تفسیر سوره هود

سوره هود آیات ۱۵ و ۱۶ جلسه ۱۴

اینها همه خبر است. آدم‌هایی که می‌میرند، هشداری برای ماست. پیر و جوان هم ندارد. می‌گوید فلانی پیر بود؛ مگر جوان‌ها نمی‌میرند؟ می‌گوید آن یکی مریض بود؛‌ مگر افراد سالم ناگهان سکته نمی‌کنند و تمام؟ مگر فقط سرطانی‌ها می‌میرند؟ 

فیلم جلسه

 


صوت جلسه

متن تفسیر
   

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

تفسیر سوره هود آیات ۱۵ و ۱۶ | چهارشنبه ۱۳۹۷/۱۲/۰۸ | جلسه ۱۴

 

 

مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ (۱۵)

هرکس طالب زندگی دنیا و زینت آن باشد، مطابق اعمالشان در همین دنیا به‌طورِ کامل به آنها می‌دهیم و در اینجا از آنها کاسته نمی‌شود.

 

أُولئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فیها وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۶)

آنان در آخرت چیزی جز آتش ندارند و هرچه در دنیا ساختند، نابود و هرچه می‌کردند، باطل می‌شود.

 

«مَنْ» هرکس «کانَ یُریدُ» بخواهد «الْحَیاهَ الدُّنْیا» زندگی دنیا «وَ زینَتَها» و زینت و زیبایی آن را «نُوَفِّ إِلَیْهِمْ» به‌طورِ کامل به آنها می‌دهیم «أَعْمالَهُمْ» مطابق اعمالشان « فیها» در دنیا «وَ هُمْ فیها» و آنان در دنیا «لا یُبْخَسُونَ» کم و کاستی در حقشان نمی‌‌شود.

«أُولئِکَ الَّذینَ» آنان کسانی هستند که «لَیْسَ لَهُمْ» نیست برایشان «فِی الآخِرَهِ» در آخرت «إِلاَّ النَّارُ» جز آتش «وَ حَبِطَ» و نابود می‌شود «ما صَنَعُوا» آنچه ساختند «فیها» در دنیا «وَ باطِلٌ» و باطل می‌شود «ما کانُوا یَعْمَلُونَ» هرچه انجام می‌دادند.

مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ…؛ مردم در یک تقسیم‌بندی دو دسته‌اند: یک دسته به معنای واقعی مؤمن‌اند؛ یعنی طالبِ خدا و معتقد به آخرت هستند؛ مطابق رضای خدا و در راهی که او برای بشر می‌پسندد، حرکت می‌کنند و از کارهایی که او دوست ندارد و پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام فرموده‌اند، پرهیز می‌کنند.

از خصوصیات بارز این دسته آن است که دنیا را برای دنیا نمی‌‌خواهند، بلکه برای این می‌‌خواهند که استراحت و آرامشی داشته باشند و محتاج مردم نباشند و بتوانند مطابق رضای خدا زندگی کنند. پس خانه را برای این می‌خواهند که در آن عبادت کنند؛‌ اطعام کنند؛ روضه‌خوانی کنند و… سرمایه را برای کسب و کار و تأمین معاشِ حلال و بی‌نیازی از مردم می‌خواهند و فقط هم از خدا می‌خواهند. هرچه هم نصیبشان شود، از خدا می‌بینند و وسیلۀ آخرت قرار می‌دهند. نان و خوراک می‌خورند تا بتوانند عبادتِ خدا کنند و کارِ مردم را رواج دهند. زندگی و عمر و سلامتی را در راه خیر صرف می‌کنند و همواره شاکر خدا هستند و هر نعمتی را از او می‌بینند.

این افراد دلبستگی و وابستگی به دنیا ندارند؛‌ یعنی اگر ناگهان همه‌چیزشان از بین رفت، صبر و تحمل دارند و می‌گویند الحمدللّه. اگر زحمت کشیدند و به آنچه می‌خواستند، نرسیدند، صبر می‌کنند و از خدا می‌بینند و قهر و غضبی با خدا ندارند. می‌گویند ارادۀ خدا این بود. او این‌طور برای من خواسته، الهی شکر. این علامت کسانی است که دنیا را برای خدا می‌خواهند و مقصدشان رضای پروردگار است. خدای تعالی به‌تدریج رضای کامل را نصیبشان می‌کند، امّا طول می‌کشد.

