سوره یونس آیه ۵۸ | جلسه ۴۳
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره یونس آیه ۵۸ | چهارشنبه ۱۳۹۷/۰۵/۲۴ | جلسه ۴۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره یونس
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ (۵۸)
بگو به فضل خدا و به رحمت او شاد باشید که این از هرچه جمع میکنند بهتر است.
«قُلْ» بگو «بِفَضْلِ اللَّهِ» به فضل خدا «وَ بِرَحْمَتِهِ» و به رحمت او «فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا» پس به همین شاد باشید «هُوَ» این «خَیْرٌ» بهتر است «مِمَّا یَجْمَعُونَ» از هر ثروت و هر چیزی که جمع میکنند.
قُلْ بِفَضْلِ اللَّه؛ فضل یعنی عنایتِ فراوانی که خدای تعالی میکند. در لغت بهمعنی زیادی است؛ فضلِ خداوند، وسعتِ رزق و رحمتِ بیمنتهای اوست که منّتی هم نمیگذارد.
در آیۀ پیشین خدای تعالی فرمود از سوی خدا برای شما موعظهای آمد که شفای سینهها و هدایت و رحمت برای مؤمنان است. در اینجا میفرماید: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ…». این فضل خدا چیست و چه رابطهای با آیۀ قبل دارد؟
صرفنظر از ارتباطِ آیات، فضلِ خدا به یک معنا یعنی رزق و روزی و نعمتهای ظاهری که عنایت میکند؛ مثلاً غذایی که میخورید و قوت میگیرید، این قوت میشود نتیجۀ فضل که رحمت پروردگار است. خدای تعالی میفرماید به این فضل و رحمت فرحناک شوید. یعنی توجه کنید به نعمتی که خدا به شما داده، نه آنچه جمع میکنید و خود را ثروتمند و صاحبمنصب و یا حتی دانشمند میبینید. اگر مالی هم دارید که از راه حلال و صحیح بهدست آوردهاید، آن را از فضل خدا بدانید.
اگر انسان مالی داشته باشد و آن را از فضل خدا بداند، انفاق برایش آسان میشود؛ حقوقِ واجبی که برعهده دارد، راحت میپردازد و درضمن متوجه است که خدا به او داده و هروقت صلاح بداند پس میگیرد. ازهمینرو تا وقتی دارد، با دست و زبان شکرِ خدا میکند، هروقت هم نداشت، صبر میکند؛ یعنی همه را از خدا میبیند و برای خودش خیر میداند.
از فضل ورحمتِ خداست که موقع استفاده از رزق و روزی خدا توجه به مُنعم دارید؛ قبل و بعدِ غذا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» و «الحمدللّه ربّ العالمین» میگویید؛ یعنی خدایا این نان و غذایی که میخورم همه مالِ توست؛ روزیخور تو هستم. نتیجه این میشود که از این غذا قوت میگیرد و نمازِ خوب میخواند؛ نمازش را ترک نمیکند؛ واجباتش را ترک نمیکند؛ چون نان حلال خورده، سعی میکند همیشه لقمهاش حلال باشد، حرام یا شبههناک نباشد.
به این فضل و رحمت باید شاد و مسرور بود که این بهتر از آن است که انسان صرفاً به غذای خوشمزهای که خورده، فرحناک شود، درحالی که اصلاً کاری به خدا ندارد. همۀ توجهاش به همین غذا و پختِ خوبِ آن است. بعد هم نیرویش را در راه خیر صرف نمیکند. چنین کسی به فضل و رحمت خدا فرحناک نیست.
امّا راجعبه معنویات، گفتیم خدای تعالی در آیۀ قبل فرمود ما این قرآن را موعظه قرار دادیم؛ یعنی وقتی قرآن میخوانید و به معانی آن توجه میکنید، تغییری در شما بهوجود میآید که در نتیجۀ آن از دردهای باطنی و مرضهای قلبی شفا پیدا میکنید؛ یعنی شخص متوجه میشود بخل و حسد و کینه و کبر و دیگر صفات ناپسندش بهوسیلۀ قرآن رفع میشود و شفا پیدا میکند. بعداز شفا هدایت است؛ یعنی به راههایی وارد میشود که خدای تعالی او را بهسوی خود میکشاند. در تفسیر سورۀ نساء این معنا را توضیح دادیم. بعداز این هدایت رحمتی است که خدای تعالی عنایت میکند و نعمتهای باطنی و سرشار خود را به شما عنایت میکند.
