تفسیر سوره یوسف

سوره یوسف آیه ۵ و ۶ | جلسه ۴

اگر کسی امید به خدا داشته باشد، خدای تعالی هم از جهت ظاهری و هم باطنی توسعه می‌دهد. هم دنیا می‌دهد و هم آخرت. بر نفسش هم می‌تواند غلبه کند.

نگو سال‌ها دعا کردم و اعتنا نکرد. چیزهای دیگری خدا داده که خودت هم نمی‌فهمی و شکر نمی‌کنی. اگر بخواهی بفهمی، می‌فهمانندت. لذا همیشه منتظر باش. امروز نشد، فردا؛ این ماه نشد، ماه دیگر!

فیلم جلسه
 
صوت جلسه
متن تفسیر
   

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

تفسیر سوره یوسف | آیات ۵ و ۶ | چهارشنبه  ۱۳۹۸/۰۷/۱۰ | جلسه ۴

 

حکمت ۴۴۹ نهج‌البلاغه:

«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُه‏»

«هرکس خود را بزرگوار بداند، شهواتش را خوار شمارد.»

بعضی می‌گویند ما مثل حیوانات هستیم. به این دنیا آمده‌ایم که بخوریم و بیاشامیم و تولید مثل کنیم. فقط مقداری آداب در خوردن و آشامیدن می‌دانیم که حیوانات نمی‌دانند. بعضی هم معتقدند اجدادشان میمون بوده. وقتی آنها میمون بودند، این‌ها هم میمون هستند.

چنین کسانی نام انسان بر خود می‌گذارند، امّا در واقع خود را جزء حیوانات می‌دانند؛ چراکه معتقدند نه خدایی وجود دارد، نه دینی و نه قیامتی. حیوانات هم بیش از این نمی‌فهمند. قهراً هر شهوتی انجام می‌دهند و به مال هرکس بخواهند، تعرض می‌کنند. ممکن است بگویند آدم باید بزرگوار باشد و آداب اجتماعی را رعایت کند، امّا این گرامی داشتن خویش نیست.

آن که «کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ» یعنی واقعاً خود را تکریم می‌کند و بزرگ می‌شمارد، می‌داند حیوان نیست و منزلتی بسیار بالاتر از حیوانات دارد. در وجود مادی او حیوانیت و صفات بد هست، امّا بُعد دیگری دارد به نام انسانیت که دارای صفات عالی است و می‌تواند علوم بسیاری کسب کند و در امور معنوی وارد شود.

می‌تواند علاوه بر علم، حلم داشته باشد، سخاوتمند باشد، شجاعت، گذشت، فروتنی و صفات انسانی بسیاری ظاهر کند. همچنین می‌داند آقا و مولایی دارد که همۀ این عالم و از جمله خود او را خلق کرده و می‌چرخاند. می‌داند هرچه خوبی در این دنیاست، مال اوست.

وقتی برایش معلوم شد انسان است و از حیوانات جداست؛ وقتی بزرگواری خود را دید و فهمید به جای دیگری تعلق دارد و برای هدفی عالی خلق شده و می‌تواند «فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ‏ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»[1] باشد و از ملائکه بالاتر رود، «هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُه‏» کنترل شهوات برایش آسان می‌شود و می‌تواند بر امیال نفسانی غلبه کند. البته این کار آسانی نیست.

«هانت» یعنی شهواتش ذلیل می‌شود. یعنی می‌تواند بر شهوات جنسی، شهوت خوراک، شهوت حرف زدن، شهوت گوش دادن، شهوت خیالات بد مسلط شود.

 

تفسیر آیه ۵ و ۶ سوره یوسف

قالَ یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى‏ إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ (5)

گفت ای فرزندم! خوابت را برای برادرانت بازگو مکن که برای تو نقشه‌ای خطرناک می‌کشند. به راستی شیطان دشمن آشکار انسان است.

وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلى‏ آلِ یَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلى‏ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیمٌ (6)

بدین ترتیب پروردگارت تو را برمی‌گزیند و تعبیر خواب به تو می‌آموزد و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب تمام می‌کند، همچنان که پیش از این بر پدران تو ابراهیم و اسحاق تمام کرد. یقیناً پروردگار تو دانا و حکیم است.

