سوره مومنون آیه ۹۳ تا ۹۶ | جلسه ۲۴
لازم است روش ما عادلانه و صادقانه باشد؛ در همه حال بر مدار عفو و رحمت حرکت کنیم و همین را در عمل به مردم نشان دهیم، والّا بر سر هم زدن و بدگویی از هم هیچ فایدهای ندارد و به هیچکجا نمیرسد. این چیزی نیست که بخواهیم به دنیا نشان بدهیم.
کمک کن بفهمیم جز تو کسی کارهای نیست. هرکس کاری میکند به قدرت و علم توست.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مومنون آیه ۹۳ تا ۹۶ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۱۱/۰۶ | جلسه ۲۴ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی ما یُوعَدُونَ (93)
بگو: پروردگارا اگر آن (عذابی) که به آنان وعده داده میشود به من نشان دهی
رَبِّ فَلا تَجْعَلْنی فِی الْقَوْمِ الظَّالِمینَ (94)
پروردگارا مرا در میان ستمکاران قرار مده!
وَ إِنَّا عَلى أَنْ نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ (95)
ما قادریم آنچه را به آنان وعده میدهیم به تو نشان دهیم.
ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَهَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ (96)
بدی را با بهترین رفتار دور کن! ما به آنچه توصیف میکنند آگاهتریم.
«قُلْ رَبِّ» بگو: پروردگارا «إِمَّا تُرِیَنِّی» اگر به من نشان دهی «ما یُوعَدُونَ» آنچه به آنان (کافران) وعده داده میشود (93)
«رَبِّ فَلا تَجْعَلْنی» پروردگارا مرا قرار نده «فِی الْقَوْمِ الظَّالِمینَ» در میان گروه ستمکاران. (94)
«وَ إِنَّا عَلى أَنْ نُرِیَکَ» ما بر اینکه نشانت دهیم «ما نَعِدُهُمْ» آنچه به آنها وعده میدهیم «لَقادِرُونَ» تواناییم. (95)
«ادْفَعْ» دور کن «بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ» با بهترین روش و رفتار «السَّیِّئَهَ» بدی را. «نَحْنُ أَعْلَمُ» ما داناتریم «بِما یَصِفُونَ» به آنچه توصیف میکنند. (96)
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی ما یُوعَدُون؛ بگو: پروردگارا اگر به من نشان دهی عذابی را به کافران وعده میدهی؛ به آنها که حاضر نیستند تابع خدای تعالی و پیامبر شوند؛ آنها که ملتفت شدند و در کتب آسمانی خود دیدند و از پیامبرانشان شنیدند و باز انکار کردند، پروردگارا چون عذابت به ظالمان رسید، مرا با آنان قرار مده!
از حضرت آدم تا عیسی، خداوند هر پیامبری فرستاد، بخصوص پیامبران اولواالعزم، او را متوجه پیامبر خاتم و اهلبیت او صلوات اللّه علیهم اجمعین کرد.
نهتنها انبیاء، اوصیاء و حواریونِ آنان را هم متوجه کرد و آنان نیز به مردم رساندند که محبوبترینِ خلق و محور کارها و نیات و محبّت مردم، چهارده معصوم علیهمالسلام هستند.
اول از همه خداوند به حضرت آدم فهماند که اگر میخواهی توبهات پذیرفته شود، باید به ایشان توسل پیدا کنی! آدم توسل یافت و خدای تعالی توبهاش را پذیرفت.
حضرت ابراهیم علیهالسلام این بزرگواران را میشناخت؛ لذا از خصیصینِ پیامبر اکرم و ائمۀ اطهار علیهمالسلام گشت و خود بهتنهایی بهخاطرِ محبّتی که به ایشان داشت، یک امّت محسوب شد؛ «إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّهً».[1]
آنها که حاضر نیستند به حضرات معصومین علهیمالسلام اعتقاد یابند و بهجای کرنش و تسلیم، در مقابل ایشان ایستادند، سَخَطِ خدای تعالی را به جان خریدند. قطعاً نظر خداوند به آنان نیست، مگر اینکه از راهوروش خود دست بردارند و برگردند. اگر در دنیا این کار را نکردند، در عالم برزخ و قیامت ناچارند به این کار میشوند.
