سوره توبه آیه ۹۴ و ۹۵ | جلسه ۶۴
تفسیر سوره توبه آیه ۹۴ و ۹۵ | یکشنبه ۱۳۹۶/۰۵/۰۸ | جلسه ۶۴ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ قُلْ لاٰ تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اَللّهُ مِنْ أَخْبٰارِکُمْ وَ سَیَرَى اَللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلىٰ عٰالِمِ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهٰادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمٰا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۹۴)
هنگامیکه بهسوی آنان بازگردید از شما عذرخواهی میکنند. بگو عذرخواهی نکنید. ما هرگز شما را باور نخواهیم کرد. خداوند ما را از خبرهای شما آگاه کرده است. بهزودی خدا و پیامبرش کردار شما را میبینند سپس بهسوی دانای نهان و آشکار بازگردانده میشوید و شما را از آنچه کردهاید آگاه میکند.
سَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ إِذَا اِنْقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِمٰا کانُوا یَکْسِبُونَ (۹۵)
هنگامی که بهسوی آنها بازگردید برای شما به خدا سوگند میخورند تا از آنها صرفنظر کنید. از آنها روبگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه کردهاند، جایگاهشان دوزخ است.
در تفسیر معین چند روایت آمده است.
قال النبی صلّیاللّهعلیهوآله: «یتبع المیّت ثلاثه فیرجع اثنان و یبقى واحد: یتبعه أهله و ماله و عمله، فیرجع أهله و ماله و یبقى عمله»
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمودند: «سه چیز بهدنبالِ میّت روند، دوتا بازگردند و یکى بماند؛ اهل و مال و عملِ وى بهدنبالش روند؛ اهل و مالش بازگردند و عملش بماند.»
قَالَ النَّبِیُّ صلّیاللّهعلیهوآله: «إِذَا مَاتَ الْإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثٍ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ أَوْ صَدَقَهٍ تَجْرِی لَهُ أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ»
«وقتى انسان بمیرد دنبالۀ کارهاى نیکِ او بریده شود، جز سه چیز؛ دانشى که دیگران از آن بهرهمند شوند و صدقۀ جارى و فرزندِ درستکارى که براى او دعا کند.»
صدقۀ جاری، مثل مسجد یا مدرسهای بسازد یا وقفی کند و باقی بماند یا کتابی بنویسد یا حرفهایی بگوید که آیندگان از آنها بهره گیرند. اگر بچۀ خوبی تربیت کند که صالح و اهل نماز و روزه باشد، برای پدر و مادرش دعا میکند و نافع است.
عَنْ أَبِی عَبْداللَّه علیهالسلام قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صلّیاللّهعلیهوآله لِجَبْرَئِیلَ عِظْنِی فَقَالَ «یَا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ وَ أَحْبِبْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مُفَارِقُهُ وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مُلَاقِیه»
امام صادق علیهالسلام فرمود: رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله به جبرئیل فرمود: مرا پند و اندرز ده. پس گفت: «اى محمّد! هرطور خواهى زندگى کن، سرانجام مىمیرى و هرچه را خواهى دوست بدار، روزی از آن جدا میشوى و هرچه خواهى انجام ده که آن را ملاقات خواهی کرد.»
از زمانِ حضرت آدم تا کنون میلیاردها نفر آمدند و رفتند و از این به بعد هم خدا داند چند نفر بیایند و بروند. هیچکس در این دنیا ماندگار نیست و ما هم بالأخره باید برویم؛ دنیا مثل پل است و انسانها رهگذر.
«أَحْبِبْ مَا شِئْتَ» یعنی آدمی هرکس را دوست بدارد، سرانجام روزی با مرگ، دوستی پایان مییابد و فراق میآید، مگر آنکه دوستیِ خدایی باشد؛ مثل محبّت خدا، پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام.
«وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مُلَاقِیه» یعنی هر کاری کنی، روزی آن را میبینی. عملت تا ابد دست و پا گیرت هست و رهایت نمیکند.
