سوره توبه آیه ۴ | جلسه ۳
تفسیر سوره توبه آیه ۴ | چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۶/۱۷ | جلسه ۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
اِلّا الَّذینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْکُمْ أحَداً فَأتِمُّوا اِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ اِلى مُدَّتِهِمْ اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ(۴)
مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بستید و چیزی از آن را درباره شما کم نکردند و علیه شما از کسی پشتیبانی نکردند. پیمان آنها را تا پایان مدتشان محترم بشمارید. خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.
این آیه استثناء آیه قبل است؛ یعنی فقط عهد مشرکانی محترم است که نقض عهد نکردند و علیه مسلمانان با دیگران همپیمان نشده باشند. اگر چنین کرده باشند، ابتدا به آنها هشدار دهید و سپس اعلام کنید که عهد خود را شکستهاید.
در آخر نیز فرمود «انّ اﷲ یحب المتقین» خداوند متقین را دوست دارد.
شخص مؤمن و با تقوی به عقاید و اخلاقیات پایبند است و اگر با کسی عهدی بست، به تعلیم قرآن بر آن وفادار میماند.
﴿وَ الَّذینَ هُمْ لِأماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ﴾[1]
«آنان که اما نت ها و عهد خود را رعایت میکنند.»
لذا عهد خود را به سادگی نمیشکند، مگر آنکه طرف مقابل بدعهدی کند یا آن را بشکند. خدای تعالی در این آیه به نوعی سفارش میکند حتی در مقابل کافران نیز تقوای الهی را رعایت کنید.
این آیه برای هر کشوری که قصد تشکیل حکومت دینی بر مبنای احکام اسلام را دارد حجت است؛ پس هر عهدی با کشورهای دیگر میبندند و قرار میگذارند در امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و… یکدیگر دخالت نکنند تا زمانی که طرف مقابل بر عهد خود پایبند باشد مسلمانان هم باید عهد خود را محترم بشمارند، البته اگر آنها بدعهدی کردند یا قصد نفوذ داشتند، با اعلام قبلی عهدشان شکسته میشود.
امروز هم در قانون اساسی ما احترام متقابل به کشورهای دیگر آمده است. مسمانان برادران دینی ما هستند و هر کجا دست به سوی ما دراز کنند آنها را یاری میکنیم. در سوره نسا این امر واجب شمرده شده است.
درباره کفار و مشرکان نیز تا جایی که منافع ملی ما خدشه دار نشود، با آنها رابطه برقرار میکنیم. مجلس شورای اسلامی باید مراقب روابط دولت با کشورهای دیگر و پیمانهایی که با آنها میبندد باشد.
در سوره ممتحنه میفرماید:
﴿لا یَنْهاکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ اِنَّما یَنْهاکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى اِخْراجِکُمْ أنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ﴾[2]
«خدا شما را از نیکی و عدالت با کسانی که در دین با شما نجنگیدند و شما را از سرزمینتان بیرون نکردند باز نمیدارد. خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد. خدا شما را از دوستی با کسانی باز میدارد که در دین با شما جنگیدند و شما را از سرزمینتان بیرون کردند و یا برای اخراج شما یکدیگر را پشتیبانی کردند و کسانی که با آنان دوستی کنند ستمکارند.»
آموزه آیه
این آیه از دو جنبهی ظاهری و باطنی برای هر یک از ما نافع است. از جهت ظاهری، معاملاتی که مردم با هم انجام میدهند و شرایطی که وضع میکنند، عهد و شرطی است که باید به آنها وفادار باشند؛ به عنوان مثال کسی که معاملهای میکند و در ضمن آن شرط صحیحی میگذارد، باید به آن شرط پایبند باشد و اگر شرط را رعایت نکرد، طرف دیگر میتواند معامله را برهم بزند. از نظر تکلیفی هم گاه عمل به شرط واجب است. در اجاره، مزارعه، مساقات و مضاربه رعایت شروط واجب است. آیهی «و الذین هُم لِأماناتهم و عهدهم راعون» شامل این شروط و عهدها هم میشود.