این افراد قهراً در عالم دیگر عذاب هایی دارند که حاصل عملکرد خودشان است. خود باعث دوری خویشتن و فروافتادن در سنگلاخها هستند.
خداوند بههیچوجه راضی نیست بندگانش در سختی بیفتند. او همۀ آنها را دوست میدارد؛ راه راست را نشانشان میدهد و بهسوی خود دعوتشان میکند، ولی عدهای نمیخواهند و نمیآیند.
هر پدر و مادری فرزند خود را دوست میدارد و او را راهنمایی و حتی التماسش میکند که قدم در راههای خطرناک نگذارد. فرزند نیز میداند باید حرف آنان را بشنود، امّا گاه این کار را نمیکند و در سختی و گرفتاری میافتد.
اینجا پدر و مادر به فرزند میگویند مگر نگفتیم این کار را نکن؛ از این راه نرو؛ با این شخص دوست نشو! چرا حرف نشنیدی؟ قطعاً این سرزنش نشانۀ دوست نداشتن فرزند نیست.
خدا هم بندگانش را دوست دارد، امّا وقتی اعتنا نمیکنند و در فشارهای سخت میافتند، گرفتار میشوند. این همان جهنّمی است که برای خود درست میکنند. این جهنّم و عذاب در همین جا هم همراه آنهاست، امّا ملتفت نیستند و ناگهان ظاهر میشود.
رَبِّ فَلا تَجْعَلْنی فِی الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛ خدای تعالی به پیامبر میفرماید: بگو پروردگارا اگر خواستی عذاب کافران را به من نشان دهی، مرا در زمرۀ آنان قرار مده!
امّا یا رسول اللّه! شما حبیب خدا و گل سرسبد خلقت هستید. خداوند همهچیز را بهخاطرِ شما آفریده، چرا اینطور میگویید؟
درست است که پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نزد خدای تعالی بسیار عزیز است، امّا در پیشگاه او خود را کوچک میبیند.
حضرت زینالعابدین علیهالسلام به خداوند عرضه میدارد: خدایا من یک ذرّه و کوچکتر از ذرّهام. علی علیهالسلام به نحو دیگر و خود رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله نیز مدام مراتب کوچکی و خاکساری خود را به درگاه پروردگار نشان میدهند و میگویند «الفقر فخری»[2] فقر و تهیدستی به درگاه خدای تعالی افتخار من است.
این قاعدۀ بندگی است؛ هرکه مقرّبتر است، خود را کوچکتر میبیند.
این شکستگی نفس و ندیدن خود حال همیشگی معصومین علیهمالسلام است. آن بزرگواران، به تعبیر حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت، یکهزارم میلی خود را نمیدیدند و فقط به جهت خدایی خود التفات داشتند.
لذا این بیان خداوند به حساب این است که رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله باید بیش از همه حواسش جمع باشد؛ مبادا یک لحظه غافل شود! مگر نبودند برخی انبیاء که بهخاطرِ یک ترک اولی گرفتار رنج و مصیبتهای فراوان شدند؟
منظور این که دوستان اهلبیت که به توفیق الهی محور رفتارهایشان عمل به دستورات چهارده معصوم است و آنان را در قلب خود جا دادهاند؛ در مصائبشان دلشکسته میشوند و به همین دلیل محبوب خدای تعالی هستند، گمان نکنند خدای تعالی بهخاطرِ بعضی اشتباهات و گناهان آنان را در عذاب عالم برزخ و قیامت بیندازد.
محال است آن بزرگواران به داد دوستان خود نرسند. محال است کسانی را که با ذوق و شوق به زیارتشان میروند و در سرما و گرما سختیهای راه را بر خود هموار میکنند، رها کنند و در عذاب بیندازند.
منظور این نیست که معصیت برای دوستان اهلبیت اشکالی ندارد، بلکه یعنی اگر گناهی هم کردند، آن بزرگواران دوستان خود را توفیق توبه میدهند و آنها را وامیدارند به اشک ریختن برای امام حسین علیهالسلام. بیش از چهل روایت وجود دارد که گریه بر امام حسین علیهالسلام گناهان را میریزد.
تفسیر منهجالصادقین در ذیل این آیه مینویسد:
«رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِی» اى پروردگار من پس مگردان مرا «فِی الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» در گروه ستمکاران؛ یعنى مرا قرین ایشان مگردان در عذاب!
