سوره توبه آیه ۱۲۰ و ۱۲۱ | جلسه ۸۲
تفسیر سوره توبه آیه ۱۲۰ و ۱۲۱| یکشنبه ۱۳۹۶/۰۹/۱۲ | جلسه ۸۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَهِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لَا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لَا نَصَبٌ وَ لَا مَخْمَصَهٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَ لَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ (۱۲۰)
شایسته نیست اهلِ مدینه و بادیهنشینانِ اطرافشان از رسول خدا تخلف کنند و جانِ خود را از جانِ او عزیزتر شمارند؛ زیرا هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی در راه خدا به آنان نمیرسد و در هیچ کجا که کافران را بهخشم آورد قدم نمیگذارند و از دشمن هیچ ناراحتی نمیبینند، مگر آنکه بهخاطرِ آن عملِ صالحی برایشان نوشته میشود. یقیناً خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمیکند.
وَ لَا یُنْفِقُونَ نَفَقَهً صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً وَ لَا یَقْطَعُونَ وَادِیًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (۱۲۱)
و هیچ مالی، کم یا زیاد، انفاق نمیکنند و هیچ سرزمینی را نمیپیمایند، مگر اینکه برایشان نوشته میشود تا خداوند بهتر از آنچه کردند به آنها پاداش دهد.
مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَهِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَاب؛ «ما» در اینجا «مای نافیه» است؛ یعنی صحیح نیست و نباید اینطور باشد برای اهل مدینه و اعرابی که نزدیکِ آنها هستند که تخلف کنند و خود را از پیامبر اکرم کنار بکشند. حواسشان به خودشان باشد و پیامبر را فراموش کنند تا جانِ خود را حفظ کنند.
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لَا نَصَبٌ وَ لَا مَخْمَصَهٌ…؛ اگر جانِ پیامبر را بیشتر از خودشان دوست داشته باشند، هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی در راه خدا به آنها نمیرسد و قدم نمیگذارند در جایی که موجب خشمِ کفّار شود و از دشمن چیزی به آنها نمیرسد، مگر اینکه خدا برایشان عمل صالح مینویسد.
إِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ؛ چنین کسانی نزد خدا نیکوکار محسوب میشوند و خداوند اجرشان را ضایع نمیکند.
وَ لَا یُنْفِقُونَ نَفَقَهً صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً…؛ هیچ پولی -کم یا زیاد- انفاق نمیکنند و صحراها را طی نمیکنند، مگر اینکه برایشان نوشته میشود و خداوند بهتر از عملشان به آنها جزا میدهد.
این آیات بعداز آیات مربوط به جنگ تبوک است که سیهزار نفر همراه پیامبر رفتند و عدهای هم تخلف کردند و نرفتند. اکنون خدای تعالی در مقام دلجویی از مسلمانان میفرماید: نباید از دستور پیامبر تخلف کنید و جانِ خود را از جانِ او مهمتر و عزیزتر بدانید. بدانید که هر رنجی در راه خدا به شما رسید، از خدا دور نیست و همه به حساب میآید و پاداش دارد. اگر هم مالی در راه خدا دادید، خداوند بهترین اجر را به شما میدهد.
وقتی پیامبر اکرم از مکه به مدینه آمدند، جنگهایی پیش آمد که بیشتر جنبۀ دفاعی داشت. یعنی دشمن حمله میکرد و مسلمانان دفاع میکردند، بعضی هم مثل فتح مکه اینطور نبود. در این جنگها بعضی اصلاً شرکت نمیکردند و بعضی هم وسطِ کارزار فرار میکردند؛ مثل جنگ احد و جنگ هوازِن.
خدای تعالی در این آیات میفرماید: چرا شما مسلمانان دربارۀ پیامبرتان اینطور بیوفا هستید که جانِ خود را بر جانِ او مقدم میدارید و رفاه و آسایشِ خود را بر دفاع از ایشان و کمک به دینِ خدا ترجیح میدهید؟
در زمان مولا علی علیهالسلام هم همین بود. در جنگهایی که برای آن حضرت پیش آمد؛ جنگِ جمل، صفین و نهروان، برخی تخلف کردند و برخی هم مقابل ایشان ایستادند. در جنگ نهروان دوازدههزار نفر مقابل ایستادند که هشتهزار نفرشان با نصیحتهای امام و ابن عباس بیرون آمدند، ولی دست از عقایدشان برنداشتند. چهارهزار نفر دیگر هم ماندند تا هلاک شدند.
