تفسیر سوره حجرمضان المبارک ۱۴۰۰-۱۴۴۲

سوره حج آیه ۴۷ | جلسه ۲۷ |‌ هشتم رمضان ۱۴۰۰

آدم عاقل به فکر خویش است و نه‌فقط ظاهر و بدن، بلکه باطن خود را هم دوست می‌دارد. عقلش را به کار می‌اندازد و خود را در تاریکی‌هایی نمی‌اندازد که به این زودی نمی‌تواند از آن بیرون بیاید.

فیلم جلسه
 
صوت جلسه

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

تفسیر سوره حج  آیه ۴۷ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۲/۰۱ | جلسه ۲۷ | هشتم رمضان ۱۴۰۰  | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

شرح خطبۀ شعبانیه

وَ مَنْ أَکْرَمَ فِیهِ یَتِیماً أَکْرَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ

اهمیت اکرام یتیم در ماه رمضان

کسی که در این ماه یتیمی را اکرام کند، خدای تعالی در روزی که او را ملاقات می‌کند -قهراً از وقت وفاتش تا روز قیامت- گرامی‌اش می‌دارد.

کمترین مصداق گرامی داشتن یتیم این است که دست محبّت بر سرش بکشد. در روایت است کسی که از روی محبّت دست بر سر یتیم می‌کشد به اندازۀ موهایی که از زیر دستش می‌گذرد، خداوند گناهانش را می‌ریزد.

بالاترین حدِ آن هم این است که برای رضای خدا یتیمی را به خانه بیاورد و پرورش دهد. این نعمتی است که شامل حالش شده.

آنها که جایی را برای مراقبت از ایتام معیّن می‌کنند، بدانند خداوند ثواب‌های بسیاری برایشان معیّن کرده.

ما هم دعا می‌کنیم خداوند به حق محمّد و آل محمّد در دنیا و آخرت حاجاتشان را برآورده کند. این کار بسیار خوبی است، به‌شرط اینکه کاملاً مواظب باشند دل یتیم نشکند.

وَ مَنْ وَصَلَ فِیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ یَوْمَ یَلْقَاهُ

کسی که صلۀرحم کند خدای تعالی رحمتش را شامل حالش می‌کند.

وَ مَنْ قَطَعَ فِیهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ

کسی که قطع رحم کند گرفتار است.

وَ مَنْ تَطَوَّعَ فِیهِ‏ بِصَلَاهٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَهً مِنَ النَّارِ

هرکه در این ماه نماز مستحبی بخواند، مخصوصاً نوافل یومیه؛ یعنی نافله شب، نافله صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا، خداوند او را از آتش جهنّم حفظ می‌کند.

اگر هم موفق نشد، قضای آنها را به جا آورد. واجب نیست، امّا استحباب بسیار دارد.

برائت از آتش یعنی موفق می‌شود گناه نکند و واجباتش را انجام دهد، در اثر انجام این مستحبات.

وَ مَنْ أَدَّى فِیهِ فَرْضاً کَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّى سَبْعِینَ فَرِیضَهً فِیمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ

آن‌که در این ماه واجبی را انجام دهد و نمازهای واجبش را بخواند، از جهت ثواب و مقام هفتاد برابر ماه‌های دیگر است.

این لطف خدای تعالی در این ماه است که بندگان خود را مهمانی کرده، از آنها پذیرایی می‌کند.

صلوات بر رسول خدا در ماه مبارک رمضان

وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ

هرکس در این ماه زیاد به رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله صلوات بفرستد، خدای تعالی میزان اعمالش را سنگین می‌کند.

در روز قیامت هرکسی اعمال خوب و بدش را می‌بیند. اگر اعمال خوب بر بد بچربد، اهل بهشت می‌شود، لکن بهشت درجات دارد؛ مؤمنان در درجات و مقامات مختلف هستند و همه به‌صورتِ یکسان از نعمت‌های معنوی پروردگار بهره نمی‌برند.

برخی در علم و تقوا و برخی در معرفت خدا و محبّت اهل‌بیت درجات بلندی خدای تعالی نصیبشان کرده است.

وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَهً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ

کسی که یک آیه در این ماه تلاوت کند، مثل این است که در ماه‌های دیگر یک ختمِ قرآن کرده. این کار بسیار فضیلت دارد.

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَهٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَلَیْکُمْ

ای مردم! درهای بهشت در این ماه باز است، لکن ‌برای کسی که قدر بداند؛ یعنی دوستدارِ اهل‌بیت باشد و بر نماز و روزه‌اش مراقبت کند؛ واجبات را انجام دهد؛ حرام را ترک کند و تا آنجا که می‌تواند به مستحبات عمل کند.

چنین کسی درِ بهشت یعنی درِ رحمت پروردگار همیشه بر او باز است.

اینکه می‌فرماید ازخدا بخواهید در ماه‌های دیگر بسته نشود، وقتی این در بسته می‌شود که انسان از دستورات ائمۀ اطهار علیهم‌السلام تخلف کند. البته اگر توبه کند، خدا می‌بخشد، ولی این تخلفات اگر پی‌درپی شود، ضرر فراوانی برای انسان دارد.

