سوره نور آیه ۲۶ تا ۲۸ | جلسه ۱۰
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره نور آیه ۲۶ تا ۲۸ | چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۸/۰۴ | جلسه ۱۰ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
از امام صادق علیهالسلام روایت شده:
«صِلَهُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ یَعْمُرَانِ الدِّیَارَ وَ یَزِیدَانِ فِی الْأَعْمَارِ»[1]
«صلۀرحم و خوشرفتاری با همسایه شهرها را آباد میکند و بر عمر انسان میافزاید.»
صلۀرحم یعنی با اقوام و خویشان، بخصوص پدر و مادر و خواهر و برادر رفتوآمد داشته باشد و به آنان رسیدگی کند، ولو با سلامی. همچنین با همسایگان خود خوشرفتاری نماید و آنان را اذیت و آزار نکند. این کار شهرها را آباد و عمر انسان را زیاد میکند.
از امام رضا علیهالسلام روایت است:
«مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِر»[2]
«هرکس از نفسش حسابرسی کند، سود میبرد و هرکس غفلت ورزد زیان میبیند.»
حساب نفس یعنی ببیند امروز یا این هفته چه خلافهایی کرده و چه غفلتهایی از او سر زده. این کار محاسنی دارد؛ از جمله اینکه کمتر منمن میکند و میفهمد هنوز چقدر دور است، امّا کسی که از این کار غفلت ورزد زیان میکند. همین طور عمرش میگذرد و هیچ خبری از خود ندارد.
تفسیر سوره نور آیۀ ۲۶ تا ۲۸
الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ (26)
زنان ناپاک برای مردان ناپاک و مردان ناپاک برای زنان ناپاکاند. زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاکاند. اینان از آنچه دربارهشان میگویند مبرایند. آمرزش و رزق نیکو برای آنهاست.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (27)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، در خانهای غیر از خانههای خودتان وارد نشوید، مگر اینکه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید. این برای شما بهتر است، شاید متذکر شوید.
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکى لَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ (28)
اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه دهند. و اگر گفتند بازگردید، بازگردید. این برای شما پاکیزهتر است. خداوند به آنچه میکنید آگاه است.
«الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ» زنان آلوده برای مردان آلوده «وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ» و مردان آلوده برای زنان آلوده «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ» و زنان پاک برای مردان پاک «وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ» و مردان پاک برای زنان پاک باشند. «أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ» این پاکان از آنچه دربارهشان میگویند مبرایند. «لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ» آمرزش و رزق نیکو برای آنهاست. (26)
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» ای کسانی که ایمان آوردهاید «لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ» در خانهای غیر از خانههای خود وارد نشوید «حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا» تا اینکه اجازه بگیرید «وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها» و بر اهل خانه سلام کنید. «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ» این برای شما بهتر است «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» شاید متذکر شوید. (27)
«فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً» اگر هیچکس را در آن خانهها نیافتید «فَلا تَدْخُلُوها» وارد نشوید «حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ» تا به شما اجازه دهند «وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا» اگر گفته شد بازگردید «فَارْجِعُوا» بازگردید «هُوَ أَزْکى لَکُمْ» این برای شما پاکیزهتر است «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ» خدا به آنچه میکنید آگاه است. (28)
الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ؛ «خبیثات» یعنی زنان آلوده و ناپاک «خبیثین» یعنی مردان ناپاک و آلوده. این زنان و مردان برای ازدواج مناسب هم هستند.
منظور از مردان و زنان خبیث در اینجا کسانی هستند که عفت خود را نگه نمیدارند و ابایی ندارند از اینکه به نامحرم دست بزنند یا به کثافتکاریهای دیگر تن بدهند.
تکرار خبیث در آیه بهخاطرِ آن است که معلوم شود این افراد، زن و مردشان مثل هم هستند و هر گناهی کردند، از مقدمات تا آخر، هر دو در گناهش سهیماند. در واقع مرد آلوده برای رسیدن به مقصود خود نیاز به زن آلوده دارد و به این دو به کار هم میآیند.
