سوره نور آیه ۳۷ و ۳۸ | جلسه ۱۷
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره نور آیه ۳۷ و ۳۸ | چهارشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ | جلسه ۱۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
روایت هشتم
از امام رضا علیهالسلام:
«مَنْ سَأَلَ اللَّهَ التَّوْفِیقَ وَ لَمْ یَجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ»[1]
«هرکس از خدا توفیق بخواهد و کوشش نکند، خود را مسخره کرده.»
کسی که میگوید خدایا توفیقم بده نمازهایم را مرتب، اول وقت و با حضور قلب بخوانم -و البته مسائل آن را هم یاد گرفته باشد- یا میگوید خدایا کمک کن توان و اراده قوی داشته باشم روزههایم را بگیرم و هر واجب دیگری را انجام دهم و گناهان را ترک کنم، امّا خودش تلاشی نکند، خود را مسخره کرده.
اگر دعا میکند خدایا کمک کن و توفیق بده نمازم را اول وقت بخوانم، باید آماده شود برای نماز صبح بیدار شود. به پدر و مادرش بگوید صدایش کنند یا ساعت بگذارد و اول وقت برای نماز بیدار شود. شبها زیاد غذا نخورد تا بتواند بیدار شود.
وقتی چیزی از خدا میخواهید باید مقدماتش را هم فراهم کنید. اگر نکردید خود را استهزاء کردهاید.
اگر میگویی خدایا کمک کن به نامحرم نگاه نکنم، وقتی از خانه بیرون میآیی، سرت را پایین بینداز.
وقتی تصمیم میگیری حرام را ترک کنی، لازم است اذیت پدر و مادرت نکنی یا اگر همسر داری، به همسرت اذیت نکنی. وقتی عصبانی میشوی، بلند شو مقداری راه برو، آبی به صورتت بزن، کاری بکن که از آن حال بیفتی.
تفسیر سوره نور آیه ۳۷ و ۳۸
رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ وَ إیتاءِ الزَّکاهِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (37)
مردانی که تجارت و خریدوفروش آنان را از یاد خدا و به پا داشتن نماز و دادنِ زکات بازنمیدارد. از روزی که قلبها و چشمها در آن روز دگرگون شود، میترسند.
لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (38)
تا خدا آنان را به بهترین کاری که انجام دادهاند پاداش دهد و از فضل خود بر آنان بیفزاید و خدا هرکه را بخواهد بدون حساب روزی میدهد.
«رِجالٌ» مردانی که «لا تُلْهیهِمْ» آنان را مشغول نمیکند «تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ» هیچ تجارت و دادوستدی «عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» از یاد خدا «وَ إِقامِ الصَّلاهِ وَ إیتاءِ الزَّکاهِ» و از به پا داشتن نماز و پرداختن زکات. «یَخافُونَ یَوْماً» از روزی میترسند که «تَتَقَلَّبُ فیهِ» در آن روز دگرگون و زیرورو شود «الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» قلبها و چشمها. (37)
«لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ» (اینگونهاند) تا خداوند آنان را پاداش دهد «أَحْسَنَ ما عَمِلُوا» به بهترین عملی که انجام دادهاند «وَ یَزیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» و باز از فضل خود بر آنان بیفزاید. «وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ» و خدا هرکه را خواهد بیحساب روزی میدهد. (38)
رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ؛ منظور از «رجالٌ» در این آیه کدام مرداناند؟
در آیۀ قبل فرمود: «فی بُیُوتٍ…» در خانههایی که خدا اجازه داده بالا باشند. گفتیم که «فی بیوت» جار و مجرور است و متعلق به آیۀ قبل که فرمود: «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ» یعنی خدا هرکه را بخواهد به نور خود هدایت میکند به خانههایی که در آن خانهها رجالی هستند که این خصوصیات را دارند «لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ…».
خدای تعالی مؤمنانی را که طالب هدایت و مواظب نمازهایشان هستند به این بیوت و این افراد هدایت میکند. این بزرگان را به آنها میشناساند و آنها در پی اطاعت ایشان برمیآیند.
