سوره حج آیه ۳۸ | جلسه ۲۱ | اول رمضان ۱۴۰۰
امروز اول ماه رمضان است و انشاءاللّه که این ماه بر همۀ مؤمنان مبارک باشد. از خدای تعالی میخواهیم توفیق روزه و عبادت به همۀ ما عنایت کند و از خدا کمک میخواهیم توجه حضرت حجت عجّلاللّهتعالیفرجه بر ما باشد و در نظر خاص ایشان قرار بگیریم.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره حج آیه ۳۸ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۱/۲۵ | جلسه ۲۱ | اول رمضان ۱۴۰۰ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
امروز اول ماه رمضان است و انشاءاللّه که این ماه بر همۀ مؤمنان مبارک باشد. از خدای تعالی میخواهیم توفیق روزه و عبادت به همۀ ما عنایت کند و از خدا کمک میخواهیم توجه حضرت حجت عجّلاللّهتعالیفرجه بر ما باشد و در نظر خاص ایشان قرار بگیریم.
قبل از تفسیر سورۀ حج مقداری از خطبۀ شعبانیه را میخوانیم.
شرح خطبه شعبانیه
از مولا علی علیهالسلام نقل شده: رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در یکی از روزهای ماه شعبان این خطبه را بیان کردند.
مطالب اخلاقی و ایمانی ارزشمندی در این خطبه وجود دارد.
«أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ رَمَضَانَ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ. شَهرٌ هُو عِندَ اللّهِ أفضَلُ الشُّهورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. هُو شَهرٌ دُعِیتُمْ فیهِ إلى ضِیافَهِ اللّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَتِهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَهٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ مُسْتَجَاب»
«اى مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما رو آورده است. این ماه نزد خدا بهترین ماهها، روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات است. در این ماه به میهمانى خدا دعوت شدهاید و جزء بهرهمندان از کرامت خداوند قرار گرفتهاید. در این ماه نفَسهاى شما تسبیح، خوابتان عبادت، اعمالتان پذیرفته و دعایتان مستجاب است.»
ماه خدا
أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ رَمَضَان؛ «شهر اللّه» یعنی ماهی که منسوب به خدای تعالی است. همۀ ماهها و زمانها متعلق به خداست، امّا اینکه بخصوص میفرماید این ماه منصوب به اللّه است، یعنی در این ماه هر کاری میکنید، مراقب باشید که بهطورِ خاص در محضر پروردگار هستید.
همان طور که بعد هم میفرماید «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَهِ اللَّه». خدای تعالی مؤمنان را وعده گرفته و شما هم جزء مؤمنان هستید و آنچه لازمۀ ایمان است، از اعتقاد به خدا و رسول و اهلبیت، دارید؛ پس بهخاطرِ شرافت دیگری که این ماه دارد، بهطورِ خاص در محضر خدای تعالی هستید.
بِالْبَرَکَهِ؛ این ماه ماه برکت است؛ هم ظاهری و هم باطنی.
از جهت ظاهر، خدای تعالی احتیاجات شما را فراهم میکند، البته آنطور که تشخیصِ خودِ اوست و آنچه واقعاً برکت است.
از جهت معنوی عنایت خاصی به عبادات شما دارد؛ آنها را افزایش میدهد و علوّ درجۀ دیگری در این ماه دارید.
ماه رحمت و پروردگار
وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَه؛ ماه رحمت و مغفرتِ پروردگار.
رحمت در مقابل غضب است؛ یعنی در رحم خدا هستید. اگر غفلتی از شما صادر شد، خدای تعالی غفور و رحیم است و شما را میبخشد و در رحمت خویش قرار میدهد.
اگر در سختی افتادید، مرحوم هستید؛ یعنی عنایت پروردگار به شما نسبت به ماههای دیگر افزایش دارد.
مؤمن همیشه در رحمت پروردگار است، ولی این ماه خصوصیت دیگری دارد و سختیهایی که در این ماه تحمل میکنید، از جهت روزه گرفتن و گرسنگی کشیدن یا مسائل دیگر، غیر از ماههای دیگر است.
