سوره توبه آیه ۸۹ تا ۹۱ | جلسه ۵۹
تفسیر سوره توبه آیه ۸۹ تا ۹۱ | چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۲۱ | جلسه ۵۹ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
أَعَدَّ اَللّهُ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأنْهٰارُ خٰالِدِینَ فِیهٰا ذٰلِکَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ (۸۹)
خداوند برای آنها بهشتهایی آماده کرده که نهرها از زیر آن جاری است. جاودانه در آن خواهند بود. این است رستگاری بزرگ.
وَ جٰاءَ اَلْمُعَذِّرُونَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ اَلَّذِینَ کَذَبُوا اَللّهَ وَ رَسُولَهُ سَیُصِیبُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ (۹۰)
عذرخواهانِ بادیهنشین آمدند تا به آنان اجازه (ترکِ جنگ) دهی و آنها که به خدا و رسولش دروغ گفتند، در خانه نشستند. بهزودی به کافرانِ آنها عذابِ دردناکی میرسد.
لَیْسَ عَلَى اَلضُّعَفٰاءِ وَ لاٰ عَلَى اَلْمَرْضىٰ وَ لاٰ عَلَى اَلَّذِینَ لاٰ یَجِدُونَ مٰا یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذٰا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ مٰا عَلَى اَلْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ وَ اَللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۹۱)
بر ناتوانان و بیماران و کسانی که چیزی برای خرجِ راهِ جهاد ندارند گناهی نیست، اگر برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند. بر نیکوکاران ملامتی نیست و خداوند آمرزنده و مهربان است.
أَعَدَّ اَللّهُ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأنْهٰار؛ آنها که همراه پیامبر، با جان و مالِ خود در راه خدا جهاد میکنند، خداوند برایشان بهشتهایی آماده کرده است که جویبارها از زیرِ آن جاری است و همیشه در آن خواهند ماند.
میفرماید «أعَدَّ اَللّهُ لَهُم» یعنی خداوند برایشان آماده کرده است، نه اینکه قطعاً به آنها میدهد. «آمادهکردن» برای کسی است که تا آخر مؤمن بماند و عاقبت بهخیر شود.
مؤمنی که اعمالِ صالح انجام داده، در راهِ خدا با جان و مالش جهاد کرده است، صاحبِ بهشتهاست؛ نه یک بهشت؛ یعنی هر عمل صالحی که انجام میدهد، یک بهشت و یک نور جداگانه دارد؛ برای زبانش جداگانه، برای چشمش جداگانه، برای گوشش جداگانه؛ هر عمل، بهشت و نور و خاصیتِ جداگانهای دارد.
این را هم باید توجه داشت که بهشتِ برزخی همۀ خصوصیاتی را که خدا میفرماید، دارد؛ از گلها، درختان، ریاحین، نهرهای جاری و همه در اوج لطافت و زیبایی، ولی مثلِ باغ و درخت و گلهای دنیا نیست. اینها همه ماده هستند؛ اجزاءِ تشکیلدهندهشان عناصرِ مادی است، ولی آنجا اینطور نیست. فرض کنید در باغ بزرگی، با آب و آبشار و گلها و درختانِ زیبا نشستهاید و ناگهان خبرِ ناگورای به شما میرسد، بهطوریکه همۀ این زیبایی و وسعت برای شما تلخ و تاریک میشود. از اینجا معلوم میشود صِرفِ حضور در باغ، موجبِ فرحِ انسان نمیشود؛ باید زمینهای هم در خودِ انسان وجود داشته باشد و ناراحتی درونش نباشد.
ازاینگذشته تکرارِ حضور در این باغ، لذت آن را از بین میبرد و خستهکننده میشود؛ یعنی برای همیشه انسان را خوشحال و فرحناک نمیکند و پساز مدتی خستگی بهوجود میآید، امّا طراوتِ بهشت در برزخ و قیامت مربوط به روح است. درواقع روحِ شخصِ مؤمن، در اثرِ اعمال و صفاتِ خوب، طراوت پیدا میکند؛ یعنی مثلاً حلم و فائقآمدن بر غضب، بسیار مفرّح است؛ اگر انسان در هر پیشامدی خشمِ خود را کنترل کند، فرحی درونش ایجاد میشود که در آنجا به شکلِ بهشت و ریاحین ظاهر میشود و البته همن جا هم هست.
کسیکه چشمِ خود را از نامحرم نگه میدارد، هربار نور و گشادگی قلبی درونش ایجاد میشود. هربار مخالفت با شهوت، یک گرفتگی و گرفتاری را از سرِ انسان باز میکند؛ این فرح است. کسیکه با تمرین و خواستن از خدا، کینهای در دل ندارد، بلکه به مردم محبّت دارد و برایشان خیر و خوبی میخواهد؛ حتی برای کسانیکه به او بدی کردهاند، آمرزش میخواهد و استغفار میکند، احساسِ آزادی میکند و رَوح دارد؛ لذا نهتنها هیچ خستگی در آنجا نیست، بلکه هر روز بهتر و فرحناکتر است؛ همانطورکه در این دنیا هر روز که میگذرد، [برای هر عمل و صفتِ خوبی که دارد،] فرحِ تازهای دارد؛ چون آزادتر میشود تا زمانِ رسیدن به مرگ که نهایت خوشحالی است.
