سوره یونس آیه ۳۸ | جلسه ۳۲
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره یونس آیه ۳۸ | یکشنبه ۱۳۹۷/۰۴/۰۳ | جلسه ۳۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره یونس
أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ (۳۸)
بلکه آنها میگویند: آن را بهدروغ به خدا نسبت میدهد. بگو: اگر راست میگویید سورهای مانند آن بیاورید و جز خدا هرکه را میتوانید فرابخوانید.
«أَمْ» هم بهمعنای «آیا» و «یا» میآید و هم بهمعنای «بل» (استدراک). «یَقُولُونَ» کافران میگویند «افْتَراهُ» پیامبر قرآن را بهدروغ به خدا نسبت میدهد. «فَری» یعنی دروغ بستن. ضمیر «ها» به قرآن برمیگردد. «قُلْ» خداوند در جواب آنها به پیامبر میفرماید به آنها بگو: «فَأْتُوا» پس بیاورید «بِسُورَهٍ» یک سوره «مِثْلِهِ» مانند قرآن. «وَ ادْعُوا» و دعوت کنید؛ بهیاری بطلبید «مَنِ اسْتَطَعْتُمْ» هرکه را میتوانید «مِنْ دُونِ اللَّهِ» جز خدا «إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ» اگر راست میگویید.
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله بشری مانند شماست و اگر این قرآن کلامِ اوست؛ پس شما هم که ادعای فصاحت و بلاغت دارید، کلامی مانند این قرآن بیاورید، حتی در حد یک سوره! هرکس را هم میخواهید بهیاری بطلبید. بگویید ای مردم به ما کمک کنید که ما میخواهیم یک سوره مثل قرآن بیاوریم.
این «تحدّی» خدای تعالی است؛ یعنی فراخوان برای مبارزه با قرآن. خداوند با کسانی که منکرِ نزولِ قرآن از طرف اویند، تحدی میکند و میگوید پا در میدان مبارزه بگذارید و سورهای مثل قرآن بیاورید، اگر راست میگویید.
این تحدی در سورههای دیگر قرآن هم وجود دارد؛ در سورۀ بقره میفرماید:
﴿وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ﴾[1]
«و اگر در آنچه بر بندۀ خود فرستادیم شک دارید؛ پس سورهاى مانند آن بیاورید و غیر از خدا گواهان خود را فرابخوانید، اگر راست مىگویید.»
در سورۀ اِسراء خدای تعالی اینطور تحدی میکند:
﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً﴾[2]
«بگو اگر جنّ و انس جمع شوند تا مثل این قرآن بیاورند، نمیتوانند مانند آن را بیاورند، هرچند پشتیبان یکدیگر باشند.»
در سورۀ هود میفرماید:
﴿أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ﴾[3]
«بلکه میگویند: آن را بهدروغ به خدا نسبت میدهد. بگو: اگر راست میگویید ده سورۀ ساختگی مثل آن بیاورید و جز خدا هرکه را میتوانید فرابخوانید.»
در اینجا میفرماید ده سوره مانند قرآن بیاورید، درحالی که در سورۀ بقره و یونس فرمود فقط یک سوره مانند قرآن بیاورید.
معجزه و زمان
خدای تعالی معجزۀ پیامبران را متناسب با زمان آنها قرار میداد؛ مثلاً در زمان حضرت موسی سحر و ساحری زیاد بود. خدای تعالی حضرت موسی را با عصا فرستاد تا همۀ سحرها را باطل کند و فرق سحر با معجزه را نشان دهد. در زمان حضرت عیسی طب و طبابت رونق داشت و ایشان بهاذن خدا بدون هیچ دارویی کورِ مادرزاد را شفا میداد و مرده را زنده میکرد؛ کاری که هیچ پزشکی نمیتوانست انجام دهد.
در زمان پیامبر اسلام صلّیاللّهعلیهوآله فصاحت و بلاغتِ عرب زبانزد بود و اعراب در این زمینه ادعای بسیار داشتند. هرکس شعر یا نثر زیبایی میگفت، به دیوار کعبه آویزان میکرد و به دیگران فخر میفروخت، امّا وقتی قرآن نازل شد، بازارِ فصحای عرب کساد شد. مشرکان وقتی به قرآن گوش میدادند، میدیدند آنچه برای خود معین کرده بودند، با این کلام باطل شده است.
