پانزدهم رمضان ۱۴۴۴ – ۱۴۰۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
پانزدهم رمضان ۱۴۴۴ – ۱۴۰۲ | پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۱/۱۷| آیت الله سید علی محمد دستغیب
میلاد مبارک امام حسن مجتبی علیهالسلام در نیمۀ رمضان سال سوم و شهادتشان در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری واقع شد. سن شریفشان در وقت شهادت ۴۷ سال بود. امام حسین علیهالسلام در سوم شعبان سال چهارم متولد و در سال ۶۱ شهید شدند. طول عمر شریف امام ۵۷ سال بود.
در تحفالعقول ضمن روایتی از امام حسن علیهالسلام آمده است:
«اعْلَمُوا أَنَ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً وَ لَیْسَ بِتَارِکِکُمْ سُدًى کَتَبَ آجَالَکُمْ وَ قَسَمَ بَیْنَکُمْ مَعَایِشَکُمْ لِیَعْرِفَ کُلُّ ذِی لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ وَ أَنَّ مَا قُدِّرَ لَهُ أَصَابَهُ وَ مَا صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ یُصِیبَهُ قَدْ کَفَاکُمْ مَئُونَهَ الدُّنْیَا وَ فَرَغَکُمْ لِعِبَادَتِهِ وَ حَثَّکُمْ عَلَى الشُّکْرِ وَ افْتَرَضَ عَلَیْکُمُ الذِّکْرَ وَ أَوْصَاکُمْ بِالتَّقْوَى وَ جَعَلَ التَّقْوَى مُنْتَهَى رِضَاه»
«اعْلَمُوا أَنَ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثا» بدانید که خدای تعالی شما را بیهوده خلق نکرده «وَ لَیْسَ بِتَارِکِکُمْ سُدًىٰ» و سرِخود رهایتان نکرده است. از خلقت بشر هدفی داشت و میخواست خودش را بشناساند. پس مهمترین هدف ما باید شناخت خالقمان باشد که محبوب ماست.
«کَتَبَ آجَالَکُم» اجل شما را معیّن کرده. اجل حتمی لحظهای کموزیاد نمیشود «لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَهً وَ لا یَسْتَقْدِمُون» ولی اجل معلق بسته به خطاها و نیکیهای انسان تغییر میکند. طبق روایات متعدد، برخی گناهان مثل قطع رحم از عمر انسان کم میکند.
«وَ قَسَمَ بَیْنَکُمْ مَعَایِشَکُم» رزقوروزی شما را تقسیم کرده. هر کسی روزی معیّنی دارد که تا به او نرسد، از دنیا نمیرود. دعا و صدقه و خیرات هم در رزقوروزی انسان مؤثر است.
«لِیَعْرِفَ کُلُّ ذِی لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ» اینها همه برای این است که هر کسی منزلت خود را بشناسد.
برخی گول دنیا را میخورند و گمان میکنند همۀ مقصد همین است. خدا را فراموش میکنند یا خود را به فراموشی میزنند، ولی آنکه صاحب عقل است، قدر و منزلت خود را میداند و خود را به دنیا نمیفروشد.
البته این عقل منافاتی با عشق خدای تعالی ندارد. پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله عقل کامل بودند و عشق کامل را به خدای تعالی داشتند. آن عقل که با عشق خدا منافات دارد، عقل مادی است. هرکه عشق و ایمانش بیشتر باشد، عقلش بیشتر است.
«قَدْ کَفَاکُمْ مَئُونَهَ الدُّنْیَا» خدای تعالی آنچه لازمۀ دنیاست به بندگانش میدهد و آنها را کفایت میکند. اگر کسی حرص نزند و حواسش جمع باشد این را میفهمد.
«وَ فَرَغَکُمْ لِعِبَادَتِهِ» آنچه خدا از بنده میخواهد عبادت و بندگی است. «وَ حَثَّکُمْ عَلَى الشُّکْر» او شما را تشویق کرده به شکر؛ «وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ». اگر شکر خدا کنید، از شما راضی میشود.
«وَ افْتَرَضَ عَلَیْکُمُ الذِّکْر» ذکر و یاد خود را بر شما لازم دانسته.
یاد خدا این نیست که تسبیح دست بگیرید و صلوات بفرستید و «لا اله الا اللّه» بگویید، اینهم، اگر با حواس جمع باشد، خوب است، امّا اصل یاد خدا و منتهای عبودیت پروردگار این است که انسان ملتفت شود که هیچ است و هیچ ندارد.