«قالَ یا بُنَیَّ» گفت ای پسرکم «لا تَقْصُصْ» بازگو مکن «رُؤْیاکَ» خوابت را «عَلى‏ إِخْوَتِکَ» برای برادرانت «فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً» که با تو نیرنگ می‌کنند و برایت نقشه می‌کشند. «إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ» به راستی شیطان برای انسان «عَدُوٌّ مُبینٌ» دشمنی آشکار است.

«وَ کَذلِکَ» و این چنین «یَجْتَبیکَ رَبُّکَ» پروردگارت تو را انتخاب می‌کند «وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ» و تعبیر خواب به تو آموزد «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» و نعمتش را بر تو کامل می‌کند «وَ عَلى‏ آلِ یَعْقُوبَ» و بر آل یعقوب نیز کامل می‌کند «کَما أَتَمَّها» همچنان که تمام کرده نعمتش را «عَلى‏ أَبَوَیْکَ» بر پدران تو ابراهیم و اسحاق «مِنْ قَبْلُ» پیش از این «إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ» «إِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیمٌ» به راستی پروردگار تو دانا و حکیم است.

حضرت یوسف در خواب دید یازده ستاره و خورشید و ماه برایش سجده کردند. به نظر می‌رسد منظور از ستاره، کرات و سیارات نبود، بلکه انسان‌هایی بود که ظهورشان از جهت نورانیت مثل ستاره و خورشید و ماه بود و ایشان نورشان را می‌دید.

بعضی گفته‌اند حضرت یوسف این خواب را در نه سالگی و بعضی گفته‌اند در هفت سالگی دید. البته قول اول درست‌تر به نظر می‌آید.

قالَ یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاک عَلى‏ إِخْوَتِکَ؛ «بُنَیّ» تصغیر است؛ یعنی پسرکم! به‌خاطرِ ترحم و لطفی که جناب یعقوب به فرزندش داشت، با این عبارت با او سخن گفت.

از این مطلب استفاده می‌شود که بهتر است انسان خواب‌های خود را به همه‌کس نگوید. ممکن است چیزی خوب باشد و چیزی بد. به کسی باید گفت که آشنایی هرچند اندکی به تعبیر رؤیا داشته باشد. اگر هم آشنایی ندارند، خیرخواه شخص باشد.

برخی افراد تعابیری از خواب ارائه می‌کنند که انسان را اذیت می‌کند و ناراحتی فکری برایش پیش می‌آورد؛ لذا به کسی بگویید که می‌دانید خیلی خاص هستند.

بعضی رؤیاها اضغاث و احلام است؛ یعنی خواب‌هایی که هیچ تعبیری ندارد و جز خیالات و افکار ذهنی خود شخص نیست، امّا بعضی از خواب‌ها صحیح است و واقعیت دارد. برخی خواب‌های صحیح، تماس گرفتن روح انسان با عالم ارواح است. این در خود شخص است و بیرون از او یا در آسمان‌ها نیست.

موقع خواب، روح کمی از مادیات جدا می‌شود. با اینکه قلب کار می‌کند، چشم و گوش از کار می‌افتد و خیالات و افکار جولان ندارد؛ لذا روح اگر خبیث نباشد، می‌تواند آزاد شود و مقداری با ارواح دیگر تماس بگیرد. به همین دلیل است که گاهی خواب مردگان را می‌بیند و با آنها حرف می‌زند و سخنشان را می‌شنود.

منظور اینکه خواب همیشه هم دروغ نیست و گاهی کاملاً صحیح است؛ مثل خواب‌های انبیاء؛ از جمله خواب حضرت ابراهیم که دید فرزندش اسماعیل را قربانی‌ می‌کند و فهمید چنین مأموریتی دارد.

بعضی خواب‌ها تعبیر دارد، امّا تعبیرش را هرکسی ملتفت نمی‌شود. حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت به یکی از طلبه‌ها گفته بودند اگر همۀ قرآن را از بر کنی، خدای تعالی علم تعبیر خواب را به تو می‌فهماند. آن شخص هم در زمان حیات ایشان قرآن را حفظ کرد و خداوند به او عنایت فرمود و به حساب قرآن تعبیر خواب می‌کند. این لطف خاصی بود که نصیب هرکسی نمی‌شود.

اگر خواب بدی دیدید و کسی را برای بیان تعبیرش پیدا نکردید، بهتر است صدقه بدهید. همچنین خود را به خدا بسپارید و از او بخواهید اگر قرار است اتفاق بدی برایتان بیفتد، رفع کند. اگر تمکن مالی دارید، خوب است یک یا دو گوسفند بکشید تا اگر بلایی قرار است بیاید، رفع بشود. اگر هم تمکن ندارید، هرچه می‌توانید صدقه بدهید. طبق روایات صحیح صدقه بلا را رفع می‌کند.