این سخن یا به جهت تواضع و هضم نفس است و خشوع و انقطاع و یا به جهت تعبد و اخبات و اظهار رغبت به حضرت احدیت و یا تنبیه بر آنکه شومى ظلم گاه است که به بىگناهان نیز میرسد. کقوله تعالى «وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّه».[3]
مگر نبوده فتنههایی که در جوامع و اقوام مختلف برپا شده، دامن همه را گرفته است؛ هرچند مؤمنان اجر خود را میبرند.
وَ إِنَّا عَلى أَنْ نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُون؛ ما قادریم عذابی را که به آنان وعده میدهیم به تو نشان دهیم.
خدای تعالی در عذاب گناهاکاران و کافران تعجیل نمیکند تا شاید متوجه شوند و برگردند. عفو و رحمت پروردگار چنان است که حتی اگر دم مرگ هم توبه کنند و به محبّت و اطاعت چهارده معصوم بازگردند، قبول میفرماید.
ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَه؛ بدی را آنطور که بهتر است دفع کن!
مخاطب آیه علاوه بر پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله همۀ ما مسلمانان هستیم و مصادیق مختلفی برای این دستور خدای تعالی وجود دارد؛ از جمله اینکه اگر کسی سخن تندی به شما گفت یا تهمت و فحاشی کرد، به نرمی و مهربانی پاسخش بدهید.
﴿وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً﴾[4]
«بندگان خدا آنهایند که در زمین به آرامی و فروتنی راه میروند و چون نادانان خطابشان کنند، به آنها سلام میدهند.»
این رویۀ پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام و مؤمنان است. در احوالات امام حسن مجتبی علیهالسلام آمده است:
مردى از اهل شام با امام حسن علیهالسلام برخورد کرد و شروع به لعن امام نمود، ولى آن بزرگوار جواب وى را نمىداد.
هنگامى که مرد ساکت شد، امام حسن علیهالسلام به وى سلام کرد و خندید و فرمود: گمان میکنم غریب باشى؛ شاید امر بر تو مشتبه شده باشد؟ اگر از ما رضایت بخواهى رضایت میدهیم؛ اگر چیزى بخواهى به تو عطا خواهیم کرد؛ اگر از ما راهنمایى بخواهى تو را هدایت میکنیم؛ اگر حاجتى داشته باشى روا میکنیم؛ اگر گرسنه باشى تو را غذا میدهیم؛ اگر برهنه باشى به تو لباس میپوشانیم؛ اگر محتاج باشى تو را بىنیاز خواهیم کرد؛ اگر رانده شدهای پناهت میدهیم؛ چنانچه احتیاجى داری به داد تو میرسیم؛ اگر اثاث مسافرت خود را بیاورى و مهمان ما باشى، تا هروقت بخواهى در راحتی و عافیتی؛ زیرا ما مهمانخانه و مقامى وسیع و ثروت فراوان داریم.
وقتی مرد شامى این سخنان را از امام حسن علیهالسلام شنید گریان شد و گفت: شهادت میدهم تو خلیفۀ خدا در زمین هستی. خدا بهتر میداند مقام رسالت را کجا قرار دهد. تو و پدرت نزد من دشمنترینِ خلق خدا بودید، ولى اکنون تو نزد من محبوبترین خلق خدایى.
آنگاه اثاث خود را برداشت و نزد امام حسن برد و مهمان آن بزرگوار بود تا وقتی که حرکت کرد و رفت و دوستى این خاندان را از اعتقادات خویشتن قرار داد.[5]
در سیرۀ رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله میخوانیم:
روزى رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در جمع اصحاب نشسته بود. عرب بادیهنشینى که سوسمارى گرفته و در آستین خود مخفى کرده بود، خدمت پیامبر آمد. و گفت: این شخص کیست؟
گفتند: پیامبر خداست.
اعرابى گفت: قسم به لات و عزّى، در دنیا هیچکس مبغوضتر از تو نزد من نیست. اگر قبیلهام به من نمىگفتند عجول، فوراً تو را به قتل مىرساندم.
پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله فرمود: چه چیز تو را به این کار وادار کرده است؟ به من ایمان بیاور!
اعرابى گفت: به تو ایمان نمىآورم مگر اینکه این سوسمار به تو ایمان آورد. در این لحظه سوسمار را از آستین خود بیرون انداخت.