زیبایی شعرگونۀ این آیات سورۀ قمر را بخوانید:
﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ ۞ وَ إِنْ یَرَوْا آیَهً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ۞ وَ کَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ کُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ ۞ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فیهِ مُزْدَجَرٌ ۞ حِکْمَهٌ بالِغَهٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ ۞ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلى شَیْءٍ نُکُرٍ ۞ خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ کَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ ۞ مُهْطِعینَ إِلَى الدَّاعِ یَقُولُ الْکافِرُونَ هذا یَوْمٌ عَسِرٌ ۞ کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ ۞ فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ۞ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ ۞ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ﴾
این کلام در اوجِ زیبایی و جذابیت است و علاوهبر این معانی بلندی در خود جای داده است. در این سوره طی چند آیه خداوند به حکایت اقوام نوح و عاد و ثمود اشاره میکند. این اعجاز قرآن است. وقتی خدای تعالی میفرماید یک سوره مثل این بیاورید، یعنی ولو بهاندازۀ سورۀ کوثر با سه آیه باشد؛ بهراستی چه کسی میتواند چنین سورهای با این خصوصیات بیاورد!
﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ۞ إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ ۞ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ ۞ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾
فصاحت و بلاغت یعنی کلام آنقدر شیرین و جذاب باشد که وقتی کسی گوش میدهد یا میخواند، بر دلش مینشیند و میخواهد باز هم بخواند.
علمای تفسیر از ابتدا بر فصاحت و بلاغت قرآن تأکید فراوان داشتهاند، ولی اعجاز قرآن منحصر به این نیست و این کتاب الهی از جهات مختلف معجزه است. صاحب المیزان در آغاز سورۀ بقره بیشاز ده صفحه و در تفسیر همین آیه نیز چند صفحه راجعبه این مطلب سخن گفته است.
مطالبِ دیگری که در قرآن آمده و برخی اعجاز بهحساب میآید، از این قرار است؛
احکام قرآن؛ آنچه دربارۀ خصوصیات نماز و روزه بیان میکند و توضیح میدهد، اگر واقعاً کسی آنطور که باید، این دو واجب را انجام دهد، خصوصیات آنها را درک میکند. دربارۀ حج و لطایف و نکات ریزی که در آن گنجانده شده؛ وقتی کسی از حج بازمیگردد، همانطور که در روایت است، آدمِ دیگری میشود. دربارۀ زکات و سایر عباداتی که خدای تعالی معیّن کرده، از واجبات و مستحبات، همینطور. دربارۀ محرمات، آنچه را حرام فرموده، از شراب و گناهان دیگر، به زیبایی آنها را شرح میدهد.
قوانین سیاسی قرآن؛ یکی از مطالب سیاسی مهمی که قرآن بر آن تأکید دارد و در سورههای مختلف بیان میکند، ارتباط با کافران است. میفرماید محبّت آنها را در دل نگیرید و آنها را دوست صمیمی خود نگزینید؛ چراکه آنها ابتدا اظهار دوستی میکنند و شما را گول میزنند، سپس در موقع مناسب ابتدا دینتان و بعد دنیایتان را میبرند، بعداز آن هم شما را دور میاندازند. البته ارتباط سالم و زیرکانه با آنها بهنحوی که منافع مسلمین تأمین شود، از نظر قرآن اشکالی ندارد، ولی ارتباط تنگاتنگ و اعتماد کامل به آنها خطرناک است.
قوانین اقتصادی قرآن؛ قرآن کریم زکات را وسیلهای برای رفعِ فقر از جامعۀ اسلامی وضع فرموده است. اگر همۀ مردم زکات میپرداختند، هیچ فقیر و نیازمندی در جامعه پیدا نمیشد، علیالخصوص که زکات منحصر به مال نیست و چیزهای دیگری مثل بدن را هم شامل میشود که گسترۀ وسیعی دارد.
قضاوت در قرآن؛ قضاوت در اسلام احکامی دارد که برخی از آنها بهطور فیالجمله در قرآن آمده است و نکتۀ مورد تأکید قرآن در باب قضاوت، رعایت عدالت است.
﴿یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ﴾[4]
«ای داود! ما تو را در زمین جانشین قرار دادیم؛ پس بین مردم بهحق حکم کن و از هوای نفس پیروی نکن که تو را از راه خدا منحرف میکند.»
