سوره مریم آیه ۹۶ تا ۹۸ | جلسه ۳۶
این غلط است که بگوییم آزادی بیان است. آزادی بیان این است که اگر مثلاً به رئیسجمهور انتقادی بکنند، بپذیرد. اگر هم انتقاد وارد نباشد، جوابش را بدهند. معنای آزادی بیان این نیست که به مقدسات دینی توهین کنند.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
سوره مریم | آیه ۹۶ تا ۹۸ | چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۸/۱۴ | جلسه ۳۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا (۹۶)
بهزودی خداوندِ رحمان برای آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، محبّتی قرار میدهد.
فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا (۹۷)
ما این قرآن را به زبان تو آسان کردیم تا پرهیزکاران را با آن بشارت دهی و دشمنان لجوج را بترسانی.
وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً (۹۸)
چه بسیار مردمانی که پیش از اینها هلاک کردیم. آیا یکی آنها را میبینی یا صدایی از آنان میشنوی؟
«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ» بهزودی خداوندِ رحمان برایشان قرار میدهد «وُدًّا» محبّتی. (96)
«فَإِنَّما یَسَّرْناهُ» ما این قرآن را آسان کردیم «بِلِسانِکَ» به زبان تو «لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقینَ» تا متقین را با آن بشارت دهی «وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا» و با آن قوم لجوج را بترسانی. (97)
«وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ» چه بسیار هلاک کردیم پیش از آنها «مِنْ قَرْنٍ» مردمانی را «هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ» آیا یکی از آنها را میبینی «أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً» یا صدایی از آنها میشنوی؟ (98)
إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا؛ در شأن نزول این آیه از امام صادق علیهالسلام روایت شده:
«کَانَ سَبَبُ نُزُولِ هَذِهِ الْآیَهِ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع کَانَ جَالِساً بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ قُلْ یَا عَلِیُّ «اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وُدّاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»[1]
«سبب نزول آیه این بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام نزد رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله نشسته بود. پیامبر به ایشان فرمود: یا علی بگو: «خدایا برای من در قلوب مؤمنان دوستی و محبّتی قرار ده. سپس این آیه نازل شد.»
تفسیر عیاشی از امام صادق علیهالسلام روایت کرده:
دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآله لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام فِی آخِرِ صَلَاتِهِ رَافِعاً بِهَا صَوْتَهُ یُسْمِعُ النَّاسَ یَقُولُ «اللَّهُمَّ هَبْ لِعَلِیٍّ الْمَوَدَّهَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْهَیْبَهَ وَ الْعَظَمَهَ فِی صُدُورِ الْمُنَافِقِینَ» فَأَنْزَلَ اللَّهُ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا…» إِلَى قَوْلِهِ وُدًّا[2]
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در پایان نماز خود برای امیرالمؤمنین علیهالسلام این دعا را با صدای بلند خواند، طوری که مردم صدایش را میشنیدند که میگوید: «خدایا برای علی علیهالسلام در دلهای مؤمنان محبّت و در دلهای منافقان هیبت و بزرگی قرار ده!» پس خداوند این آیه را نازل فرمود.
از امام باقر علیهالسلام از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت شده که به مولا علی علیهالسلام فرمود:
قُلْ «اللَّهُمَ اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لِی فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وُدّاً» فَقَالَهُمَا عَلِیٌّ وَ أَمَّنَ رَسُولُ اللَّهِ فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَه[3]
یا على بگو: «خدایا براى من نزد خویش عهدى قرار ده و محبّت مرا در دل مؤمنان بینداز». على علیهالسلام به دستور پیامبر دعا کرد و این آیه نازل شد.
هرکس ایمان به خدا در قلبش قرار گرفته باشد و نبوت و معاد و قرآن را قبول داشته باشد، مسلمان است و اگر معتقد به امامت ائمۀ اطهار علیهمالسلام و عدل الهی باشد، مؤمن حساب میشود.
خدای تعالی در دل هر مؤمنی این خصوصیت را قرار داده که همۀ مؤمنان را دوست میدارد و بالتبع سردسته و امیر مؤمنان علی بن ابیطالب علیهالسلام را هم دوست میدارد؛ این قرارِ خدای تعالی است؛ چراکه مولا علی علیهالسلام جانشین پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله است و بعد از ایشان بر همۀ مسلمانان برتری دارد.
پس در واقع پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله چیزی را خواستند که عین واقعیت است و از خدا خواستند این واقعیت هم در قرآن ظاهر شود و هم بر زبان خودشان تا مؤمنان شاد باشند و بدانند وقتی علی علیهالسلام را در قلب خود دوست میدارند، مؤمن واقعی محسوب میشوند. از آن طرف آنها که مولا علی علیهالسلام را دشمن میدارند یا دوستی کاملی به ایشان ندارند، باید در ایمان خود شک کنند.
معنای دوستی کامل تبعیت است. کسی که ادعای دوستی کسی را دارد، اگر صادق باشد، پشتسر او حرکت میکند و اعمال و رفتارش را با او مطابق میکند.
چرا باید علی علیهالسلام را دوست بداریم؟
ایشان اولین کسی است که در سن ده سالگی به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله ایمان آورد؛ در دامان رسول خدا و در خدمت ایشان رشد کرد و صفات آن بزرگوار را داشت.
هرکس تابع کسی میشود صفات او را هم دارا میشود. تنها کسی که همۀ صفات پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله را دارد، علی علیهالسلام است.
کسانی که فقط در ظاهر مسلماناند و ایمان در دلشان نیست، منافقاند و از نشانهها آنان دشمنی مولا علی علیهالسلام است.
«لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ ص أَنَّهُ قَالَ یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ»[4]
«اگر با شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم که دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد کرد و اگر همۀ دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد و این بدان جهت است که قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پیامبر امّى صلّیاللّهعلیهوآله گذشت که فرمود: «اى على! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نگیرد.»
فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِک؛ ما این قرآن را به زبان تو آسان کردیم. زبان پیامبر عربی است و قرآن به همین زبان بر ایشان نازل شده، لکن با لغاتی و عباراتی که بسیار آسان است، در عین حال معانی عمیق و بلندی در آن نهفته که فقط ائمۀ اطهار علیهمالسلام با علم لدنی آنها را میفهمند.
لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقین؛ آنها که واقعاً مؤمن هستند، وقتی قرآن میخوانند دلشان باز میشود و شرح صدر پیدا میکنند، ولی آنها که نفاق در دل دارند، از آن بهرهای نمیبرند و دلشاد نمیشود، هرچند با صوتی زیبا آن را بخوانند. درست مانند دشمنان مولا علی علیهالسلام.
وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا؛ تفسیر صافی از روضهالواعظین حدیثی از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله بدین مضمون نقل میکند:
وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآله: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» هُوَ عَلِیٌ «فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ» قَالَ هُوَ عَلِیٌ «وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا» قَالَ بَنِی أُمَیَّهَ قَوْماً ظَلَمَهً[5]
«بهزودی خداوندِ رحمان برای آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، محبّتی قرار میدهد.» منظور علی علیهالسلام است. «ما این قرآن را به زبان تو آسان کردیم تا پرهیزکاران را با آن بشارت دهی» مصداقِ متقین علی علیهالسلام است «و دشمنان لجوج را بترسانی» منظور بنیامیه است.
«قوماً لُدا» یعنی آنها که با علی و اولاد علی صلوات اللّه علیهم اجمعین خصومت و دشمنی دارند؛ از جمله بنیامیه لعنهاللَهعلیهم. «قوم ظلمه» یعنی آنها که بنا دارند عمرشان را به ظلم بگذرانند، مخصوصاً به پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام.
امام صادق علیهالسلام در پاسخ به ابوبصیر که دربارۀ این آیه پرسید، فرمودند:
«قَالَ إِنَّمَا یَسَّرَهُ اللَّهُ عَلَى لِسَانِهِ حِینَ أَقَامَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام عَلَماً فَبَشَّرَ بِهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنْذَرَ بِهِ الْکَافِرِینَ وَ هُمُ الَّذِینَ ذَکَرَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ لُدًّا أَیْ کُفَّاراً»[6]
«خداوند قرآن را به زبان او روان کرد، زمانى که امیرالمؤمنین علیهالسلام را به راهنمایى منصوب کرد؛ پس مؤمنان را بشارت داد و کافران را به آن بیم داد. این کافران همان کسانی هستند که خدا در کتابش آنها را «لُد» یعنى کافر نامیده.»
زمانی که رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله مولا امیرالمؤمنین علیهالسلام را به امامت و خلافت نصب کرد، بیان قرآن را جاری ساخت، آنجا که خدای تعالی میفرماید:
﴿النَّبِیُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِم﴾[7]
«پیامبر بر مؤمنان از خودشان مقدمتر است.»
پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله در روز غدیر با اشاره به همین آیه فرمود: آیا من بر شما از خودتان مقدمتر نیستم؟ همه گفتند: بله یا رسول اللّه. سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
قهراً این بشارتی برای مؤمنان بود؛ زیرا آنها که به این پیشامد خوشحال شدند و از فرمان رسول خدا اطاعت کردند، مخصوصاً سلمان و ابوذر و مقداد. بعد هم دیگران ملحق شدند، ولی آنها که در دلشان کفر و نفاق بود نه خوشحال شدند و نه اطاعت کردند.
معنای دیگر «یَسَّرْناهُ بِلِسانِک» این است که قرآن در عین سادگی در قرائت و آموختن و فهم معانی ظاهری، امّا هیچکس نمیتواند سورۀ کوچکی مانند آن بیاورد. این حقیقتی است که هم خود قرآن بارها به آن تصریح کرده، هم احدی تاکنون نتوانسته آن را انجام دهد و اگر کسی ادعایی کرده، رسوا شده است؛ مثل مسیلمه کذاب.
وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ؛ چه بسیار افراد و امّتهایی که قرنها پیش هلاک کردیم و کسی از آنها خبر ندارد، مگر اینکه قرآن خبر داده باشد.
تفسیر قمی از امام صادق علیهالسلام روایت کرده:
قال: «أهلک اللَّه من الأمم ما لا تحصون فقال یا محمّد «هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزا»[8]
«خداوند امّتهای بیشماری را هلاک کرد، و میگوید: ای محمّد! یعنی آیا یادی از آنان میشنوی؟»
آیا کسی اثری از آنها حس میکند یا کمترین صدایی از آنها شنیده میشود؟ خیر.
با دقت در این آیات میتوانیم بگوییم آنها که با پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و قرآن مخالفت دارند و نیز کسانی که دشمن علی و اولاد علی صلوات اللّه علیهم اجمعین هستند، باید ملتفت باشند که چه بسا ناگهان عذاب هلاکتبار بر آنها نازل شود و غضب پروردگار در همین دنیا دامن آنها را بگیرد. اگر جمعیتی ملتزم به دشمنی امیرالمؤمنین علیهالسلام باشند، باید منتظر چنین هلاکتی باشند که دیگر اسم و رسمی از آنها نماند.
کسی که با قرآن یا با آورندۀ آن یعنی رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله دربیفتد و به ایشان توهین کند، باید منتظر عذاب دنیا و آخرت باشد.
از نظر فقه شیعه و اهل سنّت اگر کسی به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله یا قرآن توهین کند، مرتد و قتلش واجب است، مگر اینکه قبل از اجرای حد توبه کند، بهشرط اینکه مرتد فطری نباشد. توبۀ مرتد فطری قبول نیست.
(مرتد فطری کسی است که پدر یا مادرش یا هردو مسلمان باشند و خودش بعد از بلوغ از دین اسلام خارج شود.)
بنابراین در این توهینی که در کشور فرانسه از جانب بعضی نادانان و دشمنان حق و حقانیت که جز لاابالیگری و فحشا و منکرات چیزی نمیفهمند و از حیوانات پایینترند، به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله صورت گرفته، بر مسلمانان واجب است عامل آن را به قتل برسانند.
از نظر شیعه و سنّی کسی که به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله توهین کند، آنهم چنین توهین زشتی، مسألهای نیست که وجدان هر انسان منصفی آن را بپذیرد.
بعضی از خود آنها گفته بودند اگر کسی به پدر و مادر من توهین زشت کند، من ناراحت میشوم.
این غلط است که بگوییم آزادی بیان است. آزادی بیان این است که اگر مثلاً به رئیسجمهور انتقادی بکنند، بپذیرد. اگر هم انتقاد وارد نباشد، جوابش را بدهند. معنای آزادی بیان این نیست که به مقدسات دینی توهین کنند.
همۀ ادیان همین طورند؛ کسی حق ندارد به حضرت موسی توهین کند، ولو ما دین یهود را از نظر قرآن منسوخ میدانیم و معتقدیم اگر آنها واقعاً دیندار هستند باید تابع پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله شوند؛ چراکه خصوصیات پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله در تورات نقل شده.
مسیحیان هم همین طور آنها هم اگر واقعاً حضرت عیسی را قبول دارند باید پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله را قبول داشه باشند؛ زیرا نشانههای ایشان در انجیل وجود دارد.
هیچکس حق ندارد به حضرت عیسی یا حضرت موسی یا هر پیامبر دیگری مخصوصاً پیامبران اولواالعزم توهین کند؛ اگر کرد عتاب و عقاب میشود.
چطور میگویید آزادی بیان؟ آیا در کشور شما کسی میتواند به حضرت عیسی توهین کند؟ قطعاً در این صورت مسیحیان او را به عذاب دنیا گرفتار میکنند. به همین نسبت پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله رسول خدا و خاتم النبیین است و محترم است.
[1] ـ تفسیر قمی، ۲، ۵۶.
[2] ـ تفسیر عیاشی، ۲، ۱۴۲.
[3] ـ تفسیر صافی، ۳، ۲۹۸.
[4] ـ نهجالبلاغه، حکمت ۴۵.
[5] ـ روضهالواعظین، ۱، ۱۰۶.
[6] ـ کافی، ۱، ۴۳۱.
[7] ـ احزاب، ۶.
[8] ـ تفسیر قمی، ۲، ۵۷.