سوره هود آیه ۱۰۶ تا ۱۰۸ (بخش دوم) | جلسه ۳۸
آرزوی دراز و حبّ بقا یعنی چسبیدن به دنیا. یکی میگوید خدایا عمرم بده تا فهمِ بیشتری از تو نصیبم شود؛ عمرم بده بفهمم تو چهکارۀ من هستی و من چهکارۀ تو هستم؛ اینکه میفرمایی با تو هستم، یعنی چه! اینها خوب است. آرزوی عمر دراز برای درک مقامات علمالیقین و عینالیقین و بهره بردن از قرآن و از بر کردن آن، آرزوی بسیار خوبی است، ولی اینکه عمرم بده تا بیشتر بخورم و بیشتر لذت ببرم، ناپسند و علامت شقاوت است.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره هود آیات ۱۰۶ تا ۱۰۸ | یکشنبه ۱۳۹۸/۰۵/۰۶ | جلسه ۳۸
حکمت ۳۲۴ نهجالبلاغه:
«اتَّقُوا مَعَاصِیَ اللَّهِ فِی الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِم»
«از نافرمانى خدا در خلوتها بپرهیزید، زیرا شاهد همان است که حکم میکند.»
کسانی که ایمانشان ضعیف است، معمولاً در خلوت، دور از چشم دیگران معصیت میکنند. گاهی هم با یکی دیگر مینشینند و دو نفری غیبت میکنند و تهمت میزنند و هرچه به زبانشان بیاید، میگویند. البته پرهیز از معاصی خلوت و جلوت ندارد، ولی نفس انسان تا وقتی هنوز خیلی خراب نشده، پنهانی گناه میکند. امّا خدای تعالی هم شاهد و ناظر است و هم قاضی.
ادامۀ آیات ۱۰۶ تا ۱۰۸
گفته شد دو دسته در عالم برزخ و قیامت محشور میشوند؛ یک دسته مؤمنان که سعادتمندند و دستۀ دیگر کافران و گناهکاراناند که خدای تعالی بهعنوانِ شقی از آنها یاد کرده است.
اشقیا در برابر عذاب الهی زفیر و شهیق سر میدهند. تفسیر صافی مینویسد: «زفیر اخراج نفس و شهیق رد آن است که دلالت بر شدت گرفتاری و ناراحتی آنها میکند.»
اشقیا و سُعدا همیشه در بهشت و دوزخاند تا آسمان و زمین برقرار است، «إِلاَّ ما شاءَ رَبُّکَ» مگر اینکه خدا بخواهد و نظر دیگری داشته باشد. دست او بسته نیست و هرکاری بخواهد، میکند. «إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُریدُ». «فعّال» صیغۀ مبالغه است؛ یعنی اراده و خواستش را انجام میدهد و کسی جلودارش نیست. در عین حال «لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ»[1] او به بندگانش ظلم نمیکند و کارهایش همه به حساب عدالت است.
سخن دربارۀ این است که چرا خداوند قیدِ «ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» را به ابدی بودن بهشت و جهنّم اضافه کرده است؟
مفسران نظرات گوناگونی در این باره ارائه کردهاند. المیزان حدود ده صفحه ذیل این آیات بحث کرده، نظرات مختلف را آورده است که خواندن آن برای طلاب و محققان و علاقهمندان به مطالعه مفید است.
یکی از بهترین وجوهی که در میان مفسران پذیرفته شده، روایاتی نیز دال بر آن وجود دارد، این است که منظورِ آیه، بهشت و جهنّم عالم برزخ است. عالم برزخ بین این دنیا و آن دنیاست؛ وقتی هنوز قیامت برپا نشده و طومار آسمان و زمین و عالم دنیا به هم پیچیده نشده. خداوند میفرماید افراد شقی تا آسمان و زمین برقرار است، در جهنّم میمانند؛ یعنی در جهنّمِ برزخی. مؤمنان هم تا همان زمان در بهشت متنعماند، امّا بهشت برزخی. در بعضی روایات عالم برزخ به قیامت صغری تعبیر شده است.
تفسیر صافی اثر فیض کاشانی متوفی ۱۰۹۱ ق. ذیل این آیات نظر برخی مفسران و روایاتی را جمعآوری کرده که از این جهت قابل توجه است. در اینجا برخی از این روایات را بررسی میکنیم.
قال الصادق علیه السلام: «إنّ هذا فی نار البرزخ قبل یوم القیامه إذ لا غدوّ و لا عشیّ فی القیامه»[2]
«این در آتش برزخ و قبل از قیامت است؛ چون در قیامت صبح و شامی وجود ندارد.»
