سوره توبه آیه ۱۲۳ | جلسه ۸۴
تفسیر سوره توبه آیه ۱۲۳| یکشنبه ۱۳۹۶/۰۹/۲۷ | جلسه ۸۴ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَهً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ (۱۲۳)
ای کسانی که ایمان آوردهاید با کافرانی که نزدیکِ شما هستند بجنگید و باید در شما صلابت ببینند و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا؛ ای کسانی که ایمان آوردید. معمولاً قرآن کریم در خطاب به مؤمنان، از عبارتِ «آمَنوا» به صیغۀ ماضی استفاده میکند تا معلوم شود مخاطبش کسانی هستند که در دینِ خود استقامت دارند؛ یعنی از گذشته تابهحال بودهاند و تازهوارد نیستند.
مسلمانان در مکه، سیزده سال در فشارِ شدیدِ کفّار قرار داشتند، مخصوصاً سه سالی که در شعبِ ابیطالب بودند. در این مدت دستورِ جهاد نبود. برخی مسلمانان میگفتند چرا دستورِ جهاد صادر نمیشود تا با این کفّار بجنگیم؟ امّا وقتی به مدینه آمدند، دستورِ جهاد صادر شد. جهادها هم بیشتر جنبۀ دفاعی داشت و خیلی کم جهادِ ابتدایی بود؛ مثل فتحِ مکه، آنهم بدون جنگ و به راحتی حاصل شد.
اکنون خدای تعالی به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله دستور میدهد اگر خواستید با جهادتان، کفّار را به اسلام دعوت کنید (جهاد ابتدایی) که البته باید به امرِ پیامبر یا امام معصوم یا نایبِ خاصِ امام باشد، ابتدا با کسانیکه نزدیکِ شما و هممرزتان هستند، جهاد کنید. اگر همان ابتدا که مرزهای اسلام منحصر به مدینه بود، مسلمانان میخواستند بهجای اطرافِ مدینه یا مکه به ایران یا روم لشکرکشی کنند، کافران وقت را غنیمت میشمردند و مدینه را تصرف میکردند، مخصوصاً در آن زمان که اسلام، نهالی ضعیف و شکننده بود؛ لذا خداوند میفرماید: «یَلونَکُم» یعنی نزدیک و همجوارتان.
این دستور منحصر به جهاد نیست؛ پس مثلاً اگر میخواهید تربیت کنید و عقایدِ اسلامی و اخلاقِ اسلامی را یادِ کسی بدهید، اول از خودتان شروع کنید؛ از پدر و مادر، برادر و خواهر، همسر و فرزندان و آنهایی که نزدیکِ شما هستند. این جهادِ دینی است. خدای تعالی در سورۀ تحریم میفرماید:
﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا قوا أَنفُسَکُم وَ أَهلیکُم ناراً وَقودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَهُ عَلَیها مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعصونَ اللَّـهَ ما أَمَرَهُم وَ یَفعَلونَ ما یُؤمَرونَ﴾[1]
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید خود و خانوادهتان را از آتشی که هیزمِ آن، مردم و سنگهاست نگه دارید. بر آن آتش، فرشتگانی خشن و سختگیر گمارده شده که از آنچه خداوند دستورشان داده سرپیچی نمیکنند و آنچه دستور دارند، انجام میدهند.»
پس اول باید نزدیکان و رفقای خود را دعوت به اسلام و دین و اخلاقیات کنیم. عاقلانه نیست رفیقمان را رها کنیم تا هرطور خواست بشود و به دورترها بپردازیم. از جهت علمی هم همینطور؛ اگر میخواهید ترویجِ علم کنید، اول کسانی را جلو بیاورید که جدیّت و خصوصیتِ خاصی نشان میدهند، نه کسانی که از جهت ذهنی کندترند. این هم نوعی نزدیکی است؛ نزدیکی به علم و پیشرفت در هر زمینه.
بعضی هم در تفاسیرِ عرفانی گفتهاند: ازجمله نزدیکترین کسان به انسان، نفسِ اوست که باید با آن جهاد کند. این سخن، نه بهعنوانِ تفسیرِ آیه یا ظهورِ آن، بلکه بهعنوانِ انتقالِ ذهن به مطلب، یک واقعیت است، مخصوصاً که آیات و رویاتِ بسیاری دربارۀ نفس و لزومِ مراقبت از خویش و لحاظ کردنِ خدای تعالی وارد شده است.
﴿وَ ما أُبَرِّىُ نَفْسی اِنَّ النَّفْسَ لَأمّارَهٌ بِالسُّوءِ اِلّا ما رَحِمَ رَبّی﴾[2]
«من نفسِ خود را تبرئه نمىکنم. بهراستى نفس، پیوسته به بدىها دستور مىدهد، مگر کسى را که خدا بر او رحمت آورد.»
