سوره مریم آیه ۳۹ و ۴۰ | آیت الله دستغیب
اهل جهنّم هم که همیشه ناامید بودند. در دنیا درهای خود را به روی خدای تعالی قفل کردند و در عالم برزخ و قیامت قفل هستند. در آنجا خدای تعالی متوجهشان میکند، امّا آن توجه دیگر فایدهای ندارد. آنجا میفهمند سرمایه مهمی از دست دادهاند و در آتش حسرت میسوزند.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مریم | آیه ۳۹ و ۴۰ | چهارشنبه ۱۳۹۹/۳/۲۱ | جلسه ۱۷
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَهٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۳۹)
آنان را از روز حسرت بترسان؛ آن هنگام که کار پایان یابد و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند.
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها وَ إِلَیْنا یُرْجَعُونَ (۴۰)
ماییم وارث زمین و هرکه در آن است و بهسوی ما بازگردانده میشوند.
«وَ أَنْذِرْهُمْ» آنان را بترسان «یَوْمَ الْحَسْرَهِ» از روز حسرت «إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ» هنگامی که کار پایان یابد «وَ هُمْ فی غَفْلَهٍ» در حالی که آنان در غفلتاند «وَ هُمْ لا یُؤْمِنُون» و ایمان نمیآورند.
«إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ» ما وارث زمین هستیم «وَ مَنْ عَلَیْها» و وارثِ هرکه در آن است. «وَ إِلَیْنا یُرْجَعُونَ» همه بهسوی ما بازگردانده میشوند.
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَه؛ خدای تعالی به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله میفرماید: کفّار و مشرکان را که حاضر نیستند به خدا ایمان بیاورند، از روز حسرت بترسان.
حسرت زمانی نصیب انسان میشود که منفعت سرشاری را بر اثر نادانی از دست میدهد. سود خوبی در دسترسش بود و میتوانست به راحتی آن را نصیب خود کند، امّا بهخاطرِ بیتوجهی و ندانمکاری فرصت از دست میرود و پشیمانی میماند.
إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ؛ بترسان آنان را از روزی که کار از کار میگذرد و کاری از انسان ساخته نیست. روزی که میبیند عمرش از دست رفت و فرصتی که میتوانست سعادت اخروی و ابدی خود را تأمین کند، به پایان رسید و جز آتش حسرت و اندوه چیزی برایش باقی نماند.
وَ هُمْ فی غَفْلَهٍ؛ جوانیاش در حالی به پیری رسید که میتوانست بهرۀ وافری بگیرد، امّا در غفلت و مستی گذراند. دنبال چیزهایی رفت که ظاهر خوبی داشت و گمان میکرد برایش میماند، امّا در حقیقت سرمایهاش را تلف کرد.
﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب﴾[1]
«محبّت امیال نفسانى؛ از زنان، فرزندان و گنجینههایى از طلا و نقره و اسبهاى نشاندار و چهارپایان و مزارع در نظر مردم آراسته گشته. اینها کالاى ناچیز زندگى دنیاست و بازگشت نیک فقط نزد خداست.»
دنیا یعنی همین مال و جاه و شهوات. در پی امیال نفسانی و پایین خود رفت و عمرش را دنبال شهوت جنسی، شهوت خوراک، شهوت مال، شهوت ریاست گذراند. غافل شد از گذر عمر و ندانست این فرصت مغتنم را نباید صرف اینها کند. البته خدای تعالی با اسباب مختلف به او گوشزد کرد، امّا توجه نکرد.
خداوند هم از درون به انسان توجه میدهد و هم از بیرون بهوسیلۀ انبیاء و ائمه و مؤمنان. محال است خدای تعالی کسی را در غفلت نگه دارد، لکن شخص غافل نمیخواهد اعتنا کند. وقتی چند بار رو گرداند و به تذکرات الهی بیاعتنایی کرد، خدا هم میگوید هرجا میخواهی برو و هرچه میخواهی بکن. دنیا دار اختیار است.
