سوره هود آیات ۱۸ و ۱۹ جلسه ۱۶
ما که عمامه بر سر گذاشتهایم و ادعا داریم که قرآن آموختیم و تفسیر قرآن خواندیم و چیزهای خوب میگوییم، بیش از دیگران نزد خدا مسؤل هستیم. اگر عالمی یا طلبهای خلافی یا ظلمی بکند، عذابش بیشتر از افراد عادی است.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره هود آیات ۱۸ و ۱۹ | چهارشنبه ۱۳۹۷/۱۲/۱۵ | جلسه ۱۶
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذینَ کَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ (۱۸)
کیست ظالمتر از آنکه به خدا دروغ میبندد؟ آنان به پروردگارشان عرضه میشوند و شاهدان میگویند اینان همان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند. آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمکاران است.
الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ کافِرُونَ (۱۹)
همان کسانی که راه خدا را بستند و آن را کج نشان میدهند و به آخرت کافرند.
«وَ مَنْ» کیست «أَظْلَمُ» ظالمتر «مِمَّنِ» از کسی که «افْتَرى» افترا میبندد «عَلَى اللَّهِ» بر خدا «کَذِباً» به دروغ. «أُولئِکَ» آنان «یُعْرَضُونَ» عرضه میشوند، حاضر میشوند «عَلى رَبِّهِمْ» به پیشگاه پروردگارشان «وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ» و شاهدان میگویند «هؤُلاءِ» اینها «الَّذینَ» همان کسانی هستند که «کَذَبُوا» دروغ بستند «عَلى رَبِّهِمْ» به پروردگارشان. «أَلا» آگاه باشید که «لَعْنَهُ اللَّهِ» لعنت خدا «عَلَى الظَّالِمین» بر ستمکاران است.
«الَّذینَ» همان کسانی که «یَصُدُّونَ» بستند «عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» راه خدا را «وَ یَبْغُونَها عِوَجاً» و آن را کج و منحرف جلوه دادند «وَ هُمْ» و آنان «بِالآخِرَهِ» به آخرت «هُمْ کافِرُونَ» کافر هستند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِبا؛ در آیۀ قبل عرض شد خدای تعالی فرمود پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله هم دلیل روشن (بیّنه) از پروردگارش دارد و هم شاهدانی که بر حقانیتش شهادت میدهند. بیّنهاش قرآن است و شاهدش علی بن ابیطالب، ائمۀ اطهار علیهمالسلام و مؤمنان تا روز قیامت و همچنین ملائکه که بیان شد.
بعد از آن در این آیه میفرماید عدهای به خدای تعالی افترا میزنند و خودشان هم میدانند دروغ میگویند. افترایشان این است که میگویند قرآن ساخته و پرداختۀ خود پیامبر است.
علیالقائده خداوند باید بفرماید اینها به قرآن افترا میبندند. چون این قرآن است که بر پیامبر نازل شده و حضرت آن را برایشان میخواند و آنها با وجود آنکه برایشان روشن بود این کارِ بشر و سخنِ بشر نیست، بهدروغ آن را به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نسبت میدادند، لکن چون قرآن از طرف خدا نازل شده و آنها هم درونشان این را میفهمیدند و در عین حال ربوبی بودنِ آن را انکار میکردند، در واقع به خدا دروغ و افترا میبستند.
امّا چرا میفرماید «اَظْلَم» اینها ظالمترین مردم هستند؟
چون آنان اصلِ دین را که پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و وحی است، تکذیب کردند. در حالی که پیامبر از طرف پروردگار آمده، نمایندۀ اوست و کتابی بهعنوانِ معجزه در دست دارد که سعادت دنیا و آخرتِ بشر در آن است؛ لذا وقتی میگویند این قرآن از طرف خدا نیست، راه را بر مردم میبندند.
ظلم سه قسم است: ظلم به خود، ظلم به دیگران و ظلم به خدای تعالی.
ظلم به خود یعنی خلافی یا گناهی انجام میدهد که آسیب و زیانی برای کسی ندارد؛ مثلاً خودش را میکشد -هرچند اگر علنی باشد، چهبسا فسادهایی در پی داشته باشد- یا زخمی به خودش میزند یا چیزهایی میخورد که برایش ضرر دارد و کارهای دیگری که به خودش برگشت میکند. چنین کسی ظالم است ولی «اَظلَم» نیست.
