اول رمضان ۱۳۹۸- ۱۴۴۰ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
آیا خدایی که اینطور ما را خلق کرده، یک لحظه از ما غافل است؟ حال اگر بخواهد این قلب را نگه دارد آیا کسی میتواند مانع او شود؟ اگر همۀ پزشکان دنیا جمع شوند که این قلب را دوباره بهکار بیندازند، نمیتوانند.اگر با هزاران دستگاه هم این کار را بکنند، وقتی مرگ میرسد، دیگر فایدهای ندارد.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
اول رمضان ۱۳۹۸- ۱۴۴۰ | سهشنبه ۱۳۹۸/۲/۱۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
روایت روز اول
دربارۀ فضیلت قرآن از امام صادق علیهالسلام روایت شده:
«إِنَ هَذَا الْقُرْآنَ فِیهِ مَنَارُ الْهُدَىٰ وَ مَصَابِیحُ الدُّجَى فَلْیَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ یَفْتَحُ لِلضِّیَاءِ نَظَرَهُ فَإِنَّ التَّفَکُّرَ حَیَاهُ قَلْبِ الْبَصِیرِ کَمَا یَمْشِی الْمُسْتَنِیرُ فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ»[1]
«این قرآن کتابى است که در آن نورِ هدایت و چراغهاى شب تار است. پس شخص تیزبین باید چشمِ دل در آن بچرخاند و دیدۀ اندیشه بر نورش بگشاید! چراکه اندیشه حیاتِ دلِ بیناست، چنان که طالبِ نور در تاریکىها بهوسیلۀ نور راه میپیماید.»
برخی قرآن را برای ثوابش میخوانند که البته خوب است. خواندنِ قرآن، حتی بدون فهمِ معنا، ثوابِ بسیار دارد؛ دل را نورانی میکند؛ غم و اندوه را برطرف میسازد؛ کوه مشکلات مادی و معنوی را از میان برمیدارد و حتی مرضهای ظاهری و باطنی بهوسیلۀ آن شفا مییابد؛
﴿وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً﴾[2]
«و از قرآن آنچه شفا و رحمت برای مؤمنان است، نازل میکنیم و ظالمان را جز زیان نمیافزاید.»
کسی که به قصد قربت و فقط برای رضای خدا قرآن بخواند، یقیناً قلبش از مرضها شفا مییابد.
همچنین مطابق روایات حفظ قرآن هم ثوابهای فراوانی دارد. حافظ قرآن نزد ملائکه مشهور است. در قیامت به حافظ قرآن گفته میشود قرآن بخوان و بالا برو!
از حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام روایت شده:
«إِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّهِ عَلَى قَدْرِ آیَاتِ الْقُرْآنِ یُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ فَیَقْرَأُ ثُمَّ یَرْقَى»[3]
«درجات بهشت بهاندازۀ آیات قرآن است. به او (مؤمن) گفته شود: بخوان و بالا رو؛ پس میخواند و بالا میرود.»
لازم است شخص مؤمن از خودِ قرآن بخواهد و نظرش هم این باشد که از گناهان کبیره و صغیره پرهیز کند. گناه باعث میشود انسان از تلاوت قرآن محروم شود.
همچنین باید قصد قربت داشته باشد، نه قصد ریا و بهرخ کشیدن صدای خود. البته در روایات داریم که با صدای خوب و با تجوید و الحان عرب قرآن بخوانید. امام سجاد علیهالسلام چنان با صوت زیبا قرآن میخواندند که سقاها با مشکهای سنگین میایستادند و به تلاوت حضرت گوش میسپردند. این خوب است، امّا مهمتر این است که به قصد قربت باشد. اگر برای نشان دادن خود، به سبکِ این و آن بخواند تا مردم ذوق کنند، اجرش همان است. هر کاری اگر برای جلوه دادن خود و تعریف مردم باشد، همینطور است.
مهمتر از تلاوتِ قرآن، فکر کردن بر آن است.
