تفسیر سوره شعراء

سوره شعراء آیه ۲۱۵ تا ۲۱۷ | جلسه ۳۳

فیلم جلسه
 

صوت جلسه

متن تفسیر

 

بِسْم ِاﷲ ِالرَّحْمَنِ الرَّحیمِ

تفسیر سوره شعراء آیه ۲۱۵ تا ۲۱۷ | چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۵ | جلسه ۳۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

قال علی علیه‌السلام:

«أَقَلُ‏ مَا یَلْزَمُکَ‏ لِلَّهِ‏ تَعَالَى‏ أَلَّا تَسْتَعِینُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِیه»[1]

«کمترین وظیفه‏اى که در راه خدا دارى این است که از نعمت‌هاى خدا در راه مخالفت و معصیت او استفاده نکنى.»

نعمت‌های خدا اولاً: همین چشم و گوش و زبان و سایر اعضاء و جوارح است. پس نباید چشم را به نامحرم انداخت یا نگاه تحقیرآمیز به مؤمنان کرد؛ با گوش نباید حرام شنید و زبان را نباید به سخنانی که خدا راضی نیست حرکت داد.

تفسیر سوره شعراء آیه ۲۱۵ تا ۲۱۷

وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ(215) فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَری‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ(216) وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْعَزیزِ الرَّحیمِ(217)

پر و بال خود را به تواضع، برای مؤمنانی که از تو پیروی می‌‌کنند بگستران.(۲۱۵) اگر نافرمانی‌ات کردند، بگو من از آنچه شما انجام می‌‌دهید بیزارم.(۲۱۶) و بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن.(۲۱۷)

«وَ اخْفِضْ جَناحَکَ» بال و پر خود را به تواضع باز کن «لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ» برای پیروان مؤمن خود.(215)

«فَإِنْ عَصَوْکَ» اگر مردم نافرمانی و عصیانت کردند «فَقُلْ إِنِّی بَری‏ءٌ»‌ بگو من بیزارم «مِمَّا تَعْمَلُونَ» از آنچه شما انجام می‌‌دهید. (216)

«وَ تَوَکَّلْ» توکل کن «عَلَى الْعَزیزِ الرَّحیمِ» بر خداوندی که عزیز و رحیم است. (217)

وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنین؛ «خَفض» یعنی پایین انداختن. «جَناح» یعنی بال. «خفض جناح» یعنی بال انداختن، کنایه از تواضع کردن است.

تفسیر صافی می‌‌نویسد: «لیّن جانبک لهم» یعنی نرم و لین باش، تواضع کن برای مؤمنان.

در مصباح الشریعه از امام صادق علیه‌السلام روایت شده:

«قد امر اللَّه اعزّ خلقه و سیّد بریّته محمّد صلّى اللَّه علیه و آله بالتواضع فقال وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ و التواضع مزرعه الخشوع و الخشیه و الحیاء و انّهنّ لا یتبیّن الّا منها و فیها و لا یسلم الشرف التام الحقیقی الّا للمتواضع فی ذات اللَّه»[2]

خدای عزّوجلّ به عزیزترین خلقش و سیّد آفریدگانش فرموده است: «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمؤْمِنِینَ» تواضع مزرعۀ خشوع و خشیّت و حیاست، و این‌ها ایجاد نمی‌‌شود، مگر از آن و در آن. شرف کامل حقیقی، جز برای متواضع نسبت به ذات خداوند حاصل نمی‌‌شود.

وقتی خدای تعالی به پیامبر اکرم می‌‌فرماید برای مؤمنانی که تابع تو هستند، متواضع باش، ما هم باید برای برادران و دوستان مؤمن خود متواضع باشیم. مبادا خدای ناکرده چیزی از زبان یا رفتار ما ظاهر شود که دیگران از ما رنجیده شوند!

حضرت در بیان خصوصیات تواضع می‌‌فرمایند: «التواضع مزرعه الخشوع و الخشیه و الحیاء»

آن‌که برای دیگر مؤمنان متواضع است، خدای تعالی سه صفت به او عنایت می‌‌کند؛ خشوع، خشیت و حیا.

اول: خشوع؛ فرق بین خضوع و خشوع این است که خضوع همین تواضع ظاهری است که با دیگران سلام و احوال‌پرسی می‌‌کنید.

امّا خشوع مربوط به خدای تعالی است؛ یعنی دل شما نسبت به خدای تعالی رقیق است. دائماً در این فکر هستید که خدا چه فرموده، انجام بدهید و از چه نهی کرده، پرهیز کنید.

دوم: خشیت؛ معنای خشیت ترس از خداست؛ یعنی در عین حال که واجبات را انجام می‌‌هی و حرام را ترک می‌‌کنی، درونت ترس داری که مبادا آینده سست شوی.

سوم: حیا؛ حیا در مقابل خدای تعالی باعث می‌‌شود انسان معصیت نکند. اگر جایی تنهاست، می‌‌داند که خدا او را می‌‌بیند. اگر معصیتی کرد، فوراً توبه و استغفار می‌‌کند و دیگر تکرار نمی‌‌کند.

«و انّهنّ لا یتبیّن الّا منها و فیها» این خشوع و خشیت و حیا واضح نمی‌‌شود، مگر اینکه از آن و در آن باشد؛ یعنی جناب‌عالی که خشوع و خشیت و حیا را تمرین کنی و رها نکنی، این‌ها ظهوری دارد و درونی. درونت از خودت ظاهر می‌‌شود؛ یعنی ریایی نیست. لذا باید از خدا بخواهی که خدایا به من خشوع و خشیت و حیا بده که در ما قرار بگیرد.