گاهی در خواب آیندۀ خوبی به کسی نشان می‌دهند. وی باید خدا را شکر کند و خود را به او بسپارد تا این نعمت گرفته نشود. ولی آیندۀ خوب به این معنا نیست که راحت به دست می‌آید. به حضرت یوسف هم آیندۀ خوبی نشان دادند، امّا چه زحماتی در راه آن کشید! در چاه افتاد؛ گرفتار مکر زلیخا شد؛ حبس کشید و خلاصه گرفتاری‌های زیادی پشت‌سر گذاشت، امّا در همه‌حال خود را به خدا سپرد و خدای تعالی حفظش ‌کرد. هرجا هم اشتباهی می‌کرد، خیلی زود متنبّه می‌شد.

اگر هم آیندۀ بدی نشان کسی دادند، می‌شود آن را تبدیل به خوبی کرد. دست خدا بسته نیست. با خواستن از خدا، صدقه، احسان به پدر و مادر و صلۀرحم می‌شود هر بدی را به خوبی تبدیل کرد؛ ‌پس این‌طور نیست که اگر چیزی دید، باید همان بشود.

کسی هم که می‌خواهد خوابی تعبیر کند، باید حواسش باشد طرف را در زحمت نیندازد و افکارش را متشتت نکند. بگوید خیر و خوب است ان‌شاءاللّه.

نکتۀ دیگر اینکه اگر خواب‌های خوبی می‌بینید، برای کسانی که با شما بد هستند و شاید به همین دلیل بدتر هم بشوند، نگوید.

إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبین؛ درست است که برادران یوسف پیغمبرزاده بودند، ولی شیطان کار خود را می‌کند و کارِ او دشمنی با انسان است. او قسم خورده بندگان خدا را اغوا کند، مگر مخلَصین را که تعدادشان بسیار اندک است. مخلَص پیامبران و بعضی کمّلین مثل سلمان و ابوذر و مقداد و بعضی اصحاب خواص ائمۀ اطهار علیهم‌السلام هستند.

خدای تعالی در سوره‌های مختلف هشدار می‌دهد که شیطان دست‌بردار نیست، مراقب باشید فریب او را نخورید! البته آن خبیث فقط وسوسه می‌کند و اختیار بیشتری ندارد. برخی آیات به گفتگوی شیطان و پیروانش در قیامت اختصاص یافته، آنجا می‌گوید من فقط شما را وسوسه کردم و شما هم دنبال من آمدید؛ پس خودتان را ملامت کنید، نه مرا!

او کارش وسوسه کردن است و البته دست از این کار برنمی‌دارد. راه مقابله با شیطان پناه بردن به خداست. شهید آیت‌اللّه دستغیب می‌گفت اگر در بیابانی حیوان درنده‌ای دنبال شما گذاشت، چه می‌کنید؟ قطعاً به سرعت خود را به پناهگاهی می‌رسانید. ایشان اضافه می‌کرد کسی که حیوانی دنبالش گذاشته، آیا همین‌طور می‌ایستد و می‌گوید ای حیوان اگر بیایی، می‌روم در این پناهگاه یا واقعاً می‌رود؟

شما هم اگر می‌خواهید از شرّ شیطان در امان باشید، باطناً به خدا پناه ببرید و واقعاً بگویید «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم». صرف لقلقه زبان نباشد. اگر فقط زبانی این را بگویید، فایده‌ای ندارد؛ مثل کسی که دائم نگاه زن‌ها می‌کند و می‌گوید لعنت خدا بر شیطان رجیم. باز نگاه می‌کند و می‌گوید لعنت بر شیطان. باز نگاه می‌کند و می‌گوید شیطان دست از سر ما برنمی‌دارد!

اگر کسی می‌داند اسیر وسوسه شیطان است و واقعاً دلش نمی‌خواهد باشد، از سر صدق بگوید خدایا پناهم بده، و می‌دهد. از همان اول که می‌گوید «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم» پناهش می‌دهد.

پس شیطان عدو مبین است، ولی هیچ تسلطی ندارد و فقط وسوسه می‌کند. این خود انسان است که او را در خود راه می‌دهد و عنان خویش را دستش می‌سپارد. نفس امّاره هم آماده است و کار خود را می‌کند.

