تفسیر سوره حج

سوره حج آیه ۲۷ و ۲۸ | جلسه ۱۲

خدای به حق محمّد و آل محمّد این انقلاب اسلامی را به همان نحو که اوایل بود، قرار بده. به فضل و کرمت کاری کن که همه با هم خوب باشند؛ همه به فکر هم باشند؛ بزرگان به فکر کوچک‌ها و کوچک‌ها به فکر بزرگان!

فیلم جلسه
صوت جلسه

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

تفسیر سوره حج  آیه ۲۷ و ۲۸ | چهارشنبه ۱۳۹۹/۱۱/۲۲ | جلسه ۱۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى‏ کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ (۲۷)

در میان مردم به حج بانگ بزن تا پیاده و سوار بر شتران لاغر از هر راه دوری نزد تو آیند.

 

لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی‏ أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‏ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهیمَهِ الْأَنْعامِ فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقیرَ (۲۸)

تا شاهد منافع خویش باشند و در روزهای معیّن نام خدا را (هنگام ذبح) بر دام‌هایی که روزی‌شان کرده یاد کنند. از آن بخورید و به بینوای فقیر بخورانید.

 

وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ؛ بعد از آنکه خدای تعالی در آیات قبل به حضرت ابراهیم علیه‌السلام فرمود: بیت‌اللّه را برای طواف کنندگان و نمازگزاران و رکوع و سجده کنندگان پاک گردان، در اینجا می‌فرماید: مردم را به انجام حج فرابخوان تا پیاده و سواره از دورترین نقاط نزد تو آیند و حج به جا آورند.

حضرت ابراهیم علیه‌السلام عرض کرد: پروردگارا چطور من این ندا را بدهم؟ سخن من به کسی نمی‌رسد، چگونه به مردم اعلام کنم؟

در روایت از امام باقر است: چون خداوند به ابراهیم فرمان داد مردم را به حج دعوت کند، او بر مقام ابراهیم قرار گرفت و آن‌قدر بالا رفت که به موازات کوه ابوقبیس رسید، آن‌گاه با صدای بلند همۀ مردم را به حج دعوت کرد و خداوند صدایش را به گوش همۀ کسانی‌که تا روز قیامت در صُلب مردان و رحِم زنان هستند، رساند.[1]

در روایت دیگری از امام صادق علیه‌السلام چنین نقل شده:

چون خداوند عزّوجلّ به ابراهیم و اسماعیل فرمان داد کعبه را بسازند و ساختن آن به پایان رسید، به حضرت ابراهیم علیه‌السلام امر فرمود از ستونی بالا رود و در میان مردم ندا کند: «حج به‌جا آورید؛ حج به‌جا آورید». اگر او بانگ برآورده بود که به‌سوی حج بشتابید، فقط کسانی که آن روز زنده بودند حج به‌جا می‌آوردند، ولی او بانگ برآورد که حج به‌جا آورید و حتی کسانی‌که در صُلب مردان بودند دعوت او را اجابت کردند و گفتند: «لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّه» (لبّیک ای دعوت‌کنندۀ الهی).

پس هرکس در آن ‌هنگام ده بار لبّیک گفت، ده بار حج به‌ جا آورَد؛ هرکس پنج بار لبّیک گفت، پنج بار و آن‌که بیشتر گفت، به همان تعداد و آن‌که یک‌ بار لبّیک گفت، یک‌ بار حج به ‌جا خواهد آورد و هرکس لبّیک نگفت، حجّی به ‌جا نیاورَد.[2]

تفسیر الیمزان دربارۀ حج می‌نویسد:

کلمۀ حج در لغت به معناى قصد است و اگر عمل مخصوص در بیت‌الحرام را که اولین بار ابراهیم علیه‌السلام آن را تشریع نمود و در شریعت محمّدى نیز جریان یافت، حج نامیده‏اند، به همین جهت است که هرکس بخواهد این عمل را انجام دهد، قصد خانۀ خدا مى‏کند.

کلمۀ «رجال» جمع «راجل» به معنای پیاده است که در مقابل راکب (سواره) آمده. «ضامر» به معناى لاغرى است که از زیاد راه رفتن لاغر شده باشد و «فج» به معناى راه دور است.[3]

لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُم؛ منافعی که خدای تعالی اشاره می‌کند به‌طورِ مطلق است؛ یعنی هم منافع دنیاست و هم منافع آخرت.

از جهت اخروی، طواف خانۀ خدا و سعی صفا و مروه موجب آمرزش گناهان است. وقوف در عرفات، ثواب‌های فراوانی در پی دارد. حضور در مشعر و منا و اعمالی که در منا انجام می‌شود، الطاف و فیوضات بی‌شمار الهی را شامل حال حاجیان می‌کند، طوری که وقتی حاجی از سفر حج بازمی‌گردد، مثل کسی که تازه از مادر متولد شده، از گناهان پاک است.

همچنین سفر حج کمک می‌کند خدای تعالی برخی صفات و اخلاق بد را از حاجی بردارد؛ از جمله بخل را. آنچه انسان در این راه انفاق می‌کند برای برطرف ساختن بخل بسیار مهم است.

به‌خاطرِ اجتماعی بودن مناسک حج گاه لازم می‌آید مردم به هم کمک کنند و این کار تفرّد و خودخواهی را از انسان می‌زداید و نعمت‌های معنوی خدای تعالی را سرازیر می‌کند.

ازجهت ظاهری نیز همه‌ساله مسلمانان از سراسر دنیا در مراسم حج شرکت می‌کنند و این کار موجب آشنایی ملت‌های مختلف اسلامی و اتحاد روحی آنان با هم می‌شود و از نظر فردی و اجتماعی آثار و برکات فراوانی دارد.