قال رسول اللّه صلّیاللّهعلیهوآله: «یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ لَمْ یَقُمْ لَهُ عَمَلٌ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ عَزَّوَجَلَ وَ خُلُقٌ یُدَارِی بِهِ النَّاسَ وَ حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ»
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمود: «یا على سه چیز است که اگر در کسى نباشد، هیچ کارش درست نباشد؛ ترس از خدا که او را از ارتکابِ گناهانِ الهى بازدارد و اخلاقى که با آن با مردم مدارا کند و بردبارى که با آن جهلِ جاهل را تحمل کند.»
اگر کسی این سه چیز را داشته باشد، عملش پابرجا میشود و میتواند ادامه داشته باشد و در عالم برزخ و قیامت به کارش بیاید.
«وَرَعٌ یَحْجُزُه» بعضی گناهان، اعمال صالح را از بین میبرند یا بر آنها پرده میاندازد. پس ورع و تقوایی لازم است که شخص را از معصیتِ خدای تعالی حفظ کند. «وَ خُلُقٌ یُدَارِی بِهِ النَّاسَ» همچنین باید خُلقِ خوشی داشته باشد که با مردم تندی نکند و با زبانِ خوش و محبّت با همه برخورد کند، حتی اگر دشمنش باشند. اگر کسی چنین خُلقی نداشته باشد، دائم با مردم در نزاع است. «وَ حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ» و نیز باید حلمی داشته باشد که در برخورد با افرادِ نادان آنها را آرام کند. جاهل اقسام مختلف دارد؛ یکی سواد ندارد و بدخُلق است؛ یکی منافق است و یکی قصد آزار و اذیت دیگران را دارد. حلمی باید که این افراد را تحمل توان کرد. غضبِ مدام، سودی ندارد و بعضی اعمالِ نیک را ضایع میکند.
قَالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام: «قَلِیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ أَرْجَى مِنْ کَثِیرٍ مَلُولٍ مِنْهُ»
«اندک کارى که بر آن مداومت کنى، امیدبخشتر از کارِ زیادى است که از آن خسته شوى.»
اگر مثلاً کسی هرروز بعداز نمازِ صبح صدمرتبه استغفار کند، بهتر از این است که هزار بار بگوید، ولی بعداز چند روز خسته شود و رها کند. اگر بهصورت مداوم مقدار کمی انفاق کند، بهتر از مقدارِ زیادی است که هرازگاهی انفاق میکند.
عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّه علیهالسلام قَالَ: «إِنَّ أَعْمَالَ الْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآله کُلَ صَبَاحٍ أَبْرَارَهَا وَ فُجَّارَهَا فَاحْذَرُوا فَلْیَسْتَحْیِ أَحَدُکُمْ أَنْ یُعْرَضَ عَلَى نَبِیِّهِ الْعَمَلُ الْقَبِیحُ»
«اعمالِ بندگانِ خوب و بد، هر صبح به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله عرضه میشود؛ پس بترسید و شرم کنید که اعمالِ ناپسند بر پیامبرِ خود عرضه کنید.
اعمالِ همۀ مردم مخصوصاً مسلمانان و شیعیان هر صبح به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و همچنین به سایر ائمۀ اطهار علیهمالسلام و بهخصوص حضرت صاحبالزمان عجّلاللّهتعالیفرجه که امروز محورِ عالمِ وجود و قلبِ کائنات هستند، عرضه میشود و حضرات، خوب و بدِ همه را ملتفت میشوند، اولیای خدا هم همینطور؛ پس بسیار زشت است که انسان اعمالِ ناپسند بر اولیای خود عرضه کند.
در بصائرالدرجات روایتی بدین مضمون آمده است که شخصی مادرِ خود را اذیت کرد. فردای آن روز به محضرِ امام صادق علیهالسلام وارد شد. حضرت فرمودند: تو میدانی که نُه ماه در شکمِ مادرت بودی و آنجا خانۀ تو بود. بعداز آن دو سال در دامانِ او شیر خوردی. چرا او را دلشکسته کردی؟
از ایندست روایت بسیار است که نشان میدهد حضرات معصومین علهیمالسلام اعمالِ مردم را میبینند، البته ایشان به دوستان خود مهربان هستند و در روایت است برای آنها استغفار میکنند.
إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ؛ خداوند در این آیه منافقان را «رِجس» میخواند. کافر یعنی کسیکه خدا، پیامبر و امام را قبول ندارد؛ بنا هم ندارد ایمان بیاورد و زیرِ پرچم دین درآید، نیز مانند منافق پلید است. رجس یعنی پلید؛ چیزی که هیچ فایدهای ندارد؛ هیچ پاکی در آن نیست و باید دور انداخته شود.
خدای تعالی در قرآن کریم به شکلهای مختلف از کافران و منافقان اسم برده، آنها را توصیف میکند؛ مثلاً میفرماید:
﴿أُولٰئِکَ کَالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْغٰافِلُونَ﴾
«آنان مانند چهارپایان، بلکه گمراهتر هستند. آنان همان غافلانند.»
در جای دیگر میفرماید:
﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاٰ یَعْقِلُونَ﴾
«لال و کر و کورند آنان نمیاندیشند.»
در سوره «طه» میفرماید:
﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَهِ أَعْمىٰ﴾
امّا چرا اینطور است؟
آدمی دو جنبۀ معنوی و حیوانی دارد؛ بنابه جنبۀ حیوانی میخورد، میآشامد، میخوابد و… ظهورِ این جنبه بدن است، البته خودِ بدن، روحِ حیوانی هم دارد که در روایتی، امیرالمؤمنین علیهالسلام روحِ انسان را به چهار یا پنج قسم تقسیم میکند.
امّا روحِ خدایی و عالمِ ملکوتیِ انسان را حیوانات ندارند؛ یعنی حیوانات زندگی پس از مرگ و عالمِ برزخ و قیامت ندارند. اساساً آنها غیر از مادیت چیزی ندارند، البته از جهت اینکه وجود دارند، اهلِ معرفت، متوجه جهتِ وجودیشان هستند، همچنان که خدای تعالی میفرماید:
﴿وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّٰ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لٰکِنْ لاٰ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ﴾
«و هیچ موجودی نیست که او را با ستایش، تسبیح میکند، امّا شما تسبیحِ آنها را نمیفهمید.»
تسبیحِ حیوانات بهخاطرِ جهتِ وجودیشان است. وجود که در همۀ موجودات است، از خداست، ولی آنها التفاتی که بتوانند مراتبی را طی کنند، ندارند، لذا تکلیف هم ندارند برعکسِ انسان که خوب و بد را میفهمد.
اگر صفاتِ خوب یا بدی در حیوانات باشد، تکوینی است و از خودشان نیست، ولی در انسان اختیاری است و خوبی و بدی را بهخاطرِ جهتِ خدایی که دارد، میفهمد. اگر این جهتِ خدایی را ملاحظه کرد و حیوانیت را مهار نمود، چیزهایی را بین خودش و خدای تعالی ملتفت میشود. لازم هم نیست از دیگران چیزی بفهمد. ممکن است بعضی جوانها و نوجوانها وقتی نفسشان پاک میشود، چیزهایی از دیگران ملتفت شوند، ولی این هیچ فایدهای ندارد و بایداز آن جلوگیری شود، ولی آن که دربارۀ خودش و خدای تعالی چیزی میفهمد، خیلی خوب است. اگر هم خدای ناکرده بر جهاتِ معنوی خود پا گذاشت، حیوان و بدتر از آن میشود.
انسان مثل حیوان نیست که با مرگ از بین برود، [اگر حیوانیت پیشه کرد،] چون همیشه باقی است، بدتر از حیوان میشود؛ لذا خداوند چنین کسی را رجس (پلید) میخواند و از نظر معنوی نیز بسیار ظلمانی است. قرآن آنها را «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوقِ بَعض» میخواند. حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت میگفتند: کوهکوه تاریکی دارد. همانطور که بعضی کوهکوه روشنایی دارند.
