سوره مومنون آیه ۹۷ و ۹۸ | جلسه ۲۶
برای طلبهها بهترین راه این است که بیشترِ وقت خود را صرف درس و بحث و مطالعه کنند. اوقاتی هم که در خانه هستند با خانواده حرف بزنند و معاشرت نیکو داشته باشند و محبّت کنند. باید بدانند موبایل و تلوزیون حاصلی جز اتلاف وقت نیست و فایدهای برای طلبه ندارد.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مومنون آیه ۹۷ و ۹۸ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۱۱/۴ | جلسه ۲۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ (97)
بگو: پروردگارا، از وسوسههای شیاطین به تو پناه میآورم.
وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ (98)
و به تو پناه میآورم پروردگار من! از اینکه نزد من باشند.
«وَ قُلْ رَبِّ» بگو: پروردگارا «أَعُوذُ بِکَ» به تو پناه میبرم «مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ» از وسوسههای شیاطین. (97)
«وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ» و به تو پناه میبرم ای پروردگار من «أَنْ یَحْضُرُونِ» از اینکه نزد من باشند. (98)
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطین؛ ابلیس، رئیس شیاطین و از طایفۀ جنیان است. او در ابتدا بهخاطرِ عبادتهای بسیار به آسمان عروج کرد و با ملائکه همراه شد، لکن پس از خلقت آدم و دستور خداوند به سجده بر او، نافرمانی کرد و حاضر نشد بر آدم سجده کند. اولین گزارشی که از وی در قرآن آمده، در همین رابطه است.
البته طبق تفاسیر خداوند جناب آدم را قبلهگاه ملائکه قرار داد، نه معبودِ آنها.
علت سرپیچی ابلیس از دستور خداوند این بود که او خود را برتر از آدم میدید؛ چون خلقت او از آتش و خلقت آدم از خاک بود؛ لذا سجده نکرد و در مقابل خداوند ایستاد.
جای بسی تعجب و عبرت است که چگونه کسی به خود اجازه دهد مقابل خالق و پروردگار خود قد علم کند!
این منحصر به ابلیس نیست، نفس آدمی نیز چنین شیطنتی در خود دارد. میگوید چرا باید نماز بخوانم و برای خدا سجده کنم؟!
میگویی: برای اینکه او خالق توست.
میگوید: خیر؛ من خودم خلق شدم؛ خودم بزرگ شدم!
این خودم، خودم همان خصوصیت شیطانی است که نفس آدمی دارد.
خداوند به سزای نافرمانیاش او را از مقام قربی که داشت بیرون راند، لکن عباداتش را بدون مزد نگذاشت و به خواست خودش، قرار شد تا روز قیامت مهلت یابد و زنده باشد.
بعد هم گفت: حال که بهخاطرِ آدم مرا از خود راندی، تا روز قیامت همۀ آنها را اغوا میکنم و از راه تو بازمیدارم.
ذکر این نکته لازم است که خداوند به فسق شیطان یا انسان راضی نیست، لکن دست آنها را باز میگذارد و مهلت میدهد.
یکی میخواهد دزدی کند؛ یکی میخواهد رئیس دزدها شود؛ یکی میخواهد با شبهه و وسوسه مردم را از عقایدشان بازدارد؛ یکی هم میخواهد راه راست بپیماید و به نهایت درجۀ انسانیت برسد. خداوند همه را در هر راهی که انتخاب کردهاند کمک میکند.
﴿کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُورا﴾[1]
«اینان و آنان را به عطای پروردگارت کمک میکنیم و عطای پروردگارت ممنوع شدنی نیست.»
خلاصه شیطان دستبهکارِ اغوا کردن شد و از طایفه خود یعنی جنیان آغاز کرد.
جنها مخلوقاتی هستند که به چشم آدمی دیده نمیشوند، امّا حقِ هیچگونه آزار و اذیتی ندارند؛ پس نمیتوانند به کسی بچسبند یا کسی را بکشند یا ببرند.
حیوان نیستند؛ خوب و بد را میفهمند و تا حدودی قدرتِ خداشناسی دارند، امّا نه بهاندازۀ انسانها. گروهی از آنها با اطاعت از ابلیس کافر شدند و در زمرۀ لشکریانش درآمدند. برخی هم از طاعتش سرباز زده، مؤمناند.
کاری که از دست آنها برمیآید، فقط وسوسه کردن است؛ بهعنوانِ مثال در اعتقادات وارد میشوند و شبهاتی به ذهن وارد میکنند یا موقع تلاوت قرآن یا در نماز حواس انسان را پرت میکنند. غیر از این هیچ زور و قدرتی ندارند، ولی اگر در کارشان موفق شوند و بتوانند شخص را سست کنند، هجوم میآورند.
به تازیانهای که اسب را برای سریع دویدن تهییج میکند «مهمز» میگویند. همزات نیز از همین ریشه است؛ یعنی وقتی ببینند کسی آماده است بهسوی او شتاب میکنند و هرطور بخواهند او را میدوانند، البته این انتخابی است که خود شخص کرده، لذا وسوسهها بر او تأثیر میگذارد.
