تفسیر سوره شعراء

سوره شعراء آیه ۸۶ تا ۸۹ | جلسه ۱۵

فیلم جلسه
 

صوت جلسه

متن تفسیر

 

بِسْم ِاﷲ ِالرَّحْمَنِ الرَّحیمِ

تفسیر سوره شعراء آیه ۸۶ تا ۸۹ | چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۶ | جلسه ۱۵ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

از امام باقر علیه‌السلام:

«إِنَ‏ اللَّهَ‏ یُعْطِی الدُّنْیَا مَنْ‏ یُحِبُ‏ وَ یُبْغِضُ‏ وَ لَا یُعْطِی دِینَهُ إِلَّا مَنْ یُحِبُّ»[1]

«خدای تعالی دنیا را به دوست و دشمن خود می‌دهد ولی دین خود را جز به دوست خود ندهد.»

 

دوست خدا کیست و خدا چه کسانی را دوست می‌دارد؟ کسانی که خدا را دوست می‌دارند.

دوستی باید دوطرفه باشد؛ خانمی که حجاب ندارد، وقتی می‌گویی چرا حجابت را رعایت نمی‌کنی؟ می‌گوید بگذار راحت باشم! یا آن‌که نماز نمی‌خواند و اعتقادی به آن ندارد، پشت‌پا به درون خود زده، خدا را دوست نمی‌دارد؛ در نتیجه خدا هم نمی‌خواهدش. خدا کسی را دوست دارد که دوستش بدارد.

نشانۀ دوست داشتن این است که به‌طرف خدای تعالی بیاید. کسی که پشت‌پا به همه‌چیز زده؛ نماز نمی‌خواند، حجاب ندارد، مال مردم را می‌خورد، به ناموس مردم دست‌درازی می‌‌کند و می‌گوید خدا و قیامت را این‌ها درآورده‌اند، قهراً بهره‌ای از دین خدا ندارد.

دین جبر نیست، خدا دینش را به کسی می‌دهد که خدا را بخواهد و به‌سویش بیاید. هرکه خدا را خواست خدا هم می‌خواهدش.

این‌طور است که مردم در روآوردن به خدای تعالی مختارند. هرکس خواست بیاید و هرکس نخواست نیاید. البته قوانین جامعه و کشور باید رعایت شود.

 

تفسیر سوره شعراء آیه ۸۶ تا ۸۹

وَ اغْفِرْ لِأَبی‏ إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ(86) وَ لا تُخْزِنی‏ یَوْمَ یُبْعَثُونَ(87) یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ(88) إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ(89)

و پدرم را بیامرز که او از گمراهان است.(۸۶) و در روز رستاخیر مرا خوار و رسوا مگردان!(۸۷) روزی که مال و فرزندان سودی نبخشد(۸۸) مگر آن‌که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگار آید.(۸۹)

«وَ اغْفِرْ لِأَبی» پدرم را بیامرز « إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ» که او از گمراهان بوده. (86)

«وَ لا تُخْزِنی» مرا خوار و رسوا رها مکن «یَوْمَ یُبْعَثُونَ» در روزی که همه برانگیخته می‌شوند. (87)

«یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» همان روزی که مال و فرزند نفعی نبخشند. (88)

«إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ» مگر آن‌که به پیشگاه خداوند درآید «بِقَلْبٍ سَلیمٍ» با قلب سلیم. (89)

وَ اغْفِرْ لِأَبی‏ إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّین؛ پدر حضرت ابراهیم علیه‌السلام موحد بود و همان طور که اشاره شد پیش از تولد ایشان از دنیا رفت و عمویش سرپرستی او را برعهده داشت، به همین جهت او را پدر می‌خواند.

جناب ابراهیم علیه‌السلام امید داشت عمویش دست از بت‌پرستی و بت‌تراشی بردارد و به‌سوی خدای تعالی بیاید؛ لذا تا امید داشت برایش استغفار می‌کرد. وقتی از او ناامید شد، دست از استغفار برداشت.