درهای جهنم در ماه رمضان بسته است

وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَهٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْکُمْ

درهای جهنّم در این ماه بسته است به روی کسی که محبّت اهل‌بیت را دارد و حرف آنها را می‌شنود. خدا هم کمک می‌کند.

از خدا بخواهیم در ماه‌های دیگر هم بسته باشد؛ یعنی خودمان کاری نکنیم که این در به رویمان باز شود، وگرنه محبّت خدای تعالی به بندگانش زیاد است.

وَ الشَّیَاطِینَ مَغْلُولَهٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْکُمْ

شیاطین جنی و انسی در این ماه در غل‌وزنجیر هستند، برای ‌آن‌که رو به خدای تعالی آورده، او را اطاعت می‌کند؛ نمازهایش را می‌خواند؛ روزه‌هایش را، اگر سالم است، می‌گیرد.

چنین کسی شیاطین در برابرش دست‌وپابسته‌اند و نمی‌توانند نزدیکش بیایند.

خلاصه در این ماه وسوسه ها کم می‌شود، از خدا بخواهیم در ماه‌های دیگر هم به همین نحو باشد.

صاحبدلان

شهید مصطفی مرادی که حالاتش در کتاب صاحب‌دلان منتشر شده، جوانی پاک و طالب معرفت پروردگار بود. هوای شهادت در سر داشت و از نظر علمی دارای پشتکاری عجیب و هوشی فوق‌العاده بود.

وقتی بنده کتابی را که درس می‌دادم، آن کتاب را مطالعه کرده بود و کتاب بالاتر را می‌خواند. اگر حقیر رسائل و مکاسب می‌گفتم، ایشان کفایه را می‌خواند.

از توفیقاتی که خدای تعالی نصیبش کرد، این بود که خدمت حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت رسید و از انفاس قدسی آن بزرگوار بهره‌های خوبی گرفت.

در مکه، نزدیک اذان و نماز جماعت، کنار آیت‌اللّه‌العظمی نجابت در صحن نشسته بودم که آقا مصطفی دوان‌دوان آمد و پشت‌سرِ آقا نشست.

یکی دیگر از شهیدان عزیزمان شهید محمّدعلی سبحانی بود. ایشان در سن نوجوانی طلبه شد و درس‌هایش را خوب می‌خواند. در همان اوایل بلوغ خدمت حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت رسید و از ایشان بهرۀ کاملی برد.

از برادرش نقل شده مولوی می‌خواند؛ بعضی شعرها را علامت می‌زد و بر آنها فکر می‌کرد.

زیاد قرآن تلاوت می‌کرد؛ کاملاً مواظب شرعیات بود و بسیار شوق شهادت داشت.

عرض می‌کردم: اگر صبر بدهی تا کمی بزرگ‌تر شوی، برایت بهتر است، امّا گوشش بدهکار نبود. کار خوبی هم می‌‌کرد. وقتی کسی عاشقِ وصال خداوند می‌شود، همین است. سرانجام رفت و به شهادت رسید. رضوان خدا بر او!

از جهت فکری و بلوغ معنوی چنان بود که بدن را مثل سایه یا عکس می‌دید.

یکی از اقوامشان بعد از شهادت خوابش را دید و به او گفت: محمّدعلی مگر تو نمرده بودی؟

گفت: نه من کی مُردم؛ کجا؟

با هم آمدند بر سرِ مزارش و به او گفت: تو شهید شدی و ما اینجا دفنت کردیم. این هم قبر توست.

گفت: این را می‌گویی؟ عکسِ من است.

این واقعیت را فهمیده بود که بدن عکس است؛ بار است؛ باید رها شود؛ زیادی است. ملتفت بود که او این بدن نیست؛ چیز دیگری است.

بدن حاملِ انسان است و سرانجام از بین می‌رود و خاک می‌شود. آنچه می‌ماند و آرایش پیدا می‌کند و منور می‌شود و قابلیت دارد خدمت ائمۀ اطهار علیهم‌السلام برسد، روح انسان است؛ نفسی است که مهذّب شده.

تفسیر سورۀ حج آیۀ ۴۷

وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (47)

از تو تعجیل در عذاب می‌خواهند، در حالی که خدا هرگز از وعده‌اش تخلف نمی‌کند. یک روز نزد پروردگارت مانند هزار سال به‌حساب شماست.

«وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ» از تو عجله در عذاب را می‌خواهند «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» در حالی که خداوند هرگز در وعده‌اش تخلف نمی‌کند. «وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ» یک روز نزد پروردگار تو «کَأَلْفِ سَنَهٍ» مانند هزار سال است «مِمَّا تَعُدُّونَ» از آنچه شما می‌شمارید. (47)

عذاب بر مخالفین پیامبر

وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذاب؛ «یستعجلونک» از باب استفعال و بیانگر طلب است؛ یعنی عجله در عذاب را از تو طلب می‌کنند.