بهراستی یکی از کافرترین کافران، نفسِ انسان است و آدم شدنش سخت است. هر لحظه، به حسابِ خلقیاتِ بدش، شکلی پیدا میکند؛ گاه از سرِ کبر، پلنگ میشود؛ گاه در اثرِ کینه مثل مار میشود؛ گاهی نادانی و نافهمی پیش میگیرد و خر میشود و بعضی اوقات نیز مثل اسب تیز میشود.
این وضعِ نفس است تا وقتیکه آدم شود. لذا پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله که فرمود: «أسْلَمَ شیطانی بیدی» (شیطانم را با دستِ خود تسلیم کردم) شیطانِ خارجی منظورشان نبود؛ نفس بود. البته آن بزرگوار [مثل ما] نفس نداشت و با کمک خدای تعالی نفسشان مسلمان شده بود. امّا نفسِ ما به این زودی زیرِبار نمیرود؛ لذا دستور داریم همیشه با آن مخالفت کنیم. همین انجام واجبات و ترک محرمات، همچنین التزام به مستحباتِ مؤکد و مکروهاتِ شدید، مخالفتِ خوبی با نفس است.
وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَه؛ «غلظت» در ظاهر یعنی تند و تیزی با کافران؛ یعنی باید کافران در شما غلظت ببینند. شاید در نگاه اول بهنظر برسد که یعنی بکشید و اسیر کنید و رحم به آنها نکنید؛ همانطور که دیگران هستند. یا برای مثل امروز بمب شیمیایی و هیدروژنی بیندازید، ولی منظور این نیست. آنچه اسلام بر آن تأکید دارد، این است که در جنگ کاری به زنها و بچهها نداشته باشید؛ آب را بر دشمن نبندید؛ درختان را قطع نکنید، مگر آنکه استثنایی دربین باشد؛ ابتدا به جنگ نکنید و اگر پناهنده یا تسلیم شدند، پناهشان دهید.
غلظت در آیه بهمعنای آنچه از نفس ظاهر میشود، نیست. وقتی انسان به خشونت رومیآورد، مخصوصاً وقتی میبیند دشمن، عدهای از مسلمانها را کشته، چنانچه بر آنها مسلط شود، چهبسا عدۀ زیادی را از بین ببرد، درحالیکه میشد بهتر از این کار کرد و بدون خونریزیِ زیاد، دشمن را تسلیم کرد. پس غیظِ نفسانی ممنوع! هرگز اسلام و قرآن اجازه ندادهاند کسی بهحسابِ نفس جلو برود، بلکه همواره تأکید میکند که باید جلوی نفس را گرفت و فقط برای خدا جهاد کرد.
غلظت در اینجا بهمعنای ستبری و محکم بودن است؛ یعنی ترسی نداشته باشید و بدانید خدا همراهتان است؛ لذا در آخر میفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِین». بدانید که خدا با متقین است. شخصِ باتقوا که سعی میکند همۀ اعمالش برحسبِ قرآن و سنّت باشد، در جهاد نیز نفسِ خود را دخالت نمیدهد.
امّا محکم شدن [و صلابت] در چیست؟ در این است که از اولِ بلوغ، بلکه پیشاز آن، مواظبِ شرعیات و اوامرِ خدای تعالی باشد که چه چیز واجب است و چه چیز حرام! این باید درونِ انسان قرار بگیرد که اگر خواست حرامی انجام دهد، مثل زهر برایش تلخ باشد، برعکس، واجبات را مثل کسیکه گمشدۀ مهمی دارد، بدون فوتِ وقت انجام دهد؛ اولِ وقت نماز بخواند و وقتی خواند، مثل اینکه باری از دوشش برداشته شده، سبک شود، همچنین در واجباتِ دیگر. وقتی صحبت از امرِ خدا میشود، باید چنین [صلابتی] در شما ببینند.
خدای تعالی در سورۀ انفال میفرماید:
﴿وَ أعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ یَعْلَمُهُمْ﴾[3]
«و هرچه مىتوانید از نیرو و اسبانِ ورزیده در برابر آنان آماده کنید تا بهوسیلۀ آنها دشمنِ خدا و دشمنِ خود و کسانِ دیگرى غیراز اینها را که نمىشناسید و خدا آنها را مىشناسد، بترسانید.»
وقتی میفرماید: «آنچه میتوانید از اسباب و وسایلِ جهاد آماده کنید» حتماً باید تقوا هم باشد؛ یعنی هم دینِ خودت قوی باشد و هم سعی کنی دیگران را با خدا آشنا کنی. باید کسانی، زیرِنظرِ حاکمِ اسلامی، مردم را به قرآن و سنّت آشنا کنند و حواسشان باشد که آنها بندۀ خدا شوند.
قرآن کریم از اول تا آخر بر توحیدِ خدای تعالی و پرستشِ او تأکید دارد. همواره دعوت به ایمان و عمل صالح میکند و حدود ۵۰ مرتبه بار عبارتِ «الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» تکرار شده است. در آیاتِ مختلف نیز میفرماید: «اعبُدُوا اللَّـه» بندۀ خدا باشید؛ جز پروردگار یکتا کسی را نپرستید. حتی به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله میفرماید:
﴿إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلٰکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ﴾[4]
«تو نمیتوانی هرکس را دوست داری، هدایت کنی، بلکه خدا هرکه را بخواهد هدایت میکند.»
