تفسیر سوره حج

سوره حج آیه ۷۰ و ۷۱ | جلسه ۴۳

نگویید همه خراب‌اند و عالم عادلی وجود ندارد. این غلط است. خدای تعالی انسان را رها نکرده.

این‌طور نیست که خدا مردم را در اجتماعی که همه خراب‌اند رها کرده باشد و هیچ دسترسی به افراد خوب نباشد.

اگر از خدا بخواهد، حتی در جوامع بسیار فاسد هم خداوند شخصِ طالب را هدایت می‌کند و نجات می‌دهد.

فیلم جلسه
 
صوت جلسه

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

تفسیر سوره حج  آیه  ۷۰ و ۷۱ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۳/۲۶ | جلسه ۴۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ ذلِکَ فی‏ کِتابٍ إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (۷۰)

آیا نمی‌‌دانی خداوند آنچه را در آسمان و زمین است می‌داند. این در کتابی ثبت است. این برای خدا آسان است.

وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ نَصیرٍ (۷۱)

به‌جای خدا چیزی را می‌پرستند که هیچ برهانی برایش نازل نکرده و هیچ علمی به آن ندارند. برای ستمکاران یاوری نیست.

آیا نمی‌دانی خدا آنچه در آسمان و زمین است را می‌داند؟

«أَ لَمْ تَعْلَمْ» آیا نمی‌دانی «أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ» خدا می‌داند «ما فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» آنچه در آسمان‌ها و زمین است. «إِنَّ ذلِکَ فی‏ کِتابٍ» این‌همه در کتابی ثبت است. «إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ» این بر خدا آسان است. (۷۰)

«وَ یَعْبُدُونَ» عبادت می‌کنند، می‌پرستند «مِنْ دُونِ اللَّهِ» به‌جز خدا «ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً» چیزی را که هیچ دلیلی برای آن نازل نشده «وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْم» و علمی به آن ندارند «وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ نَصیرٍ» ظالمان یاوری ندارند. (۷۱)

أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؛ در آیۀ قبل فرمود: «اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ» خداوند در روز قیامت میان شما، در آنچه اختلاف داشتید، داوری می‌کند.

کسی می‌تواند حکم کند که عالم و آگاه باشد؛ هم از کارهای آنها خبر داشته باشد و هم از عکس‌العمل کارشان. باید کاملاً برایش مشهود باشد که در نفس مردم چه پندارها و عقایدی وجود دارد؛ از این رو می‌فرماید: آیا نمی‌دانی خدا همه‌چیز را می‌داند؟

آیه در ظاهر خطاب به رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله است، امّا روشن است که ایشان هیچ تردیدی در علم خدا ندارد. او خدا را بیشتر و بهتر از همه می‌شناسد؛ پس این خطاب از باب «در به تو می‌‌گویم، دیوار تو بشنو» است.

در واقع خدای تعالی می‌فرماید: ای مردم، حتی ای مشرکان! آیا متوجه نیستید که خالق شما آنچه را در آسمان و زمین است، می‌داند و قهراً از کارها و حرف‌ها و نیات شما خبر دارد؟

رفتار و گفتار انسان از بین نمی‌رود و در این فضا باقی می‌ماند و ضبط می‌شود؛ لذا در روایت است که زمان و مکان در قیامت شهادت می‌دهند. این یعنی اعمال ما در زمان و مکان باقی می‌ماند.

ظاهراً بشر نیز دستگاه‌هایی اختراع کرده که می‌‌تواند اعمال و گفتار گذشتگان را ببیند و بشنود.

اعمال انسان در نفس او ثبت می‌شود.

إِنَّ ذلِکَ فی‏ کِتاب؛ یکی از مصادیق کتابی که خداوند می‌فرماید، نفس انسان است که همه‌چیز در آن ثبت و ضبط می‌شود و می‌ماند.

نفس غیر از بدن است. بدن از پوست و گوشت و استخوان تشکیل شده، بعد از مرگ می‌پوسد و از بین می‌‌رود؛ هرچند در قیامت دوباره جمع می‌شود و متناسب آن عالم حیات می‌یابد.