به حضرت داود و به همۀ قضات هشدار میدهد که درپی هوای نفس نروید و دنبال پول و دنیا نباشید!
وضعِ حدود؛ قوانین مربوط به حدودِ جرم و جنایاتی که در جامعه انجام میشود، در قرآن بیان شده و اهلبیت آنها را تفصیل دادهاند. چنین احکامی [با این قدمت] در کدام کشورها بوده است؟ کشورهای مختلف هردوره، قوانینی وضع میکنند و پساز مدتی آن را ملغا میکنند.
اخلاق در قرآن؛ نکاتِ اخلاقی بسیاری در قرآن بیان شده است و خدای تعالی بهزیبایی ویژگیهای اخلاقی مؤمن را در کتابِ خویش ترسیم میکند.
﴿وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما﴾[5]
«بندگان خدای رحمان کسانی هستند که در زمین با فروتنی راه میروند و هنگامی که افراد نادان آنها را مورد خطاب قرار دهند، میگویند سلام.»
﴿وَ الَّذینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما﴾[6]
«و آنان که شهادتِ دروغ نمیدهند و چون بر لغو بگذرند، بزرگوارانه میگذرند.»
قصص انبیاء؛ قصههای پیامبران گذشته و عبرتهای امّتهای پیشین با بهترین بیان در قرآن کریم آمده است. خودِ قرآن میفرماید ما بهترین قصهها را بیان میکنیم. نکاتی در این آیات نهفته که با مداومت بر خواندن و تفکر بر آنها آشکار میشود. حکایت یوسف و زلیخا، حضرت نوح، حضرت موسی و سایر انبیاء که در آیات و سورههای متعدد آمده و با تفکر بر آنها، خداوند فهمِ جدیدی نصیب انسان میکند.
اخبار غیبی؛ پیشگویی از حوداث آینده نیز در قرآن وجود دارد؛ مثل خبر پیروزی روم بر ایران که بهطرزِ شگفتانگیزی در ابتدای سورۀ روم آمده است؛
﴿غُلِبَتِ الرُّومُ ۞ فی أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ﴾[7]
«رومیان شکست خوردند ۞ در نزدیکترین سرزمین و آنان بعداز شکستشان بهزودی پیروز خواهند شد.»
آیاتِ آفاق و انفس؛ دربارۀ خلقتِ آسمانها و زمین و کوهها و موجودات، آیاتِ مفصلی در قرآن کریم آمده است. همچنین دربارۀ خلقت بشر و تنوع و گوناگونی آنها؛
﴿وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمینَ﴾[8]
«و از آیاتِ او آفرینشِ آسمانها و زمین و تفاوتِ زبانها و رنگهای شماست. بیگمان در این امور نشانههایی برای دانشمندان است.»
در میان میلیاردها بشر، هیچ دونفری وجود ندارند که از هرجهت شبیه هم باشند یا مثل هم حرف بزنند. در چندقلوهای مشابه نیز تفاوتهایی دیده میشود.
از دیگر آیاتِ پروردگار که در قرآن به لطافت و زیبایی به آن اشاره شده، زوجیتِ زن و مرد است که میفرماید همسرانی از خودتان برایتان قرار داد که موجب سکون و آرامشِ شماست. این خداست که میان مرد و زن غریبهای با عقدِ ازدواج، محبّت و انس قرار میدهد.
﴿وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ﴾[9]
«و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان خلق کرد تا در کنار آنها آرامش یابید و میانتان محبّت و رحمت قرار داد. بهراستی در این امر نشانههایی است برای کسانی که میاندیشند.»
در موعظه و هشدار راجعبه عالم برزخ و قیامت و چگونگی وقوعِ آنها که همه حق است، هیچ کلامی مانند قرآن نیست، مخصوصاً دربارۀ برزخ، حکایات و دلایلِ بسیار آورده است. از این قبیل مسائل در قرآن فراوان است و از همین رو خدای تعالی به صراحت میفرماید هیچکس نمیتواند کلامی مثل این بیاورد. صرفِ فصاحت و بلاغت نیست. قرآن گنجینهای پر از مطالبِ حق است که هرگز فکرِ بشر به آن نمیرسد و علاوهبر همۀ اینها این کتاب الهی، هدایت و شفا و نور است.