آنها با این کار خود را از جهت ایمانی و انسانی پایین آورده و همسطح حیوانات کردهاند.
مسلماً زنان عفیف و خودنگهدار با ازدواج با مردان آلوده تن نمیدهند، مگر اینکه معلوم شود مرد توبه کرده. مردان پاک هم همسری از زنان آلوده برنمیگزینند، مگر اینکه توبه کرده باشند.
وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبات؛ «طیّب» یعنی کسی که از نظر عفت و نجابت خود را کاملاً نگه میدارد و از این جهت کاملاً مطابق موازین شرع عمل میکند.
قطعاً زنان و مردان طیّب و عفیف همسرانی مانند خود انتخاب میکنند.
أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ؛ اگر کسی به چنین مردان و زنانی تهمتی بزند و بخواهد آبروی آنها را بریزد، خودش گرفتار میشود؛ چراکه این اشخاص را همه به پاکی و پاکدامنی میشناسند.
لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَریم؛ خدای تعالی نیز به این اشخاص عفیف آمرزش و اجر کریم میدهد.
عفو و آمرزش مختص گناهکاران نیست، همۀ مردم نیازمند آمرزش الهی هستند. هر کسی به حساب درجۀ خود غفلتها و لغزشهایی دارد که باید از خدا بخشش آنها را بخواهد.
گاه ممکن است خطاهایی از کسانی که طالب خدای تعالی هستند سر زند که مانع حرکت آنها میشود. خداوند به عفو خود آن خطاها را میپوشاند و این افراد را پاک میکند.
منظور از «رزق کریم» فضل بیانتهای پروردگار است که هیچ بخل و مضایقهای در آن نیست. هرکس به هر اندازه آمادگی و ظرفیت داشته باشد، خداوند عنایت میکند.
یکی دیگر از معانی خبیث و طیّب، سران و امامان طاغوت و پیشوایان الهی هستند. مؤید این مطلب روایتی از امام حسن مجتبی علیهالسلام است.
طبرسی در احتجاج، روایت کرده که معاویه و یارانش در حضور امام حسن علیهالسلام به ایشان و امیرالمؤمنین علیهالسلام ناسزا گفتند، امام حسن علیهالسلام در ضمن پاسخ به آنها به این آیه اشاره فرموند که «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ» به خدا سوگند اى معاویه منظور از این مردان و زنان خبیث، تو و اصحاب و شیعیان توست. «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ» و این مردان و زنان پاک، على بن ابىطالب و اصحاب و شیعیان اویند.[3]
بنابراین خبیث منحصر به یک کار زشت نیست. کسانی که تابع دشمنان اهلبیت هستند یا تابع کسانیاند که در عمل یا اعتقاد راهشان از اهلبیت جداست، خبیثاند؛ مثل آنها که علنا میگویند ما شیطانپرستیم.
شیطان این افراد را دوست میدارد و هر روز راههای جدید و کارهای ناشایستی پیش پایشان میگذارد. در آخرت هم همگی با هم وارد جهنّم میشوند.
الآن هم در جهنّم و گرفتار عذابند. خودشان هم خوب میفهمند. هرکس در گناه و آلودگی افتاد فوراً ملتفت میشود، لکن خود را مشغول میکند تا فراموشش شود.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُم حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید به خانهای غیر از خانههای خودتان وارد نشوید، مگر اینکه آشنایی دهید و رخصت طلبید.
«تستأنسوا» از استیناس و انس است؛ یعنی کاری که قبل از داخل شدن در خانه انجام میدهند؛ مثلاً «یا اللّه» میگویند یا تنحنح میکنند (اِه اِه گفتن) تا صاحبخانه بفهمد و آماده شود.
وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها؛ وقتی وارد شدید به اهل خانه سلام کنید.
حتی در خانۀ اقوام و خویشان هم نباید بدون اجازه وارد شد، شاید لباس مناسبی به تن نداشته باشند یا زن و شوهر جوانی باشند و بخواهند راحت باشند.