نفس اصلاً مادی و متعلق به این عالم نیست، از عالم ملکوت است.

نشانۀ اینکه اعمال در نفس ضبط است همین که هر زمان به خویش مراجعه کند، هرچه گفته و شنیده و انجام داده یادش می‌آید و دوباره همه را مرور می‌کند.

علم ائمه اطهار علیهم‌السلام

یکی دیگر از مصادیق کتاب، علم ائمۀ اطهار علیهم‌السلام است. ایشان همه‌چیز را می‌‌دانند؛ چراکه علمشان علم خدای تعالی است و همان طور که خدا عالم است، این بزرگواران هم عالم‌اند.

خداوند این علم را به ایشان عنایت کرده، امّا چنین نیست که از علم خود جدا کرده و به ایشان داده باشد. در حقیقت فاصله‌ای بین آنان و خدای تعالی نیست.

وقتی خداوند حضرت صاحب‌الزمان را خلق فرمود، از همان ابتدا صفات و خصوصیات خود را به ایشان عنایت فرمود، بدون اینکه از خودش کم یا جدا شود. در واقع نوعی اتصال است.

از جمله صفات خدای تعالی علم است. علم خدا عین ذات اوست. وقتی ایشان عالم به علم خدای تعالی هستند و نهایت اتصالِ معنوی را به او دارند، می‌توان گفت کتاب هستند.

ایشان خدا نیستند، خلیفۀ خدایند. معنای خلیفه این نیست که خدای تعالی کنار باشد و برای ایشان پیام بفرستد. این شرک است، بلکه یعنی یک اتصال معنوی در اثر قربِ خدای تعالی دارند و هیچ مجهولی برایشان وجود ندارد.

یکی دیگر از مصادیقِ کتاب قرآن است.

قرآن می‌فرماید خدا عالم است؛ او هرچه را در آسمان و زمین است، می‌داند. این علم از خدا جدا نیست، عین ذات اوست.

علم و قدرت و حیات عین ذات پروردگار است. وقتی می‌‌گوییم خدا حی است یعنی عالم و قادر است.

خدا یعنی عالم؛ یعنی علمِ مطلق؛ خدا یعنی قدرتِ مطلق؛ یعنی حیاتِ مطلق. این‌ها عین ذات اوست از او جدا نیست.

وقتی می‌گوییم ائمۀ اطهار علیهم‌السلام عالم‌اند به‌معنای نهایت قرب و اتصال به خدای تعالی است. این اتصال مثل چسبیدن نیست، معنوی است.

انسان باید از خدا بخواهد تا خدا به او بفهماند. هرکس بخواهد، خدا کمکش می‌کند و می‌فهمد.

دانستن برای خدا سخت نیست.

إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیر؛ این دانستن برای خدا سخت نیست. حرف‌هایی که می‌زنید و کارهایی که می‌کنید نزد خدای تعالی هست، پس بر او دشوار نیست. او شما را خلق کرده، همه‌چیز شما را می‌داند.

البته به شما اختیار داده که راه راست بروید یا راه کج. خودتان هم می‌دانید کدام راه راست است و کدام راه کج.

وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّه؛ «یعبدون» یعنی عبادت می‌کنند. عبادت به معنای فروتنی در مقابل کسی یا چیزی است. بندگی یعنی رکوع، سجده، خشوع، تواضع.

همان طور که ما برای خدایمان که ما را خلق کرده و همراهمان است سجده می‌کنیم، بت‌پرست‌ها هم برای بت‌ها سجده و خضوع می‌کنند. از اول که وارد بتکده می‌شوند برای بت‌هایشان رکوع و خضوع و تواضع می‌کنند تا به بت بزرگ برسند.

مشرکان دلیل محکمی ندارند.

ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً؛ مشرکان چیزی را می‌پرستند که دلیل بر پرستش آن ندارند و خدای تعالی دلیلی برایشان نازل نکرده.