دسته دیگر کسانی هستند که دنیا را برای دنیا می‌خواهند. کافر نیستند؛ پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام را قبول دارند؛ اهل نماز و روزه هم هستند، امّا می‌گویند خدایا اگر خانه نداشته باشم، نماز نمی‌خوانم. اگر می‌خواهی بندۀ تو باشم و نماز بخوانم، باید خانه‌ام بدهی. اگر ندادی، سست می‌شوم. خدایا سرمایه‌ای می‌خواهم که وضع زندگی‌ام خوب شود. اگر دادی، مرید و چاکرت می‌شوم، ولی اگر ندادی، نمی‌توانم دوام بیاورم، ناگهان دیدی همه‌چیز را رها کردم و رفتم. یعنی خدا را هم تهدید می‌کند!

مسلمان است، امّا طالب دنیا و زندگی دنیاست و خدا را برای دنیا می‌خواهند. گاهی راحتی دنیا را می‌‌خواهد و گاهی فزونی آن را. گروهی هم اصلاً نه دینی دارند و نه اعتقادی، فقط دنبال دنیا هستند. حساب این‌ها جداست.

سؤال: آیا کسی که طالبِ دنیا و زینت دنیاست، به هرچه می‌خواهد می‌رسد؟

جواب: از آنجا که دنیا دارِ اسباب است و خدا چنین قرار داده که هرکس اسبابِ کاری را فراهم کند، به مطلوبش می‌رسد. اگر این شخص هم راه پیدا کردن سرمایه و فوت و فن معامله را خوب بلد باشد، طبق همین آیه که می‌فرماید «نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ» مطابقِ تلاشی که کرده و اسبابی که به کار انداخته، به مقصودش می‌رسد و هیچ کم و کاستی ندارد. البته وقتی این آیه را کنار این آیه از سوره اسراء بگذاریم که می‌فرماید:

﴿مَنْ‏ کانَ‏ یُریدُ الْعاجِلَهَ عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً﴾[1]

«هرکس دنیای زودگذر را بخواهد، ما به اندازه‌ای که بخواهیم، به هرکه بخواهیم، زود می‌دهیم، سپس جهنّم را برای او قرار می‌دهیم که ملامت‌زده و رانده‌شده در آن وارد شود.»

معلوم می‌شود ارادۀ خدای تعالی نیز دخالت دارد و این‌طور نیست که هرکس هرچه خواست، نصیبش شود. ممکن است برای بعضی بخواهد و برای بعضی نخواهد یا به بعضی بیش از حد تصورشان بدهد و به بعضی کمتر از حد توقع و تلاششان.

در سورۀ شوری هم می‌فرماید:

﴿مَنْ‏ کانَ‏ یُریدُ حَرْثَ الآخِرَهِ نَزِدْ لَهُ فی‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ‏ کانَ‏ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الآخِرَهِ مِنْ نَصیبٍ﴾[2]

«هرکس محصول آخرت را بخواهد، در محصولش فزونی قرار می‌دهیم و هرکس محصول دنیا را بخواهد، بعضی از آن را به او می‌دهیم و در آخرت نصیبی نخواهد داشت.»

بنابراین وقتی این دو آیه را کنار آیۀ مورد بحثِ سورۀ هود می‌گذاریم که فرمود «نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ» باید دو قید به این آیه اضافه کنیم: اولاً: ارادۀ خدای تعالی در رزق و روزی دخیل است. ثانیاً: اسباب را هم در نظر گرفت و دنبال کرد. پس دربارۀ دنیا این‌طور نیست که هرکس دنبال اسباب رفت و خوب هم وارد بود، به هرچه می‌خواهد برسد. ارادۀ خدا زمین نمی‌ماند. «نُؤْتِهِ مِنْها» یعنی بخشی از آن را به او می‌دهیم. ولی آن‌که آخرت را بخواهد، به‌طورِ کامل و حتی بیشتر به او می‌دهیم. پشت‌سرِ هم توفیقش می‌دهیم تا به خواستش برسد.

أُولئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَهِ إِلاَّ النَّارُ؛ این افراد در آخرت جزایشان جز آتش نیست. چرا؟ ‌چون اعمال انسان بر حسب نیّت و درونش شکل می‌گیرد و سنجیده می‌شود.

توضیح بیشتر: فرض کنید شخصی نماز می‌خواند، مسجد می‌آید، قرآن می‌خواند، برای اینکه بگویند آدم مقدس و زاهد و عابدی است، یا درس می‌خواند، مطالعه می‌کند، درس می‌دهد تا به او بگویند مجتهد و مرجع شود. این‌ها برای دنیا کار می‌کنند و آخرت را به دنیا فروخته‌اند. این خیلی بدتر از کسی است که دنبال دنیا می‌رود و می‌گوید من دنیا را می‌‌خواهم؛‌ مثل کسی که دانشگاه می‌رود تا دکتر شود و پول دربیاورد و مردم به او بگویند آقای دکتر!