خداوند میفرماید بهمحض اینکه متوجه وسوسهای از جانب شیطان شدی، از شرّ وسوسههای او به خدا پناه آور؛ «وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطین وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ».
امّا پناه بردن به خدا و توسل به معصومین علیهمالسلام صرف به زبان آوردن این کلمات، آنهم از روی عادت نیست و باید فهم و التفاتی پشت آن باشد.
شهید آیتاللّه دستغیب میفرمودند: اگر کسی به قصد آسیب رساندن، به شما حمله کند و شما جای مناسبی برای پناه گرفتن داشته باشید، چنانچه بایستید و بگویید: اگر حمله کنی به آنجا میروم، مانع آسیب او نمیشوید، ولی اگر فوراً به پناهگاه بروید، میتوانید از شرّ او در امان بمانید.
یعنی وقتی میگویید: «رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ» باید حرکتی هم انجام دهید و صرف گفتن نباشد.
یکی از راههای عملی در امان ماندن از وسوسهها توسل به حضرات معصومین علهیمالسلام است. بیشک مأمن و پناهگاه واقعی ما در مقابل وساوس شیاطین ایشان هستند. هرکس به هر امامی ارادت و محبّت دارد، در این مواقع به او ملتجی شود و رو کند.
خدای تعالی میفرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَه»[2] ائمۀ اطهار علیهمالسلام وسیلهای برای دفع شیاطین هستند.
برخی بزرگان و اولیاء اللّه نیز از ابتدا کاری میکنند که شیطان اصلاً نتواند به آنها نزدیک شود. اگر هم بیاید به تیرهای غیب گرفتار میشود. این افراد همواره حواسشان جمع است و بههیچوجه اجازه نمیدهند لحظهای از خدا غافل شوند.
﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیرا﴾[3]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را بسیار یاد کنید!»
رحمت خدا به حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت و فرزندشان، آیتاللّه شیخ محمّدتقی نجابت! در رفتوآمدها و معاشرتها و گفتوگوها و همۀ مناسبات اجتماعی حواسش جمع بود و مراقب بودند غفلتی پیش نیاید. غفلت یعنی ظاهر شدن منیت. همین که «من» آمد، شیطان هم هست.
ذکر خدا یعنی همین حواسجمعی؛ یعنی بدانی کارهای نیستی؛ خداست که تو را نگه میدارد؛ پس منمن را رها کن!
برخی هم در زبان ادعایی ندارند، امّا چه بگویند و چه نگویند، این من وجود دارد.
آیا کسی هم هست که واقعاً از من گذشته باشد؟ رحمت خدا به حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت، آیتاللّه قاضی، آیتاللّه انصاری و آیتاللّه شیخ محمّدتقی نجابت اینطور بودند. الآن هم در حوزه طلابی هستند که در همین راه سعی میکنند. باید از خدا خواست تا عنایت کند.
ما افراد عادی نیز برای در امان ماندن از وسوسهها باید بفهمیم این شیطان دشمن ماست و از او به خدای تعالی پناه ببریم.
برخی اسیر وسوسههای رفتاری هستند؛ مثل وسوسه در طهارت و نجاست یا وسوسه در نماز. وقتی میخواهند غسل کنند یا چیزی را آب بکشند بارها و بارها آب میریزند و تکرار میکنند.
این یک بیماری است که گاهی همۀ اعضای خانواده را هم اسیر و گرفتار میکند و برخی اوقات موجب گریز از دین برای خود شخص و دیگران میشود.
راه درمان این بیماری بیاعتنایی به وسوسه است؛ یعنی مثلاً برای آب کشیدن بدن یا لباس دو یا حداکثر سه بار آب بریزد و دیگر تکرار نکند. به دوستانی که به این گرفتاری مبتلا هستند همواره گفتهایم در این مواقع هرچه شیطان گفت پاک نشد، شما بگویید فلانی گفته پاک است.
امّا چه کنیم که از وسوسههای شیطان در امان مانیم و اسیر غفلت نشویم؟ شیطان همواره مانع حواسجمعی انسان میشود و در هر ساعت هزاران فکر و خیال بهسوی او سرازیر میکند.
برای طلبهها بهترین راه این است که بیشترِ وقت خود را صرف درس و بحث و مطالعه کنند. اوقاتی هم که در خانه هستند با خانواده حرف بزنند و معاشرت نیکو داشته باشند و محبّت کنند. باید بدانند موبایل و تلوزیون حاصلی جز اتلاف وقت نیست و فایدهای برای طلبه ندارد.
خدایا بهحق محمّد و آل محمّد کمک کن از وسوسههای شیطان و نفس در امان باشیم.
از اولیاء الهی و ائمۀ اطهار علیهمالسلام و امامزادگانی که به زیارتشان میروید بخواهید کمک کنند در ادعای نفس و وسوسههای شیطان نیفتیم. این توسلات اثر دارد و انسان را حفظ میکند.
[1]. اسراء، ۲۰.
[2]. مائده، ۳۵.
[3]. احزاب، ۴۱.