می‌گویند: شما که می‌گویید بر امّت‌های قبل به‌خاطرِ اینکه تابع پیامبرانشان نشدند و به بت‌پرستی ادامه دادند، عذاب نازل شد، چرا به ما که حاضر نیستیم به دین تو درآییم، عذاب نازل نمی‌شود؟

وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَه؛ خداوند هرگز از وعدۀ خود تخلف نمی‌‌کند. وعدۀ خدا این است که مشرکان با این‌همه اذیت و آزاری که به پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله رساندند، عذاب ببینند.

یکی از بدترین عذاب‌ها این بود که در جنگ بدر با نزدیک به هزار نفر از رسول خدا و مسلمانان که تعدادشان ۳۱۳ نفر بیشتر نبود، شکست مفتضحانه‌ای خوردند و به مکه گریختند. این عذابِ دنیایشان بود.

در مقابل خدای تعالی ملائکه را به کمک مسلمانان فرستاد و آنان را عزّت داد.

خداوند در سوره‌های آل‌عمران و انفال به این جنگ اشاره می‌فرماید.

وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّون؛ در ادامه خدای تعالی می‌فرماید عذاب دیگری هم دارند که اگر به همین حال شرک و کفر بمیرند و تابع پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله نشوند، در عالم برزخ و قیامت خواهند دید. در آنجا هر روزش معادل هزار سالِ دنیاست.

یکی از معانی آیه این است که وقتی آدم در عذاب باشد و روزگارش سخت بگذرد یا مثلاً وقتی مرض سختی می‌گیرد، هر دقیقه برایش ساعت‌ها می‌گذرد. در قیامت هم از شدت ناراحتی و عذابی که دارند، هر روز برایشان اندازۀ هزار سال می‌گذرد.

معنای دیگری که می‌توان بیان کرد این است که در قیامت شب و روزی مثل اینجا وجود ندارد؛ آسمان و زمین و خورشید و ماه و ستارگان همه تغییر می‌کنند؛ لذا در پی روز شبی نمی‌آید که پایانی داشته باشد.

کفّار و مشرکان این‌همه اذیت پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله کردند و منافقان و معاندانِ زمان اهل‌بیت علیهم‌السلام این‌همه آنان را آزردند، در حالی که این بزرگواران جز صدق و صفا چیزی درونشان نبود و جز خیر برای مردم نمی‌‌خواستند. تنها هدف آنان هدایت مردم بود.

درون هرکس فطرتاً با خدای تعالی و با خوبی‌ها آشناست، این را خدا برای همه قرار داده، امّا برخی افراد خود را دور می‌کنند.

این دوری باید در عالم دیگر رفع شود. بعضی هزاران سال دورند؛ بعضی کمتر و بعضی بیشتر. هرکس هر اندازه خود را دور کرده باشد، به همان میزان باید در عذاب و آتش باشد تا پاک شود.

به تعبیر دیگر: درون همۀ انسان‌ها معدن جواهرات است. بعضی تمام عمر به روی معادنِ خود سنگ و خاک می‌ریزند؛ به همین جهت در عالم دیگر سال‌ها طول می‌کشد تا این سنگ‌ها کنار رود و به معدن برسند.

این معدن، محبّت خدای تعالی و حضرات معصومین علهیم‌السلام است. البته خدای تعالی هم گشایش می‌کند و تخفیف می‌دهد. این‌طور نیست که ابدالآباد در عذاب بمانند.

در سوره حدید اشاره‌ای به این معنا شده است؛

﴿یَوْمَ‏ یَقُولُ‏ الْمُنافِقُونَ‏ وَ الْمُنافِقاتُ‏ لِلَّذینَ‏ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فیهِ الرَّحْمَهُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ﴾[1]

«روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان گویند: به ما نظر کنید تا از نورتان بهره‌ای گیریم. گفته می‌شود: به پشت‌سرتان برگردید (به دنیا) و درخواستِ نور کنید. در این هنگام دیواری میان آنها کشیده می‌شود که دری دارد. باطن آن رحمت است و ظاهرش رو به عذاب دارد.»

خودش با گناه و شرک و کفر و دشمنی اهل‌بیت خروارها خاک بر نورش ریخته. در این صورت دیگر آن نور فایده‌ای به حالش ندارد؛ لذا می‌گویند بازگردید به دنیا و جبرانِ مافات کنید، امّا برگشتی در کار نیست.

دیوار کنایه از این است که از هم جدا می‌شوند.

در جایی قرار می‌گیرند که ظاهرش عذاب است، امّا باطن و درون و اعماق آن رحمت است. این عذاب آن‌قدر طول می‌کشد که آلودگی‌ها از بین برود و آن نور ظاهر شود.

لذا آدم عاقل به فکر خویش است و نه‌فقط ظاهر و بدن، بلکه باطن خود را هم دوست می‌دارد. عقلش را به کار می‌اندازد و خود را در تاریکی‌هایی نمی‌اندازد که به این زودی نمی‌تواند از آن بیرون بیاید.

تاریکی این است که منکر واقعیات و ارشادات عقل و سخنان بزرگان شود.

[1]. حدید، ۱۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است