سوره یونس آیه ۲۵ | جلسه ۲۲
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره یونس آیه ۲۵ | چهارشنبه ۱۳۹۷/۰۱/۰۸ | جلسه ۲۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره یونس
وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ(۲۵)
و خداوند به سرمنزلِ سلامت دعوت میکند و هرکس را بخواهد به راه راست هدایت میکند.
«وَ اللَّهُ یَدْعُوا» خداوند دعوت میکند «إِلى دارِ السَّلام» به دارالسلام؛ سرای سعادت و امنیت. «وَ یَهْدی» و هدایت میکند «مَنْ یَشاءُ» هرکس را بخواهد «إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» به راه راست.
در آیۀ قبل خداوند زندگی دنیا را به آبِ باران مثَل زد که وقتی از آسمان نازل میشود، گیاهانِ مختلف با آن میرویند؛ زمین بهوسیلۀ آن زیبا و آراسته میشود و اهل دنیا به آن دلخوش و مغرور میشوند، امّا ناگهان به فرمانِ خدا بلایی میرسد و همهچیز نیست و نابود میشود؛ گویی هرگز چیزی نبوده است. این مثَل برای کسانی است که همۀ همّوغمشان دنیاست، امّا در این آیه صحبت از دعوت به دارالسلام و هدایت به صراط مستقیم است.
وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلى دارِ السَّلام؛ مفسران بهدرستی معتقدند «دارالسلام» بهشت است؛ یعنی خدا دعوت میکند به بهشتی که سراسر سلامت است. لغتِ سلام یعنی سلامت و راحتی.
مؤمن اگر در این دنیا دلش با خدا باشد و سعی کند آنچه رضای اوست، انجام دهد، نسبت به کسانی که اینطور نیستند، راحتی بیشتری دارد؛ چراکه از برکتِ ایمان و یاد خدا، آرامشِ قلبی دارد؛ ﴿أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ﴾[1]. یاد خدا به او آرامش میدهد و ایمان وامیداردش اعمال خوب انجام دهد؛ نماز بخواند، روزه بگیرد، واجبات انجام دهد و حرام را ترک کند. این آرامش نشانۀ سلامتِ روحی شخص است و اگر حواسش جمع باشد، همان آثارِ بهشتی که در عالم برزخ و قیامت خدا نصیبش میکند، در همین دنیا میبیند، البته از آفاتِ دنیوی مصون نیست؛ یعنی ممکن است دشمنانی داشته باشد که اذیتش کنند؛ تهمتش بزنند؛ غیبتش کنند یا به مصیبتِ مرگِ عزیزانش بنشیند یا خودش مبتلا به مرض و فقر و گرفتاری شود؛ لذا اینطور نیست که از هر جهت در رفاه و راحتی کامل باشد، امّا چون دلش با خداست، راحت است و آرامش دارد.
از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت شده: «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیتُ»[2] (هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد). کفّار و مشرکانِ مکه به حضرتش تهمتها زدند؛ او را ساحر و مجنون و دروغگو خواندند و سهسال خود و یارانش را محاصرۀ اقتصادی کردند. بعداز هجرت هم جنگها و منافقان و بحرانهای دیگر حضرت را آزار میداد. سایر حضرات معصومین علهیمالسلام از فاطمۀ زهرا سلاماللّهعلیها و امیرالمؤمنین تا امروز امام زمان عجّلاللّهتعالیفرجه هرکدام در زمان خود به انواع بلاها و مصیبتها مبتلا شدند. از این جهت مؤمنان و دوستان ایشان نیز با بلا و گرفتاری بیگانه نیستند.
آنجا که هیچ غم و غصهای نباشد، بهشتِ برزخ و بعداز آن، بهشتِ قیامت است که خصوصیات دنیا را ندارد؛ این دارالسلامی است که خداوند به آن دعوت میکند.
اسباب این دعوت، قرآن و سنّت است؛ یعنی خداوند بهوسیلۀ قرآن که بر زبانِ پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله جاری شده و سنّت که از طریق پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام به ما رسیده، به دارالسلام دعوت میکند. مؤمنان هم با زبانِ امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به خدای تعالی این کار را انجام میدهند.
این دارالسلام اولاً: عقیدۀ ماست؛ یعنی اعتقادات به توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت. ثانیاً: اعمال است یعنی انجام واجبات و ترک محرمات. دعوت میکند، یعنی میگوید: اعتقاداتتان را راسخ کنید و نگذارید ضعیف شود. همراه این اعتقادات، عمل هم بکنید؛ این طریقهای است که [باید بر آن استقامت کرد.] در سورۀ جن میفرماید:
﴿وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً﴾[3]
«اگر بر طریقِ حق استقامت کنند، از آبِ گوارایی سیرابشان میکنیم.»