فضل خدا اشاره به همین مراحل است؛ یعنی این قرآنی که به شما داده شده که موعظه برای شماست، فضل خداست. اینکه شفای دردهای سینهها و هدایت و رحمت برایتان است، فضل خداست. قرآن باطنتان را پاک میکند و مایۀ هدایت است؛ پس به این خوشحال باشید؛ چراکه در پرتو آن راههای انسانی را طی میکنید و این برتر از همۀ دنیا و بهتر از هر چیزی است که جمع میکنید.
در سورۀ نور میفرماید:
﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ﴾[1]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید ردِّپای شیطان را دنبال نکنید که هرکس پا جای پای شیطان بگذارد، او به کارهای زشت و ناپسند فرمان میدهد. اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز کسی از شما پاک نمیشد، امّا خداست که هرکس را بخواهد پاک میکند و خداوند شنوا و داناست.»
کارِ شیطان این است که انسان را کمکم در گناه میاندازد و جز به منکرات و بدیها دستور نمیدهد. او قسم خورده انسان را گمراه کند؛ پس مراقب باشید از او پیروی نکنید! اگر فضل خدا بر شما نبود؛ یعنی همین قرآن و مواعظش اگر نبود، احدی از شما پاک نمیشدید. این فضل خدا را فراموش نکنید. نگویید من خودم زحمت کشیدم. چه زحمتی! این لطف خداست بر تو. عنایت او بود که قرآن را نازل کرد و این اسرار را در آن نهاد که چنین تأثیراتی بر شما میگذارد، البته شما خواستید و با اختیار خود به این راه آمدید، خدا هم عنایت کرد. از فضل و عنایتِ اوست که پیشرفت کردید و بدانید بیشتر از آنچه بخواهید، میدهد.
از لطفِ خداست که انسان از جوانیاش استفاده میکند؛ گردِ گناه نمیرود؛ کارهای خوب میکند؛ نیتِ خوب دارد و تقاضاهای بزرگ از پروردگار خود میطلبد. اینها همه نشانۀ آن است که مواعظِ قرآن بر او تأثیر گذاشته، حرف شنیده و دنبال کرده است. اگر به او بگویند خدا را میخواهی یا پولِ زیاد؟ نمیگوید هر دو را، بلکه میگوید اول خدا. اگر خدا میداند پول برایم ضرر ندارد و راه خوب میروم، پولم بدهد، ولی اگر میداند اینطور نیست، نمیخواهم.
از برکت امام زمان اگر بگویند میخواهی جای مهمی رئیس باشی و خیلی کاری با خدا نداشته باشی یا شغلِ کوچکی داشته باشی و همیشه سر و کارت با خدا باشد، میخواهی دائم سروکارت با خدا باشد. میگویی اگر ریاست نفع آخرتی برایم دارد؛ مرا از خدا بازنمیدارد؛ میتوانم به عدالت راه بروم و حرفهایی که رضای خداست بزنم، میخواهم، وگرنه نمیخواهم. قرآن اینطور یادت داده؛ لذا میفرماید «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُه» اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود «ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدا» هرگز احدی از شما تزکیه نمیشدید.
اگر دیدی کینه نداری، نگو من کینه ندارم. بگو شکر خدا، از عنایت اوست که کینهام زائل شد. اگر گفتند متکبری، بگو خودم را که نگاه خودم میکنم، میبینم از برکت امام زمان و ائمۀ اطهار علیهمالسلام متکبر نیستم. نگو چطور جرأت میکنی؛ این چه حرفی است به من میزنی؛ خودت هستی! اگر حسد نداری، عنایتِ خدا را ببین و شکر کن. اگر هم زحمتی کشیدی، با نفست مبارزه کردی، بدان توفیق او بوده، شکر کن. خلاصه اگر صفاتِ خوب داری و صفاتِ بد نداری، فضل و رحمتِ خدا را بهیاد بیاور و بگو الهی شکر. من و تو خوبی از کجا آوردهایم؟ همۀ روحمان و صفات خوبمان از اوست، این نفس را هم او برای امتحانِ ما قرار داده و خوبی و بدی، هردو در آن وجود دارد، امّا تو سعی کن پیشرفت کنی؛ این میشود راه خدایی. ببین چقدر لذت دارد!
