سوره نور آیه ۶ تا ۱۰ | جلسه ۴
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره نور آیه ۶ تا ۱۰ | چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۵/۲۶ | جلسه ۴ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
وَ الَّذینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَهُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقینَ (6)
کسانی که زنان خود را متهم به زنا میکنند و شاهدی جز خود ندارند شهادت هرکدام این است که چهاربار خدا را شاهد بگیرد که راست میگوید.
وَ الْخامِسَهُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبینَ(7)
بار پنجم بگوید که لعنت خدا بر او، اگر دروغگو باشد.
وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکاذِبینَ (8)
و مجازات از زن برداشته میشود اگر چهار بار خدا را شاهد بگیرد که شوهرش دروغ میگوید.
وَ الْخامِسَهَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْها إِنْ کانَ مِنَ الصَّادِقینَ(9)
بار پنجم بگوید غضب خدا بر او اگر مرد راست بگوید.
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکیمٌ(10)
اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود و اینکه او توبهپذیر و حکیم است (گرفتار سختیهای زیاد میشدید).
«وَ الَّذینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ» کسانی که زنان خود را متهم به زنا میکنند «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ» و شاهدی بر این ادعا ندارند «إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ» جز خودشان «فَشَهادَهُ أَحَدِهِمْ» شهادت هرکدام از آنها اینگونه است که «أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ» چهار مرتبه خدا را شاهد بگیرد (به خدا قسم یاد کند) «إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقینَ» که از راستگویان است. (6)
«وَ الْخامِسَهُ» و بارِ پنجم بگوید «أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ» لعنت خدا بر او «إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبینَ» اگر از دروغگویان باشد. (7)
«وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ» و مجازات از زن برداشته میشود «أَنْ تَشْهَدَ» اگر شهادت دهد «أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ» به این شکل که چهار بار خدا را شاهد بگیرد و قسم بخورد « إِنَّهُ لَمِنَ الْکاذِبینَ» که شوهرش دروغ میگوید. (8)
«وَ الْخامِسَهَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْها» و بار پنجم بگوید غضب خدا بر او «إِنْ کانَ مِنَ الصَّادِقینَ» اگر شوهرش راست بگوید. (9)
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ» اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود «وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکیمٌ» و اینکه خداوند توبهپذیر و حکیم است (به سختی دنیا و آخرت گرفتار میشدید). (10)
وَ الَّذینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ…؛ «یرمون» از «رمی» به معنای انداختن ریگ است. وقتی کسی نسبت زشتی به کسی میدهد مثل این است که سنگی بهسویش پرتاب کرده.
آیات دربارۀ مردی است که همسر خود را در حال زنا دیده، امّا شاهدی برای اثبات آن ندارد.
در اینجا خدای تعالی میفرماید برای آنکه حد قذف یعنی هشتاد تازیانه از او برداشته شود، باید چهار مرتبه قسم بخورد؛ یعنی خدا را شاهد بگیرد و بگوید «اشهد اللّه» که من راست میگویم.
وَ الْخامِسَهُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبین؛ برای بار پنجم هم باید قسم بخورد و خدا را گواه بگیرد که لعنت خدا بر او اگر دروغ گفته باشد.
بعد از این کار و یاد کردن این سوگندها از سوی مرد، زن را میآورند تا حد بخورد، امّا کار به همین جا ختم نمیشود.
وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکاذِبین؛ برای اینکه زن هم فرصت دفاع داشته باشد و بتواند خود را از مجازات زنا و اتهامی که شوهرش به او بسته تبرئه کند، باید چهار مرتبه سوگند یاد کند و خدا را شاهد بگیرد که مرد دروغ میگوید و مرتکب زنا نشده است.
وَ الْخامِسَهَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْها إِنْ کانَ مِنَ الصَّادِقین؛ در تکمیل این سوگندها زن باید برای بار پنجم هم قسم بخورد که غضب خدا بر او اگر شوهرش راست بگوید.
به این سوگند خوردنها در اصطلاح فقهی «لعان» گفته میشود. بعد از این کار حاکم دستور میدهد زن و شوهر برای همیشه از هم جدا شوند. اگر بچهای هم در میان باشد، به زن میرسد.