بنابراین «رجال» در ردیف اول، پیامبر و ائمۀاطهار علیهمالسلام هستند که مردم به آنها اقتدا میکنند و پشتسر آنها شامل کسانی میشود که از ایشان تبعیت کردند؛ الاهمفالاهم.
لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ؛ «تلهیهم» از الهاه بهمعنای بازداشتن و مشغول کردن است.
خاصیت این مؤمنان این است که به غیر خدای تعالی مشغول نمیشوند، نه تجارت و دادوستد آنها رامشغول میکند و نه هیچچیز دیگری.
تجارت معاملاتی است که تاجران و مغازهداران عمده انجام میدهند، ولی بیع به همین خریدوفروش روزانه و جزئی اطلاق میشود.
بنا بر نظر برخی مفسران تجارت شامل معاملۀ غیرنقدی هم میشود؛ مثل معاملات نسیه و مدتدار، امّا بیع نقد است، جنس حاضر و پول هم حاضر.
وَ إِقامِ الصَّلاهِ؛ مردانی که خدا از آنها یاد میکند، علاوه بر یاد خدا، هیچچیز آنها را از نماز و زکات هم بازنمیکند.
مگر نماز غیر از یاد و ذکر خداست؟ خیر، نماز و زکات هم یاد خداست، ولی این دو وقت معیّن دارند، امّا ذکراللّه در همهحال ممکن است و تابع هیچ زمان و شرایطی نیست.
معنای ذکر خدا چیست؟ آیا اینکه تسبیح دست بگیرد و صلوات بفرستد یا «سبحاناللّه» و «الحمدللّه» بگوید؟ خیر. ذکر خدا یعنی همیشه توجه داشته باشد که خدا حاضر و همراه اوست. «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُم».
معکم یعنی با شماست، امّا چه مقدار از شبانهروز حواسمان جمع است که خدا همراه ماست؟ هیچ یا بسیار کم. امّا رجال الهی همیشه در یاد خدایند؛ یعنی مواظباند که خدا همراهشان است.
وقتی خدا میفرماید تجارت و بیع و شراء از باب نمونه است، وگرنه در همهحال در نشستن و برخاستن و غذاخوردن و حرف زدن و… یاد خدا و مواظباند که خدا همراهش است.
اقامۀ نماز یعنی به پا داشتن نماز؛ یعنی اولاً: اول وقت میخواند. قبل از اینکه وقت وارد شود، خود را آماده میکند. ثانیاً: در نماز حضور قلب دارد و حواسش جمع است. نه اینکه از اولِ اللّه اکبر تا آخرِ سلام در بازار و خیابان و مدرسه پرسه میزند و مشغول حرف زدن با اینوآن است.
آنکه در همهحال ذکر و یاد خدا دارد، در حال نماز قویتر غرق یاد خداست.
اوایل انقلاب اینطور بود که مؤمنان هرجا و بر هر پستی بودند، موقع نماز که میشد، مغازه یا اداره را رها میکردند و به نماز میایستادند.
وَ إیتاءِ الزَّکاهِ؛ زکات در اینجا اعم از معنای خاص و عام زکات است. زکات عام یعنی نفقات واجب؛ مثل زکات غنائم و طلا و نقره و خمس و کفارات و نفقۀ اهل و عیال، و نفقات مستحب؛ مثل صدقات و خیرات و مبرات.
در عین حال که مشغول تجارت و بیع و شراء است؛ اداره و مغازه میرود و خلاصه بر سر هر کاری است، حقوق واجب و مستحب خود را فراموش نمیکند و آنها را میپردازد.
یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ؛ ترس دارند از روزی که قلبها و چشمها زیرورو میشود در آن.
«تقلب» یعنی تغییر و دگرگونی، از این رو به آن رو شدن. در قیامت قلبها و چشمهای کافران و گناهکاران از شدت ترس و اضطراب زیرورو میشود، امّا مؤمنان بهخاطر اینکه حساب خود را کردهاند و همهچیزشان آماده است، در آن روز دیگر ترسی ندارند.