در معاملات فاسد، رعایت شرط لازم نیست چون اصل معامله باطل است؛ مثل خرید و فروش شراب یا معاملات ربوی. معاملات بانکها، به حساب عقود اسلامی است؛ یعنی بانک پولی میگیرد و مثلاً به حساب مضاربه با طرف مقابل قرار میگذارد که با آن پول کار کند و فلان مقدار به او سود بدهد. در طی سال هم مبلغی به طور علی الحساب میدهد تا آخر کار یا سود قطعی محاسبه کنند یا با هم مصالحه نمایند. این قراردادها را باید دوطرف ببینند و امضاء کنند.
از جهت معنوی و باطنی نیز هر کدام از ما قرار و عهدهایی با خدای خود یا با حضرات معصومین علیهم السلام داریم.
گاه انسان صیغهی نذر یا عهد یا قسم میخواند که کاری کند؛ مثلاً در صیغه قسم میگوید: «واﷲ اگر حاجتم برآورده شد، چنین میکنم». در صیغه نذر و عهد میگوید: «بر عهده من است برای خدا که اگر حاجتم برآورده شد، چنین کنم» یا بگوید «ﷲ علی فلان».
در صیغه قسم، دیگر اسماء خدای تعالی نیز گفته شده است، اما مهم اسم «اﷲ» است.
اگر برای عهد یا نذر صیغه بخواند، عمل به آن واجب میشود، ولی اگر نخواند، عمل به نذر واجب نیست، اما پسندیده است.
شکستن عهد و قسم موجب کفاره است؛ پس کسی که با خدا عهد میکند فلان عمل مستحب یا واجب را ترک نکند یا فلان حرام یا مکروه را انجام ندهد و برای آن صیغه میخواند، اگر نقض عهد کرد، باید ۶۰ روز روزه بگیرد یا ۶۰ مسکین طعام بدهد یا یک بنده آزاد کند. البته لزومی ندارد کسی برای این عهدها صیغه بخواند؛ چون ممکن است نتواند به آن عمل کند و مشکلاتی برایش به وجود آید، اما کسی که با خدا عهد میبندد باید بر عهد خود وفادار باشد.
اگر کسی در نمازهایش مسامحه میکند یا گناهانی دارد، خوب است با پروردگار خود عهد کند نمازهایش را اول وقت بخواند و گناهانش را ترک کند. این معنای «توبه» است که خداوند آن را بسیار دوست میدارد.
﴿انَّ اﷲ یحب التوابین و یحب المتطهرین﴾
«توّاب» با صیغه مبالغه به معنای بسیار توبه کنند است، اما منظور این نیست که دائم توبه خود را بشکند و دوباره توبه کند، بلکه یعنی هر روز توبه و استغفار میکند تا استقامت یابد.
غفلت از خدا
گروهی، از واجبات و محرمات بالاتر رفتهاند و سعی میکنند از خدای تعالی غافل نشوند.
غفلت از خدای تعالی چند قسم دارد که به دو قسم آن میپردازیم؛ یک قسم غفلت این است که انسان توجه به خدای تعالی ندارد و تمام حواسش به غیر خدا باشد. برای دفع چنین غفلتی باید اولاً از خدا خواست و ثانیاً با خدا عهد ترک غفلت بست، البته تا آنجا که میتواند سعی کند عهد خود را نشکند. لازم هم نیست صیغه عهد بخواند.
قسم دیگر غفلت، ظریفتر از این و در حیطهی پیامبران، اوصیا و اولیای خاص است. پرهیز از این غفلت این است که همیشه متوجه همراهی خدای تعالی بوده، هرگز از او غافل نباشند. کسی که چنین باشد به هر کس رجوع کند، متوجه همراهی خدای تعالی است. قرار گرفتن در این معنا کار آسانی نیست و عنایت خاص پروردگار را میطلبد.
قول نجات
حضرات معصومین علیهم السلام به دوستان و شیعیان خود قول دادهاند همین که واجبات را انجام دهند؛ حرام را ترک کنند و اهل توبه باشند، وقت مرگ، هنگامی که حضرت عزرائیل تشریف میآورد، کمک میکنند.
