سوره یونس آیه ۵۴ | جلسه ۴۲
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره یونس آیه ۵۴ | یکشنبه ۱۳۹۷/۰۵/۱۲ | جلسه ۴۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره یونس
وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَهَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (۵۴)
و کسیکه ظلم کرده، اگر همۀ آنچه در زمین است، مالِ او باشد، همه را برای نجات خود میدهد. هنگامی که عذاب را ببینند، پشیمانی خود را پنهان میکنند. میان آنها به عدل قضاوت میشود و به آنان ستم نمیشود.
«وَ لَوْ» اگر «أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ» برای کسیکه «ظَلَمَتْ» ظلم کرده «ما فِی الْأَرْضِ» آنچه در زمین است، باشد «لاَفْتَدَتْ بِه» فدیه میدهد تا نجات یابد «وَ أَسَرُّوا» پنهان میکنند «النَّدامَهَ» پشیمانی را «لَمَّا» هنگامی که «رَأَوُا» میبینند «الْعَذابَ» عذاب را. «وَ قُضِیَ» قضاوت میشود «بَیْنَهُمْ» میان آنها «بِالْقِسْطِ» به عدالت «وَ هُمْ» و آنها «لا یُظْلَمُونَ» ظلم نمیبینند.
وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِه؛ «لو» معنای شرط میدهد و در اینجا امتناعی است یعنی این شرط هرگز محقق نمیشود؛ چراکه میفرماید اگر شخصِ ستمکار تمام ثروتِ زمین را داشته باشد، حاضر است بدهد تا آزاد شود. اولاً: هیچکس چنین امکانی ندارد و ثانیاً: در قیامت اصلاً زمینی نیست؛ پس آیه درصددِ بیانِ سختی آن روز و گرفتاری شدید ستمکاران است.
«ظَلَمَتْ» هم کافران و مشرکان را در بر میگیرد؛ چون بدترین ظلم شرک است، هم کسانی را که گناهان زیاد کردند؛ گناهانی که قابل گذشت نیست، مگر اینکه طرف ببخشد یا عنایت خدا باشد؛ مثلاً کسی را کشته، مالش را برده و آبرویش را ریخته یا ظلم به جامعه کرده؛ مثل فرعون که چه ظلمها به مردم کرد و موجب شد چه انسانهایی جهنّمی شوند! البته آنها هم دستِ خودشان بود، میتوانستند ایمان بیاورند، مگر ساحران نبودند که با وجود تهدیدهای فرعون، ایمان آوردند. اگر همانجا عدۀ زیادی ایمان میآوردند، فرعون کاری نمیتوانست بکند. مردم بهخاطرِ ترسی که داشتند، گرفتار شدند و به خدایی که فهمیدند حق است کافر شدند. آنها حضرت موسی را شناختتند و فهمیدند سحر نمیکند، متخصصان شهادت دادند که این سحر نیست، با سحر نمیشود عصا را اژدها کرد، امّا مردم قبول نکردند.
خیلی اوقات وقتی انسان حق را میبیند و درک میکند، میگوید «میخواهم راحت باشم. مگر چند روز در این عالم هستیم، بگذار خوشی کنیم!» کسیکه طاقتِ یک چشمدرد یا دنداندرد یا یک فشار عصبی را ندارد؛ طاقتِ چند فحش را ندارد و شب تا صبح خوابش نمیبرد؛ طاقت بیپولی را ندارد، چطور میتواند طاقتِ عذابِ الهی را داشته باشد؟
خدای تعالی در سورۀ دهر میفرماید:
﴿هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً ۞ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلیهِ فَجَعَلْناهُ سَمیعاً بَصیراً ۞ إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا﴾[1]
«آیا بر انسان دورهای از روزگار گذشت که چیزِ قابل ذکری نبود ۞ ما انسان را از نطفۀ آمیخته شدهای آفریدیم و او را امتحان میکنیم و او را شنوا و دانا گرداندیم ۞ ما راه را به او نشان دادیم؛ یا سپاسگزار میشود یا ناسپاس.»
این آیات دلیلِ اختیارِ ماست. در سورۀ قیامت میفرماید آیا انسان گمان میکند ما نمیتوانیم استخوانهایش را جمع کنیم؟ ما حتی خطوطِ سرِ انگشتانِ او را هم بازسازی میکنیم.
وَ أَسَرُّوا النَّدامَهَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذاب؛ آنجا گناهکاران اعمالِ خود را ظاهر میبینند و بازتابِ آن را مشاهده میکنند. روشن است که از کردار خود پشیمان میشوند، امّا چون راه به جایی ندارند، پشیمانی خود را پنهان میکنند. طبق روایتی از امام صادق علیهالسلام چون عدهای را گمراه کردند، اگر گریه و ناله و اظهار پشیمانی کنند، آنها شماتتشان میکنند؛ لذا چارهای ندارند جز اینکه بسوزند و دم نزنند.
در آیات دیگر هم دارد که تقاضا میکنند برگردند و جبران کنند، امّا خدای تعالی میفرماید دیگر فرصت تمام شد. حتی اگر بازگردند، همان رویۀ سابق را درپیش میگیرند. «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ»[2]. میگویند عجب خواب سنگینِ وحشتناکی دیدم!
وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُون؛ بین آنها به قسط و عدل قضاوت میشود. چون مخیر بودند و خودشان به اختیار خودشان بد شدند. به آنها گفته شد اگر این کار را کردی جزایت این است؛ پس برای آنها دادگری شده، اصلاً ظلمی آنجا نیست؛ چون خدای تعالی بر هرچیز قادر است و احتیاجی ندارد به کسی ظلم کند. او بشر را خلق کرده تا به او رحمت آورد، لکن باید اختیار در کار باشد. بشر نه مَلَک است و نه حیوان. این دو صنف مجبورند که همین باشند، امّا انسان هم میتواند ملَک شود و بالاتر رود و هم میتواند مثل حیوانات و بلکه پستتر شود. «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل»[3].
مختصری از احوال امام جواد علیهالسلام
امام جواد علیهالسلام از جوانترین امامانِ ما بودند. میلاد مبارکشان در سال ۱۹۵ و شهادتشان در سال ۲۲۰ قمری واقع شد و سنِ شریفشان هنگام شهادت ۲۵ سال بود. در ۹ سالگی به امامت رسیدند و این سن برای امام بعید نیست؛ چراکه خدای تعالی طوری ایشان را پرورش داده که قدرت حمل امامت را دارند. این عنایتِ خداست. از آنجا که میخواهد ایشان امام باشند، عنایت خاصی به آنها دارد.
امام جواد علیهالسلام فرمود:
«الثِّقَهُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِکُلِ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى کُلِ عَالٍ»[4]
«اطمینان به خداوند بهای هر چیز گرانبها و نردبان بهسوی هر مقصد بلند است.»
کسیکه خدای تعالی را برای خودش تکیهگاه قرار دهد، میداند هرچه پیش آید، او برایش خواسته، حتی اگر بدی هم باشد، میگوید کفّارۀ گناهانم است.
[1] ـ دهر، ۱ تا ۳.
[2] ـ انعام، ۲۸.
[3] ـ اعراف، ۱۷۹.
[4] ـ بحارالأنوار، ۷۵، ۳۶۴.