عید فطر رمضان ۱۳۹۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
امیدواریم خواهران و برادرانی که یک ماه روزه گرفتهاند، پیگیر باشند که چه چیزی در این ماه از خدا میخواستند؛ ماهی که در آن، نمازهایتان را سروقت میخواندید؛ روزه میگرفتید؛ قرآن میخواندید و سعی میکردید زبان، چشم، گوش و شهواتِ خود را نگه دارید؛ حیف است در این یازده ماه سعی در زیادکردنِ آنچه نصیبتان شده، نکنید! از خدای تعالی بخواهید بر آن بیفزاید.
دانلود فایل های صوتی رمضان ۱۳۹۶
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
عید سعید فطر ۱۳۹۶ – ۱۴۳۸ | دوشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۵
خداوند از همۀ شما و ما به احسنوجه قبول بفرماید .خدای تعالی همانطور که اهل کبریاء و عظمت است، اهل تقوا و مغفرت نیز هست. درعینحال که بزرگ است؛ هیچ احتیاجی به مخلوقش ندارد؛ از طاعت و معصیتِ آنها بینیاز است و کسی نمیتواند بهخاطرِ تخلفاتش، به عنایات او نقصی وارد کند، مخلوقاتِ خود، علیالخصوص بشر را دوست میدارد؛ به آنها محبّت دارد؛ دوست میدارد از او بخواهند تا عطا کند؛ دوست میدارد از او، رحمت و مغفرت بخواهند و اگر گناهی کردند، بهسویش بیایند تا آنها را ببخشد؛
﴿قُلْ یٰا عِبٰادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اَللّهِ إِنَّ اَللّٰهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ وَ أَنِیبُوا إِلىٰ رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ﴾ ﴿زمر، ۵۳ و ۵۴)
«ای بندگانِ من که دربارۀ خود اسراف کردید، از رحمتِ خدا ناامید نشوید که خدا همۀ گناهان را میآمرزد او بسیار آمرزنده و مهربان است و بهسوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم او شوید!»
آیاتِ ازایندست در قرآن کریم فراوان است. پیامبران هرچه آمدند، مردم را دعوت به همین کردند؛ به همین خدای خوبی که همهچیز به بشر داده است؛ از دنیا و وسایلِ زندگی تا آخرت و اسبابِ سعادتمندی. اگر نقصی در کسی یا در جامعه وجود دارد، به حساب حکمتِ او و البته بعضی هم از نقایص حکومت است.
بههرحال بنای خدا بر عنایت و لطف و رحمت است؛ او اهل تقوا و مغفرت است. تقوا یعنی نگهداشتنِ خویش از آنچه خدا نهی کرده و سعی در انجامِ آنچه رضای اوست. مصدرِ وقایه یعنی «در پناهِ فرمانِ خدا قرارگرفتن». وقتی گفته میشود خدای تعالی اهل تقواست؛ یعنی «أهلٌ لِأنْ یُتَّقیٰ مِنه» سزاوار است از او پروا داشته باشند؛ خود را در پناه او قرار دهند و امرش را در واجبات و محرمات اطاعت کنند.
صفات متقین
یکى از یارانِ پرهیزکارِ امیرالمؤمنین علیهالسلام بهنامِ همّام گفت: اى امیر مؤمنان پرهیزکاران را براى من چنان وصف کن که گویا آنان را با چشم مىنگرم.
امام در پاسخِ او درنگى کرد و فرمود: اى همّام! از خدا بترس و نیکوکار باش که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است. اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ فَ ﴿إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ﴾
اگر باتقوا و محسن باشی؛ یعنی واجبات را انجام دهی و محرمات را ترک کنی، همچنین به مردم نیکی کنی؛ از دست و پا و زبانت خیر صادر شود و آنچه لازمۀ احسان به مردم است، انجام دهی، کافی است و بهشت میروی.