شَهرٌ هُو عِندَ اللّهِ أفضَلُ الشُّهور؛ نزد خدای تعالی بهترین ماههاست. خداوند آن را بهعنوانِ ماه خود انتخاب کرده، عنوان جداگانهای به آن داده است.
وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّام…؛ روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعاتش نسبت به ماههای دیگر بهترین ساعات است.
حضرت علت این برتری را هم بیان میفرماید:
هُو شَهرٌ دُعِیتُمْ فیهِ إلى ضِیافَهِ اللّه؛ در این ماه به مهمانی خدای تعالی خوانده شدید. مهمان خدا هستید و او دعوتتان کرده.
وقتی شخص قدرتمند و پولداری، شخصِ اولِ مملکت شما را به مهمانخانۀ خود دعوت میکند، نانوپنیر که به شما نمیدهد، آنچه لازمۀ بزرگی اوست برایتان فراهم میکند.
منظور این نیست که غذاهای رنگارنگ و میوهها مختلف فراهم کند، بلکه نعمتهای باطنی منظور است.
تکریم خداوند متعال
وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَتِه؛ وقتی وارد شدید و قبول کردید کارهایی که خدا گفته انجام دهید، خداوند شما را تکریم میکند.
از وقتی این ماه شروع میشود و تصمیم میگیرید روزها روزه بگیرید و گناهی نکنید، مورد تکریم خدا هستید.
همان طور که وقتی بزرگان مهمانی میدهند، خدمتگزاران به استقبال میآیند و قدم به قدم پذیرایی میکنند و آخر کار هم مهمانان را بدرقه میکنند، خدای تعالی هم ملائکه را مأمور میکند تا از جهت باطنی و معنوی به مؤمنانِ روزهدار کمک کنند. این تکریم خدای تعالی است.
انسان به حساب عادی نمیبیند، ولی آنها که اهل هستند ملتفتاند.
أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیح؛ از جمله تکریمات خدای تعالی این است که نفس کشیدنِ شما در این ماه ثواب تسبیح و «سبحاناللّه» گفتن دارد؛ مثل اینکه با توجه و حضور قلب ذکر میگویید.
وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَه؛ خواب و استراحت شما، چه روز و چه شب، عبادت است، در حالی که در مواقع دیگر معمولاً غفلت است.
منظور این نیست که دائم بخوابید، بلکه یعنی موقع استراحت و خواب هم حسنه دارید.
عمل مقبول
وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُول؛ عملِ مؤمن در این ماه بیقیدو شرط قبول است.
وقتی انسان نماز میخواند، طبق روایتِ صحیح، مقداری از آن قبول میشود که حواسش جمع باشد و غافل نباشد، امّا در اینجا هیچ شریطی نیامده، بهطورِ مطلق میفرماید: اعمالتان مقبول درگاه الهی است.
وَ دُعَاؤُکُمْ مُسْتَجَاب؛ وقتی دعا میکنید، به آن عنایت میشود و دعایتان در نظر پروردگار است.
البته لزوماً اینطور نیست که هرچه خواستید، انجام شود. برای برخی دعاها باید صبر کرد، امّا بیشک دعایتان مورد توجه خدای تعالی است و قبول میشود.
ممکن است در ماهای دیگر اعتنایی به دعای انسان نشود؛ زیرا پر از غفلت است.
۲۴ ساعت غافل است و یکباره دعایی میکند و چیزی میخواهد. طبیعتاً چون این دعا شرط لازم را ندارد؛ از روی اخلاص و پرهیزکاری نیست، اعتنایی به آن نمیشود.
امّا در ماه رمضان همۀ دعاهای شما مستجاب است و خداوند به آنها جواب میدهد، لکن زمان استجابت دست خدای تعالی است و او در زمان خاص، گشایش مادی و معنوی ایجاد میکند.
تفسیر قرآن
إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ (38)
خداوند از کسانی که ایمان آوردند دفاع میکند. خدا هیچ خائنِ ناسپاسی را دوست ندارد.
