سوره حج آیه ۵۲ | جلسه ۳۰ | دوازدهم رمضان ۱۴۰۰
امام حسین علیهالسلام چقدر در روز عاشورا مردم را نصیحت کرد! دوست داشت همه باخدا باشند و دست از کارشان بردارند و جهنّمی نشوند، امّا خودشان نخواستند.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره حج آیه ۵۲ | یکشنبه ۱۴۰۰/۰۲/۰۵ | جلسه ۳۰ | دوازدهم رمضان ۱۴۰۰ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
شرح دعای سحر
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِأَوْسَعِها وَ کُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَهٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها
خدایا از تو درخواست میکنم بهحق وسیعترین رحمتت و همۀ مراتب رحمت تو وسیع است، خدایا از تو درخواست میکنم بهحق همۀ مراتب رحمتت.
رحمت خداوند
رحمت خدای تعالی دو قسم دارد؛ رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه.
رحمت رحمانیه همۀ موجودات عالم را فرا گرفته و در سورههای مختلف، ازجمله سورۀ اعراف و شوری به آن اشاره شده است.
«الرحمن» ظهور رحمت واسعۀ خداوند است که شامل همۀ موجودات اعم از انسانها، حیوانات و نباتات میشود و هرچه لازمۀ زندگی ظاهری آنهاست برایشان فراهم گردیده.
از یک میکروب میکروسکوپی تا بزرگترین حیوانات، چه در زمین، چه در هوا و چه در دریا هرجا باشند، رحمت رحمانیۀ پروردگار آنان را فراگرفته است.
کلمۀ «الرحمن» ۴۵ مرتبه در قرآن آمده است؛ ۳ مرتبه مفتوح، ۲۰ مرتبه مکسور، ۲۱ مرتبه مضموم و ۱ مرتبه ساکن. این غیر از «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» در اول سورههاست که در ۱۱۳ سوره آمده.
در سورۀ شوری میفرماید:
﴿وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمیدُ﴾[1]
«اوست که باران را پس از آنکه مردم ناامید شدند فرومیبارد و رحمتش را میگستراند و او ولیّ و ستوده است.»
منظور از رحمت در اینجا همان رحمت رحمانیۀ خدای تعالی است که همۀ موجودات را فراگرفته و از مصادیق آن باران است.
رحمت رحیمیه
رحمت رحیمیۀ خدای تعالی مخصوص کسانی است که ایمان آوردند و به لوازم ایمان تن دادند. هرچه ایمان شخص بیشتر باشد، این رحمت بیشتر شامل حالش میشود.
کلمۀ «الرحیم» ۳۴ مرتبه در قرآن آمده، عباراتی نظیر «برحمته» و «رحمه اللّه» و نحوههای آن زیاد در قرآن به چشم میخورد.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت رضوان اللّه تعالی علیه در شرح دعای سحر میفرمایند:
«رحمت تو خداوندا سؤال میکنم «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِأَوْسَعِها» یعنی خدایا سؤال میکنم تو را از رحمت واسعه خودت.
«وَ کُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَهٌ» هرچند رحمت تو سعه دارد.
«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها» پروردگارا سؤال میکنم تو را از رحمت خودت هر نوع و هر قسم رحمت.
رحمت پروردگار عالم، پرواضح است که این قسم رحمت پروردگار زمین و آسمان را پر کرده؛ جماد، نبات، حیوان، انسان همه.
رحمت واسعۀ پروردگار عالم بهنحوی است که هیچ موجودی فعلا از آن خارج نیست. همه را فراگرفته رحمت رحمانیه خدای تعالی.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» به نام رحمان و به ظهور رحمان ظاهر میکند. معنایش این است که به هیچ دین و مذهب و خصوصیاتی اصلاً تماس ندارد. هرکس در هر مرتبه و هر درجهای باشد از انسانها.
خلاصه انسان اطمینان پیدا میکند که دستگاه پروردگارِ عالم فاسق و مؤمن بودن در آن دخالت ندارد؛ زن و مرد دخالت ندارد. هرکه میخواهد باشد؛ ایرانی، غیرایرانی، کافر، زندقه، به هر نحو باشد این رحمت خدای تعالی او را میگیرد.
بعد میگوید: ببینید انسان از نطفه، بعد علقه، بعد مُضغه، بعد کَسَوْنا العظام. این استخوانها که روییده شد، بر رویش گوشت میروید و یک انسانی میشود که آنچه برای زندگی لازم باشد برایش فراهم میشود.»
اگر نقصی در کسی باشد، گاه بهخاطرِ مشکلاتی از ناحیۀ پدر و مادر یا بهخاطرِ مواظبت نکردن آنهاست. گاهی هم بیماریهایی از آندو به فرزند سرایت میکند.
