سوره نور آیه ۲۹ تا ۳۱ | جلسه ۱۱ و ۱۲
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره نور آیه ۳۱
چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۸/۱۱ | جلسه ۱۱
چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۹/۰۲ | جلسه ۱۲
آیت الله سید علی محمد دستغیب
رفق و نرمی
از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت شده:
«إِنَ فِی الرِّفْقِ الزِّیَادَهَ وَ الْبَرَکَهَ وَ مَنْ یُحْرَمِ الرِّفْقَ یُحْرَمِ الْخَیْرَ»[1]
«در مدارا و نرمی، فزونی و برکت است و هرکس از مدارا محروم باشد از خیر محروم است.»
مصادیق رفق
منظور از رفق و نرمی و مدارا چیست و مصادیق و موارد آن چگونه است؟
دربارۀ پدر و مادر، رفق این است که با فرزند جوان یا نوجوان خود با مهربانی و ملاطفت کامل رفتار کنند؛ اگر اشتباهی کردند، با زبان خوب آنها را متذکر سازند و هدایت کنند، و اگر کار خوبی انجام دادند، آنها را تشویق کنند. تندی و بددهنی با فرزند نتیجۀ عکس میدهد.
اگر پدر و مادر با فرزند خود رفق نداشته باشند یا فرزند با پدر و مادرش چنین نباشد خیر و برکتی در زندگیشان نیست.
نسبتِ معلم و شاگرد هم همین است؛ معلم باید متناسب با پایهای که تدریس میکند، طبق آنچه میداند یا با مشورت گرفتن از دیگران میآموزد، با دانشآموزان خود رفق داشته باشد تا با عنایت پروردگار بتواند آنها را به کارهای خوب تشویق کند و از کارهای زشت بازدارد.
آنها هم که در رأس کار هستند باید ملتفت باشند که رفق و مدارا با زیردستان لازم است. آنکه در انتظامات است یا در ارتش یا وزیر یا بالاتر است، همین طور. این هم مهم است کسی که میلیونها نفر زیردستش هستند باید چطور با مردم مدارا و رفق داشته باشد.
آنچه در این باره بهزیبایی راه را نشان میدهد، نامۀ حضرت علی علیهالسلام به مالک اشتر دربارۀ امور مملکتداری و رفتار با افراد و اصناف مختلف است.
تفسیر قرآن
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَهٍ فیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ (29)
گناهی بر شما نیست که وارد خانههای غیرمسکونی که در آن کالا و متاعی دارید بشوید. خدا آنچه را پنهان میکنید و آشکار میسازید، میداند.
قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (30)
به مردان مؤمن بگو چشمان خود را از نامحرم فروبندند و عورت خود را حفظ کنند. این برای آنها بهتر و پاکیزهتر است. خداوند از آنچه میکنند آگاه است.
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (31)
به زنان مؤمن بگو چشمان خود را از نامحرم بپوشانند و عورت خود را حفظ کنند و زینت خود را، جز آن مقدار که آشکار است، ظاهر نسازند. و روسریهای خود را بر سر و گردنشان بیندازند و زینت خود را آشکار نکنند، مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسران شوهر یا برادران یا پسران برادر یا پسران خواهر یا زنان همکیش یا کنیزان یا مردان خدمتکاری که رغبتی به زنان ندارند یا کودکانی که به تمییز نرسیدهاند. موقع راه رفتن پای خود را چنان به زمین نزنند که زینت پنهانشان آشکار شود. ای مؤمنان! همه به درگاه خدا توبه کنید تا رستگار شوید.
«لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ» گناهی بر شما نیست «أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَهٍ» که وارد خانههای غیرمسکونی شوید «فیها مَتاعٌ لَکُمْ» که در آن کالا و متاعی دارید. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ» خدا میداند «ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ» آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان میدارید. (29)
«قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ» به مردان باایمان بگو «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» چشمان خود را از نامحرم فروبندند «وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» و فرج و عورت خود را نگه دارند «ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ» این برای شما پاکیزهتر است. «إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ» خداوند به کردار شما آگاه است. (30)
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ» به زنان مؤمن بگو «یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» چشمان خود را از نامحرم ببندند «وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» و عورت خود را حفظ کنند «وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ» و زینت خود را آشکار نسازند «إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» مگر مقداری از آن که ظاهر است. «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ» و روسریهای خود را بر سر و گردنشان بیندازند. «وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ» و زینت خود را آشکار نکنند «إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ» جز برای شوهرانشان «أَوْ آبائِهِنَّ» یا پدرانشان «أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ» یا پدرشوهرانشان «أَوْ أَبْنائِهِنَّ» یا پسرانشان «أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ» یا پسران شوهرانشان «أَوْ إِخْوانِهِنَّ» یا برادرانشان «أَوْ بَنی إِخْوانِهِنَّ» یا پسران برادرانشان «أَوْ بَنی أَخَواتِهِنَّ» یا پسران خواهرانشان «أَوْ نِسائِهِنَّ» یا زنان همکیش خود «أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ» یا کنیزانشان «أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ» یا خدمتکاران مردی که میلی به زنان ندارند «أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ» یا کودکانی که چیزی از زنان نمیدانند. «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ» و پاهای خود را موقع راه رفتن چنان بر زمین نزنند «لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ» که زینت پنهان پایشان (خلخال) آشکار شود. «وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ» ای مؤمنان، همه بهسوی خدا بازگردید! «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» شاید رستگار شوید. (31)
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَهٍ فیها مَتاعٌ لَکُم؛ «متاع» به معنای کالاهای مورد نیاز است.
ورود به مکانهای غیرمسکونی از قبیل تیمچه، مغازه، کاروانسرا، رستوران و هر مکانی که کاربری عمومی دارد، وقتی که در باز است، نیازی به اجازه گرفتن ندارد، خواه برای خرید و فروش باشد یا به قصد استراحت.
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُون؛ خداوند آنچه را ظاهر میکنید و آنچه را پنهان میدارید، میداند.
درست است وارد شدن در مکانهای عمومی نیازی به اجازه ندارد، امّا قصد شما چیست؟ آیا میخواهید مزاحم شوید یا واقعاً کاری دارید؛ میخواهید در کاروانسرا استراحت کنید یا از مغازهها خرید کنید؟ بنابراین خدا میداند چه چیزی در دل دارید و چه ظاهر میکنید.
بهطورِ کلی اعمالی که انسان انجام میدهد، چه خوب و چه بد، خدا از آن آگاه است. ظاهر و باطن، حتی سویدای دلتان که گاه بر خود شما پنهان است را میداند؛ چراکه او خالق شما و همراهتان است.
اینکه چطور همراه شماست، باید از خودش بخواهید تا بفهماند. درک رابطۀ خدا با خلق چندان مشکل نیست، امّا دقیق است و به این زودی نصیب کسی نمیشود، منوط به رعایت تقواست. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ».[2]
تقوا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات و سعی در اصلاح درون.
دربارۀ «بیوت غیر مسکونه» از امام صادق علیهالسلام روایت شده که فرمود: منظور از این بیوت حمامها، کاروانسراها و آسیابهاست که مىتوانى بدون اجازه داخل شوى.[3]
قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم؛ «غَضِّ بصر» یعنی چشم بر هم گذاشتن و از حرام بازداشتن.
به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را نگه دارند. آیه به صراحت نگفته از چه، امّا به مناسبت آیات قبل و بعد معلوم میشود منظور از نگاههای حرام است؛ یعنی به عورتین کسی و همچنین به بدن زنان نامحرم نگاه نکنند، ولو بدون شهوت باشد.
بهطورِ کلی نگاه شهوتآلود به هیچکس جایز نیست، خواه همجنس باشد، خواه غیرهمجنس، ولو بدنش هم پوشیده باشد. مشاهدۀ عکسها و تصاویر مهییج شهوت در موبایل یا تلوزیون یا کامپیوتر، حتی اگر غیر انسان هم باشد، حرام است.
نگاه کردن زن به بدن مرد و مرد به بدن زن جایز نیست، مگر صورت و دستها تا مچ، آنهم بدون شهوت.
وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُم؛ «حفظ فرج» در قرآن معمولاً بهمعنای خودداری از زنا آمده، ولی در اینجا راجعبه پوشاندن عورتین است.
کشف عورتین در مقابل هیچکس جایز نیست، حتی محارم. فقط برای زن و شوهر اشکال ندارد. بنابراین اگر زن یا مرد فرزند خود را که به سن تشخیص رسیدهاند، به حمام ببرد، باید عورتین خود را از او و عورتین او را از خود بپوشاند.
ذلِکَ أَزْکىٰ لَهُم؛ «ازکیٰ» یعنی پاکتر. این کار برای شما پاکتر است. نپوشاندن عورت، اگر لذتی هم داشته باشد، نتیجۀ خوبی ندارد و ممکن است عذاب دنیوی و اخروی در پی داشته باشد.
إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُون؛ خدای تعالی به آنچه میکنند آگاه است.
مردم گاهی کارهای خلافی انجام میدهند و میگویند این مشکلی ندارد، در حالی که مشکل دارد و خودشان هم میفهمند که اشکال دارد. یادتان باشد که خدای تعالی به هرچه میکنید آگاه است و نمیتوانید او را گول بزنید.
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنّ؛ مثل آیۀ قبل که راجعبه مردان بود، خدای تعالی در اینجا به زنان سفارش میکند چشم و عورت خود را از نامحرم حفظ کنند.
وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها؛ «لا یُبدین» یعنی ظاهر نکنند. «ابدا» یعنی ظاهر کردن. زنان نباید زینت خود را در مقابل نامحرم ظاهر کنند، مگر آنچه را که ظاهر است.
در کتاب الهادی، جلد ۲۳ که دربارۀ نکاح است، از صفحۀ ۹۳ به بعد حدود ده صفحه در باب حجاب و چگونگی آن و نیز روایات و اقوال مربوط به آن ارائه گردیده است.
وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ؛ «خُمُر» جمع خمار بهمعنای روسری یا شال است. «جیوب» جمع جیب یعنی سینه و زیر گلو.
معنای آیه این است که زنان باید بهوسیلۀ روسری یا شال موها، گوشها، گردن و سینۀ خود را از نامحرم بپوشانند. باز بودن چهره اشکالی ندارد.
حد پوشش زن
آنچه از قرآن و روایات استفاده میشود این است که زن باید تمام بدن خود را از نامحرم بپوشاند، حتی برجستگیهای بدن هم باید محفوظ باشد، فقط ظاهر بودن صورت و دو کف دست جایز است، بهشرط آنکه زینت و آرایش نداشته باشد.
چادری که امروزه معمول است، هم برجستگیهای بدن را کاملاً محفوظ میدارد و هم نوعی وقار و زینت برای زن است، امّا واجب نیست.
پوشیدن چادر و گرفتن صورت، برای زنان مؤمن و مخصوصاً همسران طلاب بسیار برازنده و زیباست. این کار برای خود و همسرانشان نوعی زینت به حساب میآید. طلاب جلودار مردم هستند و باید بیش از همه احکام اسلام را رعایت کنند. خانوادههای آنها هم باید الگوی جامعه باشند.
ما باید پیش از همه خود را با سنّت و روش پیامبر و ائمۀاطهار علیهمالسلام منطبق سازیم.
نظر به نامحرم
این دربارۀ حجاب زن بود، امّا دربارۀ نگاه کردن مرد به زن چطور؟
نگاه کردن مرد به بدن زن مطلقاً حرام است، مگر به صورت و کف دو دست که آن هم اگر زینت و آرایشی داشته باشد یا به قصد لذت باشد حرام است، امّا بدون قصد لذت، مرحوم آیتاللّه خویی سه قول آورده و قول دوم را پسندیده است.
قول اول این است که نگاه کردن به صورت و دستها در هر صورت حرام است، ولو پوشاندن آن بر زن لازم نیست.
قول دوم این است که اشکال ندارد، امّا کراهت دارد؛ چون بعید نیست که در شهوت و ریبه بیفتد.
قول سوم این است که بار اول اشکال ندارد، امّا تکرار آن جایز نیست.
امّا به نظر میرسد برای کسی که مطمئن است گرفتار شهوت نمیشود، نگاه کردن به صورت و دستهای زن، ولو مکرر باشد، جایز است، البته این اطمینان بسیار مشکل است و احتیاط در این است که نگاه نکند، مخصوصاً جوانها و علیالخصوص آنها که هنوز ازدواج نکردهاند.
این را هم باید متذکر شد که نگاه کردن مرد به زن، اگر با قصد لذت باشد، مطلقاً حرام است، حتی اگر بدن زن پوشیده باشد.
شهید آیتاللّه دستغیب رضوان اللّه تعالی علیه از این جهت بسیار مواظبت میکرد و همیشه سرش پایین بود. از برکت نفس و کلام ایشان جوانها و نوجوانهایی هم که اطرافشان بودند خیلی مواظب بودند.
البته زمان سابق تفاوت زیادی با امروز داشت. زنها لباسهای خیلی کوتاه و ناجور میپوشیدند و وضع بدی داشتند، گاهی مثل حیوانات که برایشان هیچ تفاوتی ندارد.
