سوره نور آیه ۳۲ و ۳۳ | جلسه ۱۴
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره نور آیه ۳۲ و ۳۳ | چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۹/۲۳ | جلسه ۱۴ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ الصَّلَاهُ لِوَقْتِها ثُمَّ بِرُّ الوالدین ثمّ الجِهاد فی سبیل اللَّه»[1]
«دوستداشتنیترین کارها نزد خداوند نماز اول وقت، نیکی به پدر و مادر و جهاد در راه خداست.»
جهاد دو قسم است؛ اول جهاد با نفس که انسان با نفس خود جهاد کند؛ واجبات را انجام دهد؛ حرام را ترک کند و با نفسش موافقت نکند که هرچه گفت، انجام دهد. نفس و شیطان همدست هستند، و دوم جهاد با کفّار و مشرکان که در هر زمانی متناسب با شرایط همان زمان است.
تفسیر سوره نور آیه ۳۲ و ۳۳
وَ أَنْکِحُوا الْأَیامىٰ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ(32)
مردان و زنان مجرد و غلامان و کنیزان شایستۀ خود را همسر دهید. اگر فقیر باشند، خدا از فضل خود آنان را بینیاز میکند. خداوند گشایشدهنده و داناست.
وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحیمٌ(33)
آنان که امکان ازدواج ندارند عفت بورزند تا خدا از فضل خود آنها را بینیاز کند. بردگانی که خواستار قراردادی برای آزادی خویش هستند، اگر در آنها خیر و صلاحی میبینید، با آنها قرارداد بنویسید، و از مال خدا که به شما داده به آنها هم بدهید. کنیزان خود را که میخواهند پاکدامن باشند، برای به دست آوردن مال ناچیز دنیا، مجبور به خودفروشی نکنید. هرکس آنان را مجبور به این کار کند، خدا در حق آنها که مجبور شدند، آمرزنده و مهربان است.
«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامىٰ مِنْکُمْ» به مردان و زنان مجرد خود همسر دهید «وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ» و همچنین به غلامان و کنیزان خود که شایستهاند (همسر دهید). «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ» اگر فقیر باشند «یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» خدا آنان را از فضل خود بینیاز میکند. «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» خداوند گشایشدهنده و داناست. (32)
«وَ لْیَسْتَعْفِفِ» عفت بورزند و پاکدامنی پیشه کنند «الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» آنان که امکان ازدواج ندارند «حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» تا خدا از فضل خود آنان را بینیاز کند. «وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ» آنان که خواهان قراردادی برای آزادی خود هستند «مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ» از بردگان شما «فَکاتِبُوهُمْ» با آنها قرارداد ببندید «إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً» اگر خیر و صلاحی در آنها میبینید «وَ آتُوهُمْ» و به آنها بدهید «مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ» از مال خدا که به شما عطا کرده است. «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ» کنیزان خود را مجبور نکنید «عَلَى الْبِغاءِ» بر کار زشت (زنا) «إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً» اگر میخواهند پاکدامن باشند «لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا» برای به دست آوردن مال بیارزش دنیا. «وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ» هرکس آنان را مجبور کند «فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ» خداوند بعد از مجبور شدنشان «غَفُورٌ رَحیمٌ» با آنها آمرزنده و مهربان است. (33)
وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُم؛ «ایامیٰ» جمع ایَّم به معنای کسی است که ازدواج نکرده، اعم از زن یا مرد. به دختران بیشوهر ایّمه هم میگویند.
خدای تعالی دستور میدهد به دختران و پسرانی که همسر ندارند همسر بدهید. این دستور استحبابی است، نه وجوبی.
وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُم؛ «صالحین» در اینجا یعنی کسانی که آمادۀ ازداوج هستند. عباد و اماء یعنی غلام و کنیز. بردگانی را که شایستۀ ازدواج هستند و شرایط آن را دارند، همسر دهید.
إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه؛ اگر فقیر هستند، امیدشان به خدا باشد و بدانند اگر ازدواج کنند، خداوند از فضل خود آنها را بینیاز و توانگر میکند.
وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ؛ «واسع» یعنی وسعتبخش و گشایشگر. خدای تعالی دستش باز و عطایش بینهایت است. «علیم» یعنی به همهچیز آگاه است و هرکاری که مصلحت باشد انجام میدهد. او بهتر میداند چه موقع روزی هرکس را بفرستد.
بررسی روایات مربوط به سوره نور آیه ۳۲ و ۳۳
بعضی میگویند اگر بخواهم ازدواج کنم با هزینههای سنگین زندگی چه کنم و آب و نان و گوشت و برنج و روغن از کجا بیاورم؟ این روایات پاسخ آنهاست:
«مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَهَ الْعَیْلَهِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ»[2]
«هرکس بهخاطر ترس از تنگدستی ازدواج را ترک کند، به خداوند سوءظن برده.»
سوءظنّ به خدا یعنی خدا را کنار گذاشته، خود را در رازقیت مستقل میداند. میگوید: پس من چهکارهام؟ اگر صبح سرِ کار نروم و در خانه بنشینم، آیا رزقوروزیام می رسد؟
البته سر کار برو، امّا توکلت بر خدا باشد. خدای تعالی بهتدریج میرساند.
از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت شده:
«اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُمْ»[3]
«ازدواج کنید تا روزیتان بیشتر شود.»
هشام بن سالم از امام صادق علیهالسلام روایت کرده:
«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صلّیاللّهعلیهوآله فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَهَ فَقَالَ تَزَوَّجْ فَتَزَوَّجَ فَوُسِّعَ عَلَیْهِ»[4]
«شخصی نزد رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله آمد و از فقر شکایت کرد. پیامبر فرمود: ازدواج کن. ازدواج کرد و توانگر شد.»
در روایات دیگری از همین باب، امام صادق علیهالسلام ضمن تلاوت آیۀ فوق میفرمایند:
فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» قَالَ یَتَزَوَّجُوا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»[5]
«ازدواج کنید تا خداوند از فضل خود شما را بینیاز کند.»
در این باب پنج روایت به همین مضمون وارد شده.
مستحب است کسانی که توانایی مالی دارند، به جوانها در امر ازدواج کمک کنند. در این باره روایات زیادی رسیده؛ از جمله از امام صادق علیهالسلام نقل است:
«أَنَّهُ قَالَ مَنْ زَوَّجَ أعَزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَه»[6]
«هرکس شخص بیهمسری را همسر دهد، خداوند روز قیامت به او نظر میکند.»
از امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز روایت شده:
«أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَیْنَ اثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ حَتَّى یَجْمَعَ اللَّهُ بَیْنَهُمَا»[7]
«بهترین شفاعتها این است که در ازدواج میان دو نفر شفاعت کند تا خدا آنها را به هم برساند.»
از همین قبیل است شفاعت و صلح دادن دو نفر که با هم ازدواج کردهاند و به مشکل خوردهاند.
در بحارالأنوار و مستدرک نیز روایات زیادی دربارۀ ازدواج و فراهم کردن زمینههای آن وارد شده است.
وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه؛ «یستعفف» یعنی عفت بورزد. با وجود استحباب فراوان ازدواج، اگر همۀ سعی خود را کرد و میسّر نشد، باید عفت به خرج دهد؛ از شهوات دوری کند، مخصوصاً مبتلا به گناه کبیرۀ استمنا نشود تا خداوند از فضل خویش کمک کند و شرایط ازدواج فراهم شود.
وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ؛ این قسمت آیه دربارۀ بردگان است. «مَلَکَت اَیمانُکم» یعنی بندگان شما.
منظور از «الکتاب» در اینجا قراردادی است که بین برده و صاحبش نوشته میشد و طبق آن بنده میتوانست با اشتغال به کاری، پولی به دست آورد و قیمت خود را به صاحبش بپردازد تا آزاد شود. این کار در اصطلاح فقهی «مکاتبه» نامیده میشود.