امّا همّام دستبردار نبود و اصرار کرد تا آنکه امام علیهالسلام تصمیم گرفت صفاتِ پرهیزکاران را بیان فرماید. پس خدا را سپاس و ثنا گفت و بر پیامبرش درود فرستاد و فرمود:
خداوندِ سبحان پدیدهها را درحالى آفرید که از اطاعتشان بىنیاز و از نافرمانى آنان درامان بود؛ زیرا نه معصیتِ گناهکاران به خدا زیانى مىرساند و نه اطاعتِ مؤمنان براى او سودى دارد. روزىِ بندگان را تقسیم و هرکدام را در جایگاه خویش قرار داد.
«فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ…»
«پرهیزکاران اهلِ فضیلتند؛ سخنشان صحیح، لباسشان میانهروى، و راهرفتنشان با تواضع و فروتنى است.»
مَنْطِقُهُمُ الصَّوَاب؛ «صواب» یعنی خوب، درمقابلِ خطاست. گفتارِ اهل تقوا، تجاوز به دیگران نیست؛ مردم را لعن و سبّ و دشنام نمیدهد؛ زبانِ خود را از بدیها نگه میدارند؛ اگر عیبِ کسی را بفهمند، آن را فاش نمیکنند؛ غیبت نمیکنند؛ عیب بر کسی نمیگذارند؛ مردم را به سخریه نمیگیرند و حرفهایشان برای خود و دیگران نافع است. در سورههای مختلفِ قرآن به این صفات اشاره شده است؛ ﴿وَ اَلَّذِینَ هُمْ عَنِ اَللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾ ﴿مؤمنون، ۳)
مردى به پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله گفت: مرا نصیحتى فرمایید! فرمود: زبانت را نگه دار. سپس گفت: اى پیامبر خدا، نصیحتى دیگرم فرمایید! فرمود: زبانت را نگه دار. باز گفت: اى رسول خدا، به من نصیحتی فرمایید! فرمود: واى بر تو! آیا گمان میکنی مردم باچیزی جز دروشدههای زبانشان به دوزخ افکنده شوند؟ (تحف العقول، 56)
در روایت دیگری از امام زینالعابدین علیهالسلام نقل شده است: «هرصبح، زبان رو به سایر اعضاء و جوارح کرده، گوید: امروز حالتان چطور است؟ آنها گویند: ما خوبیم، اگر تو بگذاری، و گویند: در حقِّ ما از خدا بترس! و او را سوگند میدهند که ما ثواب نمیبینیم و کیفر نمیشویم، جز بهخاطرِ تو.» (کافی، ۲، ۱۱۵)
بیشترِ مفاسدی که حتی از سایر اعضاء صادر میشود، بهخاطرِ زبان است. اگر زبان رها شود، سایر اعضاء و جوارح نیز رها میشوند. مخصوصاً ظلمکردن با زبان؛ تهمتزدن و نسبتهای ناروا به مردم دادن، از اهل ایمان بسیار قبیح است. کسیکه اهل نماز است، نماز او را نگه میدارد و نمیگذارد زبانش هرطور خواست، بچرخد.
وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَاد؛ اقتصاد یعنی میانهروی. هرچند صحبت از لباس است، منحصر به آن نیست و شامل همۀ شئونِ زندگی میشود؛ یعنی روشِ زندگیِ اهل تقوا، میانهروی است. در سورۀ اسراء میفرماید:
﴿وَ لاٰ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلىٰ عُنُقِکَ وَ لاٰ تَبْسُطْهٰا کُلَّ اَلْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾ ﴿إسراء، ۲۹)
«دست به گردنت نبند (بخیل نباش) و بیشازحد نیز دستودلبازی مکن که ملامتزده و درمانده گردی!»
یعنی آنچه لازمۀ زندگی است؛ از خانه، مرکب، خوراک و لباس، برای خود و اهل و عیالت خرج کن و بیشاز آن، هرچه داری در راه خدا انفاق کن. لازم نیست افزون بر نیازِ زندگیات نگه داری.
وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ؛ روش و منشِ اهل تقوا، تواضع است. در راهرفتن، متواضعاند و متکبرانه راه نمیروند؛ ریاکار هم نیستد؛ توقعِ سلامکردن، تعظیم و دستبوسی از مردم ندارند؛ خود را مثل افرادِ دیگر میدانند و خوبیها را از خدا میبیند.