وقتی اجازه میگیرید، صاحبخانه فرصت دارد آماده شود و هر وقت آماده شد به شما اجازۀ ورود میدهد.
این کار بهقول المیزان مایۀ استحکام اخوت و الفت و تعاون عمومی بر اظهار جمیل و ستر قبیح است. شاید با استمرار بر این سیره متذکر وظیفۀ خود شوید و بدانید که باید اموری را رعایت کنید؛ مثل اینکه چگونه سنّت اخوت را میان خود احیا سازید و در سایۀ آن قلوب را مألوف نموده، به همۀ سعادتهای اجتماعی برسید.
ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُم؛ این کار برای شما بهتر است. اگر بدون اجازه گرفتن و بدون سلام کردن وارد شوید ضررهای ظاهری و باطنی متوجه شما میشود.
ضرر ظاهری این است که اگر بدون اجازه وارد خانۀ مردم شدید، ممکن است صاحبخانه چیزی بگوید که مناسبِ شما نباشد یا جسارتی کند. روشن است که حتی اگر در هم باز باشد، نباید وارد خانۀ مردم شوید.
لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون؛ یادتان باشد که شما مؤمن هستید و راه خدا را انتخاب کردهاید. میخواهید متقی و موحد باشید و از خدای تعالی و اهلبیت حرفشنوی داشته باشید.
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُم؛ اگر کسی در خانه نبود، وارد نشوید. اگر در زدید و «یا اللّه» گفتید، امّا صدایی نیامد، به داخل خانه سرک نکشید، شاید نخواهند جواب بدهند. این برای خانۀ اقوام و آشنایان است، چه خواسته غریبهها.
وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا؛ اگر هم گفتند بعدا بیایید، برگردید و مزاحم نشوید. شاید عذری داشته باشند و نخواهند شما وارد شوید. اگر هم عذری نداشتند، شما عذری برایشان بتراشید.
هُوَ أَزْکى لَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ؛ این برای شما پاکتر است و خدا به آنچه میکنید آگاه است.
تفسیر المیزان ذیل این آیه به مطلبی اشاره کرده، روایاتی نیز در پی آورده که بخشهایی از آن از این قرار است.
«اگر دانستید که احدى در خانه نیست، داخل نشوید تا از ناحیۀ مالک به شما اجازه داده شود. منظور این نیست که سر به داخل خانۀ مردم کند، اگر کسى را ندید داخل نشود، چون سیاق آیات شاهد بر این است که همۀ این جلوگیریها براى این است که کسى به عورات و اسرار داخلى مردم نظر نیندازد.»
روایت شده که مردى از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله پرسید: آیا از مادرم هم اذن دخول بخواهم؟
فرمود: آرى.
گفت: آخر او غیر از من خادمى ندارد، هر وقت بر او وارد مىشوم استیذان کنم؟
فرمود: آیا دوست دارى او را برهنه ببینى؟
آن مرد گفت: نه.
فرمود: پس استیذان کن.
همچنین روایت شده که مردى مىخواست به خانۀ رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در آید، تنحنح کرد. حضرت از داخل خانه به زنى به نام روضه فرمود: برخیز به این مرد یاد بده که به جاى تنحنح بگوید: السلام علیکم آیا داخل شوم؟
آن مرد شنید و همین طور گفت.
پس فرمود: داخل شو.
شخصى از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله پرسید: چرا در هنگام ورود به خانهها باید استیذان کرد؟
فرمود: کسى که قبل از استیذان و سلام کردن چشمش داخل خانۀ مردم شود خدا را نافرمانى کرده، دیگر احترامى ندارد و مىشود اذنش نداد.[4]
[1]. بحارالأنوار، ۷۱، ۱۲۰.
[2]. بحارالأنوار، ۷۵، ۳۵۲.
[3]. احتجاج، ۱، ۲۷۸.
[4]. همۀ روایات از تفسیر المیزان ذیل همین آیه.