پس اینکه میفرماید «جَنّاتٍ تَجْرِی» مثلِ باغهای دنیا نیست و خستگی ندارد. مؤمن در عالمِ برزخ، به حسابِ ایمانی که دارد، هر روز مهذبتر میشود؛ چون موانع نیست و عنایتِ خدا جاری است. ازآنجهت که در اینجا بنا داشت تهذیب شود، در آنجا هم تهذیبش ادامه پیدا میکند.
ذلِکَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیم؛ رستگاری بزرگ این است نه مالدار بودن. مال را باید گذاشت و رفت. بسیارند کسانیکه میگویند ما همهچیز داریم و از دنیا هیچ کم نداریم، ولی همینکه یادِ مرگ میافتیم، دنیا در چشممان تیره و تار میشود. درواقع تاریکی در محبّتِ دنیاست، نه در یادِ مرگ؛ لذا هیچوقت قانع نیستند؛ هرروز حرصشان بیشتر میشود و میخواهند بیشتر جمع کنند؛ اگر سخنِ درشتی از کسی بشنوند، بهشدت ناراحت میشوند.
وَ جٰاءَ اَلْمُعَذِّرُونَ مِنَ اَلْأَعْرٰابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ…؛ «مُعذِّر» یعنی کسیکه عذر میآورد؛ یعنی به دلیلی -غلط یا صحیح- از انجام کاری که از او خواستهاند، سر باز میزند. «اعراب» نزدِ اهلِ لغت به اعرابِ صحرانشین گفته میشود.
گروهی از اعرابِ بادیهنشین نزد پیامبر آمدند تا بهخاطرِ نداشتنِ مال، توشه، اسب و سلاح از حضرت اذن بگیرند و در جنگ شرکت نکنند. گروه دیگری هم به دروغ ادعا میکردند چیزی ندارند و ناتوانند تا در جنگ شرکت نکنند. خداوند میفرماید بهزودی به گروه دوم که بر دین و وجدانِ خود پا گذاشتند، عذاب دردناک میرسد.
لَیْسَ عَلَى اَلضُّعَفٰاءِ وَ لاٰ عَلَى اَلْمَرْضىٰ؛ نماز، واجب است و کسیکه قادر به ایستادن نیست، باید نشسته و اگر نمیتواند، خوابیده نماز بخواهند. پس نماز ساقطشدنی نیست، امّا جهاد، با نبودِ شرایط، ساقط میشود؛ مثل روزه که طیِ شرایطی ساقط میشود، امّا درعوض باید کفارۀ آن را داد. نفقۀ زن و فرزند نیز واجب است، ولی کسیکه نمیتواند کار کند و پولی درآورد، بدهکارِ همسر و فرزندِ خویش نیست.
منظور اینکه وقتی برای واجبی عذر وجود دارد یا در ترکِ محرمات، عذرِ شرعیِ واقعی بهوجود میآید، گناه برداشته میشود؛ مثلاً اگر راستگفتن مستلزمِ ضررِ جدی به مال، جان یا ناموس باشد، دروغگفتن اشکالی ندارد و حتی میتوان قسمِ دروغ خورد، به شرط آنکه پیش خدای خود ناراحت و عذرخواه باشد، نه اینکه از انجام حرام خوشحال باشد.
اقسامِ جهاد
درست است که امروز کشور درمعرضِ حملۀ مستقیم نیست و جهاد دفاعی وجود ندارد، امّا بابِ جهاد با اقسامِ مختلفِ آن همیشه باز است؛ ازجمله جهادِ فردی، خانوادگی و اجتماعی.
هیچکس نباید فکر کند که تکلیفی ندارد! لحظه به لحظه تکلیف بر دوش همۀ ماست؛ بنده باید مطالعه کنم و آنچه به نفع شماست بگویم، همچنین باید آنچه میگویم برای خدا باشد، نه خوشآمدن شما یا دیگران. باید آنچه رضای خداست انجام شود؛ چه دیگران تعریف کنند و چه نکنند. شما هم در گوشدادن تکلیف دارید. در جامعه، در مدرسه و در همهجا انسان تکلیف دارد، امّا وقتی غفلت سراغ انسان میآید، فکر میکند همینکه نمازی بخواند و به نامحرم نگاه نکند، کافی است.
خدا به همۀ ما کمک کند آنطورکه رضای اوست، انجامِ وظیفه کنیم تا عمرِ خوبی داشته باشیم. هرکه از دنیا رفت، دیگر رفته، جوان و پیر هم ندارد.