ظلم به دیگران یعنی مثلاً به کسی تهمت میزند یا مالش را میبرد یا آبرویش را میریزد یا فسادهایی در جامعه میکند که زیانش به دیگران میرسد و گاهی هزاران و بلکه میلیونها نفر متضرر میشوند.
ظلم به خدای تعالی هم مثل شرک یا نسبت دروغ به خدا و پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله دادن. کسی که مرتکب این ظلم میشود، به تعبیرِ آیه اظلم است. امروز هم هرکس از روی علم و عمد ارکانِ دین را انکار کند، اظلم است. ارکانِ دین یعنی قرآن، پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام که مفسر و مبین قرآن هستند و از طرف خدای تعالی به لسانِ شریفِ پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله معرفی و تأیید شدهاند. هر کس ایشان را کنار بگذارد و بگوید بر حق نیستند، اظلم است یعنی به خدای تعالی، مردم و به خودش ظلم کرده است.
أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِم؛ اینها عرضه میشوند بر پروردگار. آیا خدای تعالی آنجا مثل شاهان روی تخت نشسته و مردم اعمالشان را عرضه میدارند؟ خیر.
عرضه بر پروردگار در قیامت و برزخ با الآن فرقی نمیکند. خدای تعالی بر همۀ موجودات احاطه دارد و امروز و فردا و همیشه احاطه داشته و دارد و خواهد داشت. احاطه وجودی به موجودات یعنی او واجبالوجود و اصلِ وجود است. وجودِ هر موجودی از اوست.
آنها که ایمانشان قوی است، در اثر خواستن از خدای تعالی و به عنایتِ او چشمِ دلشان باز شده، با قلبشان میبینند و ملتفتاند که خدای تعالی حاضر و ناظر است. مثل مولا علی علیهالسلام که فرمود:
«ما رأیت شیئا الا و رأیت اللَّه قبله و بعده»
«هیچچیز ندیدم مگر آنکه خدا را قبل و بعدش دیدم.»
خدای تعالی با چشم دیده نمیشود؛ چون ماده نیست، همچنان که «وجود» قابل مشاهده نیست. مثل عقل و روح است. فقط با چشم دل و عقل میتوان آن را دید.
وجود، ارتباط با واجبالوجود است، ولی اینطور نیست که از خودش بکند و به موجودات بدهد. وجودِ هرکسی با خدای تعالی ارتباط دارد. این ارتباط را کسی میفهمد که به خدا نزدیک باشد. هرچه نزدیکتر باشد، این ارتباط برایش واضحتر است. اول از همه پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و بعد ائمۀ اطهار علیهمالسلام و بعد پیامبرانِ دیگر و بعد سایر مؤمنان.
عرضه داشتن به خدای تعالی چگونه است؟
در این دنیا حواس انسان جمع نیست؛ فکر و روحش همهجا میچرخد؛ در قلبش هزاران چیز است؛ لذا ملتفت نمیشود. تا دل هزاران جاست و هر گوشۀ قلب محبّت کسی و چیزی است، چطور میتواند محبّت خدای تعالی را درک کند؟ باید یکی شوی!
ای یکدلۀ صددله دل یکدله کن
مهر دگران را ز دل خود یله کن
چرا وقتی در نماز «اللّه اکبر» میگوییم، ملتفت نیستیم مقابل خدایی ایستادهایم که ما را خلق کرده و همراهمان است؟ خدایی که به همه علم و احاطه دارد؛ میبیند، امّا نه با چشم؛ میشنود، امّا نه با گوش! چرا ملتفت نیستیم؟ چون صدهزار جا هستیم. لذا اینطور نمیشود. پس چه کنیم؟
اول باید طالب شد. آیا میخواهی تغییر حالی بدهی و چیزهای جدیدی بفهمی یا نه؟ یکی میگوید حالش نیست. میگوید تابهحال تکه نانی خوردیم و نمازی خواندیم، بس است دیگر، دست از سرمان بردار، بیشتر از این نمیتوانیم.
این راه آسان نیست. گنجی است درون خودت که باید زحمت بکشی و استخراجش کنی. ممکن است گرفتاریهای سختی پیش بیاید. این گنج رسیدن و پیداکردن خدایی است که تو را خلق کرده.
مگر خدا گم شده؟ خیر. او گم نشده، ما آن را گم کردیم. در واقع خود را گم کردهایم.
«یُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِم» یعنی خدای تعالی کافران را متوجه خودش میکند، ولی آن توجه در عالم برزخ و روز قیامت فایدهای ندارد. آنطور که مؤمن میفهمد، آنها ملتفت نمیشوند. آنها فقط آثار غضب خدا را میبینند و حس میکنند.
