سوره نور آیه ۴ و ۵ | جلسه ۳
برادر و خواهری که ادعا داری مؤمن و باتقوا هستم، علامت ایمان و تقوا این است که زبان خود را حفظ کنید. با زن و بچه و شوهر و پدر و مادر و دور و نزدیک چگونه حرف میزنید؛ آیا زبان خود را حفظ میکنید یا دائم نیش و کنایه و تهمت و غیبت و نسبتهای بد بر زبانتان جاری میشود؟
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره نور آیه ۴ و ۵ | چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۴/۱۵ | جلسه ۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
وَ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانینَ جَلْدَهً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ (4)
آنان را که به زنان پاکدامن تهمت میزنند و چهار شاهد نمیآورند، هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز شهادتی از آنها قبول نکنید و آنان فاسقاند.
إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (5)
مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و اصلاح نمایند که خداوند آمرزنده و مهربان است.
«وَ الَّذینَ یَرْمُونَ» کسانی که تهمت میزنند «الْمُحْصَناتِ» به زنان پاکدامن «ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا» سپس نمیآورند «بِأَرْبَعَهِ شُهَداءَ» چهار شاهد «فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانینَ جَلْدَهً» به آنان هشتاد تازیانه بزنید «وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ» و دیگر قبول نکنید از آنان «شَهادَهً أَبَداً» شهادتی را هرگز «وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» آنان فاسق و نافرماناند. (4)
«إِلاَّ الَّذینَ تابُوا» مگر کسانی که توبه کنند «مِنْ بَعْدِ ذلِکَ» بعد از آن «وَ أَصْلَحُوا» و اصلاح و جبران نمایند. «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» خداوند آمرزنده و مهربان است. (5)
وَ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنات؛ «یَرمون» از رمی به معنای انداختن است و معمولاً در انداختن تیر وسنگ استعمال میشود. در اینجا یعنی تهمتِ زنا به کسی زدن. «مُحصَنات» جمع محصنه به معنای زن عفیف و پاکدامن است.
ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَداء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانینَ جَلْدَه؛ کسی که نسبت زنا به زنی بدهد، چه خودش دیده باشد، چه شنیده باشد، باید چهار شاهدِ عادلِ مرد برای اثبات ادعای خود بیاورد، آنهم شاهدانی که با چشم خود ارتکاب این عمل را دیده باشند.
اگر شاهدی نداشت یا مثلاً سه شاهد داشت، یا حتی بگوید: شاهد چهارم را بعداً میآورم، از او پذیرفته نیست و باید حد بخورد؛ یعنی به دستور قاضی جامعالشرایط هشتاد تازیانه به او میزنند.
وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً أَبَدا؛ چنین کسی فاسق است و دیگر نمیتواند بهعنوانِ شاهد در هیچ محکمهای حاضر شود.
وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون: فاسق کسی است که از جاده دین بیرون رفته و تا توبه نکند دیندار واقعی نیست.
إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا؛ اگر بعد از شهادت دروغ و تهمت ناروا، توبه کرد و آثار اصلاح در او ظاهر گشت، حکم فسق از او برداشته میشود و میتواند مجدداً بهعنوانِ شاهد عادل شهادت دهد. لکن باید واقعاً توبه کرده، مواظبت بر زبان و رفتارش داشته باشد و اعمالش مطابق شرع باشد.
توبه به معنای بازگشت به پروردگار عالم و به دین و ایمان و صدق است.
فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم؛ خداوند همیشه آمرزنده و مهربان است.
بررسی روایات
از امام صادق علیهالسلام دربارۀ مردی که مرد دیگری را متهم به زنا کرد سؤال شد، فرمودند:
«یُجْلَدُ هَذَا فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّه»[1]
«براساس کتاب خدا و سنّت پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله باید تازیانه بخورد.»
از امام باقر علیهالسلام دربارۀ زنی که به مردی نسبت زنا دهد، روایت شده:
«تجلد ثمانین جلده و امّا إذا کان أحدهما غلاماً أو جاریه أو مجنوناً لم یحدّ»[2]
«دراین صورت هشتاد تازیانه میخورد، ولی اگر غلام یا کنیز یا دیوانه بود حد ندارد.»
