سوره مریم | آیه ۱۱ تا ۱۵ | آیت الله دستغیب
به دوستان عزیز سفارش میکنیم نمازهای واجب را حتما بخوانید و نمازهای مستحبی را هم تا آنجا که خسته نشوید، بخوانید. اما مهم این است که حرام را یاد بگیرید و انجام ندهید و واجب را یاد بگیرید و انجام دهید. مهر و محبّت به پدر و مادر و خواهر و برادر و اقوام داشته باشید. این اظهار محبّت بسیار خوب و لازم است. در عین حال حواستان باشد حرفهای غلط در ذهن نیاورید. مراقب معاشرتهای غلط باشید!
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مریم | آیه ۱۱ تا ۱۵ | چهارشنبه ۱۳۹۸/۱۱/۳۰ | جلسه ۴
اهتمام به امور مسلمین
از امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت شده:
«مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»[1]
«هرکس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست.»
برای کسی که مغازهدار است و عدهای از او خرید میکنند، اهتمام داشتن به امر مسلمانان این است که جنس خوب دست مردم بدهد و اگر کالایش معیوب است، بگوید. کلاه سر مردم نگذارد و خیرخواهشان باشد.
برای طلاب اهتمام به امر مسلمین این است که وقتی مردم در امور مختلف؛ از جمله مسائل دینی یا معنوی خود یا حالات قلبیشان به آنها رجوع میکنند، به صحبتهای آنها گوش دهند و آنچه لازم میدانند، برایشان توضیح دهند.
کسانی که پست و مقامی دارند و عدهای زیردستشان هستند، باید به موقع بیایند و بروند و مراقب باشند کارمندانشان وظیفۀ خود را درست انجام دهند. کسی که بهخاطرِ کارش حقوق میگیرد، باید درست و به اندازه برای مردم کار کند. این حقوق وقتی حلال است که وظیفهاش را درست انجام بدهد. کسی که اعتنا نمیکند و با پارتیبازی مردم را معطل میکند، معلوم نیست دینش چه وضعی داشته باشد.
بالاترها هم همینطور، هرکدام از وزرا تا رئیسجمهور و بزرگانی که مملکت را اداره میکنند، باید مراقب باشند. باید ۲۴ساعتشان بعد از انجام تکالیف شرعی، حواسشان به تکلیفشان نسبت به مردم باشد. اینطور نباشد که بخوابند و استراحت و فقط فکر خود یا فکر حقوقشان باشند!
محبوبترینِ مردم نزد خدا
امام صادق علیهالسلام از پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله روایت فرمود:
سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآله مَنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ قَالَ «أَنْفَعُ النَّاسِ لِلنَّاسِ»[2]
از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله سؤال شد: محبوبترین مردم نزد خدای تعالی کیست؟ فرمود: آنکه نفعش برای مردم بیشتر باشد.
این هم از جهت دینی است و هم از جهت دنیایی. کسی که قدرت یا ثروت یا هنری دارد، باید از آن به نفع مردم استفاده کند. باید بیشتر به فکر مردم باشد، نه اینکه فقط به فکر خودش باشد.
کسانی که میخواهند نمایندۀ مجلس شوند، باید حواسشان باشد صرف اینکه اسمشان نماینده مجلس باشد و به مزایایی برسند، چه فایدهای دارد. باید همۀ هم و غمشان این باشد که برای مردم کار کنند، نه اینکه فقط بخواهند رأی بیاورند. شما خودت را معرفی کن، هرکه خواست رأی میدهد، دیگر لازم نیست همۀ حواس و فکر و ذکر خود و اطرافیانت این باشد که حتما بروید مجلس. این یک بار و یک تکلیف مهم است. کسی که وارد مجلس میشود، یک تکلیف مهم بر دوشش میآید. چقدر میتواند برای مردم کار کند؛ نفعش برای مردم چیست که میخواهد برود مجلس؟
تفسیر سورۀ مریم آیات ۱۱ تا ۱۵
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَهً وَ عَشِیًّا (11)
از محراب عبادت بهسوی قومش آمد و به آنها اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبیح گویید.
