تفسیر سوره نور

سوره نور آیه ۶۱ | جلسه ۳۲

فیلم جلسه
 

صوت جلسه

متن تفسیر

 

تفسیر سوره نور آیه ۶۱ | چهارشنبه ۱۴۰۲/۶/۱ | جلسه ۳۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

قال امیرالمؤمنین علیه‌السلام:

«الْإِیمَانُ لَهُ أَرْکَانٌ أَرْبَعَهٌ التَّوَکُّلُ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ وَ تَفْوِیضُ الْأَمْرِ إِلَى اللَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[1]

«ایمان چهار رکن دارد؛ توکل بر خدا، واگذاردن کارها به او، رضا به قضای الهی و تسلیم شدن به امر پروردگار عزّوجلّ.»

التَّوَکُّلُ‏ عَلَى‏ اللَّهِ؛ توکل یعنی خدا را وکیل خو د قرار دادن، امّا معنای آن این نیست که خدایا تو کارهای مرا انجام بده «با توکل زانوی اشتر ببند». باید کارت را انجام دهی، درست را خوب بخوانی و بعد بگویی خدایا به امید تو؛ «توکلت علی اللّه».

در امور معنوی هم همین طور؛ کسی که می‌خواهد معرفت خدای تعالی نصیبش شود، باید بداند راه سختی در پیش دارد، در عین حال باید مقدمات کار را فراهم کند و بر خدا توکل نماید.

یکی از مقدمات مهم این راه معاشرت با افراد صالح و طالب است. شخص بداخلاق همۀ اخلاق بدش را به دوستش منتقل می‌کند.

کسی که می‌خواهد معرفت خدای تعالی نصیبش شود باید از کسانی که غیر از امور مادی چیزی نمی‌فهمند و نمی‌خواهند بفهمند دوری کند، اگر هم سلام و تعارف دارد، سلامی کند و بگذرد، مگر اینکه بخواهد و بتواند آنان را برگرداند و اصلاح کند.

پس باید معاشرتش را تنظیم کند. با هرکسی نمی‌ شود دوست بود و رفت و آمد داشت.

علاوه‌بر این لازم است واجبات را انجام دهد و حرام را ترک کند، بعد هم تا آنجا که ممکن است به مستحبات و مکروهات مقید باشد.

در کنار این‌ها باید دائم از خدا بخواهد، این می‌شود توکل. این کارها پایۀ توکل در این راه است، ولی انتظار نداشته باشد امروز و فردا یا امسال و سال دیگر نصیبش شود.

کسی که می‌خواهد دکتر شود چند سال باید درس بخواند؟

معرفت خدا شوخی و سردستی نیست، کنکاش درون است. ممکن است سال‌ها طول می‌کشد. حتی چه بسا در این عالم هم نرسد و در عالم برزخ نصیب شود، لکن ناامیدی غلط است. باید بر خدا توکل کرد و کار کرد.

وَ تَفْوِیضُ الْأَمْرِ إِلَى اللَّهِ؛ واگذار کردن کار به خدا؛ یعنی به امید خدا دنبال کار خود برود و بگوید خدایا تویی که کار مرا رواج می‌دهی، من کارم را به تو واگذار کردم، اگر صلاح است خودت توفیق انجامش را بده.

وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ؛ راضی به قضای الهی باشد و در وقت ناراحتی، بی‌پولی، مریضی یا مصیبت، بگوید الهی شکر؛ «رضاً بقضائک».

وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ تسلیم امر خدا باشد یعنی چون‌وچرا نکند.

وقتی بلایی پیش می‌آید نگوید چرا این‌طور شد، آن‌طور نشد؛ چرا این بلا سر من آمد، سر او نیامد! به‌جای این حرف‌ها بگوید الهی شکر؛ خدایا اگر تقصیر من بود، مرا ببخش؛ اگر تقصیر دیگری بود، او را ببخش؛ اگر هم می‌خواهی درجۀ مرا بالا ببری، الهی شکر!

تفسیر سوره نور آیه ۶۱

لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّهً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَهً طَیِّبَهً کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (61)

بر نابینا و لَنگ و مریض حرجی نیست و بر شما نیز گناهى نیست که (بی‌اجازه) در خانه‏هاى خودتان و خانه‏هاى پدران، مادران، برادران، خواهران، عمو، عمه، دایى، خاله و خانه‏اى که کلیدش در اختیار شماست یا خانه دوستانتان غذا بخورید و نیز بر شما گناهی نیست که دسته‌جمعی غذا بخورید یا تنهایی. هنگامی که وارد خانه‌ای شدید، به هم سلام کنید که سلام درودی مبارک و پاک از سوی خداوند است. این‌چنین خداوند آیات خود را برای شما بیان می‌کند تا تأمل کنید.

«لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ» بر نابینا حرجی نیست «وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ» و بر لَنگ حرجی نیست «وَ لا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ» و بر مریض حرجی نیست. «وَ لا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ» و بر شما گناهی نیست «أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ» که از خانه‌های خود (فرزندانتان) غذا بخورید «أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ» یا از خانه‌های پدرانتان «أَوْ بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ» یا از خانه‌های مادرانتان «أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ» یا از خانه‌های برادران و خواهرانتان «أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ» یا از خانه‌های عموها و عمه‌هایتان «أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ» یا از خانه‌های دایی‌ها و خاله‌هایتان «أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ» یا خانه‌هایی که کلید آن دست شماست «أَوْ صَدیقِکُمْ» یا خانه دوستتان (غذا بخورید). «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ» بر شما گناهی نیست «أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً» که با هم غذا بخورید «أَوْ أَشْتاتاً» یا تنهایی. «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً» هنگامی که وارد خانه‌ای می‌شوید «فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ» به همدیگر سلام کنید «تَحِیَّهً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» که درود و تحیّتی از جانب خداست «مُبارَکَهً طَیِّبَهً» و مبارک و پاک است. «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیاتِ» خداوند این‌گونه آیات خود را بیان می‌کند «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» تا تعقل کنید. (61)

لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ؛ بر نابینا و لَنگ و بیمار حرجی نیست؛ یعنی انتظاری که از شخص سالم می‌رود، از آنها نمی‌رود.

