سوره اعراف آیه ۱۵۶ | جلسه ۷۸
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره اعراف آیه ۱۵۶ | چهارشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۲۱ | جلسه ۷۸ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره اعراف
وَ اکْتُبْ لَنا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی اْلآخِرَهِ اِنّا هُدْنا اِلَیْکَ قالَ عَذابی أُصیبُ بِهِ مَنْ أشاءُ وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُوْتُونَ الزَّکاهَ وَ الَّذینَ هُمْ بِآیاتِنا یُوْمِنُونَ(156)
و براى ما در این دنیا و در آخرت «حسنه» مقرّر فرما که ما به سوى تو بازگشتهایم. خداوند فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم مىرسانم و رحمتم همه چیز را دربرگرفته است؛ پس به زودى آن را براى کسانى که تقوا پیشه مىکنند و زکات مىپردازند و آنها که به آیات ما ایمان مىآورند، مقرّر مىگردانم.
وَ اکْتُبْ لَنا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی اْلآخِرَهِ؛ از مناجاتهاى حضرت موسى با پروردگار عالم این بود: «بار خدایا براى ما در دنیا و آخرت «حسنه» مقرر فرما!
نظر به این که قرآن کریم تا روز قیامت، کتاب هدایت و آیین بندگى است، ما نیز از زبان حضرت موسى از خداى تعالى همین درخواست را مىکنیم.
حسنه، که خداى تعالى در آیات متعدّد درباره آن سخن به میان آورده است، به هر چیز خوبى اطلاق مىشود؛ از جمله محبّت محمّد و آل محمّد علیهم السلام است.
به طور کلى هر کس، کسى را دوست بدارد، آثار او به وى منتقل مىشود؛ هر چه این محبّت بیشتر باشد، آثار محبوب بیشتر ظاهر مىشود؛ بنابراین هر کس محبّت خدا و اولیاى او را در دل داشته باشد، بهرهاى از آثار و خصوصیات آنان را مىگیرد. خصوصیت خداى تعالى، رحمت، مغفرت، کرم و دیگر صفات خوب است. هر چه خوبى در هر جاست، از خداست. همهى انسانها به صورت بالقوه آثار و صفات خدا را دارند، لکن با محبّت او و دوستانش، این آثار به فعلیت مىرسند و بالتبع صفات بد کنار مىروند.
کسى که بهرهمند از حسنه است، حسد ندارد و براى دیگران خیر و خوبى مىخواهد؛ کینهاى در دلش نیست؛ براى همه دعاى خیر مىکند و دوست مىدارد همه رو به خدا بیاورند؛ کبر ندارد و براى همه متواضع است. کبر، رداى مخصوص خداست که بالا دستى ندارد، غیر از او، این صفت براى همه، حتّى پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام ناپسند است؛ به همین دلیل ایشان در برابر همه متواضع بودند و خود را نزد خداى تعالى خاک مىدانستند.
این حسنات موجب آسودگى دنیا و راحتى زندگى مىشود؛ نه از کسى مىخرد و نه به کسى مىفروشد؛ در برابر آنها که باید متواضع باشد، هست؛ با آنها که باید اظهار ارادت و محبّت کند، مىکند و آنجا که باید بىاعتنایى کند، مىکند.
همین حسنه، در عالم برزخ و قیامت نیز باقى مىماند و صورت مىیابد؛ یعنى این تواضع، غبطه، بندگى و دیگر صفات خوب، در آخرت بصورت حور، قصر و جویبار ظاهر مىشود؛ آدمى صاحب امنیت و آرامش ابدى گشته، لحظه به لحظه عنایت جدیدى دریافت مىکند، بدون هیچ ملال و خستگى.
خداى تعالى در سوره انعام مىفرماید :
(الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا اِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الاْمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ )
«آنان که ایمان آوردند و ایمان خود را به ظلم نیالودند، ایمنى فقط براى آنهاست و آنان هدایت یافتگانند.»
