سوره نور آیه ۱۹ | جلسه ۷
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره نور آیه ۱۹ | چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۷/۱۳ | جلسه ۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (19)
کسانی که دوست دارند زشتکاری در میان مؤمنان شیوع یابد عذابی دردناک در دنیا و آخرت دارند. خدا میداند و شما نمیدانید.
«إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ» کسانی که دوست میدارند «أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَهُ» فحشا و زشتکاری شیوع یابد «فِی الَّذینَ آمَنُوا» در میان مؤمنان «لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ» در دنیا و آخرت عذابی دردناک دارند «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» خدا میداند و شما نمیدانید. (19)
خدای تعالی در این آیه میفرماید کسانی که صرفاً دوست میدارند زشتی در میان مؤمنان شیوع یابد، ولو خودشان هم کاری نکنند، عذاب الهی در دنیا و آخرت در انتظارشان است. وای اگر خودشان هم کاری در این زمینه انجام دهند و مؤمنی را سر زبان بیندازند و چنین تهمتی به او بزنند!
منظور از «فاحشه» زنا و لواط است. بعید نیست که عذاب دنیا مبتلا شدن خود این افراد به این مصیبت و یا بدتر از آن باشد. بدتر از آن هم دوری از خدای تعالی و فرورفتن در قعر دوزخ است.
اصحاب نزد پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نشسته بودند که صدایی آمد. رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمودند: فهمیدید این چه صدایی بود؟
گفتند: خیر.
فرمود سنگی هفتاد سال پیش در جهنّم و اکنون به قعر آن رسید. طولی نکشید که خبر آوردند یکی از منافقان مرده.
حضرت او را به سنگی تعبیر کردند که از بدو تولد تا موقع مرگ در حال پایین رفتن بود. درست است که تا ۱۵ سالگی تکلیفی نداشت، امّا نیّت و کردار زشتش بر آن بخش هم تأثیر داشت و همه با هم به حساب آمد.
﴿إِنَ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾[1]
«منافقان در پایینترین درجات دوزخاند.»
کسی که دوست داشته باشد همه بفهمند شخصی مرتکب فحشا شده، ولو واقعاً شده باشد، چنین وضعی دارد.
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون؛ خدا میداند که در اثر اشاعۀ فحشا در میان مؤمنان چه بر سرتان خواهد آمد، ولی شما نمیدانید و از وضع روحی خود و دیگران اطلاع ندارید؛ از عالم برزخ و قیامت خود و فرورفتن در عذاب هیچ اطلاعی ندارید.
خدا داند این فرورفتن و سقوط چقدر و تا کجا طول بکشد. بهقول حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت شاید هزاران سال طول بکشد تا کمکم بتواند بالا بیاید.
بررسی روایات
محمّد بن فضیل از حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام سؤال کرد:
راجعبه یکی از برادران دینی حرفهای ناپسندی به گوش میرسد که وقتی از خودش میپرسم، منکر میشود، در حالی که افراد موثق و مورد اطمینان به من خبر دادهاند. فرمود:
«یَا مُحَمَّدُ کَذِّبْ سَمْعَکَ وَ بَصَرَکَ عَنْ أَخِیکِ، وَ إِنْ شَهِدَ عِنْدَکَ خَمْسُونَ قَسَامَهً وَ قَالَ لَکَ قول فَصَدِّقْهُ وَ کَذِّبْهُمْ، وَ لَا تُذِیعَنَّ عَلَیْهِ شَیْئاً تَشِینُهُ بِهِ، وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ، فَتَکُونَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ»[2]
«ای محمّد! گوش و چشمت را نسبت به برادرت دروغ بشمار و اگر پنجاه عادل هم نزد تو گواهی دهند و خودش چیز دیگری بگوید، او را راستگو بشمار و همه را دروغگو به حساب بیاور، و چیزی که او را زشت کند و آبرویش را ببرد، فاش نکن که اگر فاش کنی از آنهایی که خدای عزّوجلّْ میفرماید: «کسانی که دوست دارند زشتکاری در میان مؤمنان شیوع یابد عذابی دردناک در دنیا و آخرت دارند.»