دفاع خداوند از مؤمنین
«إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ» خداوند دفاع میکند «عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» از کسانی که ایمان آوردند. «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ» خداوند دوست نمیدارد «کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ» هیچ خائنِ ناسپاسی را. (38)
إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا؛ خدای تعالی مدافع کسانی است که ایمان آوردند.
وقتی بزرگی به کسی میگوید من مدافع تو هستم، یعنی در برابر اذیتهای دیگران از تو دفاع میکنم. اگر ظلمی به تو کردند یا آسیبی به تو رساندند یا خانهات را خراب کردند یا آبرویت را بردند یا ناسزایت گفتند، از تو دفاع میکنم.
دفاع شکلهای مختلف دارد. خدای تعالی میفرماید از مؤمنان دفاع میکند.
مؤمنان کسانی هستند که خدا را به یکتایی قبول دارند؛ یعنی همان طور که در قرآن فرموده: ماهمهکاره هستیم؛ شریک نداریم؛ شما را خلق کردیم و رزق و روزی شما را میدهیم، قبول دارد.
تقوا
﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه﴾[1]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! پرهیزکار باشید.»
تقوا یعنی حرفشنوی از پروردگار. خدای تعالی در قرآن فرموده این کار را نکن؛ آن کار را بکن؛ این حرف را نزن؛ این را گوش نده! در روایات صحیح هم که تفسیر قرآن است، میفرمایند این کارها را انجام نده.
وقتی میگویی من به خدا ایمان آوردم، یعنی خدایا تو را قبول دارم.
اگر بگویی خودت را قبول دارم و حرفهایت را قبول ندارم، تناقض است. وقتی قبولش داری، باید حرفهایش را هم قبول کنی.
خدای تعالی اگر چیزی میگوید، برای خودت است. اگر میگوید این کار را بکن، به نفع و صلاح خودت است.
خدا به کسی که ایمان دارد و او را قبول دارد، میفرماید: تقوا داشته باش! تقو ا را هم تشریح میکند؛ یعنی این کارها را انجام بده، آن کارها را انجام نده.
کسی که اطاعت میکند و میگوید چشم، خدای تعالی دوستش میدارد؛ «یحبُّ المتقین». وقتی ایمانت قرار گرفت و اهل تقوا شدی، خداوند مدافع توست؛ یعنی در برابر دشمنانت از تو دفاع میکند.
اولین دشمنِ تو نفس و شیطان است. این دو نمیگذارند در راه ما قرار بگیری؛ پس به ما متوسل شو، ما را بخوان و از ما بخواه!
وقتی در هجوم نفس و شیطان قرار گرفتی، مرا بخوان؛ «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم»[2] من مدافع تو هستم.
چیزی بخواه، حرفی بزن، بگو خدایا مرا از شرّ این دشمنان حفظ کن. یقیناً خدای تعالی شما را حفظ میکند و مدافع شماست.
ممکن است کسانی سرِ راهت قرار گرفتند و نگذاشتند بهسوی خدا بیایی؛ مثل رفیق بد. بگو خدایا کمک کن از این رفیق بد جدا شوم؛ «ادعونی».
خودت هم بخواه و تصمیم بگیر از او جدا شوی، قطعاً خدای تعالی هم کمک میکند؛ او مدافع توست. کمک میکند از این رفیق بد که نمیگذارد اهل خدایی شوی، دور گردی.
خداوند خائن را دوست نمیدارد
إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُور؛ خدای تعالی مدافع مؤمنان است، امّا مراقب باشید که او هیچ خائن کفران پیشهای را دوست نمیدارد.
«خَوّان» صیغۀ مبالغۀ خائن است.خائن یعنی کسی که در امانت خیانت میکند. اگر چیزی به او سپردند، آن را غصب میکند یا در نگهداری آن کوتاهی میکند.
مبادا کسی در امانت پروردگار خیانت کند! امانت پروردگار، اول از همه فطرت خدایی است. خیانت در آن، گناه کردن و حرف نشنیدن است.