در آن دوره دیندار بودن خیلی سخت، امّا لذتبخش بود. مؤمنان، چون دستور خدا بود، به زنها نگاه نمیکردند و از هر جهت مراقب بودند.
مدارس هم وضع بدی داشت؛ در کلاسها کارهای زشتی انجام میدادند که اصلاً قابل بیان نیست؛ کسی درست درس نمیخواند؛ برخی معلمها اهل رشوه بودند و پول میگرفتند و مدرک میدادند.
امیدواریم به حق محمّد و آل محمّد جوانهای امروز ما توجهشان به دین بیشتر باشد و بدانند که دین داشتن ربطی به لباس ندارد. نباید گفت اگر اسلام دین درستی است چرا فلانی این طور است و چرا این کارها را میکند.
هرکس باید خودش فکر کند و اسلام را از روی فطرت و تفکر ببیند و بپذیرد. شکی نیست که خدایی هست؛ پیغمبری باید باشد و حجتی وجود دارد که واسطۀ میان مردم و خدا باشد، چه ظاهر باشد، چه پنهان.
باید این مطالب را با تفکر و تفحص و گفتوگو پیگیری کند.
بررسی روایات
در شأن نزول این آیات از امام باقر علیهالسلام روایت شده: جوانى از انصار در کوچههاى مدینه به زنى برخورد که مىآمد -و در آن ایام زنان مقنعۀ خود را پشت گوش مىانداختند- وقتى زن از او گذشت، او را تعقیب کرد و از پشت او را مىنگریست تا داخل کوچۀ تنگى شد.
در آنجا استخوان یا شیشهاى که به دیوار بود به صورت مرد گیر کرد و آن را شکافت. همین که زن از نظرش غایب شد متوجه گردید که خون به سینه و لباسش مىریزد. با خود گفت: به خدا سوگند نزد رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله میروم و ماجرا را به او خبر مىدهم.
جوان نزد آن جناب شد و رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله چون او را بدید، پرسید چه شده؟
جوان جریان را گفت. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ».[4]
از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: زنى که به انسان محرم نیست، چه مقدار نگاه به او حلال است؟
فرمود: صورت و کف دو دست و دو قدم.[5]
در سورۀ احزاب خدای تعالی میفرماید:
﴿یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ﴾[6]
«ای پیامبر به زنان و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب (روسریهای بلند) خود را بپوشند. این کار برای اینکه شناخته شوند و اذیت نشوند بهتر است.»
«جلباب» به شنلهای بلندی که بر سر میانداختند و مقداری از بدن را میپوشانده، معنی شده است؛ مانند چادر امروزی.
در فقه، در باب نظر کردن به نامحرم، سه قول وجود دارد؛ برخی فقها روسری یا شالی که سر و گردن و سینه را میپوشاند کافی میدانند.
بعضی دیگر معتقدند زن باید جلباب بپوشد؛ یعنی چادرهایی که مقداری از کمر را میپوشاند.
دستۀ سوم چادر را حجاب کامل و شرعی میدانند و روایاتی که دلالت بر کمتر از این میکند را ضعیف میشمارند.
مردى از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله پرسید: آیا از مادرم هم اذن دخول بخواهم؟
فرمود: آرى.
گفت: آخر او غیر از من خادمى ندارد. آیا با این حال هر وقت بر او وارد مىشوم اذن بگیرم؟
فرمود: آیا دوست دارى او را برهنه ببینى؟ مرد گفت: نه. فرمود: پس اجازه بگیر.[7]
مردى مىخواست وارد خانۀ رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله شود، تنحنح کرد. حضرت از داخل خانه به زنى به نام روضه فرمود: برخیز و به این مرد یاد بده بهجاى تنحنح بگوید «السلام علیکم آیا داخل شوم؟» آن مرد شنید و همین طور گفت. پس فرمود: داخل شو.[8]
شخصى از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله پرسید: چرا در هنگام ورود به خانهها باید اجازه گرفت؟
فرمود: کسى که قبل از اجازه گرفتن و سلام کردن چشمش داخل خانۀ مردم شود، خدا را نافرمانى کرده و دیگر احترامى ندارد، مىشود اذنش نداد.[9]
[1]. کافی، ۲، ۱۱۹.
[2]. بقره، ۲۸۲.
[3]. تفسیر قمی، ۲، ۱۰۰.
[4]. تفسیر المیزان، ۱۵، ۱۱۶.
[5]. کافى، ۵، 521.
[6]. احزاب، ۵۹.
[7]. تفسیر المیزان، ۱۵، ۱۱۴.
[8]. همان.
[9]. همان.