سوره توبه آیه ۲۱ و ۲۲ | جلسه ۱۵
تفسیر سوره توبه آیه ۲۱ و ۲۲| چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۸/۲۶ | جلسه ۱۵ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَهٍ مِنْهُ وَ رِضْوَانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُقِیمٌ (۲۱)
پروردگارشان آنان را به رحمتی از جانب خویش و خشنودی و بهشتهایی که در آن برای آنان نعمتهای دائمی است، بشارت میدهد.
خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (۲۲)
همیشه در آن خواهند ماند. به راستی پاداش بزرگ نزد خداست.
یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَهٍ مِنْه؛ «یُبَشِّرُ» چون به صیغه مضارع آمده، معنای همیشگی و دائمی میدهد. کسی که به خدا ایمان آورد؛ در راه او هجرت کرد و با مال و جانش جهاد نمود، منزلت بزرگی نزد خدا مییابد و رستگار میشود. چنین کسی را خداوند به رحمت خود بشارت میدهد. این بشارت دائمی است و همین امروز هم وجود دارد. اگر پرده برداشته شود و کسی را که در این وادی نیست ببیند، میفهمد او چقدر در تنگی و گرفتگی است، امّا وی در راحتی و فراخی است؛ نهایت گرفتاریاش بیپولی است.
«رحمت» یعنی وسعتی که خداوند در قلب و روح مؤمن قرار میدهد. کسی که اهل نماز و روزه و یاد خدا نیست، اگر درونش را بنگرید، ضیق است؛ اگر کسی توهینی به او کند یا غیبتش کند یا مالش را بدزدد، بسیار پریشان میشود و به هیچ وجه حاضر نیست گذشت کند، ولی شخص مؤمن این طور نیست؛ میتواند خود را حفظ کند و به راحتی ببخشد؛ این وسعت درون است.
﴿وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أعْمىٰ﴾[1]
«و هر کس از یاد من روى گرداند، زندگى تنگى خواهد داشت و روز قیامت او را کور محشور مىکنیم.»
زندگی تنگ یعنی همین الان در فشار قبر است؛ لذا مجبور است خود را به لهو و لعب و منکرات مشغول کند، در حالی که روز به روز بدتر میشود.
وَ رِضْوَان؛ خداوند مؤمن را بشارت میدهد که من از شما راضی و خرسندم. کسی که به توفیق خداوند، اعمال صالح انجام میدهد؛ در انجام واجبات و ترک محرمات جدی است و نظری جز خدای تعالی ندارد، وقتی میفهمد خدا از او راضی است، دیگر کاری به بهشت ندارد. بهشت او همین رضای خداست، نه حور و قصور و نعمتهای دیگر. عیبی هم ندارد انسان برای بهشت کار کند؛ حورالعینهایی که پیر نمیشوند؛ خوراکهایی که هر طور اراده کند، هست و کثافتهای اینجا را ندارد، امّا صحبت از لذتی است که از جمال آنها میتوان برد.
وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُقِیم؛ این بهشت ابدی، هرگز از مؤمن جدا نمیشود و تقاضای ملاقات او را میکند؛ در همین عالم همراه اوست و در عالم دیگر ظاهر میشود. بهشت چیزی نیست که بعداً درست کنند. اگر در روایت است از پیامبر که فرمود:
«در شب معراج چون به بهشت وارد شدم، دیدم زمین مسطحى را که ملائکهها در آن بقعه بزرگى میساختند؛ یک خشت از طلا و یک خشت از نقره، و دیدم گاهى میسازند و گاهى میایستند. پرسیدم: چرا گاهى میسازید و گاهى توقف میکنید؟ گفتند: توقف میکنیم تا مصالح برسد. گفتم مصالح شما چیست؟ گفتند: ذکر مؤمن است که بگوید: «سبحان اﷲ و الحمد للّه و لا اله الّا اﷲ و اﷲ اکبر» هر گاه نگوید، توقف مىکنیم.[2]
اینها برای فهم مردم عادی است. همین که شخص، یاد خدا باشد، این نعمتها فراهم میشود. زیربنا، یاد خداست.
کمتر کسی میفهمد که روح انسان چه وسعتی دارد؛
أ تَزعَمُ أنَّکَ جِرْمٌ صَغیر |
وَ فِیکَ انْطَوَى العالَمُ الأکبَرُ |
تو پندارى همین جرم صغیرى |
جهانى در نهادت هست پیدا |
چشمهای دنیایی بیشتر در پی طلا و نقره است، امّا در بهشت طلا و نقره مادی نیست؛ سنگ نیست. همه چیز به نحو دیگری است. اگر انسان خواب خوبی از آنجا میبیند و چند روز شاد است، اندکی از عالم برزخش را نشانش دادهاند؛ ظهور ذرهای از عالم برزخ و قیامت است، امّا باز هم شبیه چیزهایی است که اینجا میبیند. در آنجا درخت و میوه و گل هست، امّا شبیه اینجا نیستند؛ آنجا صحبت از چوب و آب و گِل نیست؛ آنجا ظهور عمل انسان؛ ذکر و یاد خدا و توجه به قرآن است. ظهور همهی اینها، گل و ریحان و بوی عطر است که بعد ظاهر می شود. آری؛ خدا نمیخواهد اینجا چیزی برای شخص ظاهر شود تا مغرور نشود.
خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیم؛ بشارت یافتگان به رحمت و رضوان پروردگار همیشه در بهشتی که او معیّن کرده خواهند بود. «ابداً» تأکید «خالدین» است.
خداوند هرگز کم نمیآورد. در این عالم ماده، آنچه دیده میشود در مقایسه با آنچه نمیبینند، چقدر است؟مثل ریگی در بیابان. این همه، ظهور آنجاست و نسبت به عالم امر و عالم ملکوت، مثل ریگی در بیابان است. هر چه اینجاست، ماده است؛ این بدن، ماده است، ولی این بدن، شما نیستید؛ لذا میگویید «چشم من، بدن من». نمیگویید «من چشمم، من دستم، من بدنم». بدن، صرفاً پوستینی است که باید روح از آن به عنوان مرکب و قالب استفاده کند تا قوی شود و آماده شود برای عالم دیگری که منتظرش هستید. مهم روح، وجود و عالم امر ماست که بدن ما را میچرخاند و روزی بدن را رها کرده، آماده میشود برای اوج گرفتن به جای دیگر.
[2] ـ ارشاد قلوب دیلمی، 1، 85.