مرحوم کاشانی این عبارت را از تفسیر قمی نقل کرده:
«فهذا هو فی نار الدنیا قبل القیامه- ما دامت السماوات و الأرض و قوله «وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّهِ خالِدِینَ فِیها» یعنی فی جنات الدنیا التی تنقل إلیها أرواح المؤمنین»[3]
«منظور از آتش، آتشِ دنیاست، قبل از قیامت و تا آسمانها و زمین برقرار است، وجود دارد. منظور از سعادتمندان هم که در بهشتاند، بهشت دنیاست که اراوح مؤمنان به آنجا منتقل میشوند.»
این روایت را نیز از تفسیر عیاشی از امام صادق علیهالسلام آورده است:
قال الصادق علیه السلام: «قال الجاهل بعلم التفسیر إنّ هذا الاستثناء من اللَّه إنّما هو لمن دخل الجنّه و النّار و ذلک أنّ الفریقین جمیعاً یخرجان منهما فتبقیان و لیس فیهما أحد و کذبوا قال و اللَّه تبارک و تعالى لیس یخرج أهل الجنّه و لا کلّ أهل النار منهما أبداً کیف یکون ذلک و قد قال اللَّه تعالى فی کتابه «ماکِثِینَ فِیهِ أَبَداً» لیس فیهِ استثناء»[4]
«کسانی که تفسیر نمیدانند (علمای اهل سنّت) گمان میکنند این استثنا دربارۀ کسانی است که در قیامت وارد بهشت و آتش میشوند. بعد هم گمان کردهاند که هم بهشتیان از بهشت بیرون میآیند و هم جهنّمیها از جهنّم خارج میشوند، امّا دروغ میگویند. به خدا سوگند خدای تعالی اهل بهشت را از بهشت خارج نمیکند و همۀ اهل آتش را از جهنّم بیرون نمیکند. چگونه این را میگویند در حالی که خدای تعالی میفرماید «اهل جهنّم همیشه در آن خواهند ماند و بیرونآمدنی در کار نیست» و این کلام استثنایی ندارد.»
بنابراین طبق آنچه مرحوم کاشانی از تفاسیر قمی و عیاشی نقل کرده و ایرادی بر آنها نگرفته، معلوم میشود هر سه بزرگوار تأیید میکنند که آیه راجعبه عالم برزخ است و هنوز آسمان و زمین و دنیا برقرار است.
المیزان هم روایتی از امام صادق علیهالسلام آورده که تأویل آیه محسوب میشود و میفرماید بهشت، دوستان و اهل ولایت حضرات اهلبیت است و دوزخ، دشمنان ایشان.
«إِلاَّ ما شاءَ رَبُّک» یعنی اینطور نیست که خدای تعالی نتواند اهل دوزخ را بیرون بیاورد. اگر صلاح بداند بعضی را بیرون میآورد. حتی دربارۀ آنها که باید همیشه در عذاب بمانند، دست خدا بسته نیست و همهچیز به ارادۀ اوست. برای بهشتیان هم همینطور، لکن چون قول داده هرکس وارد شود، همیشه در آن بماند، به قولش عمل میکند. ممکن است درجات بالاتری نصیب بعضی کند، امّا کسی را از آن بیرون و وارد جهنّم نمیکند.
موجبات شقاوت و سعادت
تفسیر نورالثقلین بهمناسبت این آیات چند روایت نقل کرده، راجعبه آنچه باعث شقاوت یا سعادت میشود. در یکی از این روایات امام صادق علیهالسلام از قول مولا علی علیهالسلام میفرمایند:
«حَقِیقَهُ السَّعَادَهِ أَنْ یُخْتَمَ لِلرَّجُلِ عَمَلُهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ حَقِیقَهُ الشَّقَاوَهِ أَنْ یُخْتَمَ لِلْمَرْءِ عَمَلُهُ بِالشَّقَاوَه»[5]
«حقیقتِ سعادتمندی این است که کار انسان به سعادت پایان پذیرد و حقیقت شقاوت آن است که پایانِ کارِ انسان شقاوت باشد.»
کسی عاقبت بهخیر میشود که اولاً: تقوا دارد؛ یعنی ظاهر و باطنش با خداست؛ اگر نماز میخواند، برای خدا میخواند، نه برای ریاکاری؛ اگر روزه میگیرد و کار خوب میکند، برای خدا و محبّتِ اوست. همیشه در این فکر است کاری کند که خدا دوست میدارد و کاری که موجب ناخشنودی اوست، انجام ندهد.
ثانیاً: خودش را به خدا بسپارد و دائم بگوید خدایا عاقبتم را ختم به خیر کن. این دعا نیز برای عاقبت بهخیری مؤثر است:
«اللَّهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ وَ أَجِرْنِی مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِکَ اللَّهُمَّ امْدُدْ لِی فِی عُمُرِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ انْشُرْ عَلَیَّ رَحْمَتَکَ وَ إِنْ کُنْتُ عِنْدَکَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ شَقِیّاً فَاجْعَلْنِی سَعِیداً فَإِنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»
چنین کسی یقیناً عاقبتش به خیر میشود، بهشرط اینکه رعایت تقوا و خواستن از خدا را رها نکند. اینطور نیست که آدمی بیجهت شقی شود، خودش انتخاب میکند.
