سوره مریم آیه ۵۸ | جلسه ۲۵
از خدایا میخواهیم کمک کند اهل قرآن شویم؛ یعنی موفق به خواندن، فکر کردن و عمل به آن شویم تا فردای قیامت در مقابل پیامبر اکرم و ائمۀ اطهار علیهمالسلام روسفید باشیم
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مریم | آیه ۵۸ | یکشنبه ۱۳۹۹/۰۴/۲۲ | جلسه ۲۵
أُولئِکَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْراهیمَ وَ إِسْرائیلَ وَ مِمَّنْ هَدَیْنا وَ اجْتَبَیْنا إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا (۵۸)
آنان پیامبرانی بودند که خداوند نعمت به آنها بخشید؛ از نسل آدم و از کسانی که با نوح سوار کشتی کردیم و از نسل ابراهیم و یعقوب و از کسانی که هدایت کردیم و برگزیدیم. هنگامی که آیات خدای رحمان بر آنها خوانده میشد، سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند.
«أُولئِکَ الَّذینَ» آنان کسانی بودند که «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» خداوند به آنها نعمت بخشید «مِنَ النَّبِیِّینَ» پیامبرانی «مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ» از نسل آدم «وَ مِمَّنْ حَمَلْنا» و از کسانی که سوارِ کشتی کردیم «مَعَ نُوحٍ» با نوح «وَ مِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْراهیمَ» و از نسل ابراهیم «وَ إِسْرائیلَ» و یعقوب «وَ مِمَّنْ هَدَیْنا» و از کسانی که هدایت کردیم «وَ اجْتَبَیْنا» و برگزیدیم «إِذا تُتْلىٰ عَلَیْهِمْ» هنگامی که بر آنان خوانده میشد «آیاتُ الرَّحْمنِ» آیات خداوند رحمان «خَرُّوا» به خاک میافتادند «سُجَّداً وَ بُکِیًّا» سجدهکنان و گریان.
أُولئِکَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم؛ پس از اینکه خدای تعالی در آیات قبل از بعضی پیامبران نام برد؛ از جمله حضرت ابراهیم، اسحاق، یعقوب، موسی، هارون، اسماعیل صادقالوعد و ادریس، اکنون میفرماید: اینها کسانی هستند که خداوند نعمتهای مخصوصی به آنان عطا فرمود.
مِنَ النَّبِیِّین مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوح…؛ آنان از گروه پیامبران بودند؛ از نسل جناب آدم؛ از نسل کسانی که با حضرت نوح در کشتی نشستند و از فرزندان ابراهیم و یعقوب.
وَ مِمَّنْ هَدَیْنا وَ اجْتَبَیْنا؛ از کسانی بودند که آنها را هدایت و انتخاب کردیم.
إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا؛ نعمتی که نصیبشان شد این بود که وقتی آیات خداوند رحمان برایشان تلاوت میشد، به خاک میافتادند، در حالی که سجدهکنان و گریان بودند.
ما هم که هرروز در نماز به خدای تعالی عرض میکنیم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ ۞ صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» یعنی ما را به راه راست هدایت کن؛ راه کسانی که به آنان نعمت بخشیدی، در واقع همین نعمتی که به پیامبرانش عنایت فرمود، از او میخواهیم.
از عبارت «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم» فهمیده میشود که هر بشری به هر درجهای برسد، از عنایت پروردگار و نعمت اوست.
هدایت شدگان
با توجه به اینکه فرمود «مِمَّنْ هَدَیْنا» دربارۀ کسانی که هدایت شدند در سورۀ انعام میفرماید:
﴿الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون﴾[1]
«آنان که ایمان آوردند و ایمان خود را به ظلم آلوده نکردند، ایمنی (از عذاب) فقط برای آنهاست و آنان هدایت شدگاناند.»
«لَهُمُ الْأَمْن» یعنی امنیت دارند و خدای تعالی آنها را از خطراتی گذرانده است. این امنیت مخصوص کسانی است که ایمان خود را به ظلم آلوده نکردند.
اولین مصداق ظلم شرک به خدا و مصداق دیگرِ آن، انجام گناهانی است که در قرآن کریم و در روایات از آنها نهی شده، بهعنوانِ گناه کبیره شناخته میشوند.
در سورۀ نساء میخوانیم:
﴿وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقا﴾[2]
«آنان که خدا و پیامبر را اطاعت کنند، همنشینِ کسانى خواهند بود که خداوند به آنها نعمت بخشیده؛ از پیامبران و راستگویان و شهیدان و شایستگان، و آنان رفیقانى نیکو هستند.»
«صدّیقین» کسانی که بسیار راستگویند و خدای تعالی صدقشان را تأیید کرده. سردستۀ آنان رسول خدا، امیرالمؤمنین، فاطمۀ زهرا و فرزندان معصوم ایشان تا امام زمان صلوات اللّه علیهم اجمعین هستند.
بنابراین هرکس ایمان آورد و از خدا و رسولش اطاعت کند، در آخرت همنشین این بزرگواران است و از نعمتهایی که خدا ارزانیشان کرده، بهرهمند میشود.