یا یَحْیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا (12)
ای یحیی! کتاب خدا را با قوت بگیر، و ما در کودکی به او نبوت دادیم.
وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَکاهً وَ کانَ تَقِیًّا (13)
و از خویش به او محبّت و پاکی بخشیدیم و او پرهیزکار بود
وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا (14)
با پدر و مادر خود نیکوکار بود و زورگو و نافرمان نبود.
وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا (15)
سلام بر او روزی که متولد شد و روزی که میمیرد و روزی که زنده برانگیخته میشود.
«فَخَرَجَ» جناب زکریا خارج شد «عَلى قَوْمِهِ» بهسوی قومش «مِنَ الْمِحْرابِ» از محرابِ عبادت «فَأَوْحىٰ إِلَیْهِمْ» به آنها اشاره کرد «أَنْ سَبِّحُوا» که تسبیح خدا گویند «بُکْرَهً وَ عَشِیًّا» صبح و شام.
«یا یَحْیى» گفتیم ای یحیی! «خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ» کتاب خدا را با قدرت و قوت بگیر «وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ» و به او نبوت دادیم «صَبِیًّا» در کودکی.
«وَ حَناناً» (به او دادیم) مهر و محبّتی «مِنْ لَدُنَّا» از جانب خود «وَ زَکاهً» و همچنین پاکی «وَ کانَ تَقِیًّا» او باتقوا و پرهیزکار بود.
«وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ» با پدر و مادر خود نیکوکار بود «وَ لَمْ یَکُنْ» و نبود «جَبَّاراً» زورگو «عَصِیًّا» و نافرمان
«وَ سَلامٌ عَلَیْهِ» درود و سلام بر او «یَوْمَ وُلِدَ» روزی که به دنیا آمد «وَ یَوْمَ یَمُوتُ» و روزی که میمیرد «وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا» و روزی که زنده، برانگیخته میشود.
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْراب؛ حضرت زکریا ساعاتی از شبانهروز را به موعظه و نصیحت مردم اختصاص میداد و به جز این، عبادات و اذکاری هم داشت. وقتی خداوند به او فرمود تا سه روز نمیتوانی با مردم سخن بگویی، از محراب عبادت که بیرون آمد، دیگر قدرت سخن گفتن نداشت و با ایما و اشاره با مردم سخن میگفت.
«محراب» از «حرب» به معنای جنگ است. کسی که به عبادت خدا میایستد و میخواهد نماز و قرآن و دعا بخواند، وسوسه و خیالات از هر طرف بهسویش هجوم میآورد. پس باید خود را جمع کند تا حواسش پرت نشود و شیطان بر او مسلط نگردد.
تسبیح خداوند
فَأَوْحى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا؛ جناب زکریا با اشاره به قومش میگفت: صبح و شام خدا را ستایش کنند و تسبیح گویند.
تسبیح شکلهای مختلف دارد. فقط این نیست که بگوید «سبحان اللّه» این هم خوب است، امّا مهم این است که همۀ سخنان انسان در راستای تنزیه و تسبیح خدای تعالی باشد؛ مثل توجه و یادآوری صفات حسنای پروردگار و نیز دعا کردن طبق آنچه معصومین علیهمالسلام به ما آموختهاند.
در کتاب شریف مفاتیح الجنان دعاهای خوبی از ائمۀ اطهار علیهمالسلام ذکر شده؛ مثل دعای مجیر، سمات، ندبه، کمیل، ابوحمزه ثمالی. در بیشتر این دعاها حضرات معصومین علهیمالسلام صفات عالی پروردگار را برمیشمارند.
بُکْرَهً وَ عَشِیًّا؛ صبح و شام. خوب است بعد از نماز صبح هر مقدار بتوانید و وقت دارید تعقیبات و دعاهایی که وارد شده، بخوانید. استغفار، صلوات و دعاهایی که در مفاتیح ذکر شده، هم برای قلب و روحانیت انسان خوب است؛ هم برای وسعت رزق و روزی و هم برای رفع بلا.