فطرت میگوید از نمایندۀ پروردگار که فرستادۀ اوست (پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله) اطاعت کن. اگر حرف نشنید، خیانت کرده، مگر اینکه توبه کند.
فطرت میگوید آن را که پیامبر اکرم معیّن کرده (علی علیهالسلام تا امام زمان) دوست بدار و پیروی کن. کسی که اعتنا نکند، خیانت کرده، خَوّان است.
«کفور» دیگر چرا؟
نعمتهای پروردگار همگی جای شکر دارد. وقتی انسان معصیت خدا میکند، کفور است؛ چون معصیت ضد شکر است.
از جمله نعمتهای پروردگار هدایت است که هم درون انسان است و هم در خارج. اگر کسی به این هدایت پشتِ پا بزند، کفور است و دیگر خدا از او دفاع نمیکند.
اگر کسی راه مؤمنی را که تسلیم خدا شده، ببندد و بخواهد با حیله و تزویر او را از راه هدایت بیرون کند، خائن است. وقتی بنا دارد مؤمنی را که رو به خدای تعالی آورده، از راه به در کند، کفور است و خدای تعالی نه دوستش دارد و نه از او دفاع میکند.
بهجای اینکه شکر خدا کند که یک نفر بهسوی خدا حرکت میکند، مانع او میشود؛ این کارِ شیطان است و هم به خود خیانت کرده، هم به دیگری. چنین کسی را خداوند به خود رها میکند.
معنای «لا یُحِبُّ» این است که خدای تعالی اعتنایی به او ندارد. در نتیجه میافتد و پایین میرود.
[1]. بقره، ۲۷۸.
[2]. غافر، ۶۰.
حیوانی میکشید و به فقرا میدهید. این علامت در قلب شما نوشته و ظاهر میشود و برایتان میماند.
تا وقتی زیر پرچم خدای تعالی هستید، اولاً: شیطان نمیتواند بهسادگی در شما رخنه کند و ثانیاً: خداوند گناهان شما را پاک میکند؛ چون رو به او آوردید.
لَکُمْ فیها خَیْر؛ در ذبحِ قربانی خیر دنیا و آخرت برای شماست.
خیر دنیا از آن جهت که تا هنوز حیوان ذبح نشده، از آن سواری میگیرید یا از شیرش استفاده میکنید. وقتی هم ذبح شد، از گوشتش میخورید یا به خویشاوندان و فقرا میدهید.
خیر آخرت نیز از آن جهت که با این کار به دستور خاص خدای تعالی انفاق انجام دادید و جزء منفقین قرار گرفتید. این خود بهترین خیر است.
فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْها؛ گفتن «بسم اللّه» هنگام ذبح حیوان حلالگوشت واجب است، حتی برای کشتن حیوانات حرامگوشتی که مصارف غیرخوراکی دارند، باید نام خدا را بر زبان آورند.
صَوافَّ؛ شتر را نحر میکنند. برای این کار دو پا و یک دستش را میبندند و در حالی که ایستاده، بسماللّه میگویند و با ابزاری تیز مثل نیزه یا کارد ضربهای به گودی بین گردن و سینهاش میزنند و صبر میکنند تا حیوان از پا بیفتد و بمیرد.
فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَکُلُوا مِنْها؛ وقتی شتر افتاد و جان داد، پوستش را میکنند و گوشتش را سه قسمت میکنند؛ مقداری از آن را میخورند؛ مقداری را به خویشاوندان میدهند و قسمتی را میان فقرا و مساکین تقسیم میکنند.
وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ؛ «قانع» فقیری است که خود را پنهان میکند و هر مقدار به او بدهند راضی است. «معتر» فقیری است که خود را نشان میدهد تا کمکش کنند.
شخصی از امام صادق علیهالسلام پرسید: با قربانى خود چه کنم؟
فرمود: آن را سه قسمت کن؛ یکسوم آن را به خانواده خودت بده؛ یکسومش را به فقیر قانع، و یکسوم دیگر را به مسکین بده.