اگر این سید هم چیزی میگوید و حقّی بر زبانش جاری میشود، لطف خداست، او چکاره است؟ یعنی اگر کسی چیزی یادمان داد، باید از او تشکر کرد، ولی همین هم از خدا بدان و شخصپرست نباش! ما پیامبرپرست و امامپرست نیستیم؛ ایشان را وسیله میدانیم و به آنها احترام میگذاریم. اساتیدِ ما پیش ما محترمند، ولی ما استادپرست نیستیم؛ خداپرستیم. یادمان نرود خدا اینها را برای ما فرستاده و معیّن کرده.
یاد دائمی پروردگار
چگونه همۀ ساعات و دقایقمان را در یاد خدا بگذرانیم و این چطور با خواب و خوراک و کار و تحصیل میسازد؟ ابتدا باید گفت مهمترین مصداقِ یاد خدا، همانطور که بزرگان گفتهاند و در روایت آمده، انجام واجبات و ترک حرام است. پس وقتی فهمیدی نماز دستورِ خداست، کمی از خوابت کم کن و نماز بخوان! وقتی شب با وضو میخوابی و قبلاز خواب تسبیحات حضرت زهرا میگویی یا مقداری قرآن میخوانی و به این امید میخوابی که نیمساعتی پیش از اذان بیدار شوی، خوابت میشود عبادت. وقتی سعی میکنی محلِ خوابت پاک باشد و اگر بتوانی روبه قبله میخوابی؛ روی دست راست یا دست چپ یا بر پشت -دمرو خوابیدن کراهت دارد- این یاد خداست. وقتی نیتتان این است که چهارپنج ساعت بخوابید و برای نماز شب و نماز صبح برخیزید، ساعاتی که خوابیدید، غفلت محسوب نمیشود. بعداز نماز هم آماده شوید برای کارهای روزمره.
اگر اهل تحصیل و مطالعه هستید؛ مثلاً طلبهاید، درس بخوانید تا فقه و اصول و احکامِ قرآن را بیاموزید و به دیگران یاد بدهید؛ این مطالعه میشود یاد خدا. روایت میخوانید، به یاد خدا. اگر هم مدرسه و دانشگاه میروید، برای این باشد که بتوانید کار صحیح و حلالی پیدا کنید و اگر هم بتوانید در محیطِ مدرسه و دانشگاه دستِ یکیدو نفر را بگیرید و هدایت کنید؛ در این صورت حتی وقتی انگلیسی میخوانید، یاد خداست.
وقتی غذا میخورید تا قوت بگیرید و عبادت خدا کنید، غذا خوردن یاد خدا میشود، البته باید حلال باشد؛ شبههناک نباشد. وقتی این غذا در بدنتان میرود، دیگر شیطان از طریقِ آن به شما راه پیدا نمیکند. بهوسیلۀ خوراکِ حرام و شبههناک شیطان وارد میشود. وقتی برای کاسبی حرکت میکنید تا نفقۀ زن و بچه را تهیه کنید و کارِ مردم را راه بیندازید، یاد خداست. وقتی در جامعه به نامحرم نگاه نمیکنید و هرلحظه در فکر هستید مبادا چشمم خطا کند؛ این یاد خداست؛ اینطور ۲۴ ساعت یاد خدا هستید.
از امام جعفر صادق علیهالسلام روایت شده: ازجمله سختترین چیزی که خدا بر خلق خود واجب کرده، این است که او را بسیار یاد کنند. بعد فرمود مقصودِ من از یادِ خدا «سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لا الهَ الّااللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ» نیست؛ هرچند این هم یاد خداست، لکن مراد از آن، یاد کردن خدا است در نزدِ آنچه حلال و حرام گردانده؛ پس اگر طاعت باشد، به آن عمل کند و اگر معصیت باشد، آن را وا گذارد[2].