وَ هُمْ لا یُؤْمِنُون؛ این غفلت باعث میشود دیگر ایمان نیاورند. وقتی دنبال دنیا و خواستههای مادی میرود، میبیند گاهی دین مانع اوست. نمیتواند از هر راهی مال به دست آورد کند یا هرطور خواست شهوترانی کند؛ لذا دین را رها میکند و ایمان نمیآورد. هوسها و خواستههایی را دنبال میکند که یقیناً به همۀ آنها هم نمیرسد.
این آیه پس از آیاتی که راجع به حضرت عیسی نازل شد، به نوعی میفرماید ای کسانی که قدرتنمایی خدا را دیدید و دیدید چگونه خدای تعالی بانوی محترمی را بدون شوهر و با نفخۀ روحالقدس باردار کرد و جناب عیسی از او متولد شد که بارها فرمود من بندۀ خدا هستم، امّا شما گفتید او خداست؛ فرزند خداست؛ شریک خداست و خلاصه بیراهه رفتید. این آیه آنها را هم در بر میگیرد، لکن منحصر به آنها نیست.
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْض؛ ما زمین را به ارث میبریم. در آیات دیگری نیز خدای تعالی به این مطلب اشاره میفرماید که ما وارث زمین هستیم.
ارث چیست؟ آنچه متوفی برای بازماندگانش باقی میگذارد، ارث نام دارد.
خدای تعالی در اینجا میفرماید ما نهفقط وارث زمین بلکه وارث همۀ کسانی هستیم که در زمین زندگی میکنند؛ یعنی همه سرانجام میمیرند و روزی فرا میرسد که در زمین کسی نخواهد بود. خدای تعالی در سورۀ غافر میفرماید:
﴿لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ﴾[2]
«امروز فرمانروایی ازآنِ کیست؟»
آن روز احدی وجود ندارد که پاسخ دهد، البته ارواح انبیاء و ائمۀ اطهار به زبان حال همراه خداوند می گویند:
﴿لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار﴾[3]
«ازآنِ خداوند یکتای قهار است.»
همۀ این ملک آسمان و زمین متعلق به پروردگار است. بشر و هرچه دارد؛ از اموال و فرزندان همه ازآنِ اوست، لکن الآن متوجه نیستید، وقتی میمیرید، به خدا برگشت میکنید و آن وقت میفهمید.
مؤمنانی که طالب معرفت پروردگارند و میخواهند علاوه بر اعتقاد قلبی صاحب علم به یکتایی و ربوبیت خدای تعالی شوند و به تعبیر قرآن نهفقط درجاتی طی کنند، بلکه خود درجات بهشت گردند (هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّه)[4] میدانند زمین و هرچه در آن است ازآنِ خداست و او که آثارش همهجا وجود دارد، خالق و وارث همه است.
دانشمندان میدانند همۀ کرات و کهکشانها از جمله این زمین زوالی دارد و روزی از بین میرود. آیا خلقت و زوال اینها خودبهخود است یا کسی آنها را آفریده، میچرخاند و نابود میکند؟ او که قطعاً نمیتوان انکارش کرد، حضرت واجبالوجود «اللّه» تبارک و تعالی است که هزار و یک اسم دارد و همۀ ما به او برگشت میکنیم. «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون».[5]
وَ إِلَیْنا یُرْجَعُون؛ همین الآن هم در حال رجوع به پروردگار هستیم، امّا نمیفهمیم. عدۀ اندکی از مؤمنان میفهمند که هرآن رجوع بشر به خدای تعالی است و اوست که هر لحظه ما را تدبیر میکند و میچرخاند. ما اختیار داریم ولی همین اختیار را هم خدا به ما داده و هرگاه بخواهد سلب میکند.