پیامبر فرمود: اى سوسمار!
سوسمار گفت: لبیک و سعدیک! اى زینت کسى که به قیامت ایمان دارد.
پیامبر فرمود: چه کسى را مىپرستى؟
سوسمار گفت: کسى را که عرش او در آسمانها و سلطنتش در زمین و دریاها جارى است؛ در بهشت رحمت و در آتش جهنّم عذاب دارد.
پیامبر فرمود: من کیستم اى سوسمار؟
سوسمار گفت: تو فرستادۀ پروردگار عالمیان و خاتم پیامبران هستى. رستگار است کسى که تو را تصدیق کند و زیانکار است کسى که تو را تکذیب نماید.
اعرابى گفت: وقتى پیش شما آمدم دشمنترین شخص نزد من بودید، ولى الآن محبوبترین فرد هستىد.
آنگاه اسلام آورد و به یگانگى خدا و رسالت پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله گواهى داد و به قبیله خود «بنى سلیم» برگشت. ماجرا را به آنها گفت و هزار نفر از آنها مسلمان شدند.[6]
آیا خدا میتواند این کار را بکند یا خیر؟ قهراً قدرت پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نیز قدرت خداست.
آیا این رفتار بهتر نیست؟به جای اینکه مخالفان خود را کتک بزند و اذیت کند، با زبان خوش آنها را به راه آورد.
لااقل تمرین کنیم خود ما در میان خانواده، دوستان و آشنایانمان اینطور باشیم، هرچند لازم است همۀ شیعیان و دوستان اهلبیت با هم نرمخویی و نرمزبانی داشته باشند.
اگر کسی تندی کرد یا به کسی که دوستش دارید توهین کرد، با زبان خوش پاسخ بدهید و بهجای دعوا و فحاشی، بگویید چرا اینطور میگویی؛ اشتباه میکنی، آنطور که برای شما گفتهاند نیست.
قطعاً لحن خوب و بیان زیبا تأثیر دارد.
با کافران و دشمنان دین هم اگر با زبان خوش سخن بگوییم و دین خود را تبلیغ کنیم، بهتر است تا پرخاشگری و جنگافروزی کنیم.
همۀ مردم دنیا که بد نیستند. اگر ما بتوانیم دلایل خود را با روش نیکو بیان کنیم و تربیت شدگان خود را به مردم دنیا نشان دهیم، همه عاشق دین ما میشوند.
نسخۀ شافی آدمیت در همۀ دورانها همین است که باید با عمل خود آن را به دنیا نشان دهیم. در این صورت جز عده کمی که آنها هم به مرور کنار میروند و همه بهسوی ما متمایل میشوند.
بهترین روش صدور انقلاب همین نشان دادن عملی است. جامعهای که چنین افرادی دارد، بهشت زمین است.
من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود
وعدۀ فردای زاهد را چرا باور کنم.
البته این معنای پایین شعر فوق است. معنای بهتر آن این است که خدای تعالی به برخی اشخاص از جمله پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام و اولیاء خاص عنایتی کرده که همۀ آنچه در عالم دیگر است، همین جا دیده و طی کردهاند؛ لذا اینجا و آنجا فرقی برایشان ندارد.
به قول حافظ:
به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی
از سر خواجگی کون و مکان برخیزم
خواجه عبداللّه انصاری در مناجات با پروردگار عرض میکند: «اگر یک بار گویی بنده من از عرش بگذرد خنده من»
لازم است روش ما عادلانه و صادقانه باشد؛ در همه حال بر مدار عفو و رحمت حرکت کنیم و همین را در عمل به مردم نشان دهیم، والّا بر سر هم زدن و بدگویی از هم هیچ فایدهای ندارد و به هیچکجا نمیرسد. این چیزی نیست که بخواهیم به دنیا نشان بدهیم.
[1]. نحل، ۱۲۰.
[2]. عدهالداعی، ۱۲۳.
[3]. انفال، ۲۵. «بپرهیزید از عذابی که فقط دامن ستمکاران شما را نمیگیرد!»
[4]. فرقان، ۶۳.
[5]. بحارالأنوار، ۴۳، ۳۴۴.
[6]. خرائجالجرائح، ۱، ۳۸.