سوره مریم آیه ۷۳ | جلسه ۲۹
در روایات متعدد از اهلبیت علیهمالسلام دربارۀ مواسات و کمک کردنِ مؤمنان به هم تأکید شده است. اگر کسی توانایی داشته باشد و به دوستان یا اقوام فقیر خود کمک نکند، نزد خدا مسؤل است.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مریم | آیه ۷۳ | چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۰۸ | جلسه ۲۹
وَ إِذا تُتْلىٰ عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أَیُّ الْفَریقَیْنِ خَیْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِیًّا (۷۳)
هنگامی که آیات روشن ما برای آنان خوانده میشود، کافران به مؤمنان میگویند: کدام گروه جایگاه بهتر و محفل آراستهتری دارد؟
«وَ إِذا» هنگامی که «تُتْلىٰ عَلَیْهِم» خوانده میشود برای آنها (کافران) «آیاتُنا بَیِّناتٍ» آیات روشن ما «قالَ الَّذینَ کَفَرُوا» کسانی که کافر شدند میگویند «لِلَّذینَ آمَنُوا» به کسانی که ایمان آوردند «أَیُّ الْفَریقَیْن» کدام گروه (از بین ما) «خَیْرٌ مَقاما» جایگاه بهتر «وَ أَحْسَنُ نَدِیًّا» و محفل و مجلس آراستهتری دارد؟
وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّنات؛ کافران که فقط ظواهر دنیا را میبینند و بیش از این جهان مادی درک نمیکنند، به مؤمنان فقیر میگویند کدامیک از ما در این دنیا مقام و منزلت بهتری داریم و منازل و مجالسمان آراستهتر است؟
در واقع آنان با این حرف ثروت و موقعیت و خانهها و باغهای خود را به رخ مؤمنان فقیر میکشند.
تفسیر المیزان در ذیل آیه مینویسد:
«کافران دعوت رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله را به این صورت رد کردهاند که هیچ سودى به حال کسى که به او گرویده ندارد و اگر این دعوت حق بود، باید دنیاى گرونده را که سعادت زندگى در آن است اصلاح کند؛ ساختمانهاى رفیع و اثاثالبیت نفیس و جمال و زینتى به ایشان بدهد. پس این کفر ما که خیر دنیا را به ما رسانده بهتر از ایمان مؤمنان است که وضعشان را به آن فلاکت کشانده، نه حالى و نه مالى برایشان گذاشته، به زندگى سختى دچارشان کرده و همین خود دلیل است بر اینکه حق با کفر ماست، حقى که به هیچ وجه نباید با ایمان مؤمنان معاوضه شود.»[1]
زمانی که رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در مکه اعلان نبوت کرد و کمکم گروهی اطرافش جمع شدند، بزرگان و ثروتمندان مکه مقابل ایشان ایستادند. طبیعتاً گروهی از مردم عادی نیز همراه و پشتیبان سران کفر بودند که جزء ثروتمندان به حساب نمیآمدند و برخی حتی از فقرا بودند.
این وضعیت در زمان سایر انبیاء هم بود. بزرگترین دشمن حضرت موسی یعنی فرعون نیز پادشاه زمان خود بود، لکن همۀ فرعونیان ثروتمند نبودند و فقیر هم در میان آنها وجود داشت.
بنابراین هرگز چنین نبوده که همۀ کافران ثروتمند باشند و همۀ مؤمنان فقیر؛ پس کسی نمیتواند بگوید اگر مؤمنان برحقاند چرا همیشه فقیرند و اگر کافران باطلاند چرا ثروتمندند.
دنیا ملاک برتری نیست
صحبت در این است که آیا اگر مؤمنی دید رفیقش وضع خوبی دارد و زندگیاش روبهراه است، امّا خودش فقیر است و بهرهای از دنیا ندارد، آیا میتواند بگوید او که دنیایش خوب است، آخرتش هم خوب است و ما که چیزی در دنیا نداشتیم، بهرهای هم از آخرت نداریم؟ قطعاً چنین چیزی نیست.
وقتی به حضرات معصومین علهیمالسلام نگاه میکنیم، میبینیم بعضی از ایشان وضع خوبی داشتند و بعضی در فقر به سر میبردند؛ مثلاً امام باقر و امام صادق علیهماالسلام خانه و زندگی خوبی داشتند. امام رضا علیهالسلام ولیعهد مأمون بود. درست است که معمولاً در زندان و فشار و تبعید بودند، امّا همیشه هم وضعشان بد نبود.
در روایت است که روزی مردی یهودی به امام حسن مجتبی علیهالسلام عرض کرد: آیا پیامبر شما نفرمود دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است؟
حضرت فرمود: آری.
گفت: پس چرا وضع من این است (فقیرم) و وضع شما آن (زندگی خوبی دارید)؟
امام علیهالسلام فرمود: ای برادر یهودی، اگر وعدههای ثوابی که خدای تعالی به ما داده و عذابی که برای تو آماده کرده، مشاهده کنی، میفهمی الآن ما در زندان هستیم و تو در بهشتی.[2]
این یعنی اگر خداوند چیزی به ما داد شکر میکنیم و اگر نداد صبر میکنیم. وضع زندگی امامان ما همیشه یکسان نبوده و حتی گاه با آنکه وضع مالی خوبی داشتند، در فشارهای دیگری بودند، مخصوصاً از جانب حکومتهای زمان خود.
بنابراین سختیها هم برای مؤمن است و هم برای کافر، امّا دغدۀ اصلی مؤمن رضایت پروردگار است و همواره مراقب است کاری نکند که از نظر پروردگار بیفتد، در حالی که دغدۀ کافر دنیاست و از داشتن آن شاد و از نداشتنش غمگین است.
آنکه واقعاً مؤمن است نباید همواره چشمش دنبال دنیا باشد، بلکه باید ببیند آیا با خدای تعالی ارتباط دارد یا خیر؛ آیا در مسیر رضای او حرکت میکند یا خیر.
مؤمنی که وضع مالی خوبی دارد و میبیند دوست و برادرش در تنگی معیشت و فقر به سر میبرد یا در مقطعی احتیاج به کمک دارد، باید قبل از اینکه از او درخواست کند، به کمکش بشتابد. این غیر از خمس و زکاتی است که باید بپردازد.
در روایات متعدد از اهلبیت علیهمالسلام دربارۀ مواسات و کمک کردنِ مؤمنان به هم تأکید شده است. اگر کسی توانایی داشته باشد و به دوستان یا اقوام فقیر خود کمک نکند، نزد خدا مسؤل است.
[1] ـ تفسیر المیزان، ۱۴، ۹۹.
[2] ـ منهاجالبراغه، ۶، ۱۰۲.