وَ لا تُخْزِنی‏ یَوْمَ یُبْعَثُونَ؛ «لا تخزنی» یعنی مرا به خود واگذار نکن؛ خوارم نکن، دست از یاری من برندار! «یوم یبعثون» در آن روز که همۀ مردم برانگیخته و در پیشگاه پروردگار حاضر می‌شوند.

با اینکه ابراهیم علیه‌السلام پیامبر اولواالعزم و از مقربان پروردگار است، از خود چیزی نمی‌بیند و متوجه است اگر خدا رهایش کند، هیچ یاوری ندارد؛‌ لذا به او پناه می‌برد. قاعدۀ بندگی همین است؛ مثل رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله، مثل امیرالمؤمنین و همۀ ائمۀ اطهار علیهم‌السلام.

در روایت است که پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله دائم این ذکر را زیرلب داشتند:

«اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی‏ إِلَى‏ نَفْسِی‏ طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَدا»[2]

«خدایا یک چشم‌برهم‌زدن مرا به خود واگذار مکن!»

در قیامت کار بر همه سخت می‌شود، مگر آنها که با قلب سلیم نزد پروردگار آیند. همه دست به دعا بلند می‌کنند و دنبال کسی می‌گردند که به دامنش چنگ زنند و آرامش یابند. در این شرایط معلوم می‌شود ما به فضل پروردگار و عنایت پیامبر و ائمۀاطهار علیهم‌السلام بسیار محتاجبیم.

یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ؛ در آن روز نه مال و ثروت به درد می‌خورد و نه فرززند و اولاد.

پول و ثروت و سرمایه برای این دنیاست و در قیامت هیچ اعتباری ندارد که بخواهد نفعی برساند. فرزندان نیز در همین دنیا به کار می‌آیند، اگر بیایند!

در قیامت اسباب منقطع می‌شود و دیگر صحبت از این نیست که اگر خطری برای دوستتان پیش آید، سینه سپر کنید و مقابل بایستید. آنجا وقتی دوست و برادر و فرزند خود را می‌بینید که باطنش به شکل مار و خرس و اژدهاست و آتش از درونش شعله می‌کشد، فرار می‌کنید.

﴿یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنیهِ﴾

«روزی که آدمی از برادرش و از مادر و پدرش و از همسر و فرزندانش فرار می‌کند. در آن روز هرکدام از آنها گرفتار خویش‌اند و به دیگری نمی‌پردازند.»

بعضی صورت‌های سرخ و سفید و زیبا دارند، امّا وقتی باطن ظاهر می‌شود، آنها را سرتاپا چرک‌وخون و تاول‌زده می‌بینید. شاید در خواب کسانی را به این وضع دیده باشید، این جایگاه آنها در آنجاست.

آری، در آخرت هر کس وانفسای خود را دارد و در اضطراب است، مگر انبیاء و ائمه و دوستان خدا. آنها که به عنایت پروردگار از دنیا وارسته‌ و مخلَص گشته‌اند؛ یعنی خدای تعالی خالصشان کرده و جزو بندگان خاص درآمده‌اند، اجازۀ شفاعت دارند و می‌توانند در قیامت از دوستان خود شفاعت کنند.

این مقام مخصوص پیامبر و ائمۀاطهار علیهم‌السلام و اولیاء پروردگار است، لکن شفاعت ایشان شامل کسانی می‌شود که قابلیت دارند؛ یعنی به خدا پشت نکرده باشند. در این صورت اگر گرفتار گناهانی باشند که عذاب‌های عالم برزخ آن را رفع نکرده باشد، در قیامت رسول خدا و فاطمه زهرا و علی مرتضی و فرزندان معصومشان صلوات اللّه علیهم اجمعین به دادشان می‌رسند.