پس بگو اینها که دارم چیست؟ هیچکدامِ اینها مال خودت نیست، همه از خداست.
«وَ أَوْصَاکُمْ بِالتَّقْوَى وَ جَعَلَ التَّقْوَى مُنْتَهَى رِضَاه» خداوند شما را به تقوا سفارش کرده و آن را منتهای رضای خویش قرار داده است.
مناجات الراجین
«وَ إِذَا أَمَّلَ مَا عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُنَاه»
چون امید بندد به آنچه نزد اوست، او را به آرزویش میرساند.
هرکس هر امیدی به خدای تعالی داشته باشد، اگر بخواهد و رها نکند، خدا به او میدهد، امّا بهتر آن است که مهمترین امید و آرزوی انسان این باشد که خدای تعالی را بشناسد و بفهمد هیچ است و هرچه هست، همه اوست.
این به آن معنا نیست که زن و فرزند و خانه نخواهد، اینها را خدای تعالی عنایت میکند، امّا نباید هموغمش این باشد.
آنچه نزد خداست و آرزوی مؤمن است، چیست؟ اولاً: بهشت و نعمتهایی که در قرآن وعده فرموده. ثانیاً: همنشینی با پیامبر و ائمۀاطهار علیهمالسلام و اولیاء خدا و ثالثاً: محبّت کامل حق تعالی، طوری که جز او و اولیائش را دوست نداشته باشد. این آرزوی ماست و این را از خدا بخواهید.
در دعای ابوحمزه، به تعلیم حضرت زینالعابدین علیهالسلام به خداوند عرض میکنیم:
«وَ قَدْ تَوَثَّقْنَا مِنْکَ» خدایا همۀ وثوق و اطمینان ما به توست.
مبادا این را فراموش کنی یا شک به خود راه دهی! هر وقت شک به دلت آمد استغفار کن!
«بِالصَّفْحِ الْقَدِیمِ» اطمینان کردیم که ما را میبخشی و از هرچه کردیم، گذشت میکنی. نقایص ما را رفع میکنی و بر گناهانمان خط غفران میکشی.
شما بخواهید و رها نکنید، یقیناً خدای تعالی همۀ گناهان را میبخشد.
کسی که همۀ عمر مشرک بود و بت میپرستید، اگر شهادتین دهد و بگوید: «اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه و اشهد انّ علیا و اولاده المعصومین ائمه الهدی» و یک ساعت بعد، بدون اینکه رکعتی نماز خوانده باشد، از دنیا برود، اهل بهشت است. این صفح قدیم خدای تعالی است.
شخصی نزد رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله آمد و گفت من نُه دخترم را زندهبهگور کردم.
پیامبر فرمود برای رفع گناهان و ثقلهایی که داری، به مادرت خدمت کن.
گفت مادرم از دنیا رفته. فرمود به خالهات (یا پدرت) خدمت کن.
«وَ الْفَضْلِ الْعَظِیمِ» خدا آنچه را عطا میکند، بزرگ است. کم نمیدهد. فضل او یک لقمه و دو لقمه نیست. پس بگو میخواهم همنشین پیامبر و ائمۀاطهار علیهمالسلام باشم.
«وَ الرَّحْمَهِ الْوَاسِعَهِ» رحمت او همهجا را فراگرفته؛ «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَ شَیْءٍ».
سرتاپای ما رحمت خدای تعالی است. این فقط بدن است، روح جای خود دارد.
از نشانههای رحمت خدا گردش شب و روز است. شب که میخوابید، خداوند جان شما را میگیرد و از این عالم به عالم ملکوت میروید. «کما تنامون تموتون» همان طور که میخوابید، میمیرید. مرگ برادر خواب است.
«أَ فَتَرَاکَ یَا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنَا» پروردگارا آیا تو خلاف گمان ما عمل میکنی؟ هرگز. ما به تو گمان نیکو داریم. گمان ما این است که با بخشش کامل از دنیا میرویم. گمانمان این است که با اهلبیت علیهمالسلام باشیم، نه با دشمنان آنها.
«أَوْ تُخَیِّبُ آمَالَنَا» آرزوی ما این است که با ایمان کامل از دنیا برویم؛ طولعمر به ما بدهی که در یاد تو باشیم. دنیا را هم از تو میخواهیم.
خداوندا، آیا تو ما را به آرزوهایمان نمیرسانی و به ما بیاعتنایی میکنی؟ «کَلَّا یَا کَرِیم» هرگز!
شاید کسی بگوید خیلی دعا کردم، فرزندی نصیبم شود، امّا نشد یا فلانی شفا بگیرد، امّا نگرفت.