علی‌القاعده در این تجمع عظیم، مسلمانان از حال هم باخبر می‌شوند و اگر هرکدام کم‌وکسری داشته باشند، می‌توانند با کمک هم برطرف کنند. همچنین حج ظرفیت تبدیل شدن به بازاری برای خرید و فروش در بین مسلمین را دارد.

رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله بعد از هجرت به مدینه تا فتح مکه، حج به جا نیاوردند. در آخرین سال عمر شریف خود اعلان عمومی برای حج کردند و دستور دادند مسلمانان از هر نقطه‌ای در این مراسم شرکت کنند و همۀ مسائل حج را در آن سال بیان فرمودند. بعد هم در راه بازگشت، در غدیر خم، به امر پروردگار ولایت و وصایت مولا علی علیه‌السلام را به گوش همۀ مردم رساندند.

 

دهۀ فجر

امسال چهل و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی است.

وقتی خدای تعالی چیزی را اراده می‌فرماید و مردم هم بخواهند، می‌شود.

در زمان شاه مردم در فقر و فلاکت بودند و آمریکا و شوروی و کشورهای دیگر به منافع این کشور حمله کرده بودند و هرکس چیزی از آن را می‌برد. مردم در فقر ظاهری و معنوی بودند و آه از نهادشان بلند بود. سرانجام خدای تعالی به دادشان رسید و آقایی چون حضرت امام خمینی رحمه‌اللّه را برای نجاتشان فرستاد.

برای رژیم شاه کاری نداشت امام را در پاریس ترور کند یا هواپیمایشان را در ۱۲ بهمن ساقط سازد یا همان اوایل نقشۀ ترور ایشان را اجرا نماید، لکن اگر نکرد و نشد، به‌خاطرِ این بود که خداوند ایشان و این انقلاب را حفظ کرد.

همان وعده‌ای که خدای تعالی برای حج گفته که من شما را حفظ می‌کنم، در انقلاب اسلامی هم محقق شد. در واقع این هم نوعی حج است.

مردم آماده شدند خود را از یوغ استعمار و بندهایی که بیگانگان گردنشان آویخته بودند و دین و دنیایشان را می‌بردند،‌ آزاد کنند، خدا هم کمکشان کرد.

یک‌باره راهپیمایی‌های عظیم شکل گرفت و همه رو به دین آوردند. بعد هم موقع جان دادن در راه خدا، خالصانه به میدان آمدند.

دشمنان تصمیم کرفتند با کمک به صدام انقلاب را سرنگون کنند، در شرایطی که مردم ایران جز مقدار کمی سلاح چیزی نداشتند. با همان‌ها مقابل ایستادند و البته شهدای زیادی هم دادند، امّا خدای تعالی کمک کرد.

چه حمایت‌ها که علما؛ از جمله شهید آیت‌اللّه دستغیب و حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت از امام خمینی کردند و چقدر از این انقلاب گفتند و واقعاً هم تا دو سال خدای تعالی چه نعمت‌هایی به این مردم داد که همه متوجه شدند.

این انقلاب نوعی حج معنوی است که خدای تعالی به‌وسیلۀ آن مردم را از گناه بیرون کشید. مردم خواستند و خدا هم کمک کرد. نعمت‌ها پشت‌سر هم از هر جهت می‌رسید. کسی چیزی نداشت ولی همه به هم کمک می‌کردند.

باید بدانیم چنین خدای خوبی داریم؛ او را رها نکنیم و دستوراتش را اطاعت کنیم. خدا بسیار مهربان است و مردم را دوست می‌دارد. «لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقا» اگر آنها که پشت کردند، می‌دانستند چقدر مشتاقشان هستم، از شوق می‌مردند.

خدای تعالی نمی‌خواهد بندگان خود را عذاب کند، لکن ما باید از گناهان خود بترسیم؛ از اینکه پشت به خدا کنیم، بترسیم.

چرا انسان به غیر خدا امید داشته باشد؛ چرا خدایی به این خوبی را رها کند و بگوید اگر دین درست بود، فلانی این‌طور نبود؟ این‌ها کاری به خدایی که همراه ماست، ندارد. خدا در لباس فلان شخص نیست، او همراه شماست، دوستتان دارد؛ او را رها نکنید!

خدایی به این خوبی داری که از همه به تو مهربان‌تر است؛ نمی‌‌خواهد تو را عذاب کند. چرا بی‌جهت از او کناره می‌گیری؟

خدایا همۀ ما را به‌سوی خودت هدایت کن، همان طور که تا به حال کردی!

«اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی»[4]

«خدایا خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. خدایا رسول خود را به مـن معرّفی کن چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت. خدایا حجّت خود را به من معّرفی کن زیرا اگر حجّت تو را نشناسم از دین خود گمراه شده‌ام.»

«یا اللّه یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک»

خدای به حق محمّد و آل محمّد این انقلاب اسلامی را به همان نحو که اوایل بود، قرار بده. به فضل و کرمت کاری کن که همه با هم خوب باشند؛ همه به فکر هم باشند؛ بزرگان به فکر کوچک‌ها و کوچک‌ها به فکر بزرگان!

[1]. علل‌الشرایع، ۲، ۴۲۰.

[2]. علل‌الشرایع، ۲، ۴۱۹.

[3]. تفسیر المیزان، ۱۴، ۳۶۹.

[4]. بحارالأنوار، ۵۲، ۱۴۶.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است