وضعیت قیامت به‌گونه‌ای است که فرض کنید جمعیت زیادی در شهر به‌راه افتاده‌اند و همۀ خیابان‌ها مملو از سیل جمعیت است. در این حال کسی که اهل آن شهر نیست و جایی را هم بلد نیست وارد می‌شود، چنین کسی کجا می‌تواند برود و چه‌کار می‌تواند بکند؟

آنها که مؤمن از دنیا رفته‌اند، می‌توانند به پدر و مادر خود کمک کنند، مخصوصاً وقتی کودکی از پدر و مادر مؤمن از دنیا می‌رود، می‌تواند از والدین خود دست‌گیری کند.

در قیامت مالی نیست که به کار بیاید، فرزند و مرید و لشکر و این حرف‌ها نیست. هرکس متصل به خدای تعالی باشد، پارتی‌اش خداست، وگرنه کسی نمی‌تواند پارتی کسی شود.

هرکس محبّت اهل‌بیت علیهم‌السلام همراه خود برده باشد، آنها به‌اذن‌اللّه کمکش می‌کنند.

در روایت است از امیرالمؤمنین علیه‌السلام که به دوستان خود می‌گویند بعضی از شما پس از سیصدهزار سال ما را می‌بینید.

گناه و منیت این‌چنین بین انسان و اهل‌بیت علیهم‌السلام فاصله می‌اندازد. تا کی پاک شود و آنان را ملاقات کند خدا داند.

در روایت است که برخی حتی نام پیامبر اکرم و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام از یاد می‌برند. وقتی او را در قبر می‌گذارند و می‌پرسند «من ربک، من نبیک…» چیزی یادش نمی‌‌آید.

یک عمر گفته «اشهد ان لا اله الا اللّه، اشهد انّ محمّدا رسول اللّه، اشهد انّ علیا ولی اللّه» ولی آنجا یادش می‌رود؛ چراکه فقط لقلقۀ زبانش بوده و نخواسته باطنش عوض شود. همۀ عمر دنبال پول و ریاست بود و درونش پر از خیالات است.

علامتش این است که نمی‌تواند با آدم‌های خوب نشست‌وبرخاست کند، مگر آنکه حالت حاکمیت داشته باشد؛ یعنی بخواهد به آنها حاکم شود. این کشف می‌کند که باطنش در راه دیگری است و دوستی نیست.

می‌ گوید امام زمان را دوست دارم، ولی حاضر نیست برای کسی که می‌داند پیش امام زمان مقرّب است خضوع کند؛ چون منیت و حبّ دنیا فاصله و مانع می‌شود.

امّا چه کنیم که در عالم برزخ و قیامت در امنیت باشیم؟

یکی از راه‌های آن این است که سخنان و حالات بزرگان را مطالعه کنیم تا بلکه شوقی از آنها در دل ما پیدا شود. همچنین حالات و فضائل ائمۀ اطهار علیهم‌السلام را بخوانیم. یکی از بهترین منابع کتاب شریف منتهی‌الآمال است. اگر روزی ربع‌ساعت هم بخوانید خوب است و انسان را با ایشان مأنوس می‌کند.

إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ؛ در قیامت هیچ‌یک از دارایی‌های انسان سودی برایش ندارد و نفعی به او نمی‌رساند، مگر یک چیز؛ قلب سلیم.

قلب سلیم چیست؟ قلبی که از حبّ دنیا و حبّ غیرخدا سالم مانده.

همۀ افراد بشر، کم‌وزیاد، حبّ دنیا در دلشان است که اگر نباشد، باید قبری بکنند و در آن بخوابند.

انسان طبعاً خود و فرزندانش را دوست می‌دارد. محبّت پول، خانه، غذاهای خوشمزه و متاع دنیا را خداوند در طبع آدمی قرار داده و باید باشد، لکن نباید این محبّت بر حبّ خدای تعالی بچربد، طوری که همۀ فکروذکرش این شود و تمام هدفش حفظ کردن و افزودن آنها گردد.