مجمع البیان در ذیل این قسمت آیه آورده است که اعراب جاهلی از اینکه با اشخاص نابینا و لنگ و بیمار هم‌غذا شوند نفرت داشتند. اوایل اسلام هم این عادت بین مردم وجود داشت، امّا خدای تعالی این رسم ناپسند را ملغی کرده، می‌فرماید هم‌سفره و هم‌غذا شدن با این افراد هیچ عیبی ندارد، به‌شرط اینکه بیماری واگیردار نداشته باشند.

وَ لا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ؛ از این قسمت آیه کسانی را نام می‌برد که خوردن خوراکی در خانه‌هایشان، بدون اجازه گرفتن، اشکالی ندارد.

اول می‌فرماید «انفسکم» که کنایه از فرزند است. در روایت است که خودت و هرچه داری ازآنِ پدرت است؛ یعنی این‌طور باید احترام او را نگه داری!

پس بی‌اجازه وارد خانۀ فرزند شدن و خوردن خوراکی در آن اشکالی ندارد.

أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ؛ غذا خوردن در خانۀ اقوام و خویشان نزدیک؛ یعنی پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی و خاله اشکالی ندارد و نیازی به اجازه گرفتن نیست، مگر اینکه انسان بداند راضی نیستند یا چیزی را مخصوص خود کنار گذاشته باشند و نخواهند کسی از آن بخورد.

أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ؛ بعضی مسلمانان وقتی به جهاد می‌رفتند کلید خانه خود را به دست همسایه یا آشنایی می‌دادند که به آنجا سرکشی کند.

معمولاً این اشخاص از خوردن خوراکی‌های صاحب‌خانه ابا داشتند. خداوند می‌فرماید این کار اشکالی ندارد و خوردن آنها بر شما جایز است.

دربارۀ دوستان هم همین حکم وجود دارد؛ اگر دوست خوب خدایی دارید، وقتی به خانه‌اش می‌روید، می‌توانید بدون اینکه اجازه بگیرید از خوراکی‌هایش بخورید.

لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً؛ «اشتات» یعنی تنها، در مقابل جمیع، یعنی گروهی.

برخی قبایل عرب بدون حضور مهمان غذا نمی‌خوردند و گاه مدتی گرسنه می‌ماندند تا کسی از راه برسد و با او غذا بخورد. خداوند می‌فرماید نیازی به این کار نیست. چه در خانۀ خود و چه در خانۀ دیگران، هم می‌توانید تنهایی غذا بخورید و هم گروهی.

فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّهً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَهً طَیِّبَهً؛ «انفسکم» یعنی کسانی که نفس شما و مثل شما هستند.

هنگامی که وارد خانه‌ای می‌شوید به اهل خانه سلام کنید. سلام کردن به دوست و بردار مؤمن مستحب است. این سلام تحیّتی مبارک و پاک است که خداوند دوست می‌دارد.

اگر هم کسی در خانه نیست، بگویید «السلام علینا و علی عباد اللّه الصالحین» سلام به ما و بندگان صالح.

وقتی خدا می‌فرماید «تحیّه من عند اللّه» یعنی عنایتی از طرف پروردگار است که هم از جهت ظاهری و هم از جهت باطنی سودمند است. به‌علاوه مبارک و پاک است.

کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ خدای تعالی آیات خود را بیان می‌کند تا تعقل کنید.

تعقل کردن یعنی انسان بداند مؤمن با مؤمن، بخصوص با خویشان و رفقای خوبش یک‌رنگ و صادق است، دورو و مکار نیست. همان خوراکی که خودش می‌خورد به او نیز می‌دهد؛ سینه‌اش باز است و مضایقه‌ای در محبّت کردن ندارد.

مؤمن بخیل نیست. بخل صفت ناپسندی است که خداوند اصلاً دوست ندارد. باید از خدا بخواهیم اگر بخلی درونمان است آن را بردارد.

بخل فقط در مال و خوراک نیست، اگر علمی هم دارد باید به دیگران بیاموزد و آن را در انحصار خود قرار ندهد. آموختن علم نیز نوعی سخات به حساب می‌آید.

البته بعضی مطالب سنگین است. مطالب عرفانی را هرکسی نمی‌تواند هضم کند، ممکن است مشکلاتی برایش ایجاد شود یا گیج شود.

قرآن هم لایه‌ها و بطن‌هایی دارد که تا هفت یا هفتاد بطن برایش گفته شده و فهم همۀ آن برای بسیاری مشکل است؛ لذا هرکس به‌اندازۀ فهم خود از آن می‌فهمد. بعضی مطالب هم به یاری خدا، به‌تدریج و با استمرار فهمیده می‌شود.

خدایا همۀ ما را از دوستان اهل‌بیت علیهم‌السلام و عشاق علی ولی اللّه قرار بده!

شهید آیت‌اللّه دستغیب تا آخر می‌گفت خدایا ما را با عشق محمّد و آل‌محمّد زنده بدار، با عشق ایشان بمیران و با عشق ایشان محشورمان کن!

[1]. کافی، ۲، ۴۷.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است