 

چارۀ حسد

یکی از مشکلات انسان حسد است . اگر خدای تعالی نعمت‌هایی از جهت ظاهری یا معنوی به کسی می‌دهد، لازم نیست به همه بگوید. البته شکر نعمت خوب است و در روایت داریم وقتی خدا نعمتی‌ به شما می‌دهد، پشت دیوار خانه‌هاینان را سفید کنید که مردم بفهمند شکر نعمت می‌‌کنید، امّا گاهی اوقات بعضی دشمن انسان می‌شوند و درصدد برمی‌آیند او را اذیت کنند. این حسد است و خیلی اوقات شیطان شخص را وامی‌دارد حسد ببرد و آن را اعمال کند.

از حسد افراد هم باید به خدا پناه برد. لذا لازم نیست همه‌چیز را به همه‌کس بگویید؛ اگر مثلاً ذهن خوبی دارید یا درس‌هایتان خیلی خوب است یا پیشرفت‌هایی در زمینه‌های مختلف خدانصیبتان کرده، لزومی ندارد به همه بگویید. بعضی سراغ دعانویس‌ها می‌روند، ولی ما به این چیزها اعتقاد نداریم و آن را در مقابل فعل خدا قرار نمی‌دهیم.

در روایتی از امام باقر علیه‌السلام نقل شده من بین بچه‌هایم فرق نمی‌گذارم و به همه علی‌السویه احترام می‌گذارم که دچار حسد نشوند؛ گرچه باید بعضی را بیشتر احترام کنم.

درست است فرزند امام هستند، ولی از حسد در امان نیستند. تا وقتی انسان خود را تهذیب نکند و به خدا نسپارد، کنترل حسد مشکل است. برادران یوسف هم با اینکه پسر پیامبر بودند، در عین حال حسد بردند. البته خداوند به دعای یعقوب و یوسف آنها را بخشید و آیندۀ خوبی پیدا کردند.

وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّک؛ «اجتبیٰ» یعنی برگزیدن. خدای تعالی کسی را بی‌جهت انتخاب نمی‌کند. او بنا بر مصالحی که خودش می‌داند، خصوصیاتی به کسی عنایت می‌کند و او را برای خودش برگزیند. در واقع آن شخص با کمک خدای تعالی می‌تواند بر شیطان و نفسش غلبه کند و از این جهت عنایت خاصی به او شده است.

وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ؛‌ تأویل یعنی برگرداندن؛ یعنی واقع را فهمیدن. منظور از تأویل احادیث، یکی تعبیر خواب است که جناب یوسف به آن کاملاً آگاه بود. خواب معمولاً با زبان اشاره و کنایه است. کسی که تعبیر آن را می‌داند، می‌فهمد به کجا می‌خورد و منظور چیست. لذا حضرت یوسف به آن زندانی که خواب دید طبق غذایی بر سر داد، گفت دارت می‌زنند و آنجا به اندازه‌ای می‌مانی که کلاغ‌ها مغزت را می‌خورند. این تأویل است.

معنای دیگر تأویل پی بردن به خصوصیات افراد از طریق حرف‌ها و گفتار آنهاست. این کارِ هرکسی نیست. بعضی هم مثل پیامبران و ائمه و اولیای خاص بدون گفتن هم ملتفت می‌‌شوند. حضرت یوسف هم به حساب نبوتش از روحیات اشخاص باخبر بود

وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْک؛ کامل شدن نعمت خدا به انسان چگونه است؟‌ نعمت دو قسم است؛ ظاهری و باطنی. نعمت ظاهری یعنی دنیا که عبارت است از پول، مقام، فرزند صالح، اولاد زیاد و این قبیل چیزها. نعمت‌های معنوی هم که فراوان است قابل شمارش نیست. در اینجا خدای تعالی هر دو را می‌گوید؛ چراکه هم از جهت ظاهری و هم از جهت معنوی جناب یوسف را بزرگ کرد.

وَ عَلى‏ آلِ یَعْقُوب؛ آل یقعوب یعنی فرزندان و نسل او. در بنی‌اسرائیل پیامبران زیادی آمدند که همه از نسل حضرت یعقوب و فرزندان لاوی بودند. حضرت موسی هم از ایشان بود.

إِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیم؛ کارهای ‌خدا بیهوده نیست. همه مطابق علم و حکمت است و اگر عنایتی به کسی می‌کند، حساب شده است.