﴿أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها﴾[4]
«آیا در قرآن نمیاندیشند یا بر دلهاشان قفل زده شده؟»
غیر از قرائت قرآن باید برای تدبّر در آن نیز وقت جداگانهای اختصاص داد. توفیقی حاصل شده هفتهای دو شب در این مسجد تفسیر قرآن گفته میشود و دوستانی که حاضر میشوند و گوش میدهند، فکرشان در آیات قرآن به جولان میافتد و چهبسا با تفکر بیشتر استفادههای دیگر نیز بکنند.
امّا تفکر در قرآن چگونه است؟ بد نیست در اینجا بهعنوانِ نمونه کمی دربارۀ این آیاتِ سورۀ حمد که هر روز در نماز میخوانیم، تأمل و تفکر کنیم.
﴿اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ ۞ صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّین﴾[5]
«ما را به راه راست هدایت کن ۞ راه کسانی که به آنها نعمت دادی، نه کسانی که به آنان غضب کردی و نه گمراهان.»
«صراط مستقیم» چیست و مصداقش کدام است؟ به خودِ قرآن رجوع میکنیم و آنجا در پی آن میگردیم. در سورۀ یس میخوانیم:
﴿یس ۞ وَ الْقُرْآنِ الْحَکیمِ ۞ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلینَ ۞ عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ﴾[6]
«یس (نام پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله) ۞ قسم به قرآن حکیم ۞ که تو از فرستادگان خدایی ۞ بر صراط مسقیم قرار داری.»
طبق شهادت قرآن، پیامبر اکرم بر صراط مستقیم است و شکی در این نیست. امّا پیامبر چه خصوصیتی داشت که بر صراط مستقیم بود؟ قرآن کریم در همین سورۀ یس میفرماید:
﴿أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین ۞ وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ﴾[7]
«ای بنیآدم آیا با شما عهد نکردم شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست ۞ و مرا بپرستید که راه راست همین است؟»
پس بندگی پروردگار صراط مستقیم و پرستش شیطان نقطۀ مقابل آن است. به لطف خدا ما شیطان را نمیپرستیم؛ یعنی برای او سجده نمیکنیم و آن پلید را خدای خود نمیدانیم.
هر پیامبری آمد، از آدم و نوح و ابراهیم و هود و صالح و موسی و عیسی تا پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله فرمود خدا را بپرستید و مرا اطاعت کنید.
بندگی خدا چگونه است؟
گاهی انسان در تعارفات روزمره به دیگران میگوید بندهام، غلامم. این معنای بنده نیست. در گذشته وقتی مردم بنده و عبد داشتند، هرچه مولا میگفت، بنده باید بیچون و چرا انجام میداد. شهید آیتاللّه دستغیب میگفت کسی رفت بندهای بخرد، پرسید چه میخوری؟ گفت هرچه بخورانی. پرسید چه میپوشی؟ گفت هرچه بپوشانی. پرسید کجا میخوابی؟ گفت هرجا مسکن دهی. گفت میخواهم تو را بخرم، شرایطت را بگو! گفت من بندهام و خواستهای ندارم. هرچه مولا بفرماید، اطاعت میکنم.
با توجه به آیاتی که گذشت، باید با خود فکر کنیم، ببینیم آیا بندۀ خدا هستیم یا خیر؟ خدای تعالی فرموده نماز بخوان، روزه بگیر، خمس و زکات بده، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر کن! میگوییم چشم. فرمود زبانت، چشمت، گوشت، فکرت، شهوتت و همۀ اعضاء و جوارحت را از حرام بازدار! میگوییم چشم. قرآن کریم به گناهان قلبی نیز اشاره کرده است؛ حسد، بخل، کبر، ریا. باید این صفات هم بهتدریج از دل پاک شوند!
بندگی خدا یعنی اطاعتِ او در انجام واجبات و ترک محرمات. صراط مستقیم همین است.
