تفسیر سوره شعراء

سوره شعراء آیه ۱۹۸ تا ۲۰۳ | جلسه ۳۰

فیلم جلسه
 

صوت جلسه

متن تفسیر

 

بِسْم ِاﷲ ِالرَّحْمَنِ الرَّحیمِ

تفسیر سوره شعراء آیه ۱۹۸ تا ۲۰۳ | چهارشنبه ۱۴۰۳/۸/۲۳ | جلسه ۳۰ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

عن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها:

«فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ الصَّلَاهَ تَنْزِیهاً مِنَ‏ الْکِبْرِ»[1]

«خداوند نماز را برای دوری از کبر واجب کرد.»

خدا نماز را واجب کرد که انسان از کبر دور شود. کبر یعنی انسان خود را برتر از دیگران بداند.

 

فرق کبر با عُجب این است که در عجب انسان فقط خود را بزرگ می‌‌بیند و نماز و روزه و اعمال خوبش را در نظر می‌‌آورد. ولی در کبر پای دیگری هم در میان است. می‌گوید من نمازهایم از او بیشتر است؛ من از او بهترم. وای اگر بخواهد به زبان هم از خود تعریف کند!

چرا بعضی با آنکه نماز می‌‌خوانند، کبر دارند و درونشان خودخواهی است و خود را بالاتر از همه می‌‌بینند؟

بعضی نمازشان خوب است؛ صحیح وضو می‌‌گیرند، حمد و سوره را خوب می‌خوانند، رکوع و سجود را صحیح به‌جا می‌‌آورند، امّا حضور قلب ندارند.

نمازی که انسان را از کبر و عجب دور می‌‌کند نمازی است که با خشوع باشد. خشوع یعنی وقتی به نماز می‌ایستد خود را بندۀ خاکی خدا می‌‌داند. می‌‌گوید خدای تعالی مرا از یک نطفه آفریده و به اینجا رسانده، بعد هم که می‌‌میرم و کاری از بدنم برنمی‌آید. کسی که نماز درست بخواند این را می‌‌فهمد.

البته اگر نماز را با همه شرایط بخواند، تکلبف ساقط می‌‌شود و عذاب ترک نماز ندارد، ولی خاصیت نماز موقعی است که انسان حواسش جمع باشد، ذهنش این‌طرف و آن‌طرف نرود و حواسش فقط به نماز باشد.

این را خدا باید توفیق دهد که اگر داد، چنین آدمی دیگر کبر ندارد؛ خودش را بالا نمی‌‌داند؛ نمی‌گوید علم من بیشتر است، چون خودش را بنده می‌‌داند. چه مقام‌های دنیا، چه مقام‌های آخرت. حواسش جای دیگر است، ملتفت است که بنده خاکی خداست. این در اثر همین نماز است.

لذا از رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله نقل شده که می‌‌فرماید: مَثَل نماز در میان شما، مانند نهرى است بر در خانه شما. هرگاه در شبانه‌روز پنج‏ بار از خانه بیرون آمده و بدن را در نهر شستشو دهید، اثرى از چرک و آلودگى در بدنتان نخواهد ماند.

این نمازی است که انسان حواسش جمع باشد. از خدا بخواهید کمک کند چنین نمازی بخوانید، نه آنکه تندتند بخوانید که صرفا تکلیف برداشته شود.

تفسیر سوره شعراء آیه ۱۹۸ تا ۲۰۳

وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى‏ بَعْضِ الْأَعْجَمینَ(198) فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنینَ(199) کَذلِکَ سَلَکْناهُ فی‏ قُلُوبِ الْمُجْرِمینَ(200) لا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلیمَ(201) فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَهً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ(202) فَیَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ(203)

اگر آن را بر مردم غیرعرب نازل می‌‌کردیم(۱۹۸) و پیامبر آن را برایشان می‌‌خواند، به آن ایمان نمی‌‌آوردند.(۱۹۹) این‌گونه آن را در دل‌های گناهکاران رسوخ می‌‌دهیم(۲۰۰) ولی به آن ایمان نمی‌‌آورند تا عذاب دردناک را ببینند.(۲۰۱) که ناگهان می‌‌رسد، در حالی که نمی‌‌دانند.(۲۰۲) پس می‌‌گویند: آیا مهلتی به ما داده خواهد شد؟(۲۰۳)

صحبت از کسانی بود که به قرآن هیچ اعتنایی ندارند یا طوری از آن غفلت دارند که فقط آن را در خانه گذاشته‌اند و دستی به آن نمی‌‌زنند و نمی‌‌خوانند، چه خواسته تأمل بر آیات یا مطالعۀ تفسیر کنند.

آنان هم که قرآن را مسخره می‌‌کنند، حسابشان با خود خدای تعالی است. آنان خود را فرومی‌برند و ملتفت نیستند. در روایت است رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله با اصحاب در مسجد نشسته بودند که صدای مهیبی آمد.