 

دعای خوب

خوب است انسان وقتی می‌خواهد دعا کند، هم دنیا را بخواهد و هم آخرت را. هم رزقی بخواهد که محتاج کسی نباشد و هم روزی معنوی طلب کند. نگویید دنیا را نمی‌خواهم و فقط معرفت می‌خواهم. چه عیبی دارد بگویید هم معرفت خود را به من بده و هم وضع دنیایم خوب باشد! مگر خدا نمی‌تواند؟

حضرت یوسف هر دو را داشت. خداوند هم دنیا را به او داد و سختی‌ها را برایش آسان کرد و هم نبوت و درجات عالی معنوی عنایت فرمود. البته زود و آسان به آنچه در خواب دیده بود نرسید؛ سختی‌ها کشید؛ مبارزه‌ها با نفس خود و دیگران کرد و سال‌ها طول کشید، امّا همیشه سرِ بزنگاه خدا به دادش می‌رسید و نجاتش می‌داد.

لذا همان‌طور که در دعاهای مختلف از معصومین رسیده، هم دنیا را بخواهید و هم آخرت را؛ هم معرفت و محبّت خدا را از او بخواهید و هم بی‌نیازی از خلق را. اگر همسر خوب ندارید، دعا کنید نصیبتان شود. اگر اخلاقش بد است، دعا کنید خوب شود. نگویید خواستم، نشد. پیش خدا کار نشد ندارد و او سائل را رد نمی‌کند؛ یا همان را همین الآن می‌دهد یا بهترش را بعدها عنایت می‌فرماید. ممکن است گاهی طول بکشد، امّا حسن‌ظنّ به او داشته باشید. سوءظنّ به خدا خیلی بد است.

این را از بنده بشنوید و یاد بگرید هرگز نگو خدا به من اعتنا نمی‌کند. این سوءظنّ به خداست. این‌طور نیست. قرآن کریم صراحتاً می‌فرماید:

﴿وَ إِذا سَأَلَکَ‏ عِبادی‏ عَنِّی‏ فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‏ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‏ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون﴾[2] (186)

«هنگامى که بندگان من از تو دربارۀ من پرسند، من نزدیکم. دعاى دعا کننده را هنگامى که مرا مى‌خواند اجابت مى‌کنم؛ پس دعوت مرا اجابت کنند و به من ایمان آورند تا راه یابند.»

نگو جواب نمی‌دهد! ممکن است آن‌طور که می‌خواهی و به این زودی حاصل نشود، امّا جواب می‌دهد. باید صبر کنی!

فراموش نکنید سوءظنّ به خدا و ناامیدی از او گناه بزرگی است. ناامیدی سوظنّ قطعی به خداست و منجر به کفر و گمراهی می‌شود. شما که یک عمر «یا حسین» و «یا علی» گفته‌اید، اگر شیطان خواست ناامیدی در ذهنتان بیاورد، بگویید خدایا به دادم برس.

﴿وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ ۞ وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ﴾[3]

«بگو پروردگارا از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم و به تو پناه می‌برم پروردگارا از اینکه نزد من حاضر شوند.»

مگر پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله دائم نمی‌‌فرمود «الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابداً»؟

تا شیطان خواست وسوسه کند به خدا پناه ببر! نگو من زورم به خودم نمی‌‌رسد! این حرف‌ها چیست؟ نفست دست خودت است و به‌اذن‌اللّه می‌توانی مهارش کنی. این به معنای آن نیست که از آن طرف دائم گناه کنی!

اگر کسی امید به خدا داشته باشد، خدای تعالی هم از جهت ظاهری و هم باطنی توسعه می‌دهد. هم دنیا می‌دهد و هم آخرت. بر نفسش هم می‌تواند غلبه کند.

نگو سال‌ها دعا کردم و اعتنا نکرد. چیزهای دیگری خدا داده که خودت هم نمی‌فهمی و شکر نمی‌کنی. اگر بخواهی بفهمی، می‌فهمانندت. لذا همیشه منتظر باش. امروز نشد، فردا؛ این ماه نشد، ماه دیگر!

آیت‌اللّه میلانی به حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت گفته بود هرشب که می‌خوابم انتظار دارم صبح ‌‌کنم و فتح جدیدی برایم شده باشد. یعنی هر شب با امید به رحمت پروردگار می‌خوابد.

چقدر خوب است انسان با خدا دوست باشد!

[1] ـ قمر، ۵۵.

[2] ـ بقره، ۱۸۶.

[3] ـ مؤمنون، ۹۷ و ۹۸.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است