سؤال کرد: «مسکین» سائل و درخواستکننده است؟
فرمود: بلى و «قانع» کسى است که هرچه برایش فرستى، بسنده مىکند؛ از پارهاى گوشت یا بیشتر، و «معتر» خودش را به تو مىنماید، ولى درخواستى نمىکند.[1]
در اینکه آیا واجب است خودِ حاجی از گوشت قربانی بخورد یا خیر، اختلاف فتوا وجود دارد. معمول فقها حکم به استحباب میدهند. امروزه با توجه به کثرت جمعیت و تدابیر دولتی این کار بسیار بعید و چهبسا غیرممکن است.
گوشتهای قربانی معمولاً همانجا بستهبندی میشود و به فقرای عربستان یا کشورهای دیگر میدهند.
شکر نعمت
کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُم؛ ضمیر «ها» در «سخّرناها» به «بُدن» یعنی شتر برمیگردد.
خدای تعالی حیوان به این بزرگی را تابع انسان کرده، طوری که حتی اگر کودکی افسار آن را بگیرد، شتر به آرامی همراه او راه می ورد. چه کسی این حیوان را مسخر شما کرده؟ خدای تعالی.
لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون؛ تا شکر خدا را در این نعمتی که برای شما آماده کرده، به جا آورید.
اینکه توانستید حج به جا آورید؛ قربانی کنید و گوشت آن را به فقرا و مساکین بدهید، باید شکر خدا کنید.
هر نعمتی که خدای تعالی به انسان داده، شکر دارد. وجدان انسان میگوید اگر کسی محبّتی به شما کرد و احترامی گذاشت، نباید زیر دستش بزنید یا بدوبیراه بگویید، بلکه حداقل باید تشکر کنید.
خدایی که اینهمه نعمت به ما داده، سزاوار شکر است. از سر تا پا همه نعمت خداست؛ از غذاهایی که میخوریم، ولو لقمۀ نانی، چند دست گشته، چقدر طول کشیده تا به ما رسیده! دستگاههای گوارش غذا و تبدیل آن به انرژی، آیا جای شکر ندارد؟
کسانی سود کردند که حرف شنیدند و نخواستند نعمتهای خدا را مسخره کنند و کوچک بشمارند. چقدر در قرآن دربارۀ شکر سفارش شده!
﴿وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُم﴾[2]
«اگر شکر کنید آن را برای شما میپسندد.»
اگر انسان در مواقع مختلف شاکر باشد، خدای تعالی از او راضی میشود.
هرکس طالب نعمتهای معنوی پروردگار است، باید شکرگزار او باشد و به نعمتهایش پشت پا نزند. دائم نگوید مگر ما چه داریم؟ این حرفها برای خود انسان ضرر دارد و او را عقب نگه میدارد.
لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها؛ وقتی قربانی را برای خدا و به اسم خدای تعالی سر میبرید، فکر نکنید گوشت و خون آن به خدا میرسد. او نیازی به گوشت ندارد؛ نیازی به کشتن شتر ندارد. همۀ اینها مال خود اوست؛ خودت هم مال خدا هستی.
اینکه دستور قربانی کردن داده، برای این است که معلوم شود آیا حاضری بخشی از نعمت او را در راه خودش صرف کنی؟ این آمادگی و حرفشنوی همان تقواست.
اینکه واجب یا مستحبی را انجام میدهید، نشانۀ تقوای شماست. همین تقوا شما را به خدا نزدیک می کند. البته او نیازی به همین هم ندارد. ما محتاج اوییم.
وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى مِنْکُم؛ تقوای شماست که به خدا میرسد؛ یعنی به او نزدیک میشوید.
تقوا یعنی پرهیز از نفس و شیطان. این نفس تا مهذّب نشده، دشمن خداست. شیاطین جنی و انسی هم همینطور.
