خلقیات خوب شهید که محسوس و آشکار در او بود بی رغبتی به دنیا بود تا جائی که تقریباً از اوّل تا آخر جنگ جبهه را رها نکرد حتی وقتی که به اصرار اطرافیان علی الخصوص والدین به سنت حسنه ازدواج تن داد این امر مانع جهاد او نشد و کار جنگ و جبهه اش را تحت الشعاع قرار نداد تا جائی که در اواخر جنگ خانواده خود را به اهواز منتقل نمود و اتفاقاً در زمانی که به فیض شهادت نائل آمد خانواده ایشان در اهواز بودند.
در طول جنگ مسئله اصلی برای او حضور و پشتیبانی جنگ بود حتی گاهی اوقات که مرخصی مختصری می آمد تمام همش تهیه ما یحتاج جبهه های جنگ بود.
ترجیح خانه آخرت :
یکی دیگر از مصادیق بی اعتنائی شهید به تعلقات دنیوی این بود که در اواخر جنگ قطعه زمینی از طرف سپاه به ایشان جهت ساخت مسکن واگذار شده بود ولی به خاطر مشاغل جنگ اکثر کارها را به حاج علی آقای حسینی خواهر زاده مرحوم حاج محمّد رضا گل آرایش که از دوستان نزدیک مرحوم آیت اللّه نجابت (قدس سره) بود واگذر کرده بود. ولی با وجود تمام مشکلاتی که در ساختن خانه داشت وامی را به عنوان قرض الحسنه دریافت نمود و مستقیماً برای ساختن مسجد قبا (آتشیها) که آن روزها کار ساخت و ساز آن شروع شده بود پرداخت نمود که بعد از شهادت ایشان مقداری از اقساط آن وام که در ساخت مسجد قبا(آتشیها) که پایگاه بسیاری از شهیدان والا مقام من جمله سردار شهید بود هنوز پرداخت نشده بود.
مجلس ترحیم حاج محمّد که در مکان مقدس مسجد قبا(آتشیها) با حضور حضرت آیت اللّه نجابت (قدس سره) و حضرت آیت اللّه سیّد علیمحمّد دستغیب«مدظلهالعالی» برگزار شد فردای آن روز برادر شهید خدمت حضرت آیت اللّه نجابت (قدس سره) رسیدند ایشان تمجید فوق العادهای از مداح محترم در مجلس مرحوم حاج سید یحیی سراج که ذریه و عاشق دلسوخته حضرت سیدالشهدا بود کردند رحمت خدا به حاج سید یحیی سراج بعد از وفات یکی او را در عالم رؤیا دیده بودند که گفت از زمان ورود به بیمارستان حضرت سید الشهداء (علیه السلام) آمدند.
مورد اعتماد فرماندهی و بچه های لشکر:
مخابرات در هر تشکیلات نظامی به مثابه سلسله اعصاب پیکر آن نیرو می باشد به همین جهت باید این مهم به دست افرادی با سابقه و مورد اعتماد شدید مدیریت شود. شدت اعتماد فرماندهی لشکر به حاج محمّد دلیلی بود که مسئولیت فرمانده واحد مخابرات به ایشان محول نماید.
در اواخر جنگ حسب ضرورت حاج محمّد سمت معاونت پشتیبانی و تدارکات لشکر را به عهده گرفت و در این مسئولیت مهم بود که در تاریخ 4/4/67 در جزیره مجنون به وسیله بمبهای شیمیائی سیانور دشمن بعثی به شرف شهادت نائل آمد. عاش سعیداً و مات شهیداً.
روحش شاد
[1] ایشان از سادات حسینی (ال یس – زجاجی) نَسَب ایشان منتهی به امام سجاد و حضرت سید الشهدا می شود و افراد شاخص و بزرگواری در این سلسله می باشند من جمله جد ایشان مرحوم آیت اللّه حاج سید احمد ال یس که از رفقای مرحوم شهید آیت اللّه دستغیب بوده اند. نقل است زمانی که آیت اللّه شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب از نجف آمده بودند قبل از باز سازی مسجد جامع مرحوم حاج سید احمد امامت مسجد طبالیون مجاور مسجد جامع را به ایشان واگذار می کنند تا زمانی که مسجد جامع به همت والای مؤمنین در رأس آنها مرحوم شهید دستغیب احیا می شود که در این هنگام به مسجد جامع منتقل می شوند. مرحوم حجت الاسلام حاج سید جلال زجاجی مدفون در صحن حضرت علی ابن حمزه میباشند. پدر ایشان از وعاظ محترم شیراز بودند و مرحوم آیت اللّه حاج سید علی رضا (ال یس) که جد پدری ایشان است. مرحوم آیت اللّه نجابت به این مضمون فرموده بودند که شهید دستغیب در دوران جوانی محضر این مرد بزرگ را که درجه اول در علم و تقوی در شیراز بودند درک کرده بودند. رحمۀ اللّه علیهم اجمعین.