افراد متقی، اول پیامبر و ائمۀاطهار علیهمالسلام و پشتسر آنها شیعیان و دوستانشان، در دنیا همواره در حال خوف و رجا بودند؛ به همین جهت آنجا در اماناند.
این خوف برای آنهاست که هرچه میگفتی از خدا بترس، قیامتی در کار است، میگفت: کو قیامت؛ آدم وقتی مرد همهچیز تمام میشود. چنین کسانی وقتی وضع قیامت را میبینند، قلبهایشان، از شدت هول و هراس، از جا کنده میشود.
در آن روز عدهای نامۀ اعمالشان را به دست راستشان میدهند و راهی بهشت میشوند، عدهای دیگر نامه به دست چپشان است و به جهنّم برده میشوند؛
﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ… وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ﴾[2]
«آنکه نامۀ اعمالش را به دست راستش دهند، گوید بیایید نامۀ مرا بخوانید… و آنکس که نامهاش را به دست چپش دهند، گوید کاش هرگز نامۀ اعمالم را به من نمیدادند.»
لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا؛ «لام» در «لیجزیهم» لام عاقبت است؛ یعنی برای اینکه خدا در مقابل ایمان و اعمال نیکشان به آنها پاداش دهد.
پاداشی که خداوند به مؤمنان، در مقابل نیات خوب و اعمالشان که از همین نیات صادر شده، میدهد، متناسب با بهترین اعمالشان است؛ یعنی اگر ثلث یا ربع نمازش را با حواس جمع خوانده، خداوند همۀ نمازش را مثل کسی جزا میدهد که از اول تا آخر نماز در یاد خدا بوده.
وَ یَزیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ؛ علاوه بر این، باز هم خداوند از فضل خود بر عمل مؤمن میافزاید.
کسی که انفاقی میکند؛ مثل اینکه گندمی میکارد و این گندم هفتصد دانه میدهد، خدای تعالی پاداش انفاقش را هفتصد برابر و به هرکه بخواهد، بیشتر از این میدهد.
وقتی مؤمن مقداری از نمازش را با توجه میخواند، خداوند همۀ نماز او را با حضور قلب محاسبه میکند و باز هم بر او میافزاید؛ یعنی مثل نماز اولیاء اللّه آن را میپذیرد.
نماز اولیاء اللّه چطور؟آن دیگر ده برابر و صد برابر نیست، خدا داند چگونه است.
مگر خدا کم نعمت دارد و کم میآورد؟ اصلاً نمیشود در ذهن آورد که نعمتهای خدا چقدر است و از کجاست. همه از ارادۀ اوست. اراده میکند و حاصل میشود. «إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».
وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ؛ رزقی که در قیامت به مؤمنان داده میشود، از حساب و کتاب بیرون است و این از فضل و عنایت خداست.
مگر در روایت نداریم که حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در روز قیامت، مثل مرغی که دانه برمیچیند، شیعیان و دوستان خود را انتخاب میکند و نمیگذارد در سختی بیفتند.
این فضل خداست و فاطمه زهرا ظهور آن است. خدا چنین قدرتی به ایشان داده.
رحمت حضرات معصومین علیهمالسلام از خودشان نیست، هرچه هست از خداست. هرچه انسان بیشتر به خدا توجه کند، صفات خدایی بیشتری کسب میکند؛ لذا تعجب نکنید که خداوند بهخاطر اشکی بر امام حسین علیهالسلام همۀ گناهان را میریزد و این اشک را میلیونها برابر میکند.
او نظر به امام حسین علیهالسلام دارد که همهچیز خود را در راه خدا داد. این فضل خداست که یک قطره اشک چنین قیمتی پیدا میکند و هرکس به امام رو بیاورد، بالا میرود.
وقتی به زیارت امام حسین علیهالسلام میروید، در هر قدم ثوابهای عجیب و غریب میدهد. وقتی برمیگردد، مثل کسی که تازه از مادر متولد شده، پاک میشود.
اینها همه از فضل خدا و بهخاطر امام حسین علیهالسلام است و حسابی در آن نیست.
[1]. بحارالأنوار، ۷۵، ۳۵۶.
[2]. الحاقه، ۱۹ و ۲۵.