دهم رمضان ۱۴۴۴ – ۱۴۰۲ | حجت الاسلام والمسلمین ترابیان
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
دهم رمضان ۱۴۴۴ – ۱۴۰۲ | شنبه ۱۴۰۲/۰۱/۱۲ | حجت الاسلام والمسلمین ترابیان
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم حم وَ الْکِتابِ الْمُبینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهٍ مُبارَکَه»
صحبت در سورۀ مبارکۀ دخان بود. بنا بر روایتی که عرض شد و سیرۀ اولیاء خدا، بالأخص حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت بر تلاوت آن در شبهای ماه مبارک رمضان تأکید شده.
لفظ «اللّه» جلّجلاله که در «بسم اللّه الرحمن الرحیم» استعانت به نام مبارک اللّه جلّجلاله است، مشتمل بر همۀ اسماء و صفات خدای تعالی است.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت میفرمایند عینیت و تحقق این لفظ در خارج، وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت، محمّد مصطفی صلّیاللّهعلیهوآله است که مجمع تمام اسماء و صفات خدای تعالی هستند و به استعانت ایشان انسان به هر خیری و به هر امری دست پیدا میکند.
پشتسر اللّه جلّجلاله دو صفت مبارک خدای تعالی یعنی «الرحمن» و «الرحیم» آورده شده. خود نام مبارک اللّه جلّجلاله مشتمل بر رحمت رحمانیه و رحیمیۀ حق تعالی است، امّا به جهت تأکید بر این رحمت و استعانت به آن، از جانب خدای تعالی به ما تلقین شده که پشتسر اللّه جلّجلاله به صفت رحمان و رحیم استعانت جوییم.
همان طور که بارها گفته شده الرحمن دلالت بر رحمت واسعهای میکند که همۀ موجودات را در بر گرفته. در ابتدای دعای کمیل میگوییم: «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء». خدایا استعانت میکنم و سؤال میکنم از تو، به رحمتی که همۀ اشیاء را در بر گرفته.
رحمت رحمانی خدای تعالی عالم را پر کره و از مور و ملخ تا انسانهای کافر و منافق و یهودی و نصرانی و مؤمن و مسلمان، همه را در بر گرفته است.
هرچه موجودیتی دارد، به برکت رحمت رحمانیۀ خدای تعالی است که اولین و اساسیترین قسمِ این رحمت، همان وجودی است که خدای تعالی به موجودات داده است.
این وجود عاریه که خدای تعالی به موجودات عالم و به ما داده، از رحمت رحمانیه نشأت گرفته است.
«الرحیم» دلالت بر رحمت رحیمیۀ خدای تعالی میکند که مخصوص اهل ایمان است؛ یعنی آنها که تعلقی به خدای تعالی، پیامبر اکرم و اهلبیت علیهمالسلام دارند و ولایت آقا امیرالمؤمنین و فرزندان مطهرشان صلوات اللّه علیهم اجمعین را پذیرفتهاند.
محبّت محمّد و آلمحمّد علیهمالسلام رمز و راز وارد شدن به رحمت رحیمیۀ خدای تعالی است.
در بعضی روایات میفرمایند از اول تا به حال، هرچه در عالم خلق و عالم امر خدای تعالی است، یکدرصد از رحمت الهی است، ۹۹درصد رحمت خدای تعالی مخصوص اهل ایمان است.
چیزهایی که از برکت رحمت رحیمیه برای مؤمنان قرار داده شده، قابل تصور نیست.
«سابِقُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذینَ آمَنُوا»[1]
«سبقت بگیرید بهسوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن آسمان و زمین است که برای آنها که ایمان آوردهاند فراهم شده.»
هرچه از این عالم دیدیم، با این پهناوری و سعهای که خدای تعالی در این عالم قرار داده، یکصدم رحمت اوست. با آنکه این عالم دائماً در حال بزرگ شدن است و خداوند به آن وسعت میدهد؛ «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ».
امّا خدای تعالی رحمت خاص را برای اولیاء و دوستانش خود و دوستان آقا امیرالمؤمنین و اهلبیت علیهمالسلام قرار داده که یک نمونۀ آن همین است که میفرماید: «جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
غیر از این، تعابیر دیگری نیز در قرآن آمده؛ از جمله «مقعد صدق»، «عند ملیک مقتدر» و «جنتی» که دلالت بر عظمت رحمت رحیمیه خدای تعالی بر اهل ایمان دارد و قابل تصور نیست، مگر زمانی که انسان، به عنایت پروردگار، وارد مدارج و نعمتهای خاص شود.
در روایت است هر کاری بدون «بسم اللّه» آغاز شود، ابتر و دمبریده است.
انشاءاللّه که در همۀ امور و در هر جایی که در دنیا و برزخ و آخرت وارد میشویم، به برکت بسم اللّه الرحمن الرحیم به الطاف بینهایت خدای تعالی دست پیدا کنیم!