«ماء غدق» (آبِ گوارا) یعنی از برکت قرآن و ائمۀ اطهار علیهمالسلام، با رسوخِ اعتقادات و انجامِ اعمال خوب، خداوند «علمالیقن» را نصیب میفرماید. علمالیقین یعنی اگر همۀ دنیا بگویند خدا نیست، شما علم دارید که هست. این فقط اعتقاد نیست، بالاتر از اعتقاد است؛ یعنی این علم شما را متزلزل نمیکند؛ اگر همۀ دنیا یکطرف باشند و شما هم یکطرف، باز میگویید خدا یکی است و پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام حق هستند. پس ماء غدق همان علمی است که نتیجۀ اعتقادات و اعمال صالح است.
گفتیم دارالسلام یعنی خانۀ خدا. مسجد هم خانۀ خداست و بعضی خصوصیات بهشت را دارد. مسجد برای مؤمنانی که از سرِ اخلاص واردِ آن میشوند؛ هیچ غرض و مرضی ندارند؛ نظرشان فقط عبادت و بندگی خداست و غیر این را نمیخواهند، نوعی آثار بهشت را دارد و خداوند در این فضا به آنها آرامش میدهد؛ لذا مسجد هم بهنوعی دارالسلام است.
یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم؛ وقتی شما دعوت به دارالسلام را قبول کردید؛ اعتقادات را از دست ندادید و اعمال خوب انجام دادید، خداوند به صراط مستقیم هدایتتان میکند. پس «یَهْدی مَنْ یَشاء» یعنی خدا هرکه را بخواهد، هدایت میکند؛ او چه کسی را میخواهد؟ کسیکه «دعوت» را قبول کند؛ یعنی وقتی خدا میفرماید «بیایید» بگوید «آمدم». آمدن یعنی قبول اعتقادات و انجام واجبات و ترک محرمات؛ پس شما خواستید و درنتیجه خدا هم خواست یا بگو «یَهْدی مَنْ یَشاءُ» یعنی هرکه خودش بخواهد.
صراط مستقیم مراتبِ ایمان و یقین است؛ علمالیقن، عینالیقین و حقالیقین که خداوند نصیب میکند.
تأملی بر معنای سلام
سلام نامِ خدای تعالی است و در سورۀ حشر بهعنوان یکی از نامهای پروردگار آمده؛
﴿هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ﴾
«اوست خدایی که جز او معبودی نیست؛ فرمانروا و منزه و سلام است.»
بنابراین دارالسلام یعنی خانۀ خدا که بهشت است؛ هم بهشتِ برزخی و هم آخرتی.
یکی از یاران امام صادق علیهالسلام گوید:
سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیهالسلام یَقُولُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلى دارِ السَّلام» فَقَالَ: «إِنَّ السَّلَامَ هُوَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ دَارَهُ الَّتِی خَلَقَهَا لِأَوْلِیَائِهِ الْجَنَّه»[4]
شنیدم امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیۀ «و خداوند به منزلِ سلامت دعوت میکند» فرمود: «سلام» خداوند است و سرایش که براى اولیایش آفریده، بهشت است.
چرا بهشت را دارالسلام میخوانیم؟ چون آنجا هیچ ناراحتی و شرّ و فسادی نیست؛ همه امنیت و سلامت و خوشی است. در سورۀ یس میفرماید:
﴿إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّهِ الْیَوْمَ فی شُغُلٍ فاکِهُونَ ۞ هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فی ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ ۞ لَهُمْ فیها فاکِهَهٌ وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ ۞ سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ﴾[5]
«اهل بهشت در آن روز به کارهای شادیبخش مشغولاند ۞ آنها و همسرانشان در سایهها بر تختها تکیه زدهاند ۞ در آنجا میوهها دراختیار دارند و هرچه بخواهند برایشان فراهم است ۞ سلام که سخنِ پروردگار رحیم است به آنان میرسد.»