سید قطب در تفسیر فی ظلالالقرآن، ماجرای عجیبی از زندگی خود نقل می کند که بیانگرِ اعجازِ آهنگ و نورانیتِ قرآن کریم است. او ذیلِ همین آیه از سورۀ یونس مینویسد:
من از حوادثی که برای دیگران واقع شده سخنی نمیگویم، فقط حادثهای را بیان میکنم که برای خود من اتفاق افتاد و شش نفر ناظر آن بودند.
ما شش نفر مسلمان بودیم که با یک کشتی مصری، اقیانوس اطلس را بهسوی نیویورک طی میکردیم. مسافران کشتی 120 نفر مرد و زن بودند و ما تنها مسلمانان در میان مسافران بودیم. روز جمعه به این فکر افتادیم که نماز جمعه را در قلب اقیانوس و بر عرشۀ کشتی برپا داریم و علاوهبر اقامۀ فریضۀ مذهبی، مایل بودیم یک حماسۀ اسلامی در مقابل یک مبلّغِ مسیحی که در کشتی نیز دست از برنامههای تبلیغاتی خود برنمیداشت بیافرینیم، بهخصوص اینکه او مایل بود حتی ما را به مسیحیت وارد کند!
ناخدای کشتی که یک انگلیسی بود، موافقت کرد نماز جمعه را در عرشۀ کشتی بهجا آوریم و به کارکنان کشتی نیز که همه از مسلمانان آفریقا بودند، اجازه داد با ما نماز بخوانند. آنها هم از این جریان بسیار خوشحال شدند؛ زیرا نخستین بار بود که نماز جمعه در برابر آنان بر عرشۀ کشتی انجام میشد.
من به خواندن خطبۀ نماز جمعه و سپس امامت نماز پرداختم و جالب اینکه مسافران غیرمسلمان، اطراف ما حلقه زده بودند و با دقت انجام این فریضۀ مذهبی را مینگریستند. پساز پایان نماز، گروه زیادی از آنها نزد ما آمدند و این موفقیت را تبریک گفتند. در میان این گروه خانمی بود که بعد فهمیدیم یک زن مسیحی اهل یوگسلاوی است که از جهنّم «تیتو» و کمونیسم فرار کرده است. او فوقالعاده تحت تاثیر نماز ما قرار گرفته بود، بهحدی که اشک از چشمانش سرازیر بود و نمیتوانست خود را کنترل کند.
او به زبان انگلیسی ساده و آمیخته با تأثرِ شدید و خضوع و خشوعِ خاصی سخن میگفت و ازجمله سخنانش این بود بگویید ببینم کشیش شما با چه لغتی سخن می گفت؟ به او گفتم ما به لغت عربی صحبت میکردیم، ولی او گفت: من هرچند یک کلمه از مطالب شما را نفهمیدم، امّا بهوضوح دیدم که این کلمات آهنگ عجیبی داشت و از این مهمتر چیزی که نظر مرا فوقالعاده به خود جلب کرد این بود که در لابلای خطبۀ امامِ شما جملههایی وجود داشت که از بقیه ممتاز بود، این جملهها دارای آهنگ فوقالعاده مؤثر و عمیقی بود، آنچنان که لرزه بر اندام من میانداخت، گویا اینها مطالب دیگری بود، فکر میکنم هنگامی که امام شما این جملهها را ادا میکرد، مملو از روحالقدس میشد!
کمی فکر کردم و متوجه شدم این جملهها همان آیات قرآن بود که من در لابلای خطبه و ضمن نماز آنها را میخواندم. این جریان ما را تکان داد و متوجه این نکته ساخت که آهنگِ مخصوصِ قرآن آنچنان مؤثر است که حتی بانویی را که یک کلمه از معنی آن را نمیفهمد تحت تاثیر شدید قرار میدهد.
[1] ـ بقره، ۲۳.
[2] ـ اِسراء، ۸۸.
[3] ـ هود، ۱۳.
[4] ـ ص، ۲۶.
[5] ـ فرقان، ۶۳.
[6] ـ فرقان، ۷۲.
[7] ـ روم، ۲و ۳.
[8] ـ روم، ۲۲.
[9] ـ روم، ۲۱.