سوره مریم آیه ۶۴ تا ۶۸ | جلسه ۲۷
خدای تعالی بشر را مختار آفریده؛ لذا اجباری نیست راه صحیح را انتخاب کند. بعد از آنکه خوب و بد برایش معلوم شد، به اختیار خود هرکدام را بخواهد انتخاب میکند.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مریم | آیه ۶۴ تا ۶۸ | چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۰۱ | جلسه ۲۷
وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ ما بَیْنَ أَیْدینا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَیْنَ ذلِکَ وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا (64)
و ما (فرشتگان) جز به امر پروردگارت نازل نمیشویم. آنچه پیشِرو و پشتِسر ما و میان آنهاست ازآنِ اوست. و پروردگارت هرگز فراموشکار نیست.
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا (65)
پروردگار آسمانها و زمین و میان آنهاست. پس او را بپرست و در پرستش او صبر پیشه کن. آیا مثل و همنامی برای او مییابی؟
«وَ ما نَتَنَزَّلُ» و ما (ملائکه) نازل نمیشویم «إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّکَ» مگر به امر پروردگارت. «لَهُ ما بَیْنَ أَیْدینا» ازآنِ اوست هرچه در مقابل ماست «وَ ما خَلْفَنا» و پشتسرِ ماست «وَ ما بَیْنَ ذلِکَ» و میان آنهاست. «وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا» و پروردگار تو فراموشکار نیست. (64)
«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» پروردگار آسمانها و زمین «وَ ما بَیْنَهُما» و آنچه میان آنهاست. «فَاعْبُدْهُ» او را بپرست «وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ» و در پرستش او صبر کن «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا» آیا همانند و همنامی برای او مییابی؟ (65)
این دو آیه در میان آیات قبل و بعد از خود بهمثابۀ جملۀ معترضه هستند و ربطی با آنها ندارند.
تفسیر مجمعالبیان مینویسد:
پیامبر خدا به جبرئیل فرمود: چرا به زیارت ما نمىآمدى؟
جبرئیل گفت: هر گاه خداوند به ما امر کند، نزد تو مىآییم.[1]
این صرفاً پاسخ جبرئیل نیست، بلکه وحی پروردگار است که مانند سایر آیات قرآن به رسول خدا نازل شد.
وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّک؛ «نزول» یعنی ارسال وحی از مبدأ جلال بهسوی قلب شریف پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله. بدان جهت نزول خوانده میشود که از بالا -از جهت معنا نه حس- به پایین میآید.
جبرئیل به رسول خدا عرض کرد: ما جز به امر پروردگار نازل نمیشویم. آمد و رفتمان دست خودمان نیست. او باید دستور بدهد بیایم؛ دستور بدهد چه بگوییم و چه کار کنیم. بازگشتمان هم دست اوست.
لَهُ ما بَیْنَ أَیْدینا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَیْنَ ذلِک؛ آنچه در گذشته و حال و آینده برای ما پیش آمده و خواهد آمد از ناحیۀ خداست. او اراده میکند و دستور میدهد که ما حرکت میکنیم. نزول و صعود و گفتار ما به ارادۀ اوست.
«و ماخلفنا» یعنی از گذشته چنین بوده. اینطور نیست که قبلاً به ارادۀ خودمان بود و الآن دست خداست.
وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا؛ اینطور نیست که بگویی ای جبرئیل چرا نیامدی؛ مگر ما را فراموش کردی! پروردگار تو فراموشکار نیست. هرگز نه تو را و نه هیچکس دیگر را فراموش نمی کند.
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما؛ خدای تو پروردگار آسمانها و زمین است. هم آسمانی که بالای سر ماست تدبیر میکند و هم آسمانهای معنوی را. میان درجات معنوی ایمان فاصلههایی از زمین تا آسمان است.
«ربّ» یعنی پروردگار؛ آنکه همۀ موجودات را خلق کرده، زیر نظر دارد و هرطور بخواهد آنها را تدبیر میکند. او تعیین میکند تا چه زمانی باشند و چه موقع چه تغییراتی در آنها ایجاد شود.
فَاعْبُدْه؛ امر به پرستش خدا فقط متوجه پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نیست و خطاب به هر انسان مؤمنی است؛ یعنی وقتی چنین خدایی داری سزاوار است بندۀ او باشی.او تو را خلق کرده، همۀ نعمتهای پیرامونت را نیز برای تو آفریده؛ پس بندۀ او باش و او را اطاعت کن!
وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِه؛ در عبادت او استقامت داشته باش. مبادا یک روز عبادتش کنی و یک روز نکنی.
هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا؛ آیا کسی را سراغ دارید که همنام او باشد؛ او که نام مبارکش «اللّه» جلّجلاله است؛ یعنی همۀ صفات کمال را دارد و بری از صفات ناپسند است.
این خطاب هم به پیامبر اکرم است و هم به دیگران؛ یعنی ای مردم متوجه باشید که ربّ شما همان پروردگار آسمانها و زمین است. او که شما را خلق کرده و پرورش داده؛ پس سزاوار است بندۀ او باشید و در عبادتش پایداری کنید.
وَ یَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا (66)
و انسان میگوید: آیا وقتی مُردم، بهزودی زنده (از قبر) بیرون آورده میشوم؟
أَ وَ لا یَذْکُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً (67)
آیا انسان به یاد نمیآورد که ما پیش از این او را آفریدیم، در حالی که چیزی نبود؟
فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیاطینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا (68)
قسم به پروردگارت که آنان را به همراه شیاطین محشور میکنیم، سپس همه را در حالی که به زانو درآمدهاند، اطراف دوزخ حاضر میکنیم.
«وَ یَقُولُ الْإِنْسانُ» انسان میگوید «أَ إِذا ما مِتُّ» آیا هنگامی که مُردیم «لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا» خیلی زود از قبر بیرون آورده میشویم؟ (66)
«أَ وَ لا یَذْکُرُ الْإِنْسانُ» آیا انسان به یاد نمیآورد «أَنَّا خَلَقْناهُ» ما او را خلق کردیم «مِنْ قَبْلُ» قبل از این «وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً» در حالی که هیچ نبود. (67)
«فَوَ رَبِّکَ» قسم به پروردگارت «لَنَحْشُرَنَّهُمْ» آنها را محشور میکنیم «وَ الشَّیاطینَ» به همراه شیاطین «ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ» سپس آنان را حاضر میکنیم «حَوْلَ جَهَنَّمَ» در اطراف جهنّم «جِثِیًّا» در حالی که به زانو افتادهاند. (68)
وَ یَقُولُ الْإِنْسان؛ جنس انسان در اینجا مراد است، نه فردفرد بشر؛ مثلاً وقتی میگویند مردم رو به دنیا هستند؛ پول را دوست میدارند یا غافلاند، منظور این نیست که همۀ مردم اینطورند. مسلماً عدهای استثناء هستند و از دنیا وارسته و از صفات بد بیرون آمدهاند، امّا بهطورِ کلی بشری که مهذّب نشده و نمیخواهد مهذّب و بندۀ خدا شود اینطور است.
أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا؛ انسان میگوید آیا وقتی مُردم، دوباره زنده میشوم و از قبر بیرون آورده میشوم؟
یکی از مشرکان استخوان پوسیدهاى نزد رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله آورد و آن را با دست نرم کرد و سپس در آن دمید و گفت: اى محمّد! آیا گمان دارى پروردگار تو این استخوان را پس از این حالت که دیدى زنده مىکند؟
خداى تعالی در پاسخ او آیات آخر سورۀ یاسین را نازل کرد و فرمود:
﴿أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَهٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ ۞ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ ۞ قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ﴾[2]
« آیا انسان ندید ما او را از نطفهای خلق کردیم که اکنون دشمن آشکاری شده؟ در حالی که آفرینش خود را از یاد برده، برای ما مثَل زد که چه کسی این استخوانهای پوسیده را زنده میکند؟ بگو همان که اولین بار آن را خلق کرد، زندهاش میکند و او به هر آفرینشی داناست.»
بعد هم فرمود: آیا کسی که آسمانها و زمین را آفرید، نمیتواند مانند آنها را بیافریند؟ آری، او آفریدگاری داناست و هرگاه اراده کند چیزی بیافریند، میگوید باش و میشود.
خدای تعالی بشر را مختار آفریده؛ لذا اجباری نیست راه صحیح را انتخاب کند. بعد از آنکه خوب و بد برایش معلوم شد، به اختیار خود هرکدام را بخواهد انتخاب میکند.