«و لا یسلم الشرف التام الحقیقی الّا للمتواضع فی ذات اللَّه» خشوع و خشیت و حیا یک اصلی دارد، آن اصل از خداست؛ یعنی اول باید نسبت به خدای تعالی خشوع و خشیت و حیا داشته باشی، بعد نسبت به مؤمنان. این هر سه در تواضع است.

ظهور تواضع برای خدای تعالی نماز است. از خدا بخواه در نماز حواست جمع باشد، هیچ خیالی نیاید و همۀ دل و حواست به خدای تعالی باشد، البته این کار آسانی نیست.

هرکس از خدای تعالی و پیامبر و ائمۀاطهار علیهم‌السلام تبعیت دارد، باید برایش خاضع و متواضع باشی.

اگر از خدا بزرگواری و شرف تام می‌‌خواهی، باید برای خدا تواضع کنی. تواضع برای خدا، اول از همه این است که دنبال اطاعت دستوراتش باشی؛ وقت اذان که رسید، مهیّای نماز شوی، وقتی معصیتی آمد، خودت را نگه داری.

فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَری‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ؛ ای پیامبر، اگر عصیان و مخالفتت کردند، بگو من از آنچه شما انجام می‌‌دهید بیزارم.

«عصوک» از عصیان به‌معنای تخلف است.

مهم‌ترین عصیان پیامبر اکرم، تخلف از ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. تفسیر قمی روایت کرده:

«فَإِنْ عَصَوْکَ» یَعْنِی مِنْ بَعْدِکَ فِی وَلَایَهِ عَلِیٍّ وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمْ «فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ» وَ مَعْصِیَهُ الرَّسُولِ وَ هُوَ مَیِّتٌ کَمَعْصِیَتِهِ وَ هُوَ حَیٌّ[3]

«فَإِنْ عَصَوْکَ» یعنی اگر بعد از تو دربارۀ ولایت علی و امامان از نسل او، تو را نافرمانی کنند، بگو: «من از آنچه شما انجام می‌دهید بیزارم» و نافرمانیِ پیامبر کردن در زمانی‌که از دنیا رفته، مانند نافرمانی‌کردن او در زمان زنده بودنش است.

ما شکر خدا می‌‌کنیم که دربارۀ ولایت علی علیه‌السلام و فرزندانش اطاعت پیامبر اکرم کردیم و آنها را قبول داریم، امیدواریم با دوستی پیامبر و فاطمه زهرا و علی مرتضی و یازده فرزندش از دنیا برویم. همۀ ما مخصوصاً جوان‌های عزیز، سعی می‌‌کنیم و با خدای خود عهد می‌‌بندیم که گناهی انجام ندهیم.

وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْعَزیزِ الرَّحیمِ؛ توکل از «وکل» است؛ یعنی انسان خود را رها کند و به دیگری بسپارد. خود را رها کن و به خدای عزیز و رحیم بسپار.

«عزیز» یعنی نفوذ ناپذیر، کسی که هوا و هوس دیگران بر او تأثیر نمی‌‌گذارد. پیامبر اکرم و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام هم همین طور هستند.

خدای تعالی مستقل است. ما چون بندۀ اوییم باید هرچه او می‌‌گوید اطاعت کنیم.

پس دعا چیست؟

دعا درخواست همراه با تواضع و خواهش ماست. خودش فرموده: «ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُم».

شاید بگویید ما هرچه از خدا خواستیم، نشد.

قطعاً وقتی از خدا می‌‌خواهید و دعا می‌‌کنید، او جواب می‌‌دهد، لکن خدای تعالی حکیم و مهربان است؛ بعضی اوقات آنچه بنده می‌‌خواهد، برایش ضرر دارد، گاهی بهتر است کمی صبر کند و گاهی هم خدا می‌‌خواهد برایش نگه دارد و در عالم برزخ به او بدهد؛ وظیفه شما این است که دعا کنید و ناامید نشوید.

ممکن است کسی سال‌ها گرفتار بیماری باشد و هرچه دعا کند شفا نیابد. چه‌بسا خسته شود و بگوید خدا به من اعتنا نمی‌‌کند، ولی این‌طور نیست، او اعتنا می‌‌کند، می‌‌شنود، می‌‌بیند، از رگ گردن به بنده‌اش نزدیک‌تر است، در عین حال این‌طور نیست که نوکر ما باشد که تا هرچه گفتیم، بگوید چشم.

او مصلحت بنده را در نظر می‌‌گیرد و طبق مشیت خود عمل می‌‌کند. گاهی مشیتش نیست که این دعا را اجابت کند، باید صبر کنی و بگویی الهی شکر، راضی‌ام به رضای خدا.

بگو: خدایا گفتی دعا کن، ما هم دعا کردیم. اگر نفع ماست، اجابت فرما! قطعاً با صبر کردن و از خدا خواستن، حاصل می‌‌شود.

تفسیر صافی دربارۀ این آیه می‌‌نویسد:

«وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ» الذی یقدر على قهر أعدائه و نصر أولیائه یکفک شرّ من یعصیک و قرء فتوکّل

خدایی که قادر است دشمنانش را مقهور کند و اولیائش را نصرش دهد و شرّ کسانی را که معصیت تو می‌‌کنند برطرف کند، پس بر او توکل کنید

برای دوستان پیامبر و ائمۀاطهار علیهم‌السلام هم این قاعده وجود دارد. اگر کسی دشمنی شما را داشته باشد و بخواهد ضرری به شما بزند، خدا شرّش را دفع می‌‌کند و دوستان شما را نصرت می‌‌دهد.

[1]. بحارالأنوار، ۷۵، ۶۹.

[2]. مصباح‌الشریعه، ۷۲.

[3]. تفسیر قمی، ۲، ۱۳۵.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است