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکیم؛ اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود و توبهپذیر و حکیم نبود، در گرفتاریهای دنیا و آخرت میافتادید.
فضل و رحمت و توّاب و حکیم بودن خدا سختیها را برداشت و به همین قسم خوردن کار فیصله یافت.
شأننزول
مجمع البیان در شأننزول این آیات آورده است: از ابن عباس نقل شده که چون آیه ۵ سوره نور نازل شد، عاصم بن عدى به پیامبر عرض کرد: آیا اگر مردمى از ما زنش را با مردى ببیند و خبر دهد، هشتاد تازیانه میخورد، حال آنکه اگر بخواهد در آن حال چهار شاهد پیدا کند، آن مرد کار خود را تمام میکند و پى کارش مىرود.
فرمود: خداوند اینطور فرموده است.
عاصم سخن پیامبر خدا را شنید و رهسپار خانه شد. هنوز به خانه نرسیده بود که هلال بن امیه به او برخورد و با ناراحتى گفت که شریک بن سحما را روى شکم زنش دیده است.
عاصم نزد پیامبر آمد و هلال ماجرا را به اطلاع پیامبر رساند. پیامبر خدا صلّیاللّهعلیهوآله همسر هلال را احضار کرد و از او پرسید: شوهرت چه میگوید؟
گفت: شریک بن سحما به خانه ما مىآمد و قرآن یاد من میداد. گاهى شوهرم او را با من تنها در خانه میگذاشت. نمیدانم غیرتش تحریک شده یا اینکه از تحمل مخارج من ناراحت است!
ازاینرو خداوند این آیات را نازل کرد.
حسن مىگوید: وقتى آیه «وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ …» نازل گشت، سعد بن عباده گفت: یا رسول اللَّه، اگر کسى مردى را با زن خود دید و او را کشت، او را میکشید و اگر از آنچه دیده است، خبر داد، هشتاد ضربه شلاقش مىزنید؟
سعد بن عباده مىگوید: اگر مردى را بر ران لکاع ببینم، متعرض او نمیشوم و در جستجوى چهار شاهد برمىآیم و هنوز چهار شاهد نیاوردهام که او کار خود را تمام کرده و رفته و اگر آنچه را به چشم دیدهام بگویم، هشتاد شلاق میخورم!
پیامبر فرمود: اى جماعت انصار، دربارۀ سخن رئیس خود سعد چه مىگویید؟
عرض کردند: یا رسول اللَّه، او را ملامت نکن که مردى غیور است. هرگز جز با دوشیزه ازدواج نکرده و زنى را طلاق نداده که کسى جرأت کند با او ازدواج کند.
سعد گفت: یا رسول اللَّه، پدر و مادرم فدایت. بهخدا میدانم که این حکم از خدا و حق است، لکن من از آن متعجبم.
پیامبر فرمود: حکم خدا غیر از این نیست.
سعد گفت: سخن خدا و پیامبر راست است.
طولى نکشید که پسرعم او، هلال بن امیه از باغ خود به خانه آمد و مردى را در موقع شب، با زن خود دید. فردا نزد پیامبر خدا آمد و جریان را به عرض آن بزرگوار رساند.
پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله از این مطلب ناراحت شد و آثار ناراحتى در چهره مبارکش آشکار گشت.
هلال گفت: در چهره شما اثر ناراحتى را مشاهده میکنم، امّا خدا میداند که راست مىگویم و امیدوارم که خداوند فرجى کند.
پیامبر تصمیم گرفت او را شلاق بزند. انصار جمع شدند و گفتند: به همان چیزى گرفتار شدیم که سعد مىگفت! آیا هلال شلاق مىخورد و شهادت او باطل میشود؟
در این موقع وحى نازل شد و همه به احترام نزول وحى سکوت کردند.
پیامبر به هلال مژده داد و فرمود: خداوند فرج کرد.
هلال گفت: من هم امیدوار بودم.
فرمود: زن را حاضر کنید.
همین که زن آمد، پیامبر خدا مراسم لعان را میان آنها انجام داد و آنها را از یکدیگر جدا کرد.