یاد خدا شما را وامیدارد به علمی که خود وعده داده؛ یعنی «علمالیقین». درون شما طلبی پیدا میشود که به این علم میرسید. علمالیقین یعنی خدا همهکاره است. این بالاتر از اعتقاد است و باید با روح انسان جفت شود و دیگر جدا نشود. حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت تأکیدِ زیادی بر این علم داشتند و در شرح کلمات باباطاهر بر آن تأکید فراوان کردهاند. کسیکه با این علم وارد عالم برزخ شود، خدای تعالی مابقی را آنجا عنایت میکند و کمکم عینالیقین و حقالیقن هم پیدا میشود.
از خدا بخواهیم در همین دنیا بفهمیم «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» یعنی چه؛ بفهمیم «هو معکم این ما کنتم» یعنی چه. اعتقاد داریم، امّا باید محسوسمان شود که معیت پروردگار چیست. «لا اله الا اللّه» یعنی هیچ الهی و هیچ چیزی که بتوان دل را متعلق به آن دانست، وجود ندارد، جز خدای تعالی؛ فهمِ این مطلب را باید از خدا بخواهیم. خلاصه باید دل به خدای تعالی وصل شود؛ اگر شد، دنیا برایمان بیارزش میشود. داشتنِ چنین هدفی لذتبخش است.
نگو من کجا این حرفها کجا! هرکه میخواهی باش؛ کاسب باشی، کارگر باشی، میانسال باشی، حتی اگر پیرزن و پیرمرد هم باشی، خدا قادر است، شاید عنایت کرد. اگر هم جوان و نوجوان باشی، چه بهتر، الحمدللّه. لذت در این است که انسان این خواستهها را از پروردگار خود داشته باشد، وگرنه دنیا به چه کار میآید؟ چه چیزی بهتر از این میتوان برای عمر دنیا پیدا کرد؟
چند روایت
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ: «قُلْتُ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ فَقَالَ الْإِقْرَارُ بِنُبُوَّهِ مُحَمَّدٍ صلّیاللّهعلیهوآله وَ الِائْتِمَامُ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُ هَؤُلَاءِ فِی دُنْیَاهُمْ»
از امام باقر علیهالسلام دربارۀ این آیه سؤال شد، حضرت فرمود: اقرار به نبوت محمّد صلّیاللّهعلیهوآله و امامت علی علیهالسلام بهتر است از آنچه اینها در دنیای خود جمع کردند.»
قبول نبوت پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و ولایت علی علیهالسلام از همۀ اموال و ریاستی که مخالفان ایشان جمع کردند بهتر است؛ چون شما این اعتقاد را همراه خود میبرید، ولی آنها باید دنیا را بگذارند و بروند.
مهم قلب است یعنی از برکت امام زمان قلبتان مطمئن است و اگر کسی هم اشکالی کند که نتوانید جواب بدهید، مردد نمیشوید یا اگر مثلاً مکه رفتید و اهل تسنن را دیدید، رفتارهای آنها بر شما تأثیر نمیگذارد و وسوسهای در دلتان نمیآید که شاید اینها درست بگویند. این نعمتی است که خدا به شما داده. همچنین شبهاتی که مخصوصاً مسیحیان میاندازند بر شما تأثیر نمیگذارد که بگویید شاید عیسی بهتر از پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله باشد. عیسی پشت سر امام زمان نماز میخواند و خادم امام زمان است.
روایت دیگر
«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ قَالَ: الْفَضْلُ رَسُولُ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآله وَ رَحْمَتُهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا، قَالَ فَلْیَفْرَحْ شِیعَتُنَا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا أُعْطُوا أَعْدَاؤُنَا مِنْ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّه»[3]
«فضل رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله و رحمت امیرالمؤمنین علیهالسلام است؛ پس به این شادمان باشید. شیعیان ما شاد باشند که این بهتر از طلا و نقرهای است که به دشمنان ما داده شده.»
خدای تعالی چه عنایتی به شیعیان داشته که با وجود آن همه فشارهایی که از همان ابتدا زیاد و فرزند معلونش عبیدالله و دیگر امویان بر آنها میآوردند؛ شکنجهشان میدادند و میکشتند تا دست از محبّت آقا بردارند، ولی آنها هیچ اعتنایی نداشتند؛ کسانی مثل میثم تمار و دیگر بزرگان حتی زیر شکنجه، علی علیهالسلام را رها نکردند. بیشاز هزار سال از آن زمان گذشت و دوستان و دشمنان علی علیهالسلام همه رفتند. مگر دنیا چقدر برای دشمنان علی دوام داشت؟ چه اذیتها که به ائمۀ اطهار علیهمالسلام و دوستانشان نکردند! اینها رفتند و آنها هم رفتند، ولی چه کسی امروز در خوشی و فرح است؟ یقیناً دوستان علی علیهالسلام.