فرض کنید اگر جایی آتش بگیرد و عدهای گیر بیفتند و راه فراری نداشته باشند، چه میکنند؟ هر چقدر هم بد باشند، خواه ناخواه دست بهسوی خدا بلند میکنند. اینها هم همینکار را میکنند؛ چون غضب پروردگار را میبینند. در آن وقت جمال و خوبیهای خدا را نمیتوانند ببینند، چون کاری نکردهاند. لذا بر جلال پروردگارشان عرضه میشوند.
میگوید «ربهم» یعنی ملتفت میشوند کسی بود که آنها را خلق کرده، پرورش میداد و ربّشان بود، ولی دیگر کار از کار گذشته، به غضب پروردگار رجوع میکنند.
وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ؛ عدهای هم در آنجا شهادت میدهند؛ ازجمله اول از همه خود شخص است که ملتفت میشود و قبل از همه علیه خودش شهادت میدهد. قرآن کریم میفرماید:
﴿وَ لَوْ تَرى إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناکِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُون﴾[1]
«و اگر ببینی گناهکاران را هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر انداخته، میگویند پروردگارا! ما دیدیم و شنیدیم. ما را بازگردان تا اعمال صالح انجام دهیم. ما به یقین رسیدیم.»
غیر از این اعضاء و جوارحِ انسان هم در آن روز شهادت میدهد. اعمال ما در زمان و مکان و در وجود خودمان کاملاً ثبت است. هرکس هر خلافی انجام دهد، الآن در وجودش ثبت است و شهادت میدهد. لذا پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و ائمۀ اطهار علیهمالسلام و بعضی اولیاء اللّه که خدا موفقشان کرده و هیچ ادعایی ندارند، اعمال مردم را میبینند و شهادت میدهند. همۀ اینها در روح و نفس و قلب ما نقش بسته است.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت هیچ ادعایی نداشتند، امّا ملتفت بودند. آقای کریم محمود حقیقی که بیش از چهل سال با ایشان رفاقت داشت، میگفتند شخصی خدمت مرحوم آقا رسید و آقا هیچ اعتنایی به او نکردند. وقتی رفت، کریم آقا پرسید آقا چرا به او اعتنا نکردید؟
گفتند او به اندازۀ موهای سرش بدهکار است.
وقتی از او سؤال کردم، گفت درست است است. من گمرکچی بودم و از مردم بهزور پول میگرفتم.
این آثار عمل الآن درونش وجود دارد و برای اهل معرفت پیداست. همین در برزخ و قیامت ظاهر میشود. مار و عقربهایی که در قبر است، از بیرون نیست، درون خود آدم است که ظاهر میشود. چه بخواهیم و چه نخواهیم اعمال خوب و بدِ ما همراهمان است.
یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام گوید وقتی در مدینه بودم، از دختر صاحبخانه خوشم مىآمد. روزی آن دختر در را بهرویم گشود. من سینۀ او را فشار دادم.
فردا که خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم، حضرت فرمود: چرا اثر نور تشیّع را از تو دور مىبینم؟
عرض کردم: من پیوسته در مسجد بودم.
حضرت فرمود: آیا نمىدانى جز با ورع نمىتوان به ولایت ما رسید؟[2]
یعنی همانطور که خدای تعالی همراه ماست، امام زمان هم همراه و شاهد است، حتی بعضی شهدا شاهد خیلی از رفقایشان هستند.
هیچکس نمیتواند از آنچه خدا برایش معیّن کرده، فرار کند. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:
«اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَ عَلَیْکُمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسِکُمْ وَ عُیُوناً مِنْ جَوَارِحِکُمْ وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ یَحْفَظُونَ أَعْمَالَکُمْ وَ عَدَدَ أَنْفَاسِکُمْ لَا تَسْتُرُکُمْ مِنْهُمْ ظُلْمَهُ لَیْلٍ دَاجٍ وَ لَا یُکِنُّکُمْ مِنْهُمْ بَابٌ ذُو رِتَاجٍ وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ یَذْهَبُ الْیَوْمُ بِمَا فِیهِ وَ یَجِیءُ الْغَدُ لَاحِقاً بِهِ»[3]
«ای بندگان خدا! بدانید که بر شما از خود شما مراقبانى قرار داده شده، و از اعضاء و جوارحتان جاسوسانى بر وجودتان گماردهاند، و محافظانى که از روى راستى اعمال و شمارۀ نفسهایتان را ضبط مىکنند. تاریکى شبِ تار شما را از دیدِ آنان نمىپوشاند و درِ بزرگى که محکم بسته شده، شما را از آنان پنهان نمىکند. بىشک فردا که روز مرگ است، به امروز نزدیک است. امروز با آنچه در آن است سپرى مىشود و فردا از پى امروز مىآید.»