بنابراین فرقی ندارد که مرد به زن نسبت زنا بدهد یا زن به مرد.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده:
«کَانَ عَلِیٌّ لَمْ یَکُنْ یَحُدُّ بِالتَّعْرِیضِ حَتَّی یَأْتِیَ بِالْفِرْیَهِ الْمُصَرَّحَهِ یَا زَانِ [زَانِی] أَوْ یَا ابْنَ الزَّانِیَه أَوْ لَسْتَ لِأَبِیک»[3]
«امیرالمؤمنین علیهالسلام بهخاطرِ تعریض (اشاره و کنایه) کسی را حدّ نمیزد تا اینکه به افترا تصریح کند؛ مانند اینکه بگوید: «ای زناکار یا ای پسر زانیه یا بگوید: تو فرزند پدرت نیستی.»
دربارۀ نسبتِ زنا یا لواط به دیگران دادن روایات فراوانی رسیده. این کار حتی بهعنوانِ شوخی هم جایز نیست و گاهی تعزیر دارد.
امام باقر علیهالسلام دربارۀ لزوم حفظ زبان میفرماید:
«لَا یَسْلَمُ أَحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتَّى یَخْزُنَ لِسَانَه»[4]
«هیچکس از گناه در امان نمیماند مگر اینکه زبانش را نگه دارد.»
زبان را باید مثل مالی که در صندوق و خزانه نگه میدارند، نگه دارند. گاه یک کلمه، حتی به شوخی ولی از روی عمد، موجب حد یا تعزیر میشود.
در همین باره از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت شده:
«بَلَاءُ الْإِنْسَانِ مِنَ اللِّسَانِ»[5]
«گرفتاری انسان از زبان اوست.»
این زبان میتواند باعث گرفتاری دنیا و آخرت باشد.
از امیرالمؤمنین علیهالسلام:
«فَکِّرْ ثُمَ تَکَلَّمْ تَسْلَمْ مِنَ الزَّلَل»[6]
«اول فکر کن بعد سخن بگو تا از لغزش در امان بمانی!»
همچنین فرمودند:
«وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً یَتَّقِی تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى یَخْزُنَ لِسَانَهُ»[7]
«به خدا سوگند بندهای را ندیدم که تقوا به حالش سودمند باشد، مگر اینکه زبانش را نگه دارد.»
برادر و خواهری که ادعا داری مؤمن و باتقوا هستم، علامت ایمان و تقوا این است که زبان خود را حفظ کنید. با زن و بچه و شوهر و پدر و مادر و دور و نزدیک چگونه حرف میزنید؛ آیا زبان خود را حفظ میکنید یا دائم نیش و کنایه و تهمت و غیبت و نسبتهای بد بر زبانتان جاری میشود؟
شخصی به امام رضا علیهالسلام عرض کرد: مرا وصیتی فرما، حضرت فرمود:
«احْفَظْ لِسَانَکَ تَعِزَّ»[8]
«زبانت را نگه دار تا عزیز شوی.»
از امام حسن عسکری علیهالسلام روایت شده:
«قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِی فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکِیمِ فِی قَلْبِهِ»[9]
«قلب احمق در دهان او و دهان حکیم در قلب اوست.»
مؤمنی که بهرهای از حکمت دارد همۀ کارهایش با عقل و اندیشه است، خصوصاً سخن گفتنش؛ لذا هرچه بر زبانش رسید، نمیگوید، اول تدبّر میکند بعد سخن میگوید.
[1]. وسائلالشیعه، ۲۸، ۱۸۵.
[2]. تفسیر صافی، ۳، ۴۱۷.
[3]. بحارالأنوار، ۷۶، ۱۱۷.
[4]. تحفالعقول، ۲۹۸.
[5]. بحارالأنوار، ۶۸، ۲۸۶.
[6]. غررالحکم، ۴۸۳.
[7]. نهجالبلاغه، خطبۀ ۱۷۶.
[8]. کافی، ۲، ۱۱۳.
[9]. تحفالعقول، ۴۸۹.