اصحاب بهشت «فی شُغُلٍ فاکِهُون» بیکار نیستند. به کارهایی مشغولاند که ازهرجهت خوشی است. «فاکه» یعنی خوشحالی قلبی که هیچ ناراحتی در آن نیست. یکی از خوشیهاشان این است که بههمراه همسرانشان در سایۀ درختانی که خدای تعالی قرار داده و ظهورِ اعمالشان است، بر تختها تکیه دارند. انواع میوههای بهشتی و هرآنچه بخواهند برایشان مهیّاست. «لَهُمْ ما یَدَّعُونَ» یعنی همینکه بخواهند و نیّت کنند، برایشان حاضر میشود؛ از خوردنیها و غیر آن. هرچه میخورند، عرق میشود و بوی عطر میدهد. زنها هم مثل دنیا آلودگی ندارند. بهشت ازهرجهت پاک است؛ هیچ آلودگی آنجا نیست و سلامتِ کامل است.
یکی از خوشیهای عالی اهل بهشت که در عالم برزخ و قیامت وجود دارد، این است که دائم از سوی خدای تعالی به آنها سلام میرسد. «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیم». پروردگار به شما سلام میفرستد.
بهشتِ یاد خدا
از خصوصیات بهشت این است که همۀ فکر و ذکرِ انسان و نشست و برخاست و حرفها و خوشیهایش همه یاد خداست. در آنجا اصلاً غفلت نیست؛ چراکه آنجا دارالسلام است و سلام اسمِ خداست. در خانهای که سلام است، غفلت نیست. [روشن است که این خانه ازآنِ کسی است که] سعی میکند همیشه در یاد خدا باشد، امّا یاد خدا بهتعبیر امام صادق علیهالسلام این نیست که دائم سبحاناللّه و الحمدللّه و لاالهالّااللّه بگوید، این خوب است، امّا یاد واقعی این است که وقتی به واجبی میرسد، انجام دهد و چون با معصیتی مواجه میشود، ترک کند.
بنابراین یاد خدا یعنی در طول شبانهروز، وقتی از خواب برمیخیزید تا وقتی به خواب میروید، در این فکر باشید که مبادا واجبی از شما ترک شود یا حرامی سر بزند. چنین کسی اگر در خواب هم معصیتی پیش آید، خودش را نگه میدارد و انجام نمیدهد. اگر در خواب موقع نماز باشد، نماز میخواند؛ یعنی همیشه مراقب است مبادا زبانش، چشمش، گوشش، دستش، پایش، فرجش، شکمش و فکرش به خطا رود. دائم میگوید «خدایا حفظم کن». در اثر یاد خدا طوری میشود که هنگام مرگ، همۀ روحش «اللّهاللّه» میگوید. لازم نیست به زبان بیاورد، روحش اینطو راست. این شخص الآن در بهشت است؛ بهشتی که یاد خداست و در وجود او مستقر شده. همین بهشت در عالم برزخ و قیامت جلوه میکند.
الآن در همۀ شما آثار بهشت هست، ولی باید بیشتر سعی کنید؛ سعی یعنی این فکر از ما بیرون نرود که واجب را انجام دهیم و حرام را ترک کنیم، حتی دربارۀ مکروهات و مستحبات هم مراقبت کنیم. حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت تأکید داشتند که «طریقه» در ﴿وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً﴾ همین است. طریقه خیابان و راهآهن نیست؛ یاد خداست و یاد خدا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات. ثمرۀ استقامت بر این امر «ماء غدق» است؛ یعنی علمالیقین در انسان مستقر میشود که آن دیگر [غرق شدن] در یاد خداست.
پس بهشت دارالسلام است؛ چون سالم از همّوغم دنیا هستید و فکر و ذکرتان همه یاد خداست. گفتنِ اذکاری که سفارش شده، اشکالی ندارد، امّا ذکرِ زیاد هم لازم نیست، حتی صلوات را هم باید بهاندازه گفت. ذکر گفتن با غفلت و حواسِ پرت فایدهای ندارد؛ مثل بعضی کاسبها که تسبیح دست میگیرند و ذکر میگویند و درضمنِ آن جواب مشتری میدهند؛ میخرند؛ میفروشند؛ نگاه این و آن میکنند و… این یاد خدا نیست؛ ذکر آن است که واجبات و محرمات را یاد بگیرد و عمل کند، البته ذکرِ زبانی هم درموقع خود لازم است؛ مثل نماز و قرآن که ذکر است؛ ﴿وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری﴾[6]
ولایت علی علیهالسلام صراط مستقیم
خدای تعالی در سورۀ یس میفرماید:
﴿وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ﴾[7]
«و مرا بپرستید که صراط مستقیم همین است.»
بندگی خدا صراط مستقیم است و او هرکه را بخواهد به آن هدایت میکند؛ «یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم»
در روایت از امام زینالعابدین علیهالسلام صراط مستقیم به ولایت مولا علی علیهالسلام تفسیر شده است.
«یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» یَعْنِی بِهِ وَلَایَهَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهالسلام[8]
وقتی دو نفر همدیگر را دوست میدارند، اخلاقِ هم را میگیرند، حتی رفتار و گفتارشان مثل هم میشود؛ لذا از امام صادق علیهالسلام روایت شده: اگر کنار کسی بنشیم که یقین به دینش دارم، از عبادت یک سال بهتر است. در روایت دیگر میفرماید: از عبادت هفتاد سال بهتر است.
همنشینی ومعاشرت تأثیر دارد و مردم خلقیات هم را میگیرند. مثَلی است که میگوید: وقتی دو گاو را کنار هم ببندند، همشکل نمیشوند، ولی همخو میشوند.
کسیکه واقعاً دوستی و محبّت علی علیهالسلام را دارد، خصوصیات مولا در او ظاهر میشود. هرچه این عشق بیشتر باشد، آن ظهور هم بیشتر است. مگر علی که بود و چه کرد؟ مولا امیرالمؤمنین علیهالسلام اول از همه بندۀ خدا بود. دل به دنیا نبست و فرمود «یا دنیا غُرّی غیری» (غیرِ مرا گول بزن) کسیکه عشقِ علی در دل دارد، حبِّ دنیا از دلش کنده میشود و جایش حبّ خدا و پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام مینشیند. آنقدر پاک میشود که جز دوستی خدا و دوستانِ خدا در وجودش نمیماند.
چرا نفرمود صراط مستقیم پیامبر است؟ چون ممکن است کسی ظاهراً پیامبر را بخواهد، ولی علی را نخواهد؛ این دروغ میگوید و پیامبر را هم نخواسته، ولی اگر علی را بخواهد، پیامبر را هم میخواهد؛ امام حسن، امام حسین تا امام زمان علیهمالسلام را هم میخواهد. این دوستی ممتازش میکند و خصوصیات ایشان در او جلوهگر میشود.
وقتی شما یک امام را خیلی دوست میدارید، اگر این دوستی واقعی باشد، بقیه را هم دوست میدارید؛ چراکه همه نورِ واحد هستند. «اولنا محمّد اوسطنا محمّد آخرنا محمّد».
بنابراین وقتی در نماز میگوییم «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی ولایت علی علیهالسلام. طبقِ تفسیر «مغضوب علیهم» یهودیان هستند و «ضالّین» نصرانیها.
نتیجۀ آنچه از این آیه استفاده کردیم این شد که بعداز اعتقاد به اصول و فروع دین، باید هرکدام بهاندازۀ خود از همین امروز تصمیم بگیریم برحسبِ اعتقادات و فهممان و به حسابِ معاملهای که با خدای تعالی داریم، اعضاء و جوارحمان را از گناه و معصیت نگه داریم و همیشه در این فکر باشیم که آنچه بر ما واجب است، انجام دهیم و آنچه حرام است، ترک کنیم.
کسیکه شبانهروز در این فکر باشد و بر آن دقت و ممارست کند، بهتدریج غفلت از او کم میشود تا به جایی میرسد که همیشه یاد خداست؛ این سخت است، ولی میشود. وقتی شبانهروز یاد خدا شد، خدا هم یادش میکند. «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری ایّاک» حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت میگفتند «نماز بهپا دار تا من یاد تو کنم». وقتی خدا یادِ آدم کند، حرکتِ صعودی انسان آغاز میشود و عنایاتِ دیگر هم از پیاش میآید.
پس معنای بندگی و ریشه و پایۀ معرفتِ حقتعالی و مقاماتی که خدا برای مؤمنان قرار داده، انجام واجبات و ترک محرمات است. این اصلاً آسان نیست که دائم مراقب باشد خطایی از زبانش، چشمش، فکرش و دیگر اعضاء و جوارحش سرنزند. خصوصاً فکر که باید از خدا بخواهیم کمک کند افکارمان متشطط نشود! نپرس بعدش چیست؟ بعدی وجود ندارد. این کار بههیچوجه آسان نیست.
خدایا به ما کمک کن به آنچه میگوییم، عمل کنیم!
[1] ـ رعد، ۲۸.
[2] ـ مناقب آلابیطالب، ۳، ۲۴۷.
[3] ـ جن، ۱۶.
[4] ـ معانیالأخبار، ۱۷۷.
[5] ـ یس، ۵۵ تا ۵۸.
[6] ـ طه، ۱۴.
[7] ـ یس، ۶۱.
[8] ـ بحارالأنوار، ۳۵، ۳۶۵.