سوره مریم آیه ۶۹ تا ۷۲ | جلسه ۲۸
اگر کسانی میخواهند با وسوسه ذهن مؤمنان را منحرف کنند، باید اولاً: از خدا بخواهیم ما را حفظ کند و ثانیاً: از بزرگان و علما بخواهیم جواب آنها را بدهند تا برایمان واضح شود و شک و شبههای باقی نماند. چهبسا مؤمنانی که در اثر همین وسوسهها ایمان خود را از دست دادهاند و از نعمتهای خدای تعالی دور شدهاند.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مریم | آیه ۶۹ تا ۷۲ | یکشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۰۵ | جلسه ۲۸
ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَهٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِیًّا (۶۹)
سپس از هر گروه کسانی را که به خدای رحمان سرکشتر بودند، جدا میکنیم.
ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذینَ هُمْ أَوْلىٰ بِها صِلِیًّا (۷۰)
بعد از آن، به کسانی که برای سوختن در آن سزاوارترند، داناتریم.
وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وارِدُها کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا (۷۱)
و هیچکس از شما نیست، مگر اینکه وارد آن (دوزخ) میشود. این بر پروردگارت حتمی و قطعی است.
ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا (۷۲)
سپس کسانی را که تقوا داشتند نجات میدهیم و ستمگران را، در حالی که به زانو درآمدهاند، در آن رها میکنیم.
«ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ» سپس برمیگیریم، جدا میکنیم «مِنْ کُلِّ شیعَهٍ» از هر گروهی «أَیُّهُمْ» هرکدام را که «أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِیًّا» بیشر بر خدای رحمان سرکش بودند. (۶۹)
«ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ» بعد از آن ما داناتریم «بِالَّذینَ هُمْ» به کسانی که آنان «أَوْلىٰ بِها صِلِیًّا» سزاوارترند برای سوختن در آتش. (۷۰)
«وَ إِنْ مِنْکُمْ» و هیچکس از شما نیست «إِلاَّ وارِدُها» مگر اینکه وارد دوزخ میشود. «کانَ عَلى رَبِّکَ» این بر پروردگارت «حَتْماً مَقْضِیًّا» حتمی و قطعی است. (۷۱)
«ثُمَّ نُنَجِّی» سپس نجات میدهیم «الَّذینَ اتَّقَوْا» کسانی را که تقوا داشتند «وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها» و ظالمان را در آن رها میکنیم «جِثِیًّا» در حالی که به زانو درآمدهاند. (۷۲)
در آیۀ قبل صحبت دربارۀ کسانی بود که معاد را باور نداشتند و از روی انکار میگفتند: آیا وقتی مُردیم و استخوانهایمان پوسید، دوباره زنده میشویم؟!
آنها تا عمر داشتند و در این دنیا بودند، به خالق خود اعتنا نکردند و نخواستند او را بشناسند؛ در پی کسانی رفتند که خداشناس نبودند و یا رابطهای با پروردگار خود نداشتند؛ مطیع نفس بودند و دنبالهرو شیطان. علاوه بر دوستی با دشمنان خدا، دشمن دوستان خدا شدند و مقابل آنان ایستادند.
خدای تعالی میفرماید این افراد را با شیاطینشان محشور و همه را در اطراف جهنّم حاضر میکنیم در حالی که همه به زانو درآمدهاند.
ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَهٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِیًّا؛ از میان کفّار و شیاطینی که در محشر جمع میشوند، عدهای جلودار بودند و سرکشی و کفرشان با خدای تعالی شدیدتر و کینه و دشمنیشان با اولیاء الهی بیشتر بود.
خدای تعالی میفرماید ما از میان هر گروه کفّار این دسته را جدا میکنیم.
ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذینَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِیًّا؛ «صِلیّ» به معنای آتش گرفتن و سوختن است.
ما داناتریم به کسانی که برای افتادن و سوختن در جهنّم سزاورتر از دیگران هستند؛ یعنی رؤسا و جلودارانی که دیگران را در پی خود میکشیدند، اولیٰ به دوزخاند و ما آنها را خوب میشناسیم.
در دنیای امروز هم عدهای نقش رهبران گمراهی را دارند و مردم را در پی خود میکشانند. این افراد در هر شهر و کشوری هستند و لزوماً بزرگان سیاسی و حاکمان جامعه نیستند.