قرآن میفرماید کسانی که نامۀ اعمالشان به دست راستشان داده میشود در عنایت خدا هستند و در نعمت فضل پروردگار خواهند بود. آنها هم که نامه به دست چپشان داده شود، هیچچیز ندارند.
روایت دیگر
روى أنس عن النبی صلّیاللّهعلیهوآله قال: مَن هداه اللّه للإسلام و علمه القرآن ثم شکى الفاقه کتب الله الفاقه بین عینیه الى یوم القیمه، ثم تلا «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ…» و قال أبو جعفر علیه السلام فضل اللّه رسوله و رحمته على بن أبی طالب.[4]
انس از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت کند: هرکس خدا که به اسلام هدایتش کرد و قرآن را تعلیمش داد، از فقر شکایت کند، خداوند تا روز قیامت فقر را بین دو چشمش رقم میزند. سپس این آیه را تلاوت فرمود. امام باقر علیهالسلام نیز فرمود فضل خدا پیامبر و رحمت او علی علیهالسلام است.
گاهی انسان نعمت خدا را که اعتقادات و اعمال خوب است، میبیند، لکن در کنار آن میگویید خدایا خودت زندگیام را تأمین کن تا محتاج مردم نشوم. راهی برای تأمینِ معاشِ زندگی برایم قرار بده؛ این خوب است. دعاهایی که در مفاتیح وارد شده مخصوصاً تعقیبات نماز عشاء و نماز صبح راجعبه همین موضوع است، ولی این روایت دربارۀ کسی است اعتنایی به اعتقاداتش ندارد و آنها را چیزی نمیداند؛ پول برایش مهم است و به داشتن مال خوشحالتر است تا به داشتن اعتقادات سالم؛ حضرت میفرماید اگر کسی بعداز هدایت به اسلام و آموختنِ قرآن از فقر شکایت کند، خداوند تا روز قیامت فقر را در چشمش قرار میدهد؛ یعنی همیشه خود را محتاج دنیا میبیند.
روایت دیگر
قال رسول اللّه صلّیاللّهعلیهوآله «وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا آمَنَ بِی مَنْ أَنْکَرَکَ وَ لَا أَقَرَّ بِی مَنْ جَحَدَکَ وَ لَا آمَنَ بِاللَّهِ مَنْ کَفَرَ بِکَ وَ إِنَّ فَضْلَکَ لَمِنْ فَضْلِی وَ إِنَّ فَضْلِی لَکَ لَفَضْلُ اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ فَفَضْلُ اللَّهِ نُبُوَّهُ نَبِیِّکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَلَایَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَبِذَلِکَ قَالَ بِالنُّبُوَّهِ وَ الْوَلَایَهِ فَلْیَفْرَحُوا یَعْنِی الشِّیعَهَ هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ یَعْنِی مُخَالِفِیهِمْ مِنَ الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ فِی دَارِ الدُّنْیَا»[5]
«سوگند به آنکه مرا به نبوت مبعوث کرد، کسى که منکرِ توست به من ایمان ندارد و کسى که کافر به توست، به خدا ایمان ندارد. فضل تو از فضل من است و فضل من از خداست و این است معنى قول خداى عز و جل (یونس- 58) فضل خدا نبوتِ پیغمبرِ شماست و رحمتش ولایت على بن ابىطالب است. فرمود به نبوت و ولایت باید شاد باشند یعنى شیعه، آن بهتر است از آنچه جمع کنند یعنى مخالفان جمع کنند از اهل و مال و فرزند در دار دنیا.»
[1] ـ نور، ۲۱.
[2] ـ تحفهالاولیاء، ۳، ۲۲۳.
[3] ـ بحارالأنوار، ۳۵، ۴۲۳.
[4] ـ تفسیر نورالثقلین، 2، 307.
[5] – امالی صدوق، ۴۹۴.