از کجا باید بفهمیم که حبّ خدای تعالی در دلمان بیشتر است یا حبّ دنیا؟

اولاً: همین که اذان گفتند، حواستان به نماز است. از شب که می‌خوابید در این فکر هستید که صبح نمازِ اول وقت بخوانید. همچنین از خدا می‌خواهید نماز خوب و با حضور قلب بخوانید.

ثانیاً: وقتی پای گناه وسط می‌آید، به خود می‌لرزید. اگر خواستید به مال مردم دست‌ بزنید یا وقتی با نامحرم تنها می‌شوید، می‌ترسید.

کسی که حبّ دنیا ندارد، حبّ شهوت در دلش نیست؛ ایمان خود را تحت امیالش قرار نمی‌دهد و دینش همیشه در اولویت است.

تفسیر المیزان در بیان بی‌فایده بودن مال و فرزند در قیامت چنین آورده است:

روز قیامت که روز انکشاف حقایق و جدا شدن آنها از موهومات است و روزى است که دیگر اسباب و مؤثرات اعتبارى، از سببیت مى‏افتد، مال به مالیتش و فرزند به عنوان فرزندیش و خویشاوند به عنوان قرابتش نیز از اعتبار مى‏افتد، همچنان که قرآن کریم مى‏فرماید: «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ تَرَکْتُمْ ما خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُمْ». (امروز تک‌تک نزد ما آمدید، همان طور که در بار اول تک‌تک خلقتان کردیم و به دنیا قدم نهادید و آنچه به شما داده بودیم پشت‌سر نهادید و آمدید.)

و نیز فرموده: «فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ».(روزى که در صور دمیده شود دیگر انساب و ارتباط خویشاوندى در بینشان نیست و آن روز از احوال یکدیگر نمى‏پرسند.)[3]

خدا یکی بیشتر نیست، امّا با همه است، این را «وحدت» می‌گویند. هرکس بر این اعتقاد باشد «مؤمن» است. مرتبۀ بالاتر از این آن است که انسان متوجه شود همۀ ظهوراتی که در این عالم است از ظهور پروردگار است. دانستن این مطلب با فهمیدن آن فرق می‌کند. منحصر به این هم نیست. هنوز خیلی کار دارد که انسان ظهورات خدای تعالی را ملتفت شود.

خداوند درون همۀ ما چنین قدرتی قرار داده و می‌توانیم مثل سلمان و ابوذر و مقداد شویم، لکن رسیدن به آن سخت است و کسی باید که بتواند این‌قدر در دل با خدای تعالی یک‌رنگ باشد که نفسش تراشیده شود و از خودش چیزی نماند. نقل یک شب و دو شب و یک سال و دو سال نیست. اگر اینجا نشد، در عالم برزخ می‌شود، امّا خیلی طول می‌کشد.

خدای تعالی می‌فرماید همۀ شما سرانجام همه‌چیز را می‌گذارید و یکی‌یکی نزد ما می‌آیید، همان طور که یکی‌یکی به دنیا آمدید.

وقتی آدمی می‌خواهد از دنیا برود، زن و بچه و خانه و همه‌چیز را می‌گذارد و حتی لباس‌هایش را هم بیرون می‌آورند و با چند تکه کفن، با سلام وصلوات و لااله الا اللّه می‌برند و در گور می‌گذارندش. یکی امروز، یکی فردا، هیچ‌کس در این دنیا نمانده، فقط خدای تعالی یکی را نگه داشته که آن هم امام زمان عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه است. خیلی‌ها خدمت ایشان رسیدند و به داد خیلی‌ها رسیده.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌گفتند شاگرد یکی از علما در راه مکه از کاروان دور افتاد و گم شد. هوا رو به تاریکی رفت و او در بیابان سرگردان شد. چند بار صدای حضرت صاحب‌الزمان زد و خبری نشد، دست آخر شروع کرد به داد و فریاد زدن «یا امام زمان».