همچنین شب، قبل از خواب، خواندن دعاهایی که در حاشیۀ مفاتیح ذکر شده، فضیلت بسیار دارد؛ از جمله تسبیحات حضرت زهرا و سورههای ششگانه یعنی حدید، حشر، صف، جمعه، اعلیٰ و تغابن. سعی کنید حتماً با وضو بخوابید.
بیشک دیدن حضرت صاحب الزمان اهمیت زیادی دارد، امّا بهتر ازدیدن، آشنایی قلبی با ایشان است.
نبوت حضرت یحیی
یا یَحْیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّه؛ حضرت یحیی در سنِ کودکی یعنی حدود ۷ یا ۸ سالگی به نبوت رسید و با وحی ارتباط داشت، امّا دین و کتاب جدید نداشت و تابع تورات بود. وقتی حضرت عیسی اظهار نبوت کرد، تابع ایشان شد. پس «خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّه» یعنی با اطمینان و آرامش و قوت قلبی که خدای تعالی درونت قرار داده، تورات و انجیل را از جهت علم و عمل محکم بگیر.
وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا؛ حکم عبارت است از آشنایی با امور معنوی و توجه به اینکه از جهت روحی و نفسی چه رابطهای با خدای تعالی دارد. یعنی همان چیزی که آرزوی بیشتر ماست که بفهمیم در مقابل خدای تعالی هیچ هستیم و او همهکارۀ ماست و همۀ صفات خوبمان از اوست. او ما را شبانهروز میچرخاند و مؤثر واقعی است و به اسباب ظاهری و معنوی اثر بخشیده؛ یعنی قرآن نور است، ولی این نور را خدا میدهد. نماز نور و عروج است، امّا صرفاً یک وسیله است و آنکه عنایت میکند و اثر میدهد، خداست. همۀ عنایات معنوی که بهوسیلۀ ائمۀ اطهار علیهمالسلام به ما میشود، از طرف خدای تعالی است.
بنابراینکه معنای «حکم» نبوت باشد، از این آیه استفاده میشود که حضرت یحیی نیز مانند حضرت عیسی در کودکی به پیامبری برگزیده شد. در میان ائمۀ اطهار علیهمالسلام هم امام جواد، امام هادی و امام زمان علیهمالسلام در کودکی به امامت رسیدند.
وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا؛ «حنان» یعنی مهربانی و محبّتی که خدای تعالی به جناب یحیی داده بود و او تراوشاتی از این محبّت را به مردم داشت و مردم هم او را دوست میداشتند.
دوستی مردم با شخص مخلص
کسی که اخلاص واقعی در برابر خدای تعالی داشته باشد، خواهی نخواهی مردم دوستش میدارند. اگر هم اظهار دشمنی کنند، بهخاطرِ این است که او مانع دنیایشان است؛ مثل معاویه که هروقت در میان نزدیکان و خاصانش دربارۀ امیرالمؤمنین صحبت میکرد، اقرار داشت علی علیهالسلام بزرگ است و صفات عالی دارد.
همۀ دشمنان اهلبیت همینطور بودند. هر کدام از خلفای فاسق اموی و عباسی روی کار آمدند، ائمۀ اطهار علیهمالسلام را میشناختند. شخصی نزد منصور دوانیقی رفت. منصور به او گفت: تا به حال صد نفر از سادات را کشتهام، ولی هنوز دلم آرام نشده، مثل اینکه عقدهای در گلویم ایستاده.
راوی پرسید: آن عقده چیست؟ گفت: هنوز نتوانستم رئیس شیعیان یعنی امام صادق علیهالسلام را از بین ببرم.
گوید: به او گفتم ایشان مشغول کارهای دینی و عبادات خودش است و کاری به تو ندارد. گفت: میدانم، امّا «المُلک عقیم».
کسی که صاحب حکومتی میشود، نمیخواهد کسی را بالادست خود ببیند. به همین جهت عاقبت امام صادق علیهالسلام را به شهادت رساند و به مصیبتهای دنیوی عجیبی گرفتار شد.