اصحاب پرسیدند: این صدا چه بود؟

حضرت فرمود: سنگی هفتاد سال پیش در جهنّم افتاد و الآن به قعر آن رسید.

طولی نکشید که خبر آوردند یکی از یهودیان مُرد. سن او هفتاد سال بود.

قرآن می‌‌فرماید: اگر قرآن به غیرعرب‌ها نازل می‌‌شد، اعراب به آن ایمان نمی‌‌آوردند، چون این‌قدر خود را بزرگ می‌‌بینند که زیر بار نمی‌‌رفتند.

کَذلِکَ سَلَکْناهُ فی‏ قُلُوبِ الْمُجْرِمینَ؛ مجرم آن است که گناه می‌‌کند؛‌ خود را بزرگ می‌‌بیند؛ فکر می‌‌کند از همه برتر است؛ می‌‌گوید من آدم خوبی هستم، اصلاً هیچ عیب و گناهی ندارم. گاهی به زبان می‌آورد و گاهی فقط در دلش این است. بر چنین کسی قرآن تأثیر نمی‌‌کند. اگر هم بخواند، مثل حکایتی یا کتاب قصه‌ای می‌‌خواند.

تأثیر قرآن بر کسی است که سعی می‌‌کند شبانه‌روز یک جزء یا بیشتر یا لااقل نصف جزء قرآن بخواند.

قرآن را رها نکنید، حتی اگر معانی آن را نفهمید، در اثر ایمانی که دارید در قلبتان نوری ایجاد می‌‌کند. به قرآن احترام بگذارید و آن را با احترام بخوانید، نه مثل کتاب قصه. موقع تلاوت قرآن حتماً باوضو و رو به قبله باشید. بدانید که خدا با شما حرف می‌‌زند.

لا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلیم؛ بر مجرمان و منکران قرآن، ناگهان عذاب خدا نازل می‌‌شود، در حالی که هیچ فهمی ندارند.

عذاب خدا بر کسانی که قرآن را مثل حکایت می‌‌دانند یا هیچ اعتنایی به آن ندارند، در موقع مرگ نازل می‌‌شود و در حالی که التفاتی به خدا و پیامبر و عالم برزخ  ندارند می‌‌میرند.

بررسی روایات

فیض کاشانی رحمه‌اللّه در تفسیر صافی، آیات ۲۰۲ تا ۲۰۷ را پشت‌سر هم آورده و روایاتی به تناسب آیات ذکر کرده، از جمله این روایت:

«أُرِیَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ فِی مَنَامِهِ- بَنِی أُمَیَّهَ یَصْعَدُونَ مِنْبَرَهُ مِنْ بَعْدِهِ یُضِلُّونَ النَّاسَ عَنِ الصِّرَاطِ الْقَهْقَرَى فَأَصْبَحَ کَئِیباً حَزِیناً فَهَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِی أَرَاکَ کَئِیباً حَزِیناً قَالَ یَا جَبْرَئِیلُ إِنِّی رَأَیْتُ بَنِی أُمَیَّهَ فِی لَیْلَتِی هَذِهِ یَصْعَدُونَ مِنْبَرِی مِنْ بَعْدِی یُضِلُّونَ النَّاسَ عَنِ الصِّرَاطِ الْقَهْقَرَى فَقَالَ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ هَذَا لَشَیْ‏ءٌ مَا اطَّلَعْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ عَرَجَ إِلَى السَّمَاءِ فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ نَزَلَ عَلَیْهِ بِآیٍ مِنَ الْقُرْآنِ یُؤْنِسُهُ بِهَا «أَ فَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ. ثُمَّ جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ. ما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ» وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ‏ «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» جَعَلَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ لِنَبِیِّهِ ص خَیْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ مِنْ مُلْکِ بَنِی أُمَیَّهَ»[2]

رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله در عالم رؤیا مشاهده نمود که بنى‌امیّه از منبرش بالا مى‏روند و مردم را از صراط هدایت به راه ضلالت مى‏برند. از این رو شب را اندوهگین به صبح رسانید.

جبرئیل علیه السلام بر او نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! چرا تو را محزون مى‏بینم؟

فرمود: اى جبرئیل! دیشب خواب دیدم که بنى امیه از منبرم بالا مى‏روند و مردم را گمراه مى‏کنند.

جبرئیل عرض کرد: به آن خدایى که تو را بر حق به نبوّت مبعوث کرده است، من اطلاعى بر آن نداشتم.

سپس به آسمان عروج کرد. و دیرى نگذشت که با آیه‏اى از قرآن فرود آمد. و آن آیه این بود:

«أَ فَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ ثُمَّ جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ ما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ‏»

«آیا در این باره اندیشیده‏اى که اگر ما سال‌ها ایشان را از لذّات حیات بهره‏مند سازیم و پس از آن، عذاب موعود بر ایشان فرود آید؛ آن برخوردارى از طول عمر و خوشگذرانى، چیزى از عذاب خدا را از ایشان دفع نمى‏کند.»