کسی که خدا را قبول دارد و درونش طالبِ خدا و آخرت و تقواست، اگر دنبال دنیا می‌رود، برای این است که ائمۀ اطهار علیهم‌السلام فرموده‌اند کار کنید و خود را سربارِ مردم نکنید. معتقد است خداوند اسباب را فراهم می‌کند و روزی‌اش را می‌رساند. اگر هم طلبه باشد، خوب درس می‌خواند و نمی‌گذارد اوقاتش به بطالت بگذرد. در پی دنیا نیست و تقوا را کاملاً رعایت می‌کند. خدا هم توفیقش می‌دهد و روزی‌اش را از راه‌های مختلف می‌رساند. چنین طلبه‌ای اگر بخواهد وقت و استعدادش را صرف کاری غیر از مطالعه و تعلیم و تدریس کند، از تحصیل بازمی‌ماند؛ لذا همۀ استعدادش را صرفِ همین کار می‌کند تا پیشرفت کند و خیرش به مردم برسد، آن‌هم نه برای اینکه فردا بگویند مجتهد و مرجع تقلید است. بین خود و خدا اخلاص دارد.

چنین کسی را یقیناً خدای تعالی رها نمی‌کند؛ هم روزی‌اش را به اندازه‌ای که صلاح بداند، برایش فراهم می‌کند تا محتاج مردم نشود و هم آخرتش را.

 

منشأ نور و آتش

خدای تعالی می‌فرماید: کسی که طالب دنیاست و خدا را یا اصلاً قبول ندارد یا برای دنیا می‌خواهد، در آخرت بهره‌ای جز آتش ندارند. امّا این آتش از کجاست؟

اگر از ما بپرسند چه چیزی را بیشتر از همه دوست می‌دارید و از آن لذت می‌برید و انس و راحتی شما در آن است، فکری می‌کنیم و می‌بینیم نه غذاهای رنگا‌رنگ، نه خانه‌های مجلل و نه دیگر مظاهر دنیا هیچ‌کدام در حدی نیستند که آرزوی ما باشند. حیف است بخواهیم عاشقِ شهوات و متاع دنیا شویم. ما باید عاشق خدایی که خالقِ ما و همۀ زیبایی‌هاست باشیم. می‌گوییم عاشق حسین علیه‌السلام و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام هستیم؛ عاشق خدای تعالی هستیم و از خودش می‌خواهیم عشق و محبّتمان را هر روز بیشتر کند. می‌خواهیم در این چندروزۀ عمر طوری زندگی کنیم که موقع مرگ، شاد و مسرور و فرحناک از رضای پروردگار باشیم. اگر هم کم و کاستی در این زمینه داریم، از خودش می‌خواهیم برایمان بیفزاید.

ظهورِ این عشق و محبّتی که به خدای تعالی دارید، رحمتِ پروردگار است. این نیّتِ خوب که همراهش اعمال صالح است، در عالم برزخ و قیامت به‌صورتِ «نور» است. این دیگر آتش نیست. «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ‏ وَ الْأَرْضِ».

زیبایی‌های دنیا و آخرت همه از پروردگار است، امّا زیبایی‌های دنیا فانی است و زیبایی‌های آخرت باقی. زیبایی‌های دنیا امتحانی برای مردم است تا معلوم شود چه کسانی فقط همین را می‌خواهند و چه کسانی می‌توانند از این بگذرند و به جمالِ بی‌زوالِ پروردگار در عالم آخرت دست‌ یابند؛‌ جمالی که صورت نیست، نور است. درکی که انسان از جمال پروردگار می‌کند، مالِ صورت و ماده نیست.

شهید آیت‌اللّه دستغیب در تفسیر سورۀ واقعه با استناد به روایت می‌فرماید مؤمن در بهشت با حورالعین یا با زن مؤمن خودش هم‌بستر می‌شود و گاهی ۵۰۰ سال طول می‌کشد. این نقل مادیات و مثل این دنیا نیست. درک نورانیتی است که خدای تعالی به این شخص عنایت کرده. نعمت‌های بهشت و غذاهای آنجا مثل اینجا نیست که فضولات داشته باشد، نورانیتی است که از این نعمت‌ها درک می‌شود و قابل وصف نیست. فقط باید انسان ببیند و بچشد تا بفهمد چیست.

اگر دوست دارید، از خدا بخواهید مقداری از آن را نشانتان بدهد. کمی از نورانیتِ نمازها، روزه‌ها و عباداتِ خودتان یا دیگر مؤمنان یا شهیدان را نشانتان بدهد، ببینید چگونه است.