به هر حال همان هم رحمت واسعۀ خداوند شامل حالش میشود و خدای تعالی در جهات دیگر به او گشایش میدهد.
در ادامه حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت رحمهاللّه دربارۀ رحمانیت خدای تعالی میفرماید:
«تمام موجودات علاوه بر اینکه عطا فرموده، الآن هم ادامۀ عطا را دارد و حفظ دارد لوازم زندگیشان را. کسر نمیگذارد هرچه لازمۀ زندگی است.»
عرض شد میکروبی که با چشم دیده نمیشود یا یک سلول یا مورچههایی که خدای تعالی خلق کرده و چه پیچیدگیهایی دارند، همه از رحمانیت خدای تعالی بهرهمندند.
یکی از دانشمندان نزدیک بیست سال بر زندگی مورچهها تحقیق و مطالعه کرد و شگفتیهای عجیبی از زندگی آنها به رشتۀ تحریر درآورد.
زنبورهای عسل و نفعی که خدای تعالی در آنها برای بشر قرار داده و سایر حیوانات، هرکدام طبق آنچه از خدای تعالی دستور یافتهاند، تکویناً انجام میدهند؛ یعنی چه بخواهند و چه نخواهند، دنبال میکنند.
مثلاً به گاو و گوسفندان نگاه کنید؛ به اندازهای که سیر شوند چرا میکنند و به مابقی کاری ندارند. بعد هم شیر میدهند. از این راه علف میخورد و از آن راه شیری خوشطعم و خوشبو میدهد. کاری هم ندارد چه کسانی آن را بخورند.
وقتی شکمش سیر شد جایی میخوابد و دوباره برمیخیزد و دنبال چرا میرود. کار این حیوان همین است. زندگی و خلقتش اینطور است.
حیوانات دیگر همین طور. اینها را خدای تعالی برای بشر آفریده و البته بعضی هم کاری به بشر ندارند.
تفسیر سورۀ حج آیه ۵۲
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطانُ فی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ (52)
ما پیش از تو هیچ پیامبر و نبیای نفرستادیم مگر هنگامی که آرزو میکرد، شیطان در آن القائاتی مینمود، امّا خداوند القائات شیطان را از بین میبُرد و آیات خود را محکم میساخت. خدا دانا و حکیم است.
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ» ما پیش از تو نفرستادیم «مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ» هیچ رسول و نبیای «إِلاَّ إِذا تَمَنَّى» مگر هنگامی که آرزو میکرد «أَلْقَى الشَّیْطانُ فی أُمْنِیَّتِهِ» شیطان در آرزوی او القائاتی میافکند. «فَیَنْسَخُ اللَّهُ» سپس خداوند از بین میبُرد «ما یُلْقِی الشَّیْطانُ» القائات شیطان را «ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ» سپس خداوند آیات خود را محکم میساخت «وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ» خداوند دانا و حکیم است. (52)
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ؛ فرق رسول و نبی این است که رسول صاحب دین و شریعت تازهای است و دستورات جدیدی از طرف خدای تعالی آورده؛ مثل حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله.
دین اسلام کاملترین دین است و آنچه لازمۀ پیشرفت معنوی بشر است در ظاهر و باطن قرآن آمده.
نبی تابع رسول است و دین جدیدی ندارد؛ مثل پیامبران بنیاسرائیل که تعدادشان هم کم نبود. بیشتر آنها بعد از حضرت موسی آمدند و تابع و مبلّغ دین ایشان بودند؛ از جمله حضرت زکریا و یحیی.
بنابراین وقتی قرآن کریم میفرماید:
﴿ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّین﴾[2]
«محمّد صلّیاللّهعلیهوآله پدر هیچیک از مردان شما نیست، بلکه رسول خدا و ختم کنندۀ انبیاء است.»
نبی پایینتر از رسول است و وقتی نبی نیاید، به طریق اولی رسول هم نخواهد آمد.
آرزوی پیامبران
إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطانُ فی أُمْنِیَّتِه؛ معنای آیه این است که هرگاه نبی یا رسولی آرزویی میکرد، شیطان در آرزوی او وسوسه میکرد.
حال ببینیم آرزوی پیامبران چه بود و چگونه شیطان در آن وسوسه میکرد؟
معمولاً آرزوی فرستادگان خدا مثل حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و خاتم انبیاء صلّیاللّهعلیهوآله چیست؟
یک مؤمنِ باخدا که حواسش جمع است و ایمانش رو به کمال است، چه آرزویی دارد؛ آرزوی شما بهعنوانِ یک مؤمن چیست؟
یقیناً آرزوی هر مؤمنی این است که عاقبتبهخیر شود؛ در راه پروردگار استقامت داشته باشد؛ رحمت خدای تعالی شامل حالش شود؛ در آخرت در جوار پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام باشد و از رحمت رحیمیۀ پروردگار بهرۀ کامل ببرد.