از مهمترین مصادیق ظلم، شرک است؛ شرک یعنى این که انسان به سوى غیر خدا رود؛ به او عرض حاجت کند و او را مؤثر بداند. ظلم یعنى خود را همهکاره دانستن. بدن، از سر تا پا، کثافت و نجاست است؛ ابتداى آدمى، نطفه و انتهایش، جیفه است؛ پس چرا باید خود را همهکاره بداند و «من من» کند؟
اِنّا هُدْنا اِلَیْکَ؛ «هُدْنا» از «هود» به معناى بازگشت و مترادف «توبه» است.
هدف غایى حسنهى دنیا و آخرت آن است که از همهى بدىها و ریشهى آنها یعنى حبّ دنیا و نیز از هواى نفس، به سوى خداى تعالى بازگردیم؛ از همهى چیزهایى که نباید دل بدان ببندیم و آرزوی خود قرار دهیم، دل برکنیم؛ چراکه دانستیم غیر از تو، همه باطل است؛ از جمله هواى نفس خودمان.
قالَ عَذابی أُصیبُ بِهِ مَنْ أشاءُ؛ این تقاضاى جناب موسى از پروردگار عالم بود، براى خود و امّتش، لکن همهى امّت او موحد و خداترس نبودند؛ برخى در زمان خود او و بسیارى پس از او، به انحراف رفته، مرتکب گناهان بزرگ شدند، حتّى پیامبران خدا را کشتند؛ با حضرت عیسى به دشمنى پرداختند و حواریون او را به قتل رساندند. در زمان پیامبر خاتم نیز از هیچ کارشکنى و توطئهاى علیه ایشان فروگذار نکردند؛ پس این نیست که همگان مشمول رحمت خاص پروردگار شوند، بلکه عدّهاى نیز عذاب او را درک خواهند کرد؛ چراکه خداوند در کمین گناهکارن است و هیچ کس نمىتواند با گناه، از عذاب او ایمن باشد. بله؛ اگر کسى واقعآ رو به خدا کند و از گناهان گذشتهاش توبه نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.
مشیت خداى تعالى به عذاب کردن چه کسانى تعلّق مىگیرد؟
خداى تعالى در سوره نساء مىفرماید :
(اِنَّ اللهَ لا یَغْفِرُ أنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ )
«خداوند هرگز شرک ورزیدن به خود را نخواهد بخشید و غیر از شرک، هر کس را بخواهد، مىبخشد.»
هر کس به حال شرک بمیرد، مغفرت خدا شامل حالش نمىشود. به قول المیزان: «عذاب یعنى فقدان رحمت، همچنان که نقمت، عدم بذل نعمت است».
هر کس از حسنه بىبهره بماند، گرفتار سیئه مىشود؛ یعنى اگر بهرهمند از صفات خوب نباشد، صاحب صفات بد خواهد شد؛ لذا هم در دنیا از بابت این صفات در عذاب و تنگنا خواهد بود و هم در آخرت صفات بدش بصورت عذاب و آتش ظاهر مىشوند.
مشیت پروردگار بر این است که هر کس رو به او نیاورد و به سوى هواى نفس خود و دیگران رود، حسنهاى نخواهد داشت؛ یعنى رحمت پروردگار شامل حالش نمىشود. قهرآ کسى که صفات بد دارد، رفتارش هم بد خواهد شد و اعمال خوب نخواهد داشت؛ به عنوان مثال شخص متکبّر نماز نمىخواند.
این را هم براى جلوگیر ى از ناامیدى و امیدوار ماندن به رحمت پروردگار نباید فراموش کرد که هر کس محبّت پیامبر و اهل بیت او را در دل دارد و بر دوستى خود پایدار بماند، سرانجام مهذّب و مزکّى خواهد شد. هر کس بفهمد حیات واقعى این محبّت است و هر روز در راه فزونى آن تلاش کند، به طور قطع عاقبت بخیر مىشود.
وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ؛ رحمت خداى تعالى همهى موجودات عالم را فراگرفته است. نخستین و مهمترین ظهور رحمت خدا که به هر موجودى عطا شده و هیچ منکرى ندارد، نعمت «وجود» است.
وجود، اتّصال و ارتباط ممکن الوجود با واجب الوجود است که عالىترین مرتبه آن متعلّق به پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام است؛ ایشان بیش از سایر موجودات از وجود پروردگار بهره بردهاند.
فراموش نکنیم که خدا، دیدنى نیست و فقط باید او را با دل شناخت؛ به تعبیر مولا على علیه السلام با «حقیقت ایمان» مىتوان او را دید. این فهمى است که از جانب خود خداى تعالى باید عنایت شود. این فهم، با آموختن و خواندن حاصل نمىشود، بلکه خواندن، مقدّمه آن است؛ مثل کورى که با عصا مىتواند راه رود.
فَسَأکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ…؛ «أکتُب» در اینجا یعنى لازم و مقرر مىگردانم. در قسمت قبل فرمود: «رحمت من همه چیز را فرا گرفته است» ولى در اینجا مىفرماید: «رحمتم را براى متقین، زکات دهندگان و مؤمنان مىنویسم». در سوره غافر نیز مىفرماید :
(رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْمآ )
«پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است.»
هیچ تخالف و تنافى در آیات قرآن راه ندارد، بلکه باید معانى آن را فهمید! از این دو قسمت آیه معلوم مىشود خداى تعالى دو نوع رحمت دارد؛ رحمتى که همه چیز را فراگرفته است (رحمت رحمانیه) و رحمتى که مخصوص مؤمنان است (رحمت رحیمیه). خداوند به رحمت عام خود، وجود و لوازم وجود همهى موجودات را به آنها بخشیده است و از این نظر فرقى میان مؤمن و کافر نیست، امّا رحمت خاص او مخصوص مؤمنان است. منظور از این رحمت، وارد شدن در دستگاه خاص ربوبى؛ بیرون آمدن از حیوانیت و وارد شدن در جرگهى انسانیت است.
اى برادر تو همه اندیشهاى
مابقى خود استخوان و ریشهاى
بدن، جز مقدارى پوست و استخوان و چربى نیست. اصل، اندیشه است که اگر بر مدار ایمان باشد، انسانیت به ارمغان مىآورد، ولى اگر اسیر خیالاتِ دنیا و مال و مقام آن باشد، حاصلى جز حیوانیت ندارد.
خداوند در این آیه، سه دسته را بهرهمند از رحمت خاص خویش معرفى فرموده است؛ اول: متقین؛ یعنى کسانى که خود را از شیطان و نفس حفظ مىکنند. دوم: زکات دهندگان؛ آنها که حقوق واجب و مستحب خود را مىپردازند؛ آنچه را خداوند روزیشان کرده، ملک خود نمىدانند و در راه رضاى او انفاق مىکنند، و سوم: کسانى که به آیات پروردگار ایمان دارند؛ یعنى در قلب خود ایمان را راه دادهاند؛ فکر خود را به کار انداخته، خوب و بد را شناختند و از بین کسانى که ادعاى ایمان دارند، راستگویان را شناسایى کردند و با آنها همراه شدند.
آیات خدا عبارتند از: عالم وجود، کتابهاى آسمانى، پیامبران الهى، ائمه اطهار علیهم السلام و…
به جوانان و نوجوانان عزیز سفارش مىکنیم هرگز از رحمت خدا ناامید نشوند! اگر در پى کارى رفتید و نشد، صبر کنید و بدانید دست خدا در رازقیت بسته نیست؛ او وسیله ساز است؛ اگر امروز و فردا نشد، بالأخره گرهگشایى مىکند. خداوند با کسى دشمن نیست؛ اگر یک ماه و یک سال نشد، سرانجام خواهد شد. او وسایل رزق را براى همه فراهم کرده است، به شرط آنکه هر کس، راه آن را پیدا کند.