در آن حال بیشتر افراد میخواهند وارد جایی شوند که هیچ شناختی از آن ندارند؛ لذا وحشتزدهاند. در روایت است که حضرت عزرائیل به شخص مؤمن میگوید: به بالای سر خود نظر کن. چون نگاه میکند، انوار پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام را میبیند و ایشان درباره او به حضرت عزرائیل سفارش میکنند. او نیز به بهترین وجه و با سرور و آرامش جان مؤمن را میگیرد.
موسى بن سیار گفت: در خدمت حضرت رضا علیه السلام بودم. وارد کوچههاى طوس شدیم. سر و صدایى شنیدیم و از پى آن رفتیم، دیدیم جنازهاى است. همین که چشم حضرت به جنازه افتاد، دیدم حضرت رضا علیه السلام پا از رکاب خارج نموده، پیاده شد و به طرف جنازه آمد.
بعد به من فرمود: ای موسى بن سیار! هر کس جنازه یکى از دوستان ما را تشییع کند، چنان گناهانش میریزد، مثل اینکه تازه از مادر متولد شده است.
حضرت همان طور رفت تا آن جنازه را کنار قبر گذاشتند. امام علیه السّلام جلو رفت و مردم را از اطراف جنازه دور کرد. تا میت را مشاهده کرد، دست روى سینهاش گذاشت و فرمود: فلانى پسر فلان! تو را به بهشت بشارت میدهم دیگر پس از این ساعت ترسى بر تو نیست.
عرض کردم: فدایت شوم این مرد را میشناسىد؟ به خدا قسم تا امروز به این سرزمین پا نگذاشتهاید!
فرمود: ای موسى! مگر نمیدانى اعمال شیعیان هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه مىشود؛ هر کوتاهى که داشته باشند، از خدا درخواست میکنیم از آن چشمپوشى کند و هر کار خوبی داشته باشند، از پروردگار تقاضا میکنیم پاداش آنها را بدهد.[3]
ایشان قول دادهاند دم مرگ به فریاد ما برسند تا شیطان و نفس بر ما غالب نشوند و در اعتقاداتمان تزلزل پیدا نکنیم، به شرط آنکه در اینجا کمی حواس خود را جمع کنیم؛ یعنی مراقب باشیم گناه کبیرهای از ما سر نزند؛ صغیرهها را تکرار نکنیم و واجبات از ما فوت نشود.
موعظه
به همهی دوستان جوان و نوجوان سفارش میکنیم درباره پدر و مادرتان مراقب باشید؛ احترام ویژه به آنها بگذارید و آنان را آزرده نکنید. اگر در کاری با شما مخالفت کردند، قهر نکنید؛ توهین نکنید. آه پدر و مادر تأثیر زیادی در زندگی انسان دارد. اگر دلشکسته شوند و آه بکشند، برای فرزند بسیار گران تمام میشود. حتی ممکن است آینده انسان را تحت تأثیر قرار دهد. دوستانی که دچار این قضایا شدهاند، حتماً استغفار کنند؛ عذر خواهی کنند و اگر پدر و مادرشان از دنیا رفتهاند، برایشان طلب مغفرت کنند.
همچنین درباره همسر خو د مراقب باشید! گاه زن مؤمن در اثر ظلم شوهر به مرز اضطرار میرسد و بیچاره میشود. زن و شوهر مراقب باشند به هم اذیت و توهین نکنند که گرفتار خواهند شد.
حتی اگر حیوانی بیچاره شود و آه بکشد، اثر میکند؛ چراکه او نیز به حد خود پروردگار را میشناسد. فراموش نکنید حکایت پسری که تخم گنجشکها را در میآورد، اما ناخواسته پای گنجشکی کنده شد و همان وقت پسرک از نردبان افتاد و پایش شکست.
طلاب در کتاب سیوطی خواندهاند که زنی به خاطر زندانی کردن گربهای وارد دوزخ شد؛ زیرا نان و آبش نداد و گربه از گرسنگی و تشنگی مرد. «انّ امرأه دخلت النار فی هرّه حبستها»
درست است که گاو و گوسفند را ذبح میکنیم، اما حق آزار و اذیت هیچ حیوانی را نداریم.
[1] ـ مؤمنون، ۸.
[2] ـ ممتحنه، ۸ و ۹.
[3] ـ بحار الأنوار، 49، 98.