علاوه بر این خود برای دوستان و خانوادۀ خویش هم همین را میخواهد و دوست دارد آنها هم بهسوی خدای تعالی بیایند و دنیا پر از عدل و داد شود.
خواستههای دنیوی هم دارد، ولی آنها تحتالشعاع این آرزوهایند و در درجۀ دوم قرار دارند.
ما نسبت به پیامبران پایینتر هستیم. وقتی ما چنین آرزوهایی داریم، یقیناً آنان چندین برابر ما دوست دارند مردم بهسوی خدا بیایند و مؤمن شوند.
ولی آیا آرزوی ما و آنها بهطورِ کامل محقق میشود؟ خیر.
چرا؟ چون شیطان در کمین نشسته و شبانهروز با وسوسههای و القائات خود مانع دینداری و خداپرستی بشر میشود.
﴿قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین﴾[3]
«شیطان گفت: به عزتت سوگند همۀ آنها را اغوا میکنم.»
اغوا یعنی وسوسه کردن. وسوسه میکند تا عدهای را از راه خدا برگرداند و مقابل دین قرار دهد.
پس «أَلْقَى الشَّیْطانُ فی أُمْنِیَّتِه» یعنی شیطان مردم را با وسوسهها و القائات خود از راه خدا بیرون میبرد و بدین ترتیب آرزوهای انبیاء و مؤمنان را که دوست دارند مردم خداپرست شوند، بر باد میدهد.
کسانی گول وسوسههای شیطان را میخورند که در قلبشان مرض است؛ یعنی حبّ نفس و حبّ دنیا دارند.
حق را میفهمند، امّا حاضر نیستند زیر بارِ آن بروند؛ چون بهخیال خود میخواهند آزاد باشند، امّا در واقع آزاد نیستند، بلکه در دام شیطاناند و نمیفهمند.
چقدر مولا علی علیهالسلام و سایر ائمۀ اطهار علیهمالسلام دوست داشتند مردم رو به خدا بیاورند و حق را ببینند! به فرمودۀ خودشان:
«وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَهٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى یَلْقَى رَبَّه»[4]
«در این اندیشه بودم که آیا با دستِ تنها براى گرفتن حق خود به پا خیزم یا در این محیط خفقانزا و تاریک صبر پیشه سازم؟ فضایی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین مىکند!»
امام حسین علیهالسلام چقدر در روز عاشورا مردم را نصیحت کرد! دوست داشت همه باخدا باشند و دست از کارشان بردارند و جهنّمی نشوند، امّا خودشان نخواستند.
چقدر عمرسعد را نصیحت کردند؟ امّا آن لعین نتوانست از ملک ری بگذرد.
حضرت فرمودند: از گندم ری نمیخوری. ولی او با بیشرمی و از سر استهزاء پاسخ داد: «و فی الشعیر کفایه» یعنی به جو ری هم راضیام.
اینهمه پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله در مکه زحمت کشیدند، امّا تعداد اندکی، مخصوصاً در سالهای اول به ایشان گرویدند.
فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطان؛ خدا القائات شیطان را از بین میبرد و آرزوهای انبیاء را به کرسی مینشاند.
ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم؛ خداوند آیات خود را در قلب مؤمنان محکم کرد.
شیطان نسبت زشتی به خدای تعالی داد و گفت: تو مرا غوا کردی، در حالی که خودش چنین خواست.
جنها مانند انسانها اختیار دارند که خوب باشند یا بد. شیطان به اختیار خود برای آدم سجده نکرد. گفت: من بهتر از اویم.
خدا هم فرمود: اینجا جای تکبر نیست. بیرون برو؛ یعنی از بندگی من خارج شو.
از همان اول در باطن او کبر بود. درست است که ششهزار سال عبادت کرد، ولی در واقع میخواست کاری کند که ملائکه اطرافش جمع شوند. موقع امتحان که رسید، باطن خود را ظاهر کرد و مقابل خدای تعالی ایستاد.
این شیطان قسم خورده بشر را وسوسه کند، امّا همۀ قدرتش همین وسوسه کردن است و نمیتواند به زور کسی را وادار به کاری کند. این را خود او هم در روز قیامت اعتراف میکند.
﴿وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ﴾[5]
«هنگامی که کار تمام شود، شیطان گوید: خدا به شما وعدۀ حق داد و من به شما وعده دادم و تخلف کردم. من هیچ سلطهای بر شما نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما پذیرفتید. پس مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من. خودِ من از اینکه پیشاز این مرا شریک خدا میدانستید، کافرم. ستمکاران را عذابِ دردناکی است.»
[1]. شوری، ۲۸.
[2]. احزاب، ۲۰.
[3]. ص، ۸۲.
[4]. نهجالبلاغه، خطبه ۳.
[5] ـ ابراهیم، ۲۲.