منظور اینکه ﴿وَ أعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه…﴾ باید در کنارِ آماده کردنِ سلاحهای مدرن، ایمان و اخلاقِ مردم هم خوب باشد و در دینشان محکم و ستبر باشند. هرچه ایمان قویتر باشد و مردم مهذب باشند، با هم متحدتر [و طبعاً قویتر] میشوند. باید سعی کنند نیازهای مردم را برآورده کنند و تا جایی که ممکن است فقر از مردم زائل شود.
بنابراین ستبری باید از درون و بیرون باشد؛ یعنی باید در دینشان هم محکم باشد؛ لذا میفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ» یعنی سربازِ اسلامی، باتقواست؛ هرگز واجبی را ترک نمیکند و حرامی انجام نمیدهد (آنها را میشناسد) و با زیردستانِ خود مهربان است. در اواخرِ همین سورۀ توبه، دربارۀ پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و اشتیاقِ او به هدایت و مهربانیاش با مؤمنان میفرماید:
﴿لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ﴾[5]
«پیامبری از خودتان بهسوی شما آمد که رنجِ شما بر او گران است؛ مشتاقِ شماست و با مؤمنان رئوف و مهربان است.»
تهذیبِ نفس با قرآن
هرچه لازمۀ تهذیبِ نفس بوده، در قرآن و سنّت آمده است. مهمترینِ آن، همان است که در ابتدای قرآن، در سورۀ حمد میخوانیم:
«بِسمِ اللَّـهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم» هرکاری را با نامِ خدا شروع کنید و با کمک گرفتن از او انجام دهید.
«الحَمدُ لِلَّـهِ رَبِّ العالَمین» شکر و حمد ازآنِ خدایی است که پروردگارِ عالمین است. همیشه شکرِ خدا بر زبانت باشد. در سختی و راحتی بگو «الحَمدُ لِلّه». در بدیهای ظاهری هم بگو: شکر خدا که هنوز زنده هستم. اگر سختیها خیلی زیاد شد، باز هم بگو: «الحَمدُ لِلّه» بدان که خدا دوستت داشته. دوست داشتنِ خدا گاهی اینطور است که بلا میفرستد: «البَلاءُ لِلوَلاء».
«الرَّحمٰنِ الرَّحیم» خدای من در دنیا و آخرت رحمان و رحیم است و به من رسیدگی میکند.
«مالِکِ یَومِ الدّین» مالکِ روزِ قیامتی است که اولین و آخرین در آن جمع میشوند؛ پس مالکِ همهچیز است.
«إِیّاکَ نَعبُدُ» فقط تو را عبادت میکنم و بندۀ تو هستم؛ نه بندۀ نفسم و نه بندۀ دیگران. «وَ إِیّاکَ نَستَعین» فقط از تو کمک میخواهم. اگر به پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام توسل میجوییم، بهخاطرِ این است که واسطه هستند و خودت قرارشان دادی، همچنانکه هر واسطهای را تو قرار دادی.
«اهدِنَا الصِراطَ المُستَقیم» خدایا خودت ما را هدایت کن؛ رهامان نکن؛ ما را در راه مستقیمی بینداز که به تو برسیم. کسیکه میپرسد چکار کنیم؟ صبح و شام در نمازهاتان از خدا هدایت را بخواهید. وقتی صبح و شام به خدا گفتی و دائم خواستی، بهتدریج حرکت میکنی و اگر وسایلی لازم باشد، برایت میفرستد. مهم این است که قرآن را رها نکنی!
«صِراطَ الَّذینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم» این همه امامان و اولیای بزرگ و مؤمنان را هدایت کردی، مرا هم جزء همانها قرار ده.
«غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِم وَ لَا الضّالّین» مانند کسانی نباشم که خودشان خواستند ظالم و مغضوب باشند و شدند؛ خودشان خواستند گمراه شوند و شدند.
یک دورۀ کاملِ توحید در این سورۀ حمد است و بعد هم سورۀ توحید.
خدا کمک کند بتوانیم آنچه غرضِ بندگی خدای تعالی است، انجام دهیم. بهتر از این نمیشود که عمرمان را در راه رضای خدا صرف کنیم. البته آدم باید کمی خود را جمع و جور کند؛ یعنی حواسش به خصوصیات خودش باشد؛ در این صورت چیزهایی را که لازم نیست، دنبال نمیکند و افکارش را متشطط نمیسازد.
خدایا آیندۀ مارا بهتر از گذشته قرار ده!
[1] ـ تحریم، ۶.
[2] – یوسف، ۵۳.
[3] ـ انفال، ۶۰.
[4] ـ قصص، ۵۶.
[5] ـ توبه، ۱۲۸.