وَ زَکاهً؛ حضرت یحیی مانند همۀ پیامبران و ائمه از جهت معنوی رشد و نمو داشت و هر شبانهروز، ساعت به ساعت فتح باب بیشتری برایش میشد. ایشان در عین حال که بالایند، هر روز رشد و پیشرفتِ بیشتری دارند و بالاتر میروند، چون خدای تعالی انتها ندارد و هر روز و هر ثانیه آنها بهسوی خدای تعالی عروج دارند.
وَ کانَ تَقِیًّا؛ «تقی» از ریشه «وقوی» و «وقایه» است به معنی حفظ کردن. یعنی خودش را حفظ میکرد تا محبّت دنیا در دلش نیاید و نسبت به مقام خویش خلاف عظمت و محبّت خدای تعالی از رفتار و قلبش و فکرش سر نزند.
مهربانی انبیاء با مردم
این خصلتها برای ما هم پندآموز است. همۀ انبیاء «حنان» بودند یعنی با مردم نهایت مهربانی و محبّت را داشتند. از مهربانی آنها همین بس که جانشان را برای هدایت آنان میگذاشتند. ما هم که تابع پیامبر اسلام و ائمۀ اطهار علیهمالسلام هستیم، به اندازه خودباید هم و غممان این باشد که یک یا چند نفر را بهسوی خدای تعالی هدایت کنیم. اول از همه همسر و فرزندان، بعد اقوام تا برسد به رفقا.
نجات و هدایت انسان ها
جوانها و نوجوانها بدانند اگر یک نفر را بهسوی خدا هدایت کنند و از شبهات دور کنند -بهشرط آنکه بر خودشان تأثیر نگذارد- ثواب فراوان دارد؛ چراکه یک نفر را از آتش نجات دادهاند. این افراد الآن در آتشِ هوای نفساند. نجات و هدایت آنها مثل این است که عمر تازهای به آنان بخشیدهاند. چطور اگر کسی بخواهد خودکشی کند و شما او را منصرف کنید، عمر تازهای به او داهادید، این هم یک عمر معنوی است که هرکس موفق شود، مورد لطف خدای تعالی قرار میگیرد.
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمود: کسی نزد خدا محبوبتر است که نفعش برای مردم بیشتر باشد.
مهمترین نفع، هدایت بهسوی خداست.
شیطان و نفس دشمن اصلی انسان
«زکاه» برای ما یعنی هر روزمان بهتر از روز گذشته باشد. از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله نقل است:
«مَنِ اسْتَوَى یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ کَانَ غَدُهُ شَرّاً فَهُوَ مَلْعُون»[3]
«هرکس دو روزش یکسان باشد، فریب خورده و هرکس فردایش از امروز بدتر باشد، ملعون است.»
باید از خود حساب بکشیم. شهید آیتاللّه دستغیب میگفت: هرروز از خودتان حسابرسی کنید. نگو ما اینقدر گرفتاریم که حتی نمیفهمیم کجاییم.
«تقیا» یعنی نگه داشتن خود از شیطان و نفس. دشمن اصلی ما این دو است، وگرنه دشمن خارجی کار زیادی نمیتواند بکند. تا نفس غلبه نکند، کسی نمیتواند از جهت معنوی بر ما مسلط شود. اگر شیطان و نفس مهار شود، هیچکس نمیتواند انسان را منحرف کند. پس اول خودمان هستیم که باید خود را از این دو نگه بداریم. شیطان دشمن قسمخورده است.
﴿قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین﴾[4]
«گفت به عزّت تو سوگند همۀ آنها را گمراه خواهم کرد.»
آن ملعون فقط وسوسه میکند و کار دیگری از دستش بر نمیآید. در قیامت هم میگوید من فقط شما را وسوسه کردم، خودتان بودید که تابع من شدید. نفس هم کمک میکند. شیطان بهوسیلۀ نفس وسوسه میکند و نفس ناگهان غالب میشود. کمکم گناه روی گناه، بعد هم میگوید نه خدایی است و نه پیامبری و نه هیچ. یعنی در اثر رها کردن نفس و شیطان اینطور میشود.
همۀ ما در خطریم، البته خدای تعالی حفظ میکند. مهم این است که خود را به او بسپاریم. خدا حفظ میکند.