ممکن است سؤال شود وقتی اینهمه شهادت علیه او وجود دارد، آیا نباید حرف شاهدان را قبول کرد؟
اگر چهار نفر عادل نزد قاضی شهادت دهند که با چشم خود دیدهاند این شخص مرتکب فحشا شده، قاضی طبق آن حکم صادر میکند، امّا جز در حضور قاضی کسی حق ندارد سخنی بگوید، ولو دیده باشد.پس روایت ناظر بر غیر شهادت است.
حال اگر به گوشمان خورد که فلان شخص مرتکب فحشا شده، آیا لازم است از خود او بپرسیم؟ خیر، این پرسیدن هم نوعی اتهام است و نباید از او در این زمینه سؤالی کرد، حتی به منظور نهی از منکر هم نباید چیزی بگوید. علاوه بر اینکه اصلاً نباید به این حرفها گوش داد.
البته دربارۀ دوستی و رفاقت مسأله فرق میکند. اگر تعدادی مؤمن صادق چنین حرفی دربارۀ کسی بزنند -هرچند افراد مؤمن این سخنان را بازگو نمیکنند- دیگر نباید رفاقت خود را ادامه داد، لکن این امر نباید نوعی تصدیق سخن آنها باشد.
نکتۀ مهم اینکه بههیچوجه نباید او را رسوا کند و جز خیر و خوبی دربارهاش بگوید.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده:
«مَنْ قَالَ فِی مُؤْمِنٍ مَا رَأَتْهُ عَیْنَاهُ وَ سَمِعَتْهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»[3]
«کسی که دربارۀ مؤمنی چیزی بگوید که دو چشمش دیده و گوشش شنیده، در زمرۀ کسانی است که خداوند دربارۀ آنها میفرماید: «کسانی که دوست دارند زشتکاری در میان مؤمنان شیوع یابد عذابی دردناک در دنیا و آخرت دارند.»
امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت فرمود:
«مَنْ أَذَاعَ فَاحِشَهً کَانَ کَمُبْتَدِیهَا»[4]
«کسی که فحشایی را پراکنده کند مثل کسی است که خودش انجام داده.»
همچنین در روایت است از امام صادق علیهالسلام:
«مَنْ قَالَ فِی مُؤْمِنٍ مَا لَا رَأَتْهُ وَ لَا سَمِعَتْ أُذُنَاهُ کَانَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ»[5]
«کسی که دربارۀ مؤمنی چیزی بگوید که چشمش ندیده و گوشش نشنیده، جزو این آیه است: «کسانی که دوست دارند زشتکاری در میان مؤمنان شیوع یابد عذابی دردناک در دنیا و آخرت دارند.»
این روایت به این معنا نیست که اگر دیده باشند میتوانند بگویند. حتی اگر دیده باشند، جز در حضور قاضی نباید سخنی بگویند.
بهرهمندی از رفیق شفیق
گاه انسان میخواهد دوست خوبی نصیبش شود که با کمک او پیشرفتهای معنوی کند؛ قدمهای بلندتری بردارد؛ از شرّ نفس و شیطان در امان بماند و خداوند بهرههای عالی نصیبش فرماید.
در اینجا باید از خدا بخواهد و بگوید خدایا من میخواهم رفیق و کمککاری داشته باشم تا با تو آشنا شوم، از تو میخواهم راهنماییام کنی.
یقیناً اگر صادق باشد و استقامت کند، خداوند راهنماییاش میکند و طوری این راهنمایی را میفرستد که مطمئن میشود این همان است که میخواست. البته ممکن است گاهی اوقات به خودش عنایت شود و نیازی به راهنما پیدا نکند، ولی اگر لازم باشد، خدا میفرستد. این مطلبی بود که حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت، مرحوم آیتاللّه شیخ محمّدتقی نجابت و همۀ بزرگان ما به آن معتقد بودند و تذکر میدادند.
اگر هم جایی دچار مشکل شود یا کسی سر راهش قرار گیرد که مانعش باشد، خداوند علاوه بر اینکه رهایش نمیکند و کمک میکند، برایش جبران میکند.
اصلاً همۀ پیامبران، مخصوصاً پیامبر اکرم و همچنین ائمۀ اطهار علیهمالسلام برای همین منظور آمدند. رسالت اصلی همۀ آنها این بود که انسان را به نهایت درجۀ انسانیت برسانند.
[1]. نساء، ۱۴۵.
[2]. تفسیر نورالثقلین، ۳، ۵۸۲.
[3]. همان.
[4]. تفسیر نورالثقلین، ۳، ۵۸۳.
[5]. همان.