در روایت دیگری امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله دربارۀ علامت شقاوت میفرماید:
«مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنَیْنِ وَ قَسْوَهُ الْقَلْبِ وَ شِدَّهُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ، وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْب»[6]
«از علامات شقاوت؛ خشکی چشم، قساوت قلب، حرصِ زیاد در طلب رزق و اصرار بر گناه است.»
«جمود العین» یعنی به هیچچیز دلش نرم نیست و هیچ گریهای از خوف خدا یا برای امام حسین نمیکند. جمود عین علامت قساوت قلب است. قساوت قلب یعنی اگر مظلومی ببیند که در سختی عجیبی است، هیچ باکی ندارد و عین خیالش نیست، حتی اگر به منفعتش باشد، مظلوم را میزند و زیر پا له میکند و میخندد؛ مثل حجاج بن یوسف و یزید و ابن زیاد.
حرص در طلب رزق یعنی کار و کاسبی میکند، ولی به سود کم و حلال قانع نیست؛ به یک خانه و یک ماشین و وسایل معمولی قانع نیست. شاید برای صد سال دیگرش هم پول دارد، امّا باز حرص میزند. این فرق میکند با کسی که رزق و روزیاش را با کاسبی و کارهای حلال و با کمک خدای تعالی تحصیل میکند و خدا را رازق خود میداند و به حلال، ولو کم، قانع است.
در روایات است از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله:
«مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى کَلَّهُ عَلَى النَّاسِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ یَعُول»[7]
«هرکس بارِ زندگى خود را بر دوش دیگران تحمیل کند، ملعون ملعون است. هرکس خانوادۀ خود را بىنوا بگذارد، ملعون ملعون است.»
طلبه هم اگر درس نخواند، همین است. طلبهای که درس خواندن و رفت و آمدش برای خداست، خدای تعالی بهوسیلۀ امام زمان رزقش را میدهد و هیچ اعتنایی به کسی ندارد. کاری ندارد مردم خمس بیاورند یا نیاورند؛ چون میداند این خمس را ائمۀ اطهار علیهمالسلام از طرف خدای تعالی معیّن کردهاند. یکی از موارد مصرف خمس برای کسی است که برای خدا درس میخواند و میخواهد کمک کند جامعه خالی از مجتهد عادل نماند. این کار واجب کفایی و برای بعضی واجب عینی است.
یکی دیگر از علامات شقاوت اصرار بر گناه است؛ یعنی گناه میکند و عین خیالش نیست. پشتسر هم دروغ میگوید، هر روز غیبت میکند، گناهان قلبی مثل سوءظن، کینه و حسد در قلبش خانه دارد و درصدد رفع آنها نیست؛ این اصرار بر ذنب و از علامات شقاوت است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در روایت دیگری دربارۀ شقاوت از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله میفرمایند:
«أَرْبَعُ خِصَالٍ مِنَ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسَاوَهُ الْقَلْبِ وَ بُعْدُ الْأَمَلِ وَ حُبُّ الْبَقَاءِ»[8]
«چهار خصلت از شقاوت است؛ خشکی چشم، قساوت قلب، آرزوی دراز و دلبستگی به زندگی دنیا.»
آرزوی دراز و حبّ بقا یعنی چسبیدن به دنیا. یکی میگوید خدایا عمرم بده تا فهمِ بیشتری از تو نصیبم شود؛ عمرم بده بفهمم تو چهکارۀ من هستی و من چهکارۀ تو هستم؛ اینکه میفرمایی با تو هستم، یعنی چه! اینها خوب است. آرزوی عمر دراز برای درک مقامات علمالیقین و عینالیقین و بهره بردن از قرآن و از بر کردن آن، آرزوی بسیار خوبی است، ولی اینکه عمرم بده تا بیشتر بخورم و بیشتر لذت ببرم، ناپسند و علامت شقاوت است.
[1] ـ آلعمران، ۱۸۲.
[2] ـ تفسیر صافی، ۲، ۴۷۳.
[3] ـ تفسیر قمی، 1، 338.
[4] ـ تفسیر صافی، ۲، ۴۷۳.
[5] ـ تفسیر نورالثقلین، 2، ۳۹۸.
[6] ـ تفسیر نورالثقلین، 2، ۳۹۸.
[7] ـ کافی، ۴، ۱۲.
[8] ـ تفسیر نورالثقلین، 2، ۳۹۸.