چرا شما برای بت‌ها سجده می‌کنید؛‌آیا این‌ها شریک خدایند؛ آیا خدا گفته این‌ها شریک من هستند؟

می‌گویند: خیر. پدران ما این کار را می‌کردند، ما هم می‌کنیم. پس دلیلشان صرفا تقلید از پدرانشان است و پدرانشان هم تقلید از گذشتگان. این تقلید از عالم نیست؛ تقلید از جاهل است و هیچ وجهی ندارد.

وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْم؛ برای کاری که انجام می‌دهند نه دلیل محکمی دارند و نه علم به صحت آن، فقط به پدران خود رجوع می‌کنند.

به چه دلیل می‌‌گویید این بت‌ها شریک خدا هستند؟ آیا کاری از این سنگ و چوب‌ها برمی‌آید؛ آیا حرفی می‌زنند؟

چطور چیزی را که به دست خود ساخته‌اید، می‌پرستید و برایش سجده می‌کنید؟

از این بدتر چرا با کسی که به‌درستی می‌‌گوید خدای عالمِ قادرِ حی را بپرستید، درمی‌افتید؟ این کار ظلم به خویشتن است.

در اثر این ظلم نمی‌تواند راه راست را انتخاب کند و بالا بیاید؛ در نتیجه می‌ماند و فرومی‌رود. قهراً به کسانی هم که از او پیروی می‌کنند ظلم می‌کند.

ظالمان کمک‌کاری ندارند.

وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ نَصیر؛ ظالمان در دنیا و آخرت یار و کمک‌کاری ندارند.

ظالم یعنی آن‌که راه ناصحیح می‌رود. چاهی کنده که هیچ راه بالا آمدنی ندارد و خود را عمداً در آن می‌اندازد.

یکی در چاه می‌رود و بندی می‌‌اندازد و راهی برای بالا آمدن باقی می‌گذارد، ولی این هیچ راهی باقی نمی‌گذارد.

آدمی که راه کج می‌رود و اصرار بر آن دارد، مثل کسی است که در چاه می‌افتد و هیچ‌کس نیست بیرونش بیاورد؛ هیچ ناصری ندارد.

وقتی راه کج می‌رود و هرچه می‌گویی اعتنا نمی‌کند، چه می‌شود برایش کرد؟

از منظر واقعیت، همه‌چیز باقی است و اینجا و عالم برزخ فرقی ندارد، فقط آنجا همه‌چیز ظاهر می‌شود.

آن‌که به خدا و پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام و اولیاء خدا پشت کرد، بلکه سنگ به طرفشان انداخت، در عالم برزخ کسی یاورش نیست؛ چراکه برای خود یاوری برنگزید.

نصیحتی به دوستان

نصیحتی که به خود و دوستان عزیز داریم این است که خدای تعالی به انسان عقل داده، امّا گاهی فکر می‌کند به عقلش رجوع کرده، می‌گوید عقلم این‌طور می‌گوید، در حالی که اشتباه می‌کند، به جهلش رجوع کرده است.

یک نوجوان پانزده ساله یا بیشتر، خیلی چیزها را می‌فهمد، امّا نباید فکر کند همیشه درست فهمیده.

اگر می‌‌تواند، خود را به کتاب خدا و روایات اهل‌بیت عرضه بدارد، ولی اگر توانایی این کار را ندارد خود را به عالمان عامل عرضه بدارد.

افراد مؤمن و امینی هستند که می‌توانند خوب و بد را تشخیص دهند. اگر از خدا بخواهد، خدا به چنین کسانی هدایتش می‌کند. باید خود را به این افراد عرضه بدارد.

نگویید همه خراب‌اند و عالم عادلی وجود ندارد. این غلط است. خدای تعالی انسان را رها نکرده.

این‌طور نیست که خدا مردم را در اجتماعی که همه خراب‌اند رها کرده باشد و هیچ دسترسی به افراد خوب نباشد.

اگر از خدا بخواهد، حتی در جوامع بسیار فاسد هم خداوند شخصِ طالب را هدایت می‌کند و نجات می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است