سوره توبه آیه ۷۱ | جلسه ۴۷
تفسیر سوره توبه آیه ۷۱ | چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۱/۱۶ | جلسه ۴۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیٰاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ اَلصَّلاٰهَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکٰاهَ وَ یُطِیعُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ أُولٰئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اَللّهُ اِنَّ اَللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۷۱)
«مردان و زنان با ایمان، ولیّ یکدیگرند؛ امر به معروف و نهی از منکر میکنند و نماز بهپا میدارند و زکات میدهند و از خدا و پیامبرش اطاعت میکنند. خداوند به زودی آنان را مورد رحمت خود قرار میدهد که خدا عزیز و حکیم است.»
وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰات؛ «مؤمن» یعنی کسی که به خدا، پیامبر، قرآن و قیامت ایمان دارد، همچنین به عدل پروردگار و ولایت ائمه اطهار علیهم السلام معتقد است.
بَعْضُهُمْ أَوْلِیٰاءُ بَعْض؛ «اولیاء» جمع «ولیّ» است که در اینجا به معنای دوست آمده است؛ یعنی مردان و زنان مؤمن همدیگر را دوست میدارند و این دوستی و دوست داشتن از روی ایمانشان است؛ یعنی از همه بیشتر خدا، پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام را دوست میدارند و بعد از آن همسر، فرزند و دیگران را؛ آنچنان که در تفسیر آیه ۲۳ همین سوره گذشت.
یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْکَر؛ دوستی مؤمنان با هم، آنها را وامیدارد یکدیگر را در اعتقاد، علم و عمل یاری دهند و نمیگذارند دوستشان به راه بد کشیده شود یا در جهنّم بیفتد یا چیزهایی از او فوت شود که موجب سختی و فشار اخروی میگردد؛ لذا در راه نگهداری و مراقبت از هم، امر به معروف و نهی از منکر میکنند.
به حساب اینکه فرمود «اولیاء» یعنی در امر به خوبیها و نهی از بدیها، شدت و غلظت بهخرج نمیدهند، بلکه با دوستی و محبّت این کار را میکنند و در عین حال میدانند این یک تکلیف شرعی است؛ یعنی این تکلیف دارد بگوید و آن هم تکلیف دارد بپذیرد، البته بعد از آنکه معروف و منکر را میشناسند.
لازمهی امر به معروف و نهی از منکر، وحدت میان مؤمنان است؛ پس اگر گناهی از یکی سرزد، رفیقش از اینکه او در چاله افتاده، ناراحت میشود و سعی میکند او را بیرون بکشد، حتّی اگر مراحلِ ابتداییِ امر به معروف و نهی از منکر جواب نداد و لازم شد در مراحل بعد، بین جمعی از او انتقاد کند و ترک معروف یا انجام منکر را به رویش بیاورد، این کار را میکند، حتّی اگر موجب شود دوستش در آن لحظه خجالت بکشد. این نه بهخاطر آن است که میخواهد آبروی او را بریزد؛ برعکس، میخواهد او را حفظ کند؛ میخواهد آبرویش نزد خدای تعالی نریزد و این مهمتر از حفظ آبروی او بین مردم است.
وَ یُقِیمُونَ اَلصَّلاٰه؛ اقامه نماز فراتر از نماز خواندن است، بلکه به جماعت خواندن و دیگران را به نماز دعوت کردن است. وقتی گروهی به نماز جماعت میایستند، درحالیکه نظرشان به خدای تعالی است؛ میخواهند رو به او کنند و آنچه در خانه، خیابان و بازار دیده و شنیدهاند، کنار بگذارند، خداوند کمک میکند و حضور قلب بهتری پیدا میکنند، به شرط آنکه اولاً: همه برای خدا آمده، طالب کسب رضای خدا و حضرات معصومین علیهم السلام باشند. ثانیاً: با این هدف در جماعت شرکت کنند که با کمک هم خیالاتشان را کم و افکارشان را جمع کنند؛ در این صورت وحدتی میانشان ایجاد میشود که راحتتر میتوانند اوهام و پراکندگیها را از خود دور کنند.
اقامهی نماز وسیلهای است برای کمک به هم در راه خدا و نگه داشتن یکدیگر در توحید پروردگار؛ لذا حضرات معصومین علیهم السلام نماز را بسیار دوست میداشتند و بر آن سفارش میکردند؛ چراکه نماز مظهر وحدت و توحید پروردگار است. از خصوصیات نماز این است که انسان از خود رها و همهی توجهاش به خدای تعالی معطوف میشود. وقتی «خود» کنار میرود، خیالات دنیا و جهات نفسی، از برکت ائمه اطهار علیهم السلام کاسته میشود و انسان عروج میکند؛ لذا فرمودهاند: «الصلاه معراج المؤمن». معراج یعنی حرکت از مادیات به عالم روح؛ از نفس به سوی عالم امر. نمازگزار از غیر خدا رها شده، با پروردگار خود مناجات میکند؛ «المُصَلّی یُناجی رَبَّه»[1].
وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکٰاه؛ زکات در اینجا اعم از واجب و مستحب است. مؤمن، ولیِّ مؤمن است و همان طور که نمیخواهد او در گناه بیفتد و جهنّمی شود، برایش فقر و گرفتاری مادی را هم نمیپسندد؛ نمیخواهد گَرد فقر بر چهرهاش بنشیند و دستش جلوی کسی دراز باشد؛ لذا میکوشد آبرویش را حفظ کند و به همین دلیل، هم زکات واجبی که بر عهده دارد، میپردازد و هم زکات مستحب یعنی صدقات و خیرات میدهد تا برادر مؤمنش را از فقر حفظ کند و همدیگر را از این جهت هم نگه میدارند.
وَ یُطِیعُونَ اَللّه؛ اطاعت از «طوع» است؛ یعنی با شوق و رغبت پیروی کردن، نه با کسالت و زور. مؤمن هنگام نماز یا در هر واجب دیگری با عشق و محبّتی که به خدای تعالی دارد، فرمان او را اطاعت میکند. پدر و مادری که به فرزند خود مهربان و فرزند با آنان مهربان است، وقتی به فرزند عاقل و ممیز خود چیزی میگویند، از آنها میپذیرد و اطاعت میکند؛ چراکه میفهمد آنها خیرش را میخواهند؛ به همین صورت نسبت به خدای تعالی.
خدای تعالی خالق ماست و هر چه داریم از اوست. هیچ کس نمیتواند ادعا کند چیزی از خودش را خلق کرده است. این بدن، از مغزِ سر تا پنجهی پا، از خدای تعالی است؛ نفس و روحمان از اوست و خودِ او به ما اختیار داده است. تعجب اینکه اختیار انسان آن قدر غلبه دارد که امر بر او مشتبه میشود و گمان میکند همه چیزش مال خودش و تحت اختیار و کنترل خودش است. جایی که بدن و روح مال ما نیست، آسمان و زمین مال ماست؟ هیچچیز این عالم مال ما نیست؛ هر چه هست مال خداست، لکن این غفلت اجازه نمیدهد انسان همیشه متوجه باشد که چیزی از خود ندارد و فقیر و بیچاره است؛ لذا این نفس دائم منمن میکند. تا کسی احترامش کرد و چندنفر سلامش کردند، باد میکند.
وَ رَسُولَه؛ مؤمن در راستای اطاعت از خدا، از رسول خدا هم اطاعت میکند؛ زیرا حضرتش به رضایت پروردگار سخن میگوید و آنچه میگوید، باید انجام گیرد؛ مثل رفت و آمد برای جهاد و امثال آن.
أُولٰئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اَللّه؛ خداوند به زودی بر آنان رحمت میفرستد. رحمت در مقابل غضب است. رحمت خدای تعالی انتها ندارد. رحمتی که بر مؤمنان میفرستد، هم در این دنیا و هم در آخرت شامل حالشان میشود. در این دنیا همه مرحوم خدای تعالی هستند.
هرکس میخواهد بداند چقدر مورد رحمت پروردگار است، باید ببیند چقدر او را دوست میدارد. معیار تشخیص محبّت و دوستی خدای تعالی این است که ببیند چقدر به واجب و حرام اهمیت میهد. از همین جا معلوم میشود چقدر مرحوم خداست. اگر گاهی اهمیت میدهد و گاهی نمیدهد، معلوم میشود نخواسته مورد رحم خدا قرار گیرد؛ نخواسته زیر پرچم رحم خدا باشد. کسانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ نماز بهپا می دارند؛ زکات میدهند و از خدا و رسولش اطاعت میکنند، زیر سایهی رحمت پروردگار قرار دارند و درنتیجه افکارشان آرام و راحت است. برعکس، کسی که همیشه اضطراب دارد؛ زود عصبانی میشود؛ امور دنیا او را به خشم میآورد و از خود بیخود میشود، معلوم میشود از زیر سایه رحمت پروردگار بیرون است.
برای اینکه به این وضع گرفتار نشوید، همیشه در هرحالی هستید، بگویید: «خدایا حفظم کن». قبل و بعد از نماز؛ صبح، ظهر، شب و در همه حال از خدا بخواهید حفظتان کند. پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام هم این طور بودند.
اِنَّ اَللّهَ عَزِیزٌ حَکِیم؛ رحمت خدا وسیع است و درعینحال اختیار امور از دستش بیرون نیست. او قادر مطلق است و هر چه میکند، همه از سر حکمت است. «عزیز» یعنی نفوذناپذیر؛ یعنی در قدرت و سیطرهی او هیچکس نمیتواند تصرفی کند و احدی نمیتواند مانع ارادهاش شود.
[1] ـ بحارالأنوار، ۶۸، ۲۱۶.