چهبسیار کسانیکه در ظاهر، همهچیزشان خوب است، امّا پیش خدای تعالی ارزشی ندارند و چهبسیار افرادی که در نظرِ مردم چندان ارزش و موقعیتی ندارند، امّا نزد خدای تعالی محترمند و نورانیتِ درونشان اگر ظاهر شود، چشمها را خیره میکند.
حکایت غلام امام سجاد علیهالسلام
روشِ امام سجاد علیهالسلام این بود که غلامان و کنیزانِ خود را تربیت میکردند و آخرِ ماه رمضان آنها را آزاد میکردند.
از سعید بن مسیّب روایت شده که گفت: قحطىِ عمومى مردم را فرا گرفت. من چشم خود را گشودم، غلام سیاهى را بالاى تپهاى تنها دیدم. بهطرفِ او روان شدم، دیدم لبهاى خود را حرکت میدهد، هنوز دعاى او تمام نشده بود که ابرى آمد، چون آن ابر را دید، خوشحال شد و برگشت. بهقدرى باران آمد که ما گمان کردیم غرق خواهیم شد.
من بهدنبال آن غلام رفتم تا اینکه دیدم داخلِ خانۀ على بن الحسین علیهماالسلام شد. من نیز در خانۀ ایشان داخل شدم و عرض کردم: اى آقاى من! آیا در خانۀ شما غلامِ سیاهى است که او را به من بفروشى و مرا ممنون نمایى؟
فرمود: اى سعید چرا آن غلام به تو بخشیده نشود؟ پس به سرپرستِ غلامان دستور داد همۀ غلامهایى که در خانه بودند، به من عرضه کند، ولى من آن غلام سیاه را در بینِ آنان ندیدم. گفتم: من آن غلام سیاه را ندیدم. سرپرستِ غلامان گفت: غیر از فلان غلام که نگهبان است کسى نیست. گفتم: او را بیاور! چون او را آورد، دیدم همان غلام سیاهى است که من میخواستم.
به امام علیهالسلام عرض کردم: این همان غلام سیاهى است که من میخواهم. فرمود: اى غلام! سعید مالکِ تو شد، با او برو.
غلام سیاه به من گفت: چه باعث شد که تو بین من و مولایم جدایى انداختى؟ گفتم: آن معجزهاى که من بالاى تپه از تو دیدم. ناگاه غلام دستِ خود را با تضرع و زارى بهطرفِ آسمان بلند کرد و گفت: اى خدا اگر مابین من و تو رازى بوده که آن را فاش کردى، الآن مرا قبض روح کن.
امام على بن الحسین علیهماالسلام گریه کرد و کسانی هم که در حضورِ آن حضرت بودند، گریه کردند. من هم با چشمِ اشکبار خارج شدم. همینکه به منزلِ خود رسیدم، قاصدِ امام آمد که اگر میخواهى آن غلام سیاه را تشییعجنازه کنى، الآن وقتش است. من با قاصد حرکت کردم و آن غلام را مرده دیدم. (اثبات الوصیه، 174)
تواضع، یک صفتِ درونی است. در سورۀ مائده میفرماید:
﴿لَیْسَ عَلَى اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ جُنٰاحٌ فِیمٰا طَعِمُوا إِذٰا مَا اِتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ ثُمَّ اِتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اِتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اَللّهُ یُحِبُّ اَلْمُحْسِنِینَ﴾ ﴿مائده، ۹۳)
«به کسانیکه ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، در آنچه خوردهاند گناهی نیست، اگر تقوا پیشه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، سپس تقوا داشته باشند و ایمان آورند و سپس تقوا پیش گیرند و احسان کنند و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»
یکی از علمای علمِ لغاتِ قرآن، میگوید:
برای انسان در سیروسلوک الیاللّه مراحلی است؛ در ابتدا باید واجبات را انجام دهد و از محرمات پرهیز کند؛ این مرحلۀ اول سلوک است. مرحلۀ دوم، اخلاقیات است؛ یعنی اخلاقِ بد را از خود دور و اخلاقِ خوب را جانشین کند؛ سخاوت را بهجای بخل، عفو را بهجای کینه، تواضع را بهجای کبر و… بنشاند. در مرحلۀ سوم سعی میکند خود را بتراشد و اِنّیت و انّانیّتِ خود را کم کند. اگر جوان یا نوجوانی با تندی پدر و مادر مواجه شد، آیا با تندی پاسخ میدهد و قهر میکند یا عذرخواهی میکند و دستِ آنها را میبوسد؟ البته بعضی، در مقابلِ نیکی هم بدی میکنند، ولی کسیکه میخواهد منیت را از خود زائل کند، وقتی کسی بدی یا تندی به او میکند، با خوبی و محبّت پاسخ میدهد؛ اگر پدر و مادر یا دیگر اقوامش از او قطع کردند، او صله میکند؛ این کار از اخلاقِ ائمۀ اطهار علیهمالسلام و از سفارشهای مهمِ ایشان است. خدای تعالی به چنین افرادی طولِ عمر میدهد و نعمتهای باطنی به آنها عنایت میکند.
مرحلۀ آخرِ سیروسلوک الیاللّه، رجوع به خلق است؛ یعنی «سیر من الحق الی الخلق»؛ ثُمَّ اِتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا؛ این از خصوصیاتِ مهم انبیاء، اوصیاء و اولیای کبار خدا است و برای تربیتِ افرادِ خاص مأموریت دارند. البته شاید درمیانِ هر چند میلیون نفر و هر هزار سالی، یکنفر پیدا شود که به این مرحله برسد؛ «به هر الفی الف قدی برآیو».
منظور اینکه تقوا مراتب مختلف دارد و اولین چیزی که انبیاء مردم را بدان دعوت میکردند، همین بود؛
﴿إِذْ قٰالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لاٰ تَتَّقُونَ﴾ ﴿شعراء، ۱۰۶)
﴿إِذْ قٰالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لاٰ تَتَّقُونَ﴾ ﴿شعراء، ۱۲۴)
﴿إِذْ قٰالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صٰالِحٌ أَ لاٰ تَتَّقُونَ﴾ ﴿شعراء، ۱۴۲)
﴿إِذْ قٰالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لاٰ تَتَّقُونَ﴾ ﴿شعراء، ۱۶۱)
﴿إِذْ قٰالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَ لاٰ تَتَّقُونَ﴾ ﴿شعراء، ۱۷۷)
در قرآن مجید بیشاز دویست مرتبه صحبت از تقوا شده است؛ خدای تعالی دستور به تقوا داده، صفات متقین را برشمرده است. اولین مرحلۀ تقوا، بعداز ایمان به اصولِ دین (خدا، پیامبر، ائمۀ اطهار علیهمالسلام، قیامت و عدل) انجام واجبات و ترک محرمات است؛ این اولِ عدالت است که میشود پشتِسرِ شخص نماز خواند، ولی نباید به همین بسنده کرد. انسانی که خدا خلق کرده، استعدادهای بسیاری دارد. خداوند درونِ هریک از شما سرمایههای عجیبی قرار داده است، امّا هرکسی حال و همتِ آن را ندارند که از این سرمایهها استفاده کند. خدای تعالی بشر را خلیفۀ خود خوانده است، امّا خلیفۀ خدا شدن زحمت دارد.
امیدواریم خواهران و برادرانی که یک ماه روزه گرفتهاند، پیگیر باشند که چه چیزی در این ماه از خدا میخواستند؛ ماهی که در آن، نمازهایتان را سروقت میخواندید؛ روزه میگرفتید؛ قرآن میخواندید و سعی میکردید زبان، چشم، گوش و شهواتِ خود را نگه دارید؛ حیف است در این یازده ماه سعی در زیادکردنِ آنچه نصیبتان شده، نکنید! از خدای تعالی بخواهید بر آن بیفزاید.