حم؛ این دو حرف از حروف مقطعه و رمز و رازی از رموز قرآن کریم است.
حروف مقطعه هم در ظاهر اعجاز قرآن را می فهماند هم در باطن.
از نظر ظاهر، طبق تحقیقاتی که بعضی دانشمندان و افراد دقیق انجام دادهاند و نشان میدهد قرآن کلام خداوند علیم و حکیم است، این حروف مقطعه در ابتدای هر سوره واقع شده، بیشترین استعمال را در آن سوره دارد؛ بهعنوان مثال در سورۀ قلم که با حرف «نون» آغاز شده، این حرف در این سوره بیشتر از همۀ سورههاست.
در حالت عادی کسی که صحبتی میکند، هرگز نمیتواند تشخیص دهد نسبت به کارگیری یک حرف با حروف دیگر چگونه است، امّا در قرآن این امر رعایت شده و این خود دلیلی بر اعجاز و نزول آن از علم لایزال الهی است.
جالب اینکه در زمان نزول قرآن کسی جز حضرات معصومین علیهمالسلام متوجه این مطلب نبود و اکنون بعد از چهارده قرن و با استفاده از کامپیوتر کشف شده است. اینفقط یکی از رازهای حروف مقطعه، آنهم از بعد ظاهری قرآن است.
این غیر از اعجاز در فصاحت و بلاغت کلام الهی است. وقتی آیات قرآن نازل میشد، کسانی که اشعارشان بهعنوان فصیحترین اشعار عرب، بر کعبه آویزان بود و به «معلقات سبع» مشهور بود، یکییکی میآمدند و شعرهای خود را برمیداشتند، کنایه از اینکه کلامی فصیحتر از شعر آنان پیدا شده.
آخرین نفر جناب امرؤلقیس بود که وقتی آیۀ ۴۴ سورۀ هود (وَ قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی…) که به فصیحترین و بلیغترین آیۀ قرآن مشهور است، نازل شد، او هم شعر خود را برداشت. گفته میشود در این آیۀ دو خطی بیش از سیصد صنعت فصاحت و بلاغت به کار رفته است.
اضافه بر فصاحت و بلاغت و اسرار و رموز ظاهری قرآن که برخی بهمرور مشخص میشود، این کتاب آسمانی از جهت باطن هم معجزهای ابدی است.
وقتی این حروف مقطعه نازل میشد، یهود و نصارا و مسلمان و غیرمسلمان، همه در فهم منظور خدای تعالی متحیر میماندند.
گاهی برخی از علمای مکار یهود مطالبی را مطرح میکردند و در جهت کشف سرّ این حروف گمانهزنیهایی میکردند، امّا پس از مدتی معلوم میشد اشتباه کردهاند.
یکی دیگر از مطالب جالبی که دربارۀ این حروف گفته شده است که اگر همۀ این حروف را با هم جمع و تکراریهای آن را حذف کنند، این جمله به دست میآید: «صراط علی حق نمسکه» یعنی راه علی علیهالسلام حق است و ما آن را رها نمیکنیم.
نام مبارک آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام به صراحت در قرآن نیامده، چون عدهای نمیتوانستند آن را تحمل کنند، امّا اشارات زیادی در این جهت آمده که این هم یکی از آنهاست.
بهراستی با وجود این همه دشمنان آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام در طول تاریخ، فقط لطف و عنایت خدای تعالی بوده که تا به حال نام و راه و دوستان آن حضرت باقی مانده و انشاءاللّه با ظهور حضرت ولی عصر عجّلاللّهتعالیفرجه تجلی پیدا میکند.
جز اینکه خود خدای تعالی و حضرات معصومین علیهمالسلام حافظ این راه هستند، هیچ امکانی برای بقای آن وجود نداشت. در روایت است که اگر عنایت ما و نظر خدای تعالی نبود، دشمنان شما را ریشهکن میکردند و چیزی از شما باقی نمیگذاشتند.
نه امروز، در زمان بنیامیه و بنیعباس هم بسیار دشمنی کردند، ولی نتوانستند دوستان آقا امیرالمؤمنین و راه ایشان را محو کنند.
در خصوص حروف «حم» که در ابتدای این سوره آمده، گفته شده که «حا» اشاره بر اسماء خدای تعالی و دلالت بر حمد و حمید میکند و «میم» دلالت بر مجید.
در بعضی روایات هم گفته شد که حم مخفف اسم حضرت ختمی مرتبت صلّیاللّهعلیهوآله است که در کتب قبل از قرآن به صورت رمز آمده؛ یعنی اسم حضرت با حذف اول و آخر، تبدیل به حم شده. این هم یک رمزی بوده تا وجود مبارک آن حضرت در موقع تولد و ابتدای امر محفوظ بماند.
