شرح حکمت ۲۲۸ و ۲۲۹ نهج البلاغه
حکمت ۲۲۸ نهجالبلاغه
سُئِلَ عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ «الْإِیمَانُ مَعْرِفَهٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ»
از حضرتش دربارۀ ایمان سؤال شد، فرمود: «ایمان شناخت با قلب و اعتراف به زبان و عمل با اعضاء و جوارح است.»
ایمان یعنی اعتقاد قلبی به خدا، پیامبر، ائمۀ اطهار، معاد و عدل. این عقاید را باید بر زبان آورد و در عمل پیاده سازد؛ یعنی واجبات را انجام دهد و حرام را ترک کند؛ این میشود ایمان.
حکمت ۲۲۹ نهجالبلاغه
«کَفَى بِالْقَنَاعَهِ مُلْکاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعیماً»
«همین بس که دولتِ آدمی قناعت باشد و حسن خلق نعمتش.»
مُلک یعنی مالکیت همراه با نفوذ قدرت. قناعت کمال مُلک و پادشاهی و بهترین پست و مقام برای انسان است.
اگر مقام میخواهی، قناعت داشته باش و اگر نعمتِ حسن خلق را خدا ارزانیات کرده، شاکر باش که نعمتی بزرگ است.
حسن خلق یعنی در پاسخ ناسزاهای دیگران سکوت کند و از خدا برایشان بخشش بخواهد؛ مثل مالک اشتر که چون از بازار میگذشت، کسی به او توهین کرد. او بزرگوارانه گذشت و هیچ نگفت.
وقتی به آن شخص گفتند او مالک اشتر سردار سپاه امیرالمؤمنین بود، از پیاش روان شد تا عذرخواهی کند، امّا دید مالک به مسجد رفت و نماز خواند. بعد از نماز جلو رفت و عذر تقصیر خواست. مالک گفت: من به مسجد نیامدم و نماز نخواندم، مگر برای اینکه از خداوند برای تو طلب بخشش کنم.
حسن خلق نعمت بزرگی است که هرکس از خدا بخواهد، خداوند به او میدهد.