هؤُلاءِ الَّذینَ کَذَبُوا عَلى رَبِّهِم؛ دروغ بستن به خدای تعالی گاهی قولی و علنی است و گاهی حالی و عملی. دروغِ قولی مثل همان که مشرکان میگفتند که قرآن ساخته و پرداختۀ پیامبر است یامثلاً چیزی را که انسان میداند دروغ است، به خدا و پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام نسبت بدهد.
دروغ عملی این است که نماز نخواند یا آن را سبک بشمارد یا همیشه دروغ بگوید یا زبانش به گناه بچرخد یا به مال و آبروی مردم تعرض کند. در واقع عملاً میگوید خدایی نیست، پیامبر و قیامتی نیست.
أَلا لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمین؛ «لعنت» یعنی دور شدن از رحمت پروردگار. این صرفاً یک نفرین نیست، واقع همین است. آنکه به خود و دیگران ظلم میکند، از رحمت خدا دور است.
رحمت همان است که انسان برای آن ساخته شده. ما به این دنیا نیامدیم برای خوردن و خوابیدن و شهوات و بعد هم مرگ و تمام. اگر اینطور باشد که این عالم با اینهمه موجودات و دستگاهها از بالا و پایین، همه لغو است. ما که خدا را قبول داریم، میدانیم او کارِ لغو نمیکند. همچنین میدانیم این خلقت تصادفی نیست و علتی دارد.
کسی که پشتسرِهم گناه میکند، انگار عملاً میگوید نه خدایی است، نه پیغمبری و نه آخرتی! گاهی هم در حال غضب آنچه درونش است، بر زبان میآورد؛ لذا خدای تعالی میفرماید اینها ظالم هستند و لعنت خدا بر آنها؛ چون از رحمت خدا دورند.
کسی از رحمت خدا دور است که نفهمد برای چه آمده، فکر میکند حیوان است. آمده بخورد و بخوابد و زندگی کند و بعد هم بمیرد و تمام شود. حیوانات اینطورند، امّا بشر که حیوان نیست، مگر اینکه آنقدر خود را پایین بیاورد که بگوید ما فرقی با حیوانات نداریم، فقط کمی قویتر و زیباتر هستیم!
الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّه؛ «صدّ عن سبیل اللّه» (بستن راه خدا) چگونه است؟
ما که عمامه بر سر گذاشتهایم و ادعا داریم که قرآن آموختیم و تفسیر قرآن خواندیم و چیزهای خوب میگوییم، بیش از دیگران نزد خدا مسؤل هستیم. اگر عالمی یا طلبهای خلافی یا ظلمی بکند، عذابش بیشتر از افراد عادی است.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«یُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ»[4]
«هفتاد گناه جاهل آمرزیده شود، پیش از آنکه یک گناه عالم آمرزیده شود.»
چراکه عالم با عملش «صد عن سبیل اللّه» میشود. عدهای فقط ظاهر را میبینند. میگویند اگر خبری بود، اینکه میگوید قرآن بلدم، خودش عمل میکرد. معلوم میشود هیچ خبری نیست و ما را مسخره کردهاند. اگر از یک مؤمنِ مسجدی خلافی سر بزند؛ اخلاق خوب نداشته باشد؛ با زن و بچه و اقوام بدرفتاری کند، میگویند این هم مسجدیها، این هم نمازخوانها!
یعنی صد عن سبیل اللّه فقط برای کافرها نیست؛ این کارها مصداق عملی آن است.
آنها که ادعای علم دارند و بعد هم مؤمنانِ مسجدی باید حواسشان باشد! باید همیشه پناه بر خدا ببریم که نه خودمان از خدا دور شویم و نه عدهای را دور کنیم! این خطرناک است.
[1] ـ سجده، ۱۲.
[2] ـ ترجمۀ جامع احادیث شیعه، ۲۵، ۶۴۵.
[3] ـ نهجالبلاغه، خطبۀ ۱۵۷.
[4] ـ کافی، ۱، ۴۷.