أَ وَ لا یَذْکُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْل وَ لَمْ یَکُ شَیْئا؛ آیا انسان به یاد نمیآورد که ما پیش از این او را آفریدیم، در حالی که وجود نداشت؟
کنایه از اینکه آدمی باید کمی دقت کند ببیند پیش از آنکه نطفهاش منعقد شود، چه بود؟ از نظر مادی نبات و قبل از آن خاک بود. نطفهاش از خوراکها و میوهها تشکیل و سپس از طریق لقاح منعقد شد.
بعد هم نطفه تبدیل به علقه و بعد مضغه و بعد هم استخوانبندی شد تا اینکه خدای تعالی از روح خود در آن دمید و آدم شد.
در این میان گروهی به این روح خدایی توجه میکنند و نمیگذارند زیر آلودگیها و صفات بد له شود و خروارها آتش و ظلمت بر آن قرار گیرد، عدهای هم اعتنا نمیکنند.
لذا در ادامه میفرماید حال که فراموش کردی چه بودی و چه شدی؛ قدر خود را ندانستی و خویشتن را در باتلاقهای تاریکی و گمراهی انداختی، پس بدان که به زودی در محضر پروردگارت حاضر میشوی.
فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُم؛ قسم به پروردگارت آنها را هرجا باشند جمع میکنیم. «لَنَحشُرنَّهم» از حشر به معنای جمع کردن و حاضر کردن است.
محشر محل جمع شدن است. همۀ مردم از زن و مرد با ارواح و بدنهایی که مناسب آن عالم است، حاضر میشوند. آنجا کسی حواسش به کسی نیست و همه متوجه اعمال خود هستند.
آنها هم که در مراتب بالا هستند، خدای تعالی از مراحل سخت عبورشان میدهد. انبیاء و اوصیاء نیز که از اول بالا بودند، با درجات عالیتر محشور میشوند.
وَ الشَّیاطین؛ «واو» در اینجا به معنی همراهی است؛ یعنی همراه شیاطین.
آنها که تابع شیطان بودند، در قیامت همراه او هستند. آنها هم که تابع پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام بودند، همراه و دنبال ایشان هستند. پس هرکس دنبال مولای خویش است.
شیطان همان ابلیس است که برای خود لشکریان و یارانی دارد. نفس هم اگر مهذّب نشود، شیطنت دارد، لکن اگر مهذّب شود؛ یعنی دستور خدای تعالی را اطاعت کند، از شیطان دور است.
وقتی نفس به خود رها میشود، به قول مولا علی علیهالسلام:
«اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِه»[3]
«شیطان را معیار و ملاک خود گرفتند و او آنها را دام خود قرار داد و در سینههای آنان تخم گذاشت و جوجههاى خود را در دامانشان پرورش داد. با چشمهاى آنان مىنگریست و با زبان آنان سخن مىگفت. بر مرکب گمراهى سوارشان کرد و اعمال زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد، مانند کسى که نشان مىداد در حکومت شیطان شریک است و با زبان شیطان سخن باطل مىگوید.»
خدای تعالی میفرماید آنها را با شیطان محشور میکنیم؛ چراکه خودشان او را بهعنوانِ مولا و جلودار انتخاب کردند؛ مثل فرعونیان که دنبال فرعون بودند و در قیامت پشتسر او وارد دوزخ میشوند.
﴿یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُود﴾[4]
«در روز قیامت فرعون پیشاپیشِ قومش میرود و آنان را وارد آتش میکند. چه بد جایگاهی است که وارد میشوند!»
ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا؛ «جثیّ» یعنی روی زانو نشستن. مثل کسی که میخواهد حرکت کند یا در جایی بیفتد، مقداری مینشیند و گاهی زانویش را زمین میگذارد و بعد بلند میشود و حرکت میکند.
ما آنها را اطراف جهنّم حاضر میکنیم، در حالی که بر دو زانو هستند. این منحصر به اهل دوزخ نیست، همۀ مردم باید از جهنّم و پل صراط عبور کنند.
[1] ـ تفسیر مجمعالبیان، ۶، ۸۰۵.
[2] ـ یس، ۷۷ تا ۷۹.
[3] ـ نهجالبلاغه، خطبۀ ۷.
[4] ـ هود، ۹۸.