تفسیر صافی دربارۀ این آیه مینویسد:
«خدای تعالی به این پیامبران انواع نعمتهای دینی و دنیایی عطا فرمود. آنان از دریّۀ آدم و از کسانی بودند که با حضرت نوح سوار کشتی شدند و از نسل جناب ابراهیم و اسرائیل بودند و از جملۀ آنها موسی و هارون و زکریا و یحیی و عیسی علیهمالسلام بودند و این دلالت میکند بر اینکه فرزندان دختر هم ذریه حساب میشوند.»[3]
هارونالرشید به حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام گفت: چرا شما خود را به على که پدر شماست منسوب نمیکنید و به پیامبر که جدّ شماست منتسب مىکنید؟
حضرت فرمود: خداوند عیسى مسیح را بهواسطۀ مادرش مریم که دوشیزه بود و شوهرى ندیده و دست هیچ بشرى به دامانش نرسیده بود، به خلیل خود ابراهیم منسوب و منتسب داشته، آنجا که فرمود:
﴿وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ۞ وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیى وَ عِیسى وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِین﴾[4]
«و از فرزندان او (ابراهیم) داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را هدایت کردیم و نیکوکاران را چنین پاداش مىدهیم، و زکریا و یحیى و عیسى و إلیاس را هدایت کردیم که همه از صالحان بودند.»
خداوند عیسی را فقط بهواسطۀ مادرش به خلیل خود ابراهیم منسوب داشت، همچنان که داود و سلیمان و ایوب و موسى و هارون را بهواسطۀ پدران و مادران آن حضرات به خلیل خود منتسب داشته.[5]
تفسیر صافی به مناسبت «إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا» از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت کرده:
«اتلوا القرآن و ابکوا فان لم تبکوا فتباکوا»[6]
«قرآن را بخوانید و گریه کنید. اگر گریه نمیکنید، تباکی کنید (حال گریه بگیرید).
تفسیر المیزان در این باره مینویسد:
«احتمال هم دارد که به خاک افتادن براى سجده با حالت گریه، کنایه از کمال خضوع و خشوع باشد؛ زیرا سجده تجسم کمال خضوع، و گریه نشانۀ کمال خشوع است. بنابراین جا دارد مقصود از آیات و تلاوت آن، یادآورى هر چیزى باشد که شأنى از شؤون خداى تعالى را حکایت مىکند.»[7]
ما و قرآن
آیا ما هم میتوانیم در شمار افرادی که در این آیه نام برده شده، قرار بگیریم؟
بیشک بله. وقتی دائم از خدا میخواهیم ما را به راه کسانی هدایت کند که به آنان نعمت بخشیده، نعمتی که در این آیه میفرماید، خضوع و خشوع هنگام تلاوت قرآن و خواندن و شنیدن تفسیر آن است که از خدا میخواهیم به ما عنایت فرماید.
لکن باید تفسیر قرآن را هم با دقت بخوانیم و هنگام تلاوت قرآن حواسمان را جمع کنیم. همچنین در مواجهه با آیاتی که دربارۀ مؤمنان و نیکان است، از خدا بخواهیم ما را جزء آنان قرار دهد و هنگام تلاوت آیاتی که راجع به مشرکان و گناهکاران است، بخواهیم ما را از آنان دور کند.
از مصادیق «خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا» تدبّر و تفکر در آیات قرآن است.خضوع و خشوع در برابر قرآن یعنی در آیات آن فکر کند و مصادیق آن را بشناسد. این هم منوط به آن است که انسان تا حدودی صرف و نحو عربی را بیاموزد و بتواند معانی ظاهری آیات را تشخیص دهد.
اعجاز قرآن بهگونهای است که در عین حال که کسی نمیتواند مانند آن را بیاورد، چنان بیانِ ساده و روانی دارد که هرکس مختصری صرف و نحو بداند، ظاهرِ آن را میفهمد.
حیف است عمرمان بگذرد و از این خرمن بزرگ پروردگار خوشهای نچینیم و استفادهای نکنیم!
از خدایا میخواهیم کمک کند اهل قرآن شویم؛ یعنی موفق به خواندن، فکر کردن و عمل به آن شویم تا فردای قیامت در مقابل پیامبر اکرم و ائمۀ اطهار علیهمالسلام روسفید باشیم.
احترام به قرآن فقط مراقبت به اینکه بر زمین نیفتد و جای پاک باشد نیست. این مهم است، امّا مهمتر، تلاوت و تدبّر و عمل به آن است.
﴿أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها﴾[8]
«آیا در قرآن نمیاندیشند یا بر دلهایشان قفلهاست؟»
[1] ـ انعام، ۸۲.
[2] ـ نساء، ۶۹.
[3] ـ تفسیر صافی، ۳، ۲۸۶.
[4] ـ شعرا، ۸۴ و ۸۵.
[5] ـ تحفالعقول، ۴۰۵.
[6] ـ تفسیر صافی، ۳، ۲۸۶.
[7] ـ تفسیر المیزان، ۱۴، ۷۷.
[8] ـ محمّد، ۲۴.