حضرت تشریف آوردند و گفتند: چه خبر است؛ چرا دادوبیداد می‌کنی؟

گفت: آقا، شب شده، هوا تاریک است، راهم را در این بیابان گم کردم.

فرمودند: همراه من بیا!

چند قدم رفتند و به کاروان رسیدند. همین که خواست تشکر کند، دید کسی نیست.

آیت‌اللّه نخودکی از علمای باتقوا و صالح بود. جزو عرفا نبود، امّا کرامات زیادی داشت. هر مریضی نزدش می‌آمد مقداری انجیر به او می‌داد و شفا می‌گرفت.

روزی شخصی به ایشان گفت چگونه امام زمان با شمشیر در مقابل سلاح‌های مدرن و توپ و تانک و بمب اتم پیروز می‌شود؟

ایشان زمانی را مشخص می‌‌کند و در محلی با وی قرار می‌‌گذارد. سر زمان مقرر هر دو در محل حاضر می‌‌شوند و در کنار خیابان ومحل عبور اتومبیل‌ها می‌‌ایستند. به آن شخص می‌‌گوید همین جا بایست و تماشا کن.

حضرت آیت‌اللّه نخودکی وسط خیابان رفته و میخی را از جیبشان بیرون می‌‌آورند و در میان جاده رها می‌‌کنند، بعد برمی‌گردند پیش آن مرد و می‌‌گویند حالا خوب تماشاکن!

هر اتومبیلی به محض آنکه به آن میخ می‌‌رسد متوقف می‌‌شود و هرکدام به دردی دچار می‌‌گردند؛ یکی موتورش از کار می‌‌افتد، یکی پنچر می‌‌شود و… پس از مشاهده این جریان جناب نخودکی رو می‌‌کند به آن مرد و می‌‌گوید: من نوکر نوکران یاران امام زمان هم نیستم، امّا با این میخ همۀ اتومبیل‌ها ایستادند، حال ببین اگر آن یاران الهی امام زمان بیایند چه خواهند کرد.

بنابراین قلب سلیم آن است که حبّ دنیا بر حبّ خدا نچربد. هرکسی می‌تواند خود را امتحان کند و باید امتحان کند، ببیند آیا حبّ دنیا در دلش بیشتر است یا حبّ خدا.

به‌عنوان مثال اگر فرزندی به مادرش گفت: اگر بی‌حجاب نشدی، من قهر می‌کنم و از خانه می‌روم، چه می‌کند؟ اینجا معلوم می‌شود که آیا این خانم بچه‌اش را بیشتر دوست دارد یا امر خدای تعالی و حجباش را؟

وقتی دو نفر مؤمن سر مسأله‌ای با هم اختلاف می‌کنند و کسی می‌گوید:‌ شما را به‌خدا، همدیگر را ببخشید، آیا حاضرند به‌خاطر خدا کوتاه بیایند یا همچنان مدعی هستند و بر حرف خود پافشاری می‌کنند؟

اگر پیشنهاد کردند کاری انجام دهد که چند میلیارد سود در آن است، امّا باید جایی برود که نمازش را ترک کند یا چند روزی نخواند، آیا قبول می‌کند یا خیر؟

خواه‌ناخواه امتحانات پیش می‌آید. خود را بسنجید و ایمان خود را در امتحانات و اتفاقات روزمره محک بزنید.

خدایا خودت کمک کن وقتی موقع مرگ حضرت عزرائیل می‌آید، با محبّت خدای تعالی و ائمۀ اطهار و با شوق بگوییم جناب عزرائیل خوش آمدی، ما مدت‌ها بود که منتظرت بودیم؛ مثل امیرالمؤمنین علیه‌السلام که وقتی ضربت خورد، گفت: «فزت و ربّ الکعبه».

[1]. کافی، ۲، ۲۱۵.

[2]. تفسیر قمی، ۲، ۷۵.

[3]. ترجمه المیزان، ۱۵، ۴۰۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است