بنابراین وجوه و تأویلات مختلفی میتوان در این باره بیان کرد. در روایت است که قرآن کریم هفت بطن و طبق بعضی روایات هفتاد بطن دارد. کسی به این اسرار دست پیدا نمیکند مگر با عنایت خدای تعالی و راهنمایی قرآن ناطق؛ یعنی آقا امیرالمؤمنین و اهلبیت علیهمالسلام.
وَ الْکِتابِ الْمُبینِ؛ «واو» در اینجا برای قسم است. خدای تعالی به کتاب مبین قسم میخورد که نزول قرآن در لیله مبارک بوده. این نشاندهندۀ عظمت و اهمیت مطلب است.
در مرتبۀ ظاهر «کتاب مبین» قرآن کریم است که مبیّن و روشنگر راه حق و جداکننده حق از باطل است و راه خداپرستی و معرفت خدا و اولیاء خدا را آشکار میکند.
امّا تأویل کتاب مبین، همچنان که در بعضی روایات داریم، آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام است. در روایاتی که تفسیر برهان آورده «حم» وجود مقدس رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله و «الکتاب المبین» وجود مبارک آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام بیان شده است.
در واقع قرآن ناطق حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام هستند. هرچه در قرآن است، در قلب مبارک ایشان به نحو تام و تمام وجود دارد.
در جنگ صفین بعد از اینکه سپاه معاویه، از ترس شکست، قرآنها را بر سر نیزه کردند و گفتند بین ما و شما قرآن حکم باشد، آقا امیرالمؤمنین فرمودند قرآن ناطق من هستم، به این ورقپارههایی که سر نیزه کردند اعتنا نکنید، ولی افراد جاهلی که در سپاه امیرالمؤمنین بودند و بعد هم خوارج شدند، سخن حضرت را نپذیرفتند و گفتند ما باید حکمیت قرآن را قبول کنیم.
انسان کامل مصداق دیگر کتاب مبین
به انسان کامل و خلیفۀ الهی و استعداد خلیفهاللّه بودن که خدای تعالی به انسان داده هم کتاب مبین گفته شده.
در شعر منصوب به آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده است:
أ تزعم أنّک جرم صغیر
و فیک انطوى العالم الأکبر
و أنت الکتاب المبین الّذی
بأحرفه یظهر المضمر
آیا شما فکر میکنید همین جرم کوچک و همین جسم چند کیلویی هستید؟ در وجود شما عالمی بزرگتر از عالم خلق قرار داده شده.
روح و قلب و استعدادی که خدا در انسان نهاده عالم اکبر است؛ یعنی عالمی بزرگتر از عالم خلق، با این کرات و کهکشانها و منظومههایی که میبینید.
«و أنت الکتاب المبین» کتاب مبین شما هستید که این استعداد را دارید که از برکت آقا امیرالمؤمنین خلیفۀ الهی باشید. در حقیقت علم اسماء را که خدای تعالی به انسان عنایت فرموده کتاب مبین خدای تعالی است؛ «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» .
«بأحرفه یظهر المضمر» به حروف و استعدادهایی که خدای تعالی در وجود انسان قرار داده، مضمرات و اسرار پنهانی آشکار میشود، همان اسراری که جز آنها که به علم الهی راه پیدا کردهاند، کسی از آنها اطلاع ندارد.
از جملۀ این اسرار، معانی عالی و معارف و محبّت و عشق خدای تعالی است که امیدوریم خداوند از برکت آقا امیرالمؤمنین نصیب همۀ ما بفرماید.
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ؛ بعد از قسم به کتاب مبین میفرماید ما این کتاب را در لیله مبارک که همان شب قدر است نازل کردیم.
شب قدر شب نزول قرآن کریم بر قلب مبارک پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله است. بنا بر آنچه در این آیه و آیات دیگر آمده، قرآن در شب قدر بهطور دفعی به ایشان نازل شد و حضرت بهنحو اجمال عالم و عارف به تمام قرآن کریم شدند.
مبارک بودن این شب بهخاطر خیر کثیری است که خدای تعالی بر مخلوقات و بالأخص مؤمنان نازل میکند؛ «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ». این شب از هزار ماه؛ یعنی از هشتادواندی سال بهتر است.
درک فضیلت لیلهالقدر امری است که در ادعیه و در کلام ائمۀ اطهار و اولیاء خدا بر آن سفارش و تأکید شده. از خدا میخواهیم بهحق محمّد و آلمحمّد نصیب همۀ ما و دوستان اهلبیت علیهمالسلام بفرماید.
خدایا بهحق محمّد و آلمحمّد قلوب ما را مملو از معارف و محبّت خود بگردان؛ لحظهای ما را به خودمان وامگذار؛ توفیق استفاده هرچه بیشتر از این ماه مبارک و لیلۀ مبارک قدر را به ما عنایت فرما؛ فرج ولیات را نزدیک بگردان!
[1]. حدید، ۲۱.