همچنین سوره قدر را بر آن حضرت نازل کرد، که خدا در این سوره، شب قدر را براى پیامبرش بهتر از هزار ماه سلطنت بنى‌امیه قرار داد.

یعنی شما شیعیان و دوستان اهل‌بیت که شب قدر عبادت می‌‌کنید، برابر با هزار ماه عبادت است. خدای تعالی چنین نعمتی را در مقابل گمراهی‌ای که آنها ایجاد کردند، به پیامبر اکرم و امتش عنایت کرد.

صحبت از این بود که بعضی عرب‌ها تعصب جاهلی شدیدی دارند و اگر قرآن بر آنها نازل نمی‌‌شد، هرگز ایمان نمی‌‌آوردند.

تعصب جاهلی یعنی کسی مثلاً بگوید: من ایرانی‌ام، ایرانی از همۀ ملت‌ها برتر است. آنها هم می‌‌گفتند عرب‌ها آقای همۀ دنیا هستند، غیرعرب‌ها باید غلام ما باشند!

البته خدای تعالی به این خاطر قرآن را عربی نازل نکرد،‌ بلکه به آن جهت بود که رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله عرب بود.

تفسیر نمونه چند روایت دربارۀ تعصب نقل کرده که به بعضی از آنها اشاره می‌‌کنیم.

در حدیثى از امام على بن الحسین علیهماالسلام مى‏خوانیم که از آن حضرت دربارۀ «تعصب» سؤال کردند فرمود:

«الْعَصَبِیَّهُ الَّتِی‏ یَأْثَمُ‏ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا أَنْ‏ یَرَى‏ الرَّجُلُ‏ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ لَیْسَ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ أَنْ یُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَکِنْ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ أَنْ یُعِینَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ»[3]

«تعصبى که انسان به‌خاطر آن گناهکار مى‏شود این است که اشرار قومش را بهتر از نیکان قوم دیگر بداند، امّا اینکه انسان قوم و قبیله خویش را دوست دارد عصبیت نیست، عصبیت آن است که انسان قوم و قبیله خود را در ستمگرى یارى دهد».

دوست داشتن خانواده و قوم و خویش هیچ عیبی ندارد، ولی اینکه آنها را در ظلم کمک کند، غلط است. این عصبیتی است که قرآن آن را نکوهش کرده.

امیر مؤمنان على علیه‌السلام فرمود:

«إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ یُعَذِّبُ‏ سِتَّهً بِسِتٍ‏ الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّهِ وَ الدَّهَاقِنَهَ بِالْکِبْرِ وَ الْأُمَرَاءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجَّارَ بِالْخِیَانَهِ وَ أَهْلَ الرُّسْتَاقِ بِالْجَهْلِ»[4]

«خداوند شش گروه را به‌خاطر شش صفت عذاب مى‏کند: عرب را به‌خاطر تعصبش، کدخدایان (و صاحبان زمین و ثروت) را به‌خاطر کبرشان، زمامداران را به‌خاطر ستمشان، فقها را به‌خاطر حسدشان، تجار را به خاطر خیانتشان و روستاییان را به‌خاطر جهل»

البته منظور همۀ عرب‌ها یا همۀ فقها یا همۀ تجار و روستاییان نیست، کسانی که این صفت را دارند منظورند.

پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله همه‌روز از شش چیز به خدا پناه مى‏برد: از شک و شرک و حمیت (تعصب) و غضب و ظلم و حسد.

کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَتَعَوَّذُ فِی‏ کُلِ‏ یَوْمٍ‏ مِنْ‏ سِتٍ‏ مِنَ‏ الشَّکِ‏ وَ الشِّرْکِ‏ وَ الْحَمِیَّهِ وَ الْغَضَبِ وَ الْبَغْیِ وَ الْحَسَدِ.[5]

در حدیثى از امام صادق علیه‌السلام که در تفسیر على بن ابراهیم ذیل آیات مورد بحث آمده است مى‏خوانیم:

«لَوْ نُزِّلَ‏ الْقُرْآنُ‏ عَلَى‏ الْعَجَمِ‏ مَا آمَنَتْ‏ بِهِ‏ الْعَرَبُ‏ وَ قَدْ نُزِّلَ عَلَى الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ فَهَذِهِ فَضِیلَهُ الْعَجَمِ»[6]

«اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب به آن ایمان نمى‏آورد، ولى قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این فضیلتى است براى عجم.»

[1]. بحارالأنوار، ۷۹، ۲۰۹.

[2]. من لا یحضره الفقیه، ۲، ۱۵۷.

[3]. کافی، ۲، ۳۰۹.

[4]. بحارالأنوار، ۲، ۱۰۸.

[5]. بحارالأنوار، ۶۹، ۱۲۶.

[6]. تفسیر نورالثقلین، ۴، 165.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است