در زمان امام حسن علیهالسلام هم مسلمانان تخلف کردند، بطوری که سرانجام حضرت مجبور به صلح با معاویه شد و اگر صلح نمیکردند، معاویه با شیطنتی که داشت، همه چیز را از بین میبرد و اثری از اسلام باقی نمیگذاشت. صلحِ امام حسن علیهالسلام برای مسلمانها بسیار نافع بود و پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله پیشاز آن از این موضوع خبر داده بودند. وقتی هم که امام حسین علیهالسلام حرکت کرد، جز عدۀ اندکی، کسی یاریاش نکرد. فقط میآمدند و نصیحت میکردند که بهسوی کوفه نرو!
نظیرِ این آیه، با بیانِ دیگری در همین سورۀ توبه آمده است؛ آنجا که میفرماید:
﴿قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَ مَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ﴾[1]
«بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و بستگانتان و اموالى که بهدست آوردهاید و تجارتى که از کسادى آن بیم دارید و خانههاى دلخواهتان در نظرِ شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه خدا محبوبتر است، منتظر باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خدا هرگز فاسقان را هدایت نخواهد کرد.»
کسیکه خود یا متعلقاتش را بر پیامبر، ائمۀ اطهار و دینِ خدا ترجیح دهد، فاسق است؛ یعنی باطناً از دین بیرون رفته، ولو ظاهراً اظهار دین کند.
دفاع از دین
یکی از واجباتی که برعهدۀ همۀ ماست، دفاع از حریمِ اسلام است و مردمِ ایران امتحانِ خوبی در این زمینه پس دادند؛ در سالهای ۵۹ تا ۶۷ چقدر جبهه رفتند؛ جهاد کردند؛ شهید شدند و خودشان را فدای دین کردند. واقعاً هم دین در خطر بود. هدفِ دشمن این بود که دیگر نامی از شیعه و اسلام باقی نماند. اگر هم میماند، چیزی شبیه بعضی کشورها میبود که ظاهری بیشتر از اسلام ندارند.
امروز هم همینطور است. امروز هم دفاع از جمهوری اسلامی واجب است؛ چراکه اسمِ اسلام و قرآن در کار است. ممکن است تخلفاتی از جهتِ بعضی احکام بشود، ولی اصل باید باشد و مؤمنان در هرجا باشند آمادۀ دفاع هستند.
دشمنانِ ما دستشان در دستِ هم است؛ همه هجوم میآورند و خوشحال میشوند جمهوری اسلامی از بین برود و کسانِ دیگر بیایند؛ اگر هم آمدند، دیگر مثل آنوقت نیست، خیلی بدتر است. لذا دفاع از حریمِ اسلام بر همه واجب است و نمیتوان گفت: «ما گذشتیم. شما بیخود کردید، رفتید و مرگ بر شاه گفتید و بعد هم اینطور شد!» گفتنِ این حرفها، به شوخی هم صحیح نیست. این که فکر کنید اگر دشمنان آمدند کسی دنبالِ اینها نمیرود و کمکِ اینها نمیکند، حرفهای عامیانه و بیخود است.
از جهتِ فردی نیز بر هرکدام از شما واجب است از دینِ خود محافظت کنید! دینِ شما چیست؟ دینِ شما اسلام است؛ یعنی خدا، پیامبر، ائمۀ اطهار علیهمالسلام، قیامت و صفاتِ خدای تعالی. امّا چطور باید حفاظت کنید؟
اگر در مجلسی مسخرهتان کردند، باید حرف بزنید و جواب بدهید. اگر دین، قرآن، پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام را مسخره کردند، باید حرف بزنید و دفاع کنید. دفاع از دین یعنی دفاع از پیامبر و قرآن. فرقی بین امروز و آنروز نیست.
یکی دیگر از چیزهایی که باید بهعنوانِ دین از آن دفاع کرد «مؤمن» است. اگر کسی بهخاطرِ اینکه مؤمن است؛ خدا، قرآن، پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام را قبول دارد و نماز میخواند، مورد تمسخرِ عدهای قرار گرفت، باید از او دفاع کنید، همانطور که از دینتان دفاع میکنید. فرقی بین شما و برادر و خواهرِ مؤمنتان نیست؛ فرقی بین دینِ شما و دینِ آن شخص نیست؛این دفاع از دین است، نه از شخص خاص.
خانمی آمده بود و میگفت: شوهرِ من مدتها بهخاطرِ ناراحتیهایی که داشتیم، نماز نمیخواند و اهلِ دود و این چیزها بود. پساز مدتی توبه کرد و از آن راه دست کشید و شروع کرد به نماز خواندن، ولی حالا ناراحتیهایی برای بچهمان بوجود آمده و شوهرم میگوید: دیدی شروع کردم به نماز خواندن و دوباره ناراحتی برایمان پیش آمد؟ معلوم میشود نماز فایدهای ندارد.
این مسائل کشف میکند انسان، زندگیاش، مالش، جانش و سلامتیِ خود و بچههایش را ترجیح میدهد بر دینش. دین یعنی پیامبر، قرآن و خدا. آیه هم همین را میگوید که شما نباید از پیامبر تخلف کنید؛ نباید از دینِ خود تخلف کنید!
﴿قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَ مَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ﴾[2]
«بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و بستگانتان و اموالى که بهدست آوردهاید و تجارتى که از کسادى آن بیم دارید و خانههاى دلخواهتان در نظرِ شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه خدا محبوبتر است، منتظر باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خدا هرگز فاسقان را هدایت نخواهد کرد.»
محبوبتر یعنی ارزشِ این چیزها پیشِ شخص بیشتر باشد و اینها محبوبتر از دین باشند. همین که میگوید: «ما هرچه دعا میکنیم و نماز میخوانیم، روزبهروز کارمان بدتر میشود، پس دیگر نماز نمیخوانیم» آیه شاملِ حالش میشود.
اگر ما دین داریم و خدا را قبول داریم، بهخاطرِ این است که حیوان نیستیم. به این دنیا آمدهایم تا کسی را که جانمان است و همراهمان است، بشناسیم و او خدای تعالی است. میخواهیم او را بشناسیم. آمدیم در این دنیا تا کسانی را که محبوبِ خدای تعالی هستند، بشناسیم و آنها را دوست بداریم، حتی بیشتر از خودمان دوستشان بداریم.
ببینید در روایات چقدر سفارش شده که وقتی مؤمنی را میبینید، او را بر خود ترجیح بدهید؛ به او برسید؛ مواظب باشید مبادا به او توهین کنید و… اینها همه برای این است که مؤمن، خدا و پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام را قبول دارد. هیچکس حق ندارد او را بکوبد یا بین مردم تحقیرش کند. تحقیر کردن از روی نفس است. بله؛ گاهی ممکن است حالِ احوالپرسی کردن نداشته باشید یا نتوانید مقابلش بلند شوید یا درست احترام و پذیراییاش کنید یا مثلاً حالِ خاصی دارد که نمیخواهید احترامش بگذارید، ولی یکوقت چون مؤمن است، او را بد میشمارید؛ این بد است.
احترامِ مؤمن از منظرِ روایت
بر این روایات فکر کنید و ببنید طبق این آیه چه استفادهای از آنها میکنید.
در جلد ۲ کافی، باب «مَن اذی المسلمین و احتقرهم» ۱۱ روایت وجود دارد. در روایتِ اولِ آن که صحیحه است، از امام صادق علیهالسلام نقل شده:
«قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ آذَى عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ وَ لْیَأْمَنْ غَضَبِی مَنْ أَکْرَمَ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ مِنْ خَلْقِی فِی الْأَرْضِ فِیمَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ لَاسْتَغْنَیْتُ بِعِبَادَتِهِمَا عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقْتُ فِی أَرْضِی وَ لَقَامَتْ سَبْعُ سَمَاوَاتٍ وَ أَرَضِینَ بِهِمَا وَ لَجَعَلْتُ لَهُمَا مِنْ إِیمَانِهِمَا أُنْساً لَا یَحْتَاجَانِ إِلَى أُنْسِ سِوَاهُمَا»[3]
«خداى عزّوجلّ فرماید: با من اعلانِ جنگ دهد آن کس که بندۀ مؤمنِ مرا بیازارد، و از خشمِ من آسوده خاطر باشد آن کس که بندۀ مؤمنِ مرا گرامى دارد. اگر در مشرق و مغربِ زمین هیچ آفریدهای از آفریدگانم نباشد، جز یک مؤمن به همراه پیشوایى عادل، من به عبادتِ آن دو از همۀ آنچه در زمینم آفریدهام بىنیاز باشم و هفت آسمان و هفت زمین به آنها برپا باشد و براى آن دو، از ایمانشان، اُنسی قرار دهم که نیاز به اُنسِ دیگرى نداشته باشند.»
وقتی حضرت میفرماید: «خداوند چنین فرموده» یعنی این تفسیرِ قرآن است. شاید اشاره به آیه و سورهای نکنند، ولی از قرآن است. آنها از خودشان چیزی نمیگویند؛ همه از قرآن است و ایشان مفسرِ قرآن هستند.
امامِ عادل یعنی امام معصوم یا کسانی که اولیای خدا باشند.
در روایتِ سوم این باب، امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت کنند:
«قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی»[4]
«خدای تعالی میفرماید: هرکس به یکی از دوستانِ من اهانت کند، محققاً به جنگِ با من کمین کرده است.»
چرا اینطور است؟ چون مؤمن، دلش با خداست. وقتی توجه دل به خدای تعالی باشد، اگر کسی او را مسخره کند، گویی خدا را مسخره کرده است، نه اینکه او خدا باشد یا خدا در او حلول کرده باشد؛ همین توجه به خدای تعالی، موجب میشود مقدرای رنگِ آثار و صفاتِ او را پیدا کند؛ به همین جهت خداوند میگوید: او الآن، با این وضعی که دارد، از دوستان من است. لذا مسخره کردنِ او، جنگ با خداست.
وقتی کسی، مؤمنِ خوبی را که واقعاً خالص است و حالِ خوبی در نماز پیدا کرده، مسخره میکند، با اینکه میفهمد این بندۀ صاف و سادهای است، آمادۀ جنگ با خدا شده است. تو چه میدانی! شاید او یکی از دوستانِ خدا باشد.
حال اگر کسی سعی کرد تمامِ اوقاتش در ۲۴ ساعت، یاد خدا باشد، دیگر چه نوع آدمی است و اگر کسی او را مسخره کند، چه میشود! چه میداند آدمی؛ شاید واقعاً کسانی چنین حالی داشته باشند؛ لذا باید مؤمنان و شیعیان علی ولیاللّه را که اخلاص دارند تا آنجا که میتواند احترام بگذارد.
در روایتِ دیگری از امام صادق علیهالسلام نقل شده است:
«مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْکِیناً أَوْ غَیْرَ مِسْکِینٍ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَاقِراً لَهُ مَاقِتاً حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ إِیَّاهُ»[5]
«هرکس مؤمنِ مستمند یا غیر مستمندى را خوار شمارد، خداوند عزّوجلّ پیوسته او را خوار و دشمن دارد تا از خوار شمردنِ آن مؤمن برگردد.»
چرا اعتنایش نمیکنند؟ چون فقیر است یا به کارهای دینش میرسد یا خالصانه کار میکند. اگر به این دلیل مسخرهاش کنند و به او دشنام دهند، مستقیماً با خدای تعالی طرف هستند.
باید حواسمان باشد حتی در شوخی هم اهانت به کسی نکنیم! از خدا میخواهیم و استغفار میکنیم اگر چنین خطایی از ما صادر شده، ما را ببخشد.
[1] ـ توبه، ۲۴.
[2] ـ توبه، ۲۴.
[3] ـ کافی، ۲، ۳۵۰.
[4] ـ کافی، ۲، ۳۵۱.
[5] ـ همان.