امّا کسی که خدا را رها کرده، فقط دنیا را می‌خواهد؛ یعنی به پروردگار پشت کرده، از فطرت خود دور می‌شود و از نور می‌گریزد، ناگزیر به‌سوی ظلمت می‌رود. دور شدن از نور، ظلمت است. «ظُلُماتٌ‏ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ».

همراه این ظلمت، سوختن هم هست. امّا چرا باید بسوزد و این آتش از کجاست؟ این آتشِ «فراق» است که از درونِ خودش زبانه می‌کشد؛ چراکه ملتفت می‌شود

دوست نزدیک‌تر از من به من است

وین عجب‌تر که من از وی دورم

یعنی به خدایی که همراش بود، اصلش بود، همه‌چیزش از او بود، التفات نداشت. حالا که فهمید، چاره‌ای ندارد جز اینکه حسرت ببیند و در آتش این حسرت و فراق بسوزد. اینجا یک عمر دور بود، ولی دوری و فراقِ آنجا تمام‌شدنی نیست. در سورۀ مومنون خدای تعالی به شکلی عجیب می‌فرماید آنان فریاد می‌زنند و جواب می‌شنوند:

﴿اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ﴾[3]

«در آتش دوزخ گم شوید و با من سخن نگویید!»

«اِخسَأ» به سگ می‌گویند؛ یعنی تو دیگر رفتی. خودت خواستی [از دایرۀ انسانیت بیرون روی و سگی برگزیدی].

می‌گویند کاش برگردیم و مؤمن شویم، امّا اگر برگردند، باز همان آش و همان کاسه است. از چشمه‌های اعجاز قرآن این است که می‌فرماید:

﴿وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ﴾[4]

«اگر بازگردانده شوند، به آنچه از آن نهی شده‌اند بازمی‌گردند.»

می‌گویند عجب خواب بدی دیدم! دوباره همان وضع سابق را ادامه می‌دهند. هر تصمیمی که بار اول و عمر اول گرفتند، بر همان می‌مانند و اگر صد بار هم بازگردند، همان است که بود.

وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فیها؛ «حبط» یعنی نابود. هرچه در این دنیا کار کرده بود، نابود می‌شود. عمل وقتی می‌ماند و پابرجاست که برای خدا و متصل به او باشد. چون فقط خدا پایدار و همیشگی است. اگر عملی به آنجا وصل شد «بود» دارد، اگر نشد «نابود» است. چون به جای محکمی وصل نیست.

وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ ممکن است گاهی اعمال انسان خوب و زیبا باشد، [امّا چون اعتقاد به خدا ندارد یا کارش برای خدا نیست،] عملش باطل می‌شود و درونش پاک نمی‌شود؛ مثلاً می‌گویند ببینید مردم اروپا و آمریکا چه رفتارهای خوبی دارند، این درست، امّا درونشان را نگاه کنید. نیتشان چیست؟ برای این است که بگویند این‌ها آدم‌های خوب و خوش‌اخلاقی هستند؛ مثل همان که درس می‌خواند تا بگویند مجتهد و عالم است یا عبادت می‌کند برای اینکه بگویند عابد و زاهداست. این‌ها برای دنیاست و بودی ندارد.

خدا کمک کند بتوانیم رضای خدا را دنبال کنیم و رها نکنیم. در پیشامدهای مختلف حواسمان به خدا باشد و بگوییم خدایا حفظمان کن!

بخواهیم و نخواهیم مرگ بی‌خبر به سراغمان می‌آید و جز بعضی اولیای خدا کسی از ساعتِ مرگش خبر ندارد، ولی نشانه‌هایش هر روز به ما می‌رسد.

یکی از پیامبران به حضرت عزرائیل گفت هروقت خواستی بیایی، خبرم کن. مدتی بعد عزرائیل آمد. پیامبر گفت آمدی خبرم دهی یا جانم را بگیری؟ گفت آمدم جانت را بگیرم. گفت مگر نه قرار شد خبرم کنی؟ گفت چندبار خبرت دادم، ولی حواست نبود! همسایه‌ات مرد؛ این یک خبر. پیر شدی و موهایت سفید شد؛ این هم یک خبر. بدنت ضعیف و استخوان‌هایت سست شد؛‌ این هم یک خبر.

اینها همه خبر است. آدم‌هایی که می‌میرند، هشداری برای ماست. پیر و جوان هم ندارد. می‌گوید فلانی پیر بود؛ مگر جوان‌ها نمی‌میرند؟ می‌گوید آن یکی مریض بود؛‌ مگر افراد سالم ناگهان سکته نمی‌کنند و تمام؟ مگر فقط سرطانی‌ها می‌میرند؟

 

[1] ـ اسراء، ۱۸.

[2] ـ شوری، ۲۰.

[3] ـ مؤمنون، ۱۰۸.

[4] ـ انعام، ۲۸.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است