این آیه نیز بیارتباط با داستان حضرت عیسی نیست. کسانی که میگویند عیسی پسر خداست، بگویند چرا خدای تعالی باید پسری داشته باشد؟ آیا میخواهد برای او ارث بگذارد؟ خدای تعالی که خود وارث همۀ مخلوقات و از جمله حضرت عیسی است. پس عیسی نمیتواند فرزند خدا باشد، بلکه مخلوقی است مثل همۀ مخلوقات که آفریده شده و روزی میمیرد.
البته بنا به نص قرآن حضرت عیسی الآن زنده و در نزد پروردگار است. از نظر شیعه هنگام ظهور حضرت صاحبالزمان عجّلاللّهتعالیفرجه ظاهر میشود و پشتسر آن حضرت نماز میخواند. از همین راه بسیاری از مسیحیان به آن جناب ایمان میآورند و مسلمان میشوند.
آیه در روایت
از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله نقل شده: چون اهل بهشت وارد بهشت و اهل دوزخ وارد آتش شوند، کسى صدا میزند: اى اهل بهشت توجه کنید! و نیز صدا مى زند: اى اهل آتش توجه کنید! و هر دو فریق متوجه و مشرف به صاحب صدا مى شوند. آن گاه مرگ را به صورت گوسفندى سیاه و سفید مى آورند. او صدا مى زند آیا مرگ را مى شناسید؟
مى گویند: این است؛ این است. همه او را مى شناسند.
آن شخص گوسفند را سر مى برد و به اهل بهشت مى گوید: دیگر مرگى ندارید و جاودان در بهشت خواهید بود، و به اهل آتش مى گوید: دیگر مرگى ندارید و در آتش جاودان خواهید ماند. این است که خداى تعالى مى فرماید «وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَه…».
این روایت از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نیز روایت شده، آنگاه در آخر حدیث آمده است که اهل بهشت چنان خوشحال مى شوند که اگر در آن روز مرگى براى کسى بود، قطعاً از خوشحالى مى مردند، و اهل آتش دچار حسرتى مى شوند که اگر آن روز مرگى ممکن بود، قطعا مى مردند.[6]
این تعابیر بیشتر بهطورِ کنایه و برای تقریب به ذهن است. گروهی از اهل بهشت که خداوند مقاماتی نصیبشان کرده، همیشه ملتفت بودهاند و در عالم برزخ و قیامت هم خداوند التفات خاصی به آنها میدهد که رجوعشان به خداست. آنان «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» را فهمیدند. فنای دنیا و بقای آخرت و بقای خدا را دانستند.
آنها همیشه چنان نشاطی دارند که اگر نشاطشان به دیگران تقسیم شود، چون ظرفیت ندارند، از بین میروند.
امّا گروه دیگری از مؤمنان با آنکه خدا را قبول و به معاد ایمان دارند، هنوز کاملاً به این معنا علم ندارند، حتی وقتی وارد عالم قیامت و بهشت میشوند، التفاتشان کامل نیست. محبّت پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام را در دل دارند و به دستورات ایشان عمل میکردند، اگر هم گناهکار بودند، خدای تعالی بخشیدشان، لکن در طول عمر خود دنبال این نبودند که فهم خود را زیاد کنند. این روایت برای آنهاست.
اهل جهنّم هم که همیشه ناامید بودند. در دنیا درهای خود را به روی خدای تعالی قفل کردند و در عالم برزخ و قیامت قفل هستند. در آنجا خدای تعالی متوجهشان میکند، امّا آن توجه دیگر فایدهای ندارد. آنجا میفهمند سرمایه مهمی از دست دادهاند و در آتش حسرت میسوزند.
[1] ـ آلعمران، ۱۴.
[2] ـ غافر، ۱۶.
[3] ـ همان.
[4] ـ آلعمران، ۱۶۳.
[5] ـ بقره، ۱۵۶.
[6] ـ مجمع البیان، ۳، ۵۱۵.