خصوصیت همۀ این افراد در هر دورهای که باشند، دور کردن مردم از خدا، انبیاء و ائمۀ اطهار علیهمالسلام است و چه جمعیت کم باشد و چه زیاد، اینها سعی میکنند مردم را دور خود جمع کنند و به گمراهی و کفر بکشانند.
وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وارِدُها کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا؛ حکم حتمی و قطعی پروردگار این است که در قیامت همه وارد دوزخ شوند، لکن ورود به معنای افتادن در آن نیست، بلکه به معنای نزدیک شدن و رد شدن است.
با توضیحاتی که در روایات اهلبیت آمده، معلوم میشود منظورِ آیه عبور از صراط است که مثل پلی بر خندقی قرار گرفته و همۀ مردم، چه خوب و چه بد، باید از روی آن بگذرند.
مؤمنان خیلی سریع از این پل رد میشوند و آتش آنها را اذیت نمیکند، ولی کافران و گناهکاران توان گذشتن ندارند و آتش آنها را میگیرید و در کام خود فرومیبرد.
ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا؛ خدای تعالی کسانی را که تقوا داشتند نجات میدهد.
تقوا یعنی شناخت خدا و عمل به دستورات او. پس کسانی اهل نجاتاند که ایمان آوردند و بر حسب ایمانشان عمل کردند و تابع شیطان و نفس خود و دیگران نشدند.
هرکه تابع نفس امّاره و شیطان شود، تابع نفس دیگران هم میشود.
وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا؛ ظالم کسی است که اول به خودش ظلم کرده، بعد به دیگران و این علاوه بر اعمال شامل اعتقادات هم میشود؛ پس ظالم هم به کفّار و مشرکان گفته میشود و هم به آنان که بر اثر گناهان زیاد نور ایمانشان روبه زوال است.
صراط در لسان روایات
تفسیر صافی در بیان ویژگیهای صراط چند روایت از پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نقل کرده که به برخی از آنها اشاره میشود.
«یَرِدُ النَّاسُ النَّارَ ثُمَّ یَصْدُرُونَ بِأَعْمَالِهِمْ فَأَوَّلُهُمْ کَلَمْعِ الْبَرْقِ ثُمَّ کَمَرِّ الرِّیحِ ثُمَّ کَحُضْرِ الْفَرَسِ ثُمَّ کَالرَّاکِبِ ثُمَّ کَشَدِّ الرَّجُلِ ثُمَّ کَمَشْیِه»[1]
«مردم وارد آتش مىشوند، آنگاه به تناسب اعمالی که انجام دادهاند، خارج مىشوند. اولین دسته به سرعت برق، دومین دسته به سرعت باد، سومین دسته به سرعت اسب سوار و چهارمین به سرعت شخص دونده و پنجمین به سرعت کسى که راه مىرود، از آن خارج مىشوند.»
«الورود الدّخول لا یبقى برّ و لا فاجر الّا یدخلها فیکون على المؤمنین برداً و سلاماً کما کانت على إبراهیم (ع) حتّى انّ للنّار أو قال لجهنّم ضجیجاً من بَردها»[2]
«ورود یعنى داخل شدن. هر نیک و بدى داخل جهنّم مىشود، لکن بر مؤمن سرد و سلامت است، چنانکه بر ابراهیم سرد و سلامت شد، به حدی که جهنّم از سردی آن ناله میکند.»
«تَقُولُ النَّارُ لِلْمُؤْمِن یَوْمَ الْقِیَامَهِ جُزْ یَا مُؤْمِنُ فَقَدْ أَطْفَأَ نُورُکَ لَهَبِی»[3]
«روز قیامت آتش به مؤمن میگوید: رد شو ای مؤمن که نور تو آتش مرا خاموش کرد.»
وقتی نور خدا و نور پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام همراه مؤمن است، دیگر آتشی نمیماند و اصلاً محلی برای آتش نیست. آتش وقتی است که نور ایشان نباشد.