بدان که دعای شما بیاثر نیست، حساب میشود، لکن گاهی اوقات ارادۀ خداوند این است که خواستۀ شما محقق نشود، در عوض بهتر از آن را میدهد؛ پس شکر خدا کن؛ دست از دعا برندار و راضی باش.
نگو همان چیزی که خواستم باید بشود، این غلط است. تو دعا کن، ولی اگر نشد، قهر نکن. چه بسا خدا بهتر از آن را برایت مهیّا کرده.
«لَیْسَ هَذَا ظَنَنَّا بِکَ وَ لَا هَذَا فِیکَ طَمَعُنَا» خدایا، گمان ما این نیست که تو خلاف وعده کنی. طمع ما به تو غیر از این است.
«یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلًا طَوِیلًا کَثِیراً» خدایا ما به تو آرزوهای طولانی و زیادی داریم. «إِنَّ لَنَا فِیکَ رَجَاءً عَظِیماً» امید ما به تو بزرگ است. «عَصَیْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا» گناه کردیم، ولی امید داریم چشمپوشی کنی «وَ دَعَوْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا» تو را میخوانیم و امیدمان این است که اجابت کنی. «فَحَقِّقْ رَجَاءَنَا مَوْلَانَا» ای مولای ما، امیدمان را محقق گردان.
«فَقَدْ عَلِمْنَا مَا نَسْتَوْجِبُ بِأَعْمَالِنَا» میدانیم عملی نداریم که روی آن حساب کنیم «وَ لَکِنْ عِلْمُکَ فِینَا» تو ما را میشناسی و میدانی چه بندگان بدی هستیم «وَ عَلِمُنَا بِأَنَّکَ لَا تَصْرِفُنَا عَنْکَ» در عین حال میدانیم تو ما را از خود دور نمیکنی «وَ إِنْ کُنَّا غَیْرَ مُسْتَوْجِبِینَ لِرَحْمَتِکَ» هرچند مستوجب رحمت تو نیستیم.
آیات امیدبخش
در سورههای مختلف قرآن صحبت از امید و رجا به میان آمده است؛ از جمله در سورۀ بقره میخوانیم:
«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»[1]
«کسانی که ایمان آوردند و آنها که هجرت کردند و در راه خدا جهاد کردند، به رحمت خدا امید دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
هجرت بر دو قسم است؛ هجرت از جایی به جای دیگر به منظور کسب رضای پروردگار؛ مثل هجرت به جبهه برای جهاد و شهادت، و هجرت از اعمال و نیات زشت و ناپسند به اعمال و نیات پسندیده.
جهاد در اصل به معنای کوشش است و در اصطلاح یعنی جنگیدن در راه خدا. اولین دشمن انسان نفس امّاره است و راه جهاد با آن، تخلف از دستورات اوست.
بنابراین کسانی امید حقیقی به رحمت پروردگار دارند که ایمان دارند و در راه خدا هجرت و جهاد میکنند. اگر غیر از این باشد، فقط لقلقۀ لسان است که البته آن هم خوب است، ولی باید به امید حقیقی برسیم.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت رحمهاللّه در تفسیر این آیه میفرمایند:
«آقایانی که مؤمناند به ائمۀ طاهرین علیهمالسلام و از اوضاع غلط خودشان هجرت کردند و جهاد نفس و جهاد با غیر داشتند، برای خدا، اگر یک غلطی برایشان پیش آمد، این غلطشان معاف است؛ بخشیده است. از باب اینکه تعمد بر غلط ندارند (بنا ندارند مقابل خدا بایستند. گول نفس و شیطان را خوردهاند).
چنین آقایانی الآن طالب رحمت خدا هستند، و ان کان غفلاتی هم داشتند. تمام اینها امید به رحمت خدا دارند و فوری بعدش خدای تعالی میفرماید «وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم» اینطور نیست که چنین آقایانی که خدمت به اسلام، خدمت به مسلمین و خدمت به جامعۀ اسلامی کردند و میکنند، اگر غفلتی از آنها صادر شده، آمرزیده نباشد.»[2]
یکی دیگر از آیات امیدبخش قرآن در سورۀ عنکبوت است که میفرماید:
«مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لآتٍ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»[3]
هرکه امیدِ لقاء خدا را دارد، اجل خدا میرسد و او شنوا و داناست.
یعنی در زمان معیّن شده به لقاء پروردگارش خواهد رسید.
در سورۀ کهف میفرماید:
«فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَدا»[4]
«هرکس امید به لقاء پروردگارش دارد، عمل صالح انجام دهد و در عبادت پروردگارش احدی را شریک نسازد.»