ویژگی دیگر آنها این است که چشمِ معنویشان بسته و بلکه کور است، بهطوریکه قادر به دیدن خوبی نیستند؛ یعنی چشمِ خود را پُر از جهات بد میکنند؛ به شهوتپرستی، شکمبارگی، ریاستطلبی، ثروتاندوزی و دنیاطلبی روی میآورند و لذت را در چیزهای شهوی و مادی میبینند. از غذای خوب لذت میبرند، ولی از نماز و قرآن و چیزهای معنوی، خیر.
اینها همه دربارۀ کافر و منافق است، وگرنه مؤمن هرچه باشد، حتی اگر گاهی گناهی کند، به خدای خود امید دارد و [همین امید نجاتش میدهد،] ولی اگر معصیت زیاد شد، طوری میشود که از نورِ معنوی، فرار میکند؛ از بوی خوشِ معنوی فرار میکند. گویند شخصِ کناسی گذرش به بازار عطرفروشها افتاد و چند قدمی که برداشت، بیهوش شد. خبر به برادرش دادند. او که میدانست شامۀ برادرش با فاضلاب و نجاست انس دارد، مقداری از همان را در آستین خود پنهان کرد و دور از چشم همه زیر دماغش گرفت و بلافاصله به هوش آمد.
کسیکه به شهوات عادت کرده و انس به این چیزها دارد، نمیتواند از معنویات لذت ببرد. به قولِ شهید آیتاللّه دستغیب: اگر سفرۀ رنگارنگی پهن کنند و انواع غذاهای خوشمزه در آن بچینند و الاغی را بر سر این سفره بنشانند چه میکند؟ قطعاً الاغ، پلو و مرغ و گوشت نمیشناسد و همهچیز را خراب میکند. او بهدنبالِ یونجه و جو میگردد؛ لذا الاغ را سرِ سفره راه نمیدهند.
کسی هم که پا بر عقل و فهم خود گذاشته و نمیخواهد خدا را بشناسد و معنویات را بفهمد، جایی در بهشت ندارد. برای او هرچه توضیح دهی که نماز چه لذتی دارد که از هر خوراکی خوشمزهتر است، چیزی نمیفهمد. میگویی اگر مقداری از مالت را در راه خدا انفاق کنی، نورانیت دارد؛ لذت میبری. میگوید اینها حرفهای آخوندهاست. میخواهند مالِ مردم را بخورند و آنها را بیچاره کنند. بیش از این نمی فهمد. انفاق برای کسی لذتبخش است که بفهمد، نه کسیکه همۀ محبتش به پول است و فقط میخواهد پول جمع کند؛ مثل حیوانی که نجاست حمل میکند و میچرخاند تا به درِ خانهاش میرسد و همانجا رهایش می کند (جُعَل). این شخص هم همینطور است همۀ عمرش جمع میکند و آخر همه را رها میکند و میرود. وقتی محبّتِ غیرِ خدا در قلب جا بگیرد، اینطور میشود.
اگر برادرِ مؤمنت را دوست داری، باید بهخاطرِ دینش باشد، نه بهخاطرِ چیزهای دیگر. اگر احترامش میگذاری، برای دینش باشد، نه چون او به تو احترام گذاشته است. باید خود را جمعوجور کرد؛ حواسِ خود را جمع کرد تا جهتِ حیوانی غلبه نکند که اگر کرد، میشود رجس؛ یعنی پلیدی که هیچ ارزشی نزد خدای تعالی ندارد.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت به مجلسی رفته بودند و کسی وارد شد و ایشان جلوی پای او بلند نشدند. گفتند چرا جلوی او بلند نشدید؟ بهطورِ محرمانه فرمودند جلوی هَمّونه (خمره) بلند شوم؟
بعضی از نظرِ ظاهری خیلی بهقاعده هستند، ولی خمرهاند. هیچ تعقلی ندارند.
خدیا به حق محمّد و آلمحمّد عاقبِ همۀ ما را ختم به خیر بگردان. فهم و عقل و شعورِ معنوی همۀ ما را زیاد بفرما.