خداوند در اینجا سفارش میکند که اگر بردگان شما خواهان چنین قراردادی هستند، بپذیرید. لکن با این قید که اگر میدانید این کار به نفع آنهاست؛ «إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْرا» زیرا ممکن است گاهی اوقات خود برده به زحمت بیفتد یا مثلاً از دین بیرون رود.
وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُم؛ «مال اللّه» یعنی زکات. یکی از مصارف زکات همین موردِ آزاد کردن بنده است.
فرقی نمیکند پول زکات را به صاحب عبد بدهند یا خود او معادل زکاتی که باید بپردازد، بردهاش را آزاد کند.
وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغاء؛ در زمان جاهلیت بعضی مشرکان، برای کسب درآمد، کنیزهای خود را وادار به زنا میکردند. خداوند طی این آیه مسلمانان را از این کار زشت نهی فرمود.
إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً؛ مخصوصاً وقتی خود کنیز دوست دارد عفت بورزد و از انجام زنا اکراه دارد، مجبور کردن او به این کار بسیار زشتتر است.
این قید به این معنا نیست که اگر کنیزان مایل به زنا بودند، جایز است. در هر صورت این فعل حرام است و رضایت یا کراهت کنیز ربطی به حرمت آن ندارد.
تفسیر مجمعالبیان ذیل این آیه مینویسد:
اگر کنیزان شما ارادۀ پاکدامنى و ازدواج دارند، آنها را مجبور به زنا نکنید. اینکه شرط ارادۀ تحصن مىکند بهخاطر این است که اکراه در صورتى ممکن است که آنها ارادۀ تحصن داشته باشند، والّا اکراه زمینهاى ندارد و زن در حال عدم ارادۀ تحصن، بالطبع دنبال فحشا مىرود، این است فائده شرط.
لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا؛ صاحبان برده این کار را برای به دست آوردن مال دنیا انجام میدادند.
وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحیم؛ اگر کنیزی تحت فشار مولا مجبور به زنا شود و راه فراری پیشرویش نباشد، خداوند میبخشد.
این راجعبه کنیزهاست، ولی امروزه که کنیز و برده وجود ندارد نیز در بعضی ممالک، برخی افراد و شرکتها با دزدیدن یا فریب دادن دختران جوان، آنان را به مراکز فساد و فحشا میبرند و وادار به کارهای زشت میکنند.
اگر کسی بدین طریق مجبور به این کار شود و راه فراری نداشته باشد، آیه شامل حال او هم میشود.
اجبار و اکراه دو نوع است؛ گاهی دست و پای انسان را میبندند و درها را قفل میکنند و با زور و کتک او را مجبور به کار زشت میکنند. در این صورت گناهی بر شخص نیست و خداوند میبخشد.
امّا گاهی زنی بهخاطر شرایط سخت زندگی مجبور به خودفروشی میشود. در فقه اسلامی به این مطلب اشاره شده که اگر زن یا دختری مشکل معیشتی دارد و نمیتواند خرج خود را درآورد، آیا جایز است تنفروشی کند؟ خیر؛ بههیچوجه جایز نیست.
خدای تعالی قول داده رزقوروزی هرکس را میفرستد و حتماً این کار را میکند؛
﴿وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها﴾[8]
«هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه رزقوروزی او با خداست و خدا قرارگاه و اقامتگاه او را میداند.»
بنابراین هیچکس حق ندارد به این عنوان که فقیر و بیچارهام تن به خودفروشی دهد.
[1]. نهجالفصاحه، ۱۶۷.
[2]. کافی، ۵، ۳۳۰.
[3]. وسائلالشیعه، ۲۰، ۴۳.
[4]. وسائلالشیعه، ۲۰، ۴۳.
[5]. وسائلالشیعه، ۲۰، ۴۳.
[6]. وسائلالشیعه، ۲۰، ۴۵.
[7]. وسائلالشیعه، ۲۰، ۴۵.
[8]. هود، ۶.