پدر و مادر اصل و ریشه انسان هستند
وَ بَرًّا بِوالِدَیْه؛ پدر و مادر اصلِ ما هستند. خدا بهوسیلۀ آنها ما را خلق کرده. آنان حق بسیاری گردن فرزندانشان دارند. مراقب باشید پدر و مادر از دستتان آزرده نشوند. اگر گفتند چیزی بخرید، اطاعت کنید. اگر سفارش به نماز کردند، حتما انجام دهید و آنان را ناراحت نکنید. اگر به هر دلیل با شما دعوا کردند یا حتی کتکتان زدند، قهر نکنید. بلکه با زبان مهربانی از آنان عذرخواهی و طلب بخشش کنید. بگویید: اگر اشتباهی کردم، شما ببخشید، دیگر تکرار نمیکنم. چنین کسی میشود فرزند خدایی.
وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا؛ حضرت یحیی جبار نبود که بخواهد بر مردم سوار شود. سوارِ مردم شدن یعنی زورگویی، اول از همه به همسر و فرزندان. اگر زن و بچه خطایی کردند، باید با مهربانی با آنها حرف زد و نصیحتشان کرد.
معمولاً جباریت از خانه شروع میشود. اول نسبت به بچهها بعد دوستان و بعد در جامعه. کسی که پستهای مهم دارد، جباریتش این است که هرکه احترامش کرد، خوب است؛ هرکه نکرد، بد است. هرکه سلامش کرد، خوب است و هرکه نکرد، بد.
«عصیّا» عصی یعنی رها شده. یعنی نفسی که رها شده و تحت کنترل نیست. باید گردن نفس را بند انداخت و با مهار شرع تربیتش کرد! شخص عاصی به خود رها شده و خودش را خدا میبیند.
سلام خداوند
وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا؛ خدای تعالی به حضرت یحیی میفرماید: سلام بر او باد روزی که متولد شد، روزی که میمیرد و روزی که مبعوث میشود.
سلامِ خدای تعالی یعنی سلامتی باطنی. جسم مهم نیست. حضرت یحیی از جهت باطنی آن بود که خدا میخواست. اینقدر تسلیم خدا بود که خدا به او فرمود «سلام علیه».
آدمی آن زمان تسلیم خدای تعالی میشود که نفس کنترل شود. جناب یحیی نفس خود را مهار کرده بود، طوری که دیگر هیچ مجالی نداشت. شیطان هم دور میایستاد و نمیتوانست نزدیکش شود. هر وقت نزدیک میشد، تیرهایی از درونش به او میرسید. از وقتی متولد شد، خدای تعالی به او عنایت داشت و او هم عنایت خدا را رها نکرد و مواظب بود.
بهخاطرِ بزرگواری جناب یحیی پدر و مادرش او را از جهت معنوی بسیار دوست میداشتند. حضرت عیسی هم او را خیلی دوست میداشت و ایشان هم متقابلاً حضرت عیسی را. این دو بزرگوار پسرخاله بودند.
اگر کسی مایل بود میتواند سرگذشت ایشان را از کتاب قصههای قرآن به قلم روان، آیتاللّه اشتهاردی مطالعه کند.
توصیه به نوجوانان
به دوستان عزیز سفارش میکنیم نمازهای واجب را حتما بخوانید و نمازهای مستحبی را هم تا آنجا که خسته نشوید، بخوانید. اما مهم این است که حرام را یاد بگیرید و انجام ندهید و واجب را یاد بگیرید و انجام دهید. مهر و محبّت به پدر و مادر و خواهر و برادر و اقوام داشته باشید. این اظهار محبّت بسیار خوب و لازم است. در عین حال حواستان باشد حرفهای غلط در ذهن نیاورید. مراقب معاشرتهای غلط باشید!
مراقب باشید نفستان میل به گناه نکند و دچار شهوات نشود. از خدا بخواهید روز به روز علمتان افزایش پیدا کند.
[1] ـ کافی، ۲، ۱۶۳.
[2] ـ کافی، ۲، ۱۶۴.
[3] ـ ارشادالقلوب دیلمی، ۱، ۸۷.
[4] ـ ص، ۸۲.