از معجزات قرآن این آیه است. اگر کسی آن را بخواند، هر ساعتی بخواهد بیدار میشود. ممکن است از فرط خستگی اعتنا نکند و به خوابش ادامه دهد، امّا حتماً بیدار میشود.
مگر بنده و شما امید به لقاء خدا نداریم؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم با خدای تعالی ملاقات میکنیم. همین الآن هم لحظه به لحظه با او ملاقات داریم، امّا نمیفهمیم. فهم و توجه کامل وقتی حاصل میشود که مرگمان فرا میرسد.
شما که امید به لقاء خدا دارید و میخواهید با آبروی کامل خدا را ملاقات کنید؛ یعنی طوری که از او راضی باشید و او از شما راضی باشد، باید عمل صالح انجام دهید.
کسی که منبر میرود و بندگان خدا را موعظه میکند، اگر امید به لقاء خدا دارد، باید برای خدا حرف بزند، نه برای خوشایند دیگران و تعریف و تمجید مردم.
بگو: خدایا کمک کن حرفهایی که میزنم اولاً: سبب بیداری خودم از خواب غفلت شود و امیدم به رحمت خدای تعالی افزایش یابد. ثانیاً: توجه خودم و آنها که میشنوند به خدای تعالی بیشتر شود.
برگی از دفتر مولوی
کوی نومیدی مرو امیدهاست
سوی تاریکی مرو خورشیدهاست
خدا نکند که بگویی هرچه گفتم نشد. این یعنی خدا به من محل نگذاشت، و این غلط است. خدا اعتنا میکند. خودش فرموده اجابت میکند، امّا بدان که بندۀ خدایی. بنده یعنی همان که شهید آیتاللّه دستغیب گفت؛ کسی رفت غلامی بخرد، از او پرسید: چه میخوری؟ گفت: هرچه بخورانی. پرسید: چه میپوشی؟ گفت: هرچه بپوشانی. پرسید: کجا میخوابی؟ گفت: هرجا منزل دهی. گفت: این چه پاسخدادن است؟ گفت: من غلامم و تو مولای منی.
تو دعا کن و بخواه، ولی اگر نشد، چون و چرا نکن. تو بنده هستی و او مولاست.
ناامیدی را خدا گردن زداست
چون گنه مانند طاعت آمداست
دور ناامیدی خط بکش. بعضی میگویند این گناه را میکنم، بعد توبه میکنم. این خیلی بد است، شاید همان وقت جانت گرفته شد. به جای این حرف بگو: خدایا کمک کن اصلاً گناه نکنم.
«گنه مانند طاعت آمداست» یعنی نمیخواست گناه کند، امّا پیش آمد. ناخواسته نمازش قضا شد یا دروغی از دهانش درآمد. بعد هم با زاری و گریه از خدا طلب بخشش میکند.
دستگیرنده وی است و بردبار
دمبهدم آن دم از او امیدوار
خداست که دست آدم را میگیرد و بردبار است. صبر ایوب ذرّهای از صبر خداست، پس همیشه امیدوار باش.
در دل من آن دعا انداختی
صد امید اندر دلم افراختی
دعای روز پانزدهم
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت در شرح دعای روز پانزده میفرمایند:
«اللّهم ارزُقْنی فیهِ طاعَهَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَهِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین»
«پروردگارا، رزق من فرما در این روز که به تمام معنا مطیع تو بشوم و از اطاعت نفسم خارج بشوم و اطاعتم اطاعت خاشعین باشد.
خشیت یعنی چنان فرمان مولا در عبد تأثیر کرده که عزّت و جلالت خدای تعالی در روح و قلب و بدن و عقل این شخص اثر گذاشته، به طوری که ماده غلفت در عین خشوع زائل است؛ لذا اطاعت خاشعین و صلاه خاشعین که یک قسم از اقسام مأموربهای پروردگار عالم است، ناشی از فرورفتگی تمام افکار و اعضا و قلوب این اشخاص نسبت به ساحت قدس پروردگار عالم است؛ لهذا داستان خشوع بهترین معرف صحت شخص و کمال عبد در عبودیت میباشد.»
اولین تألیف شهید آیتاللّه دستغیب کتاب «صلاه الخاشعین» بود. اگر موفق بودید حتماً آن را بخوانید.
[1]. بقره، ۲۱۸.
[2]. تفسیر سورۀ بقره، ۳۷۵.
[3]. عنکبوت، ۵.
[4]. کهف، ۱۱۰.