در زمان جاهلیت خون حیوان قربانی را به کعبه میمالیدند. خدا میفرماید این کارِ بیهوده را انجام ندهید؛ چراکه گوشت و خون قربانی به خدا نمیرسد. لازمۀ پذیرش آن به درگاه الهی تقواست و تقوا ریشه در ایمان دارد. اگر ایمان نداشته باشید، هیچیک از اعمالتان صحیح نیست.
کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُم؛ خدای تعالی اینطور مسخّرِ شما کرده. این خود نوعی هدایت است؛ این نعمتها را در اختیار شما قرار داده، همه را تسلیمتان کرده، شما نیز آداب استفاده از آن را رعایت کنید؛ یعنی به روشی که خدا فرموده، رو به قبله و با گفتن نام خدا آنها را ذبح کنید و از گوشتشان استفاده کنید.
اگر خداوند گلۀ گوسفند یا گاو یا شتری را مسخّرت کرده، به این وسیله سرمایهای به هم زدهای، انصاف داشته باش؛ به مقداری سود راضی باش و به مردم اجحاف نکن.
حالا که خدا اینها را مسخّر تو کرده، شکر خدا را به جا آور؛ شکر یعنی اولاً: نعمت را از خدا بدان و بگو «الحمدللّه».
ثانیاً: آن را منصفانه به دست مردم برسان. چرا خودت را محروم میکنی؟
خداوند را بزرگ بشمارید
لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداکُم؛ نهفقط در حج، همیشه و همهجا خدا را بزرگ بشمارید؛ یعنی او را آقا و مولا و خالق و رازق و همهکارۀ خود بدانید.
چه کسی شما را هدایت کرده که این کارها را بکنید و به من نزدیک شوید؟ پس بگو: «اللّه اکبر» خدایا توبزرگی. در نماز، در همهوقت بگو «اللّه اکبر».
وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنین؛ اگر حرف بشنوید، انشاءاللّه جزو محسنین میشوید. محسن یعنی نیکوکار. نیکوترین کار اطاعت پروردگار است.
خدا فرموده آنچه بهعنوانِ سرمایه در دست توست در حقیقت مال مردم است؛ پس در معاملاتت به مردم اجحاف نکن. این هدایت خداست که هرکس به آن عمل کند، محسن میشود.
به محسنین بشارت ده که خدا از آنها راضی است و درجات عالی نصیبشان میفرماید. بشارت ده که زندگی خوبی دارند؛ چراکه از خدا راضی هستند و از او جز خوبی نمیبینند. این بشارتی است که خداوند در دنیا و آخرت به آنان میدهد.
«لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداکُم» گفتن تکبیر در ایام تشریق استحباب دارد؛ «اللّهاکبر» که ما را هدایت کرد به حج، هدایت کرد به قربانی کردن، هدایت کرد به اعمالی که انجام میدهیم.
مستحب است انسان در عید قربان بعد از ده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است این تکبیرها را بگوید: «اللّه اکبر اللّه اکبر لا اله الا اللّه و اللّه اکبر اللّه اکبر و للّه الحمد اللّه اکبر على ما هدانا اللّه اکبر على ما رزقنا من بهیمه الانعام و الحمد للّه على ما ابلانا».
اگر عید قربان در منا باشد مستحب است بعداز پانزده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز سیزدهم ذىحجه است، این تکبیرها را بگوید.
خداوند به حق محمّد و آل محمّد حج همۀ حاجیان را قبول بفرماید و باز هم آنان را موفق به این کار فرماید. آنها را هم که نرفتند، توفیق و توانایی عطا بفرماید.
این عمل بر کسانی که توانایی مالی دارند، جزو واجبات بسیار مهم و در ردیف نماز است.
خداوند انشاءاللّه در این ماه رمضان همۀ ما را موفق به نماز وروزه و دعا و قرآن کند و نعمتهایی را که برایمان آماده کرده نصیبمان بفرماید.
هرچه زودتر شرّ این کرونا را از سر همۀ مردم دنیا کم کند.
[1]. تفسیر صافی، ۳، ۳۷۹.
[2]. زمر، ۷.