«إِنَ اللَّهَ تَعَالَى یَجْعَلُ النَّارَ کَالسَّمْنِ الْجَامِدِ وَ یَجْتَمِعُ عَلَیْهَا الْخَلْقُ ثُمَ یُنَادِی الْمُنَادِی أَنْ خُذِی أَصْحَابَکِ وَ ذَرِی أَصْحَابِی قال وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَهِیَ أَعْرَفُ بِأَصْحَابِهَا مِنَ الْوَالِدَهِ بِوَلَدِهَا»[4]
«خداوند آتش را مثل روغن بسته قرار مىدهد و همۀ مردم را بر آن جمع مىکند. آنگاه به آتش مىگوید: اصحاب خود را بگیر و اصحاب مرا رها کن. به خدا قسم آتش جهنّم اصحاب خود را بهتر از مادر به فرزندش میشناسد.»
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله به عیادت مریضى رفت و فرمود: تو را مژده مىدهم که خداوند فرمود: تب، آتش من است که بر بنده مؤمن خویش مسلط مىسازم تا بهرۀ او از جهنّم باشد.[5]
جابر بن عبداللّه در ضمن روایتی از امام باقر علیهالسلام از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله نقل کرده: صراط پلی است بر دوزخ که از شمشیر تیزتر و از مو باریکتر است.[6]
این البته برای مؤمن نیست، برای کسی است که با خدای تعالی مخالفت کرده یا با پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام درافتاده است. مؤمن به راحتی از صراط و از سایر مواقف محشر عبور میکند.
مفضل بن عمر گوید: از امام صادق علیهالسلام دربارۀ صراط پرسیدم، فرمود:
«هُوَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَهِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِی فِی الدُّنْیَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَهِ مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْیَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَهِ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ فِی الدُّنْیَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِی الْآخِرَهِ فَتَرَدَّى فِی نَارِ جَهَنَّم»[7]
«صراط راهی بهسوى معرفت و شناخت خداست که بر دو نوع است؛ صراطی در دنیا و صراطی در آخرت. صراط دنیا «امام» است که اطاعت او واجب است. هرکس او را بشناسد و از دستوراتش پیروى کند از صراط آخرت که پلى است بر روى جهنّم خواهد گذشت و هرکس او را نشناسد پایش در صراط جهنّم میلغزد و در میان آتش دوزخ میافتد.»
در روایات متعدد از حضرات معصومین علهیمالسلام وارد شده که صراط مستقیم علی علیهالسلام است.[8]
در حقیقت دوستی و ولایت مولا علی علیهالسلام و اولادش ما را از جهنّم نجات میدهد. این محبّت هم در دنیا ما را حفظ میکند و هم در عالم برزخ و قیامت از عذاب و ناراحتیهایی که برای دیگران پیش میآید، رهایی میبخشد.
روایات فوق همه مؤید هم و بیان کنندۀ یک مطلب است و آن اینکه آنچه راجع به برزخ قیامت در قرآن آمده، صحیح است و یقیناً قیامت و حشر خواهد آمد. عالم برزخ وجود دارد و هرکس آثاری از بهشت و دوزخی که قرار است نصیبش شود، در آنجا میبیند.
عالم برزخ یا قیامت مثل این دنیا نیست. آنها عوالمی ماوراء این عالم مادی هستند. این عالم، عالم پایین است. عوالم دیگر یعنی عالم ملکوت و لاهوت عوالم بالا و مخصوص مؤمنان و اهل تقوا و اولیاء خداست.
عالمی هم که کافران و مشرکان در آن هستند، عالم سفل و پایین است و بر حسب کفر و دوریشان از خدای تعالی، پایین هستند و فرومیروند؛
اینها حقایقی است که وجود دارد، ولو کسی نبیند و نتواند تصور درستی از آن داشته باشد، امّا باید ایمان داشته باشیم و بدانیم روزی آن را ملاقات میکنیم.
اگر کسانی میخواهند با وسوسه ذهن مؤمنان را منحرف کنند، باید اولاً: از خدا بخواهیم ما را حفظ کند و ثانیاً: از بزرگان و علما بخواهیم جواب آنها را بدهند تا برایمان واضح شود و شک و شبههای باقی نماند. چهبسا مؤمنانی که در اثر همین وسوسهها ایمان خود را از دست دادهاند و از نعمتهای خدای تعالی دور شدهاند.
[1] ـ تفسیر صافی، ۳، ۲۸۹.
[2] ـ همان.
[3] ـ همان.
[4] ـ همان.
[5] ـ تفسیر صافی، ۳، ۲۹۰.
[6] ـ کافی، ۸، ۳۱۲.
[7] ـ معانیالاخبار، ۳۲.
[8] ـ تفسیر قمی، ۱، ۲۸.