﴿وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ﴾[8]
«و مرا بپرستید که راه راست همین است.»
همیشه از خدا میخواهیم ما را به صراط مستقیم هدایت کند. همانطور که گفته شد رسول گرامی اسلام طبق نصِ قرآن کریم بر صراط مستقیم است؛ چراکه نهایت عبودیت و بندگی را در برابر خدای تعالی دارد. لازمۀ بندگی کامل برای ایشان این است که لحظهای و حتی کمتر از آن از خدای تعالی غافل نباشد و نبود. بهقول حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت پیامبر اکرم یکهزارم ثانیه از خدای تعالی غافل نبود.
سؤال: آیا خدای تعالی لحظهای از پیامبر غافل است؟ مگر نمیگوید من از رگ گردن به شما نزدیکتر هستم؟ پس یعنی خداوند لحظهای از ما غافل نیست. حال اگر کسی چون پیامبر و کسانی که تابع ایشاناند، یک لحظه از خدا غافل شوند، به همان اندازه از جادۀ عبودیت بیرون رفتهاند و نباید این اتفاق بیفتد.
هرکس به خودش نگاه کند، میبیند مثلاً این قلب در دقیقه ۷۰ مرتبه میزند. آیا کسی حواسش به آن است؟ خون از یک طرفِ آن وارد و از طرف دیگر خارج میشود. با جویهایی که خدای تعالی در سراسر بدن کشیده، خون به همراه غذا و اکسیژن به همۀ سلولها میرسد و دیاکسید کربن از آنها جذب و از طریق رگهای دیگری دوباره به قلب برده میشود. چگونه بدن بدون دخالت ما سالها بدین منوال کار میکند؟
آیا خدایی که اینطور ما را خلق کرده، یک لحظه از ما غافل است؟ حال اگر بخواهد این قلب را نگه دارد آیا کسی میتواند مانع او شود؟ اگر همۀ پزشکان دنیا جمع شوند که این قلب را دوباره بهکار بیندازند، نمیتوانند.اگر با هزاران دستگاه هم این کار را بکنند، وقتی مرگ میرسد، دیگر فایدهای ندارد.
اینقدر ما در برابر پروردگار ضعیفیم. هر قدرتمندی همین است.
گویند روزی هارونالرشید به بهلول گفت مرا پندی ده.
بهلول گفت اگر در بیابانی گیر افتادی و تشنگیات به حدی رسید که اگر آب نخوری میمیری و کسی پیدا شد به تو آب بدهد، امّا به این شرط که نیمی از حکومتت را بستاند، آیا میدهی؟
هارون گفت آری.
بهلول گفت حال اگر نتوانی آب را دفع کنی و هیچکس نتواند تو را کمک کند، جز یک نفر و آنهم به این شرط که نیم دیگر سلطنتت را به او ببخشی، آیا میبخشی؟
هارون گفت آری.
بهلول گفت: سلطنتی که با یک جرعه آب و دفع آن برابر باشد، دل بستن نشاید.
کسی که دنبال دنیا میرود و هموغمش همین میشود، آخر دست و پایش را میگیرند و در گور میگذارند و پای ارث و میراثش مینشینند.
صراط مستقیم راه کسانی است که خداوند به آنها نعمت داد. ﴿صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ﴾
در سورۀ نساء میفرماید:
﴿وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً﴾[9]
«آنان که خدا و پیامبر را اطاعت کنند، همنشین کسانى خواهند بود که خداوند به آنان نعمت بخشیده است؛ از پیامبران و راستگویان و شهیدان و شایستگان و آنان رفیقانى نیکویند.»
مغضوبین و گمراهان چه کسانی هستند؟
یکی از گروههایی که به غضب و عذاب الهی گرفتار شدند، یهودیانی بودند که با حیله حکم تعطیلی روز شنبه را زیر پا گذاشتند. خداوند به آنها دستور داده بود شنبه ماهی صید نکنند، امّا آنها حوضچههایی درست کردند که ماهیها شنبه در آن گیر میافتادند و روز بعد آنها را میگرفتند. در این میان عدهای از مؤمنان آنها را امر به معروف و نهی از منکر میکردند و از این کار بازمیداشتند و عدهای دیگر به مؤمنان میگفتند چرا وقتی میدانید آنها به حرفتان گوش نمیدهند، نصیحتشان میکنید؟ گفتند برای اینکه عذری نزد خدای تعالی نداشته باشیم.
هنگامی که عذاب الهی نازل شد، آن دو دسته گرفتار شدند و فقط آنها که امر به معروف و نهی از منکر کرده بودند نجات یافتند.
کسی که میتواند چند نفر را نصیحت کند و لااقل به اقوام و فرزندانش امر به معروف و نهی از منکر کند، امّا نمیکند، عذری نزد خدای تعالی ندارد. نصیحت هم به یک بار و دو بار نیست. نگو ده بار گفتم و فایده نداشت، باز هم بگو.
گمراهان کسانی هستد که از نعمتهای خدا استفاده کردند و شکر نکردند. کفران نعمت و ناشکری موجب گمراهی انسان میشود.
حکایتی از قوم شعیب
عصر حضرت شعیب علیهالسلام بود. یک نفر مغرور گنهکار که بازوان ستبر و سلامتى و پیکر چاق و چلهاى داشت، به هرکه مىرسید، مىگفت: من با اینکه گنهکارم، خداوند مرا هیچگونه مجازات ننموده، و از هر نظر در سلامتى و عافیت هستم، پس مجازات الهى دروغ است.
خداوند به حضرت شعیب علیهالسلام الهام کرد به آن شخص بگو: اى احمق! چقدر تو را مجازت کنم؟ تو ظاهر سالمى دارى، ولى باطنت سراسر تیره و تار است. قلب کور و واژگونه دارى؛ ازاینرو گوش شنوا و چشم بینا و دلى آگاه و پندپذیر ندارى. آیا آنهمه بلا و بیمارى کافى نیست؟!
شعیب علیهالسلام سخن خداوند را به او ابلاغ کرد. او گفت: اگر خداوند مرا مجازات کرده، نشانه آن چیست؟
شعیب علیهالسلام از خدا خواست تا نشانه مجازات او را بیان کند. خداوند به شعیب علیهالسلام الهام کرد: نشانهاش این است که از عبادتهایى که انجام مىدهى مانند نماز، روزه، زکات، و… هیچگونه لذت روحى نمىبرى. اطاعت تو ظاهرى زیبا دارد، ولى باطن آن همچون گردوى پوچ است. گردوى پوچ را اگر در زمین بکارى، هرگز رشد نخواهد کرد.
وز نماز و از زکات و غیر آن
لیک یک ذره ندارد ذوق جان
طاعتش نغزست و معنی نغز نی
جوزها بسیار و در وی مغز نی
دانهٔ بیمغز کی گردد نهال
صورت بیجان نباشد جز خیال
حضرت شعیب علیهالسلام سخن خداوند را به او ابلاغ کرد. او به راز مطلب متوجه شد و همچون الاغ در گل فرو ماند.[10]
معلوم میشود این شخص به حضرت شعیب ایمان داشت، نماز هم میخواند، امّا در کنار آن گناه هم میکرد و به خود غرّه بود.
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول اللّه یا سیده نساء العالمین.
[1] ـ کافی، ۲، ۶۰۰.
[2] ـ اسراء، ۸۲.
[3] وسائلالشیعه، ۶، ۱۸۷.
[4] ـ محمّد، ۲۴.
[5] ـ حمد، ۶ و ۷.
[6] ـ یس، ۱ تا ۴.
[7] ـ یس، ۶۰ و ۶۱.
[8] ـ یس، ۶۱.
[9] ـ نساء، ۶۹.
